وقف در لغت به معنای حبس کردن است و در اصطلاح حقوقی طبق مادهی 55 قانون مدنی: «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.» در این مطلب از چطور با ما همراه باشید تا بیشتر با اینکه وقف چیست و چه شرایطی دارد آشنا شویم.
بدین معنی زمانی که مالکی مال خود را وقف میکند -با توجه به اینکه وقف عقدی رایگان است و واقف در ازای آن مال به دنبال نفع و فایدهی مادی برای خود نیست- در واقع مال از ملکیت وی خارج میشود و از نقل و انتقال مصون میماند و نهتنها واقف بلکه هیچ شخص دیگری مالک مال موقوفه نیست و منافع مال مزبور در راهی صرف میشود که این راه همیشه در راه خدا نیست (مثلا وقف برای اولاد) و فقط موقوفعلیهم بدون اینکه مالک آن مال باشند امکان استفاده از آن را دارند؛ چرا که طبق مادهی 3 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه: «هر موقوفه دارای شخصیت حقوقی است و متولی یا سازمان حسب مورد نماینده آن میباشد»، بنابراین مال موقوفه پس از وقف شخصیت حقوقی مستقل و جداگانه ای دارد که اگرچه این شخصیت همانند شرکتهای تجاری قابل مشاهده نیست ولی تا این اندازه مهم است که در صورت طرح دعوی علیه مال موقوفه (چون از ملکیت واقف خارج میشود) باید به صورت مستقل طرف دعوا قرار بگیرد.
پس با عنایت به مطالب مزبور، در وقف چهار شخص وجود دارد:
- واقف: به شخصی گفته میشود که مالک مالی است و قصد دارد آن را در راهی وقف کند.
- موقوفعلیهم: شخص یا اشخاصی هستند که مال در راه آنها وقف میشود و آنها اجازهی استفاده و بهرهبرداری (حق انتفاع) از مال موقوفه را دارند؛ این اشخاص ممکن است مشخص و محصور باشند که وقف خاص گفته میشود و زمانی که موقوفعلیهم غیرمحصور و وقف بر جهات عامه باشد، وقف را عام مینامند.
- متولی: کسی است که از طرف واقف جهت ادارهی مال موقوفه مشخص میشود، حتی امکان دارد که خود واقف هم عهدهدار این سِمت شود. در واقع متولی، مدیر شخصیت حقوقی و امین مال موقوفه است نه نمایندهی واقف.
- مال موقوفه: همانطور که توضیح داده شد پس از وقف، دارای شخصیت حقوقی مجزاست و لازم است که شرایطی را دارا باشد. (توضیح داده خواهد شد)
انعقاد (تشکیل) وقف
با توجه به اینکه وقف یک عقد است بنابراین همانند سایر انواع عقود و قراردادهایی که در آن طرفین نیازمند بلوغ، عقل، اختیار (اهلیت) و قصد هستند، به ایجاب واقف (پیشنهاد) و قبول موقوفعلیهم نیاز دارد. به این صورت که پس از ایجاب واقف مبنی بر وقف مال، اگر وقف خاص باشد، قبول از سوی موقوفعلیهم انجام میشود و در وقف عام، نهادی که بر آن وقف شده (مثلا مسجد) قبول عقد را بهعهده دارد و در وقف عام چنانچه نهاد مربوطه مشخص نباشد سازمان اوقاف عهدهدار قبول میشود.
برای صحت و تشکیل عقد وقف، مال موقوفه باید به قبض (تحویل گرفتن) موقوفعلیهم برسد و تا زمانی که به قبض موقوفعلیهم داده نشده عقد کامل نیست. جهت تحویل یا قبض مال موقوفه، در وقف خاص به قبض مستقیم موقوفعلیهم داده میشود؛ ولی در وقف عام ابتدا به قبض متولی و در صورت نبود متولی وقف، نهاد مربوطه جایگزین میشود. در مواقعی که واقف خود متولی مال موقوفه است چه در صورتی که وقف عام باشد چه در وقف خاص این استثنا وجود دارد که قبض با خود واقف باشد. همچنین لازم به ذکر است که قبض با قبول متفاوت است؛ زمانی که مال به قبض موقوفعلیهم داده شد دیگر امکان رجوع (برهم زدن عقد) از سوی واقف وجود ندارد ولی بعد از قبول و قبل از قبض امکان تغییر موقوف علیهم و متولی و… برای واقف وجود دارد.
شرایط وقف چیست
وقف در صورتی امکان دارد که موقوفعلیهم موجود باشند و همچنین وقف بر مجهول و معدوم (کسی که اکنون وجود ندارد) باطل است. البته واقف میتواند بهواسطهی کسی که موجود است برای معدوم و نسلهای بعدی هم وقف کند (برای مثال وقف برای حمل در صورت زنده متولد شدن صحیح است)؛ چرا که وقف یک امر دائمی است و از بین نمیرود (برای مثال نمیتواند بگوید برای یک سال وقف کردم) بلکه در صورت شرط واقف از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشود.
کسی میتواند مال خود را وقف کند که هم مالکِ عین هم منفعت باشد. برای مثال مستأجر یا کسی که مالی را در رهن دارد یا شخص ورشکسته به دلیل اینکه از مداخله در اموال خود ممنوع هستند، نمیتواند مال را وقف کنند. ولی مالکی که ملکش موقتا در اجارهی دیگری باشد امکان وقف مالش وجود دارد.
لازم است که مال موقوفه حتما به صورت عین (زمین، خانه و…) و قابل مشاهده باشد برای مثال طلبکار یا کسی که دینی را دارد نمیتواند آن را وقف کند. همچنین طبق مادهی 58 قانون مدنی وقف فقط نسبت به مالی امکان دارد که استفاده از آن موجب از بین رفتن عین مال نشود و قابلیت بقا داشته باشد و از طرفی قابلیت تملیک (مالک شدن) از سوی موقوفعلیهم را داشته باشد و در جهت امور صحیح وقف شده باشد؛ برای مثال از مواردی نباشد که در دین اسلام حرام اعلام شده است، در غیر این صورت امکان وقف وجود ندارد.
این نکته مهم است که در وقف، موقوفعلیهم حتما باید شخص دیگری بهجز واقف باشد به همین دلیل وقف بر نفس (خود واقف) باطل است ولی چنانچه واقف برای اولاد خود وقف کند و به این وسیله از وظایف و تکالیفش کاسته شود یا اینکه در وقف عام، واقف هم جزء موقوفعلیهم باشد چنین وقفی صحیح است. (برای مثال یک نفر مالی را برای دانشجویان حقوق وقف کند و خودش هم دانشجوی حقوق باشد میتواند از مال موقوفه استفاده کند.)
ادارهی مال موقوفه
همانطور که ذکر شد متولی نماینده و مدیر مال موقوفه است که توسط واقف انتخاب میشود که اختیار قبول یا رد سمت خود را دارد ولی با این حال سمت متولی با ارادهی واقف بهوجود میآید و قبول متولی به معنی نفوذ ارادهی واقف است؛ بنابراین با عنایت به مادهی 79 قانون مدنی واقف یا حاکم نمیتواند کسی را که بهموجب عقد بهعنوان متولی معین شده (مگر در صورت شرط واقف) عزل کند و در صورت خیانت وی از طرف دادگاه امینی به متولی ضم میشود. واقف میتواند بر اعمال متولی ناظر معین کند که به دو صورت معین میشود:
- ناظر اطلاعی؛ کسی که تنها باید از اعمال متولی آگاه باشد.
- ناظر استصوابی؛ کسی که اعمال متولی باید به تصویب وی برسد.
متولی موظف است فقط برای زمان تولیت خود تعهد به انجام امور بنماید و همچنین نمیتواند وظایف خود را به دیگری محول کند با این حال در اموری که واقف اجازه و اختیار داده است که متولی خود شخصا انجام ندهد، میتواند وکیل بگیرد و در این صورت وکیل موظف است طبق نظر متولی اقدام کند.
با عنایت به اصل عدم تبرع (به معنی مجانی نبودن انجام کار برای دیگری) و طبق مادهی 84 قانون مدنی که عنوان میدارد: «جایز است واقف از منافع مال موقوفه سهمی برای عمل متولی قرار دهد و اگر حقالتولیه معین نشده باشد متولی مستحق اجرت المثل است.» واقف باید مبلغی را جهت دستمزد وی مشخص کند.