بررسی جامع و همه جانبه این مسأله در خور تحقیقی ژرف و گسترده است، لیکن در اینجا چند نکته را به اختصار یادآور میشویم:
الف) در نظام حقوقی اسلام بیش از هر مکتب دیگری تساوی حقوق زن و مرد رعایت گردیده است. در آغاز باید فرق بین تساوی( Equality ) و تشابه( Similarity ) را به خوبی دریافت. بیتوجهی به این مسأله موجب خلط و مغالطه بسیاری میشود. تشابه به معنای همانندی و همشکلی روبناهای حقوقی است. این همان جریانی است که فمنیسم( Feminism ) غربی در دام آن گرفتار آمد و پنداشت که تبعیضزدایی در روابط زن و مرد در گرو وضع حقوق کاملاً مشابه است. در حالی که این رویکرد نه سودی برای مرد در پی داشت و نه برای زن؛ بلکه روند انهدام بنیان خانواده را سرعت بخشید و برآیندهای ناگواری برای جامعه بشری در پی آورد. تساوی به معنای برابری است، نه یکنواختی. در تساوی شرایط گوناگون، تفاوتهای طبیعی، وظایف و جوانب مختلف ملاحظه میشود و چه بسا احکام نامشابهی وضع میگردد، بدون آن که بر کسی ستمی روا شود. ولی در تشابه همه این امور نادیده انگاشته شده و فقط به یکنواختی روبناهای حقوقی بسنده میشود. بنابراین باید توجه داشت که هرگونه نایکسانی قواعد حقوقی به منزله نفی تساوی نیست و هر نوع تشابه و یکنواختی به منزله رعایت تساوی نمیباشد.
ب ) تفاوتهای حقوقی به معنای تفاوت در ارزشها و کمالات انسانی نیست و اسلام بر برابری زن و مرد در کرامتهای انسانی تأکید فراوان دارد.
ج ) مسأله ارث و دیه زن در نظام حقوقی اسلام جزئی از کل است و نگاه به آن به صورت گسسته و بیارتباط با دیگر اجزای این مجموعه راهزن اندیشه و موجب برداشتهای ناصواب میشود، بنابراین نمیتوان این احکام را جدا از مجموعه نظام خانواده در اسلام مورد توجه قرار داد. د ) دیه و ارث زن در همه موارد کمتر از مرد نیست، بلکه در مواردی کاملاً یکسان و در مواردی ارث زن بیش از مرد است، از جمله:
1- دیه زن در کمتر از ثلث با مرد برابر است.
2- میراث پدر و مادر یا بستگان مادری، بین زن و مرد یکسان است. همچنین در کلاله امی طرف مادری برطرف پدری مقدم میشود و اگر زن نسبت به میت نزدیکتر از مرد باشد، چیزی به مرد نمیرسد.
3- اگر در مواردی ارث و دیه زن کمتر از مرد میباشد، این مسأله مبتنی بر مصالحی در نظام خانوادگی و روابط زن و مرد میباشد و در مقابل نه تنها به نیکوترین وجهی جبران شده است، بلکه اساسا حقوق زن در چنین نظامی بسیار بیش از مرد و فراتر از چیزی است که در «فمنیسم» غربی وجود دارد. توضیح این که:
الف) اسلام در شرایطی به زن حق ارث بردن داد که به کلی زن از این حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمیبرد، بلکه خود همچون کالایی به ارث برده میشد.
ب ) اسلام به زن استقلال اقتصادی داد و او را در تصرف دارایی خود استقلال بخشید.
ج ) علاوه بر استقلال اقتصادی، اسلام در هیچ شرایطی زن را موظف به تأمین نیازمندیهای خود و خانواده قرار نداده است. بنابراین داراییهای خود را در هر راه مشروعی میتواند صرف کند و در عین حال برای رفع نیازمندیهای خود تأمین جداگانه دارد؛ یعنی، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نیز درآمد اقتصادی داشته باشد مالک شخصی آن درآمدها است و موظف نیست که آنها را در جهت نیازمندیهای خانواده و یا حتی نیازمندیهای خود صرف کند، لیکن مرد در هر حال موظف است که نیازهای زن را تأمین نماید، بنابراین شرایط جدید زندگی با احکام اسلام هیچ تعارضی ندارد.
ه ) اسلام دو حق اقتصادی برای زن بر عهده مرد قرار داده است:
1- مهریه؛ که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن میباشد.
2- نفقه؛ نفقه و تأمین مالی نیازمندیهای زن در زندگی نیز بر عهده مرد است.
اما در کشورهای غربی و دارای نگرش فمینیستی که در تبلیغات پرهیاهوی جهانی خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد میکنند، چه میگذرد؟ در آنجا:
اولاً؛ چیزی به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است برای تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. در حالی که در حقوق اسلامی زن اگر کاری هم بکند، درآمد بالایی نیز کسب کند داراییاش برای خودش محفوظ است و تأمین نیازمندیهای او بر عهده مرد است.
ثانیا؛ در جهان غرب شخص میتواند با وصیت خود، شخص واحدی را وارث تمام دارایی خود بگرداند و اندکی از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است که در موارد متعددی دیده شده است که ثروتمندان بزرگی تمام دارایی خود را طبق وصیت برای گربه یا سگ خود به ارث نهادهاند و تمام اعضای خانواده را از آن محروم ساختهاند! در حالی که در حقوق اسلامی ماترک میت براساس حکم معین الهی تقسیم و توزیع میشود و کسی نمیتواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراین اگر مشاهده میشود که در مواردی در حقوق اسلامی دیه و یا میراث زن نصف مرد میباشد ازاینرو است که مرد باید دارایی خود را برای زن به مصرف برساند، در حالی که چنین وظیفهای برای زن مقرر نشده است. علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» مینویسد: «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است که در مرحله «تملک»، مرد دو برابر زن، مالک میشود. ولی در مرحله «مصرف»، همیشه زن دو برابر مرد بهره میبرد. زیرا زن، سهم و دارایی خود را برای خود نگه میدارد ولی مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن میکند» ، (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 215).
منبع:www.eporsesh.com