*مروری بر حیات علمی و عملی عالم مجاهد شهید آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبائی
جهاد بی امان تا پیروزی انقلاب :
شهید آیت الله قاضی پس از رهایی از تبعید ، ایشان همزمان با تشکیل مرتب جلسات هفتگی در منزل خود (11) به خط دهی و هدایت انقلابیون پرداخت. ایشان همچنین با شروع تدریس خارج فقه، به تربیت طلاب و ذخیره های انقلاب همت گماشت. با اوج گیری مبارزات امت بیدار و ظلم ستیز ایران که به واسطه شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و مجالس منعقده برای آن فقید شهید پیش آمد ، شهید قاضی طباطبائی در آذربایجان سنگری مستحکم برای دفاع از حریم اسلام و مبارزه با مظاهر طاغوت بنا نهاد. پس از واقعه 19 دی در قم ، منزل ایشان پناهگاه مبارزان مسلمان بود . آنان که پای در مسیر جهاد گذاشته بودند ، هرگاه مشکلی پیش می آمد ، رو به خانه این سید عظیم الشأن می نهادند . آنگاه که مزدوران رژیم به تعقیب اسلام خواهان مبارز برمی آمدند ، بیت این عالم مجاهد پناهگاه امنی برای جوانان بود و هر گاه گلوله دژخیمی سینه مالامال از عشق جوانی را می شکافت و خون گلرنگش را بر زمین می ریخت ، پیکر بی جان شهید به منزل ایشان حمل و از آنجا تشییع می شد. قطره های جمعیت در منزل این شهید شاهد همچون باران رحمت به هم می پیوستند تا آنجا که سیل عظیمی از جمعیت تشکیل می شد ، در جای جای شهر تبریز به حرکت درمی آمد و هرچه ناپاکی و مظهر فساد و ستم شاهی بود ، می زدود .
نقش بارز ایشان بعد از 19 دی ماه سال 1356 که طی آن مزدوران رژیم عده ای از پاک باختگان مسلمان را در شهر مقدس قم در خاک و خون کشیدند ، بر همگان بیش از پیش آشکار شد . قیام قهرمانانه مردم تبریز در 29 بهمن سال1356 با هدایت های این شخصیت عظیم صورت گرفت. در ادامه این قیام ، شهید قاضی در ارشاد و راهنمایی مردم در جهت تعطیل کردن مغازه ها و بازار و سازماندهی اعتصابات و تظاهرات نقش مؤثری را ایفاء کردند . حضور ایشان در پیشاپیش صفوف مرصوص مردم بیدار و متدین آذربایجان در تمام راه پیمایی ها، دلگرمی هر چه بیشتری به راهپیمانان می داد.ایشان در آن ایام غیر از دستگاه جهنمی ساواک از سوی عده ای از روحانی نمایانی که بعضاً حتی با بودجه ساواک علیه ایشان تبلیغ می کردند، طرف بودند . آنانکه با عنوان طرفداری از کسی که بنام مرجعیت سعی در انحراف مبارزات مردم مسلمان ایران بخصوص در خطه آذربایجان داشت. در تکاپو بودند که از نفوذ رو به رشد و فزاینده ایشان بکاهند ، و در بعضی موارد عنوان جدایی ایشان از امام امت را سر می دادند که با حمایت قاطع امام و تأکید بر این نکته که ایشان از سوی امام نمایندگی دارند تمام این توطئه ها به شکست انجامید. عناوین عمده فعالیت های ایشان در جریان مبارزات سیاسی تا پیروزی انقلاب را که رژیم بر اهمیت آنها واقف بوده و از آن اقدامات بعنوان مؤثرترین عوامل براندازی یاد می کند ، بدین شرح است:
*تشویق مردم به همبستگی با اعتصابیون شرکت ملی نفت ایران و تعطیل مغازه ها و بازار.
*دستور تکثیر و توزیع اعلامیه اول محرم امام خمینی (ره) که در آن از سربازان و درجه داران و افسران خواسته شده بود که از دستور فرماندهان خود امتناع و سربازان ، سربازخانه ها را ترک نمایند .
*توصیه به رفتن به پشت بام ها و گفتن تکبیر و اذان در مواقع حکومت نظامی.
*قرار دادن منزلشان به عنوان محل شروع تظاهرات و تشییع جنازه ها .
*تدارک و تبلیغ برنامه های راه پیمائی های عظیم روزهای تاسوعا و عاشورا .
*دستور عدم پرداخت پول آب و برق مصرفی جهت اعلام نامشروع بودن رژیم .
*اعلام تعداد شهدا در اعلامیه های متعدد و تشویق مردم در ادامه مسیر شهدا .
*پشتیبانی و حمایت از اعتصابات و تأمین مخارج اعتصابیون در مدت اعتصاب.
*دعوت از سخنرانان زبده برای سخنرانی در مسجد معروف شعبان جهت تحریض مردم به مقابله با رژیم.
*حضور در صحنه راه پیمائی ها خصوصاً حضور فعال در راهپیمائی 1357/10/9 و صدور اعلامیه راه پیمائی مذکور .
*صدور اعلامیه های مختلف و مهیج جهت تبیین مشی انقلاب.(12)
عده ای نیز سعی می کردند با نقل سخن از ائمه (ع) گفتار ایشان را متقن تر نمایند . عشق و علاقه سرشار به امامان معصوم(ع)، خصوصاً حضرت امام حسین (ع) در وجود ایشان نمایان بود ، به گونه ای که تمامی منابر خود را با ذکر مصیبت اهل بیت به اتمام می رساند . تألیف کتاب «تحقیق درباره اربعین حضرت سید الشهداء » شاهدی بر این مدعاست.میزان ارادت و توسل ایشان به معصومین (ع) را می توان از واقعه ای که خود ایشان نقل نموده درک کرد :
«در ایام تحصیل علمی خود در حوزه علمیه قم و قبل از آنکه به حوزه نجف تشرف حاصل نمایم. ذوق و شوق سرشار و علاقه مخصوصی به تحصیل علم اصول دین داشتم ... از آن جمله در مسئله علم پیغمبر (ص)و امام (ع) بسیار کوشش می کردم که اعتقاد خود را در این موضوع استوار نمایم و اکتفا به ظن و تخمین ننموده و از مرحله تقلید پا فراتر بگذارم و در راه وصول به این مطلب ، دست توسل به دامن اهل بیت عصمت (ع) زده و از آل اطهار (ع) مطلب خود را می جستم.
دیر زمانی در این راه قدم برمی داشتم و رفته رفته گامی فراتر می گذاشتم تا به سر منزل مقصود برسم ، به این منظور سالی سعادت یاری کرد و توفیق الهی شامل شد و در عین ایام تحصیلی و نه در ایام تعطیلی ، تشرف به آستان قدس رضوی نصیبم شد و مدتی را در جوار حرم مطهر و قبر انور و اطهر امام رضا (ع) گذرانیدم و به درس جمعی از اساتید حاضر شدم تا از هر خرمنی خوشه ای اخذ نموده و از هر شاخه ای گلی بچینم . عمده همت من در پی مقصودم می گشت چند روزی توسل به حضرت امام رضا (ع) نموده ، در حرم مطهر در پشت سر مبارک می نشستم و منظورم این بود که می خواستم در موضوع علم امام (ع) توجهی از آن حضرت بشود و اعتقاد خودم را محکم نمایم و تفصیلاً بفهمم و از خود قرآن مجید برایم کشف و روشن گردد .
چند روز بر این منوال گذشت و به توسل خود به ساحت اقدس امام ادامه دادم تا روزی در حرم مطهر در همان مکان مقدس در مقابل ضریح مبارک قرار گرفتم و در فکر بودم ، گویا به قلب من الهام شد که در موضوع مسئله علم پیغمبر و امام (ع) آیه شریفه تطهیر کافی است و به موجب مفاد آن آیه مبارکه ، جهل و نادانی به آن حضرات راه نمی یابد ، زیرا خداوند می فرماید:«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»
عاشق شهادت: هنوز شش ماه از طلیعه انقلاب شکوهمند اسلامی نگذشته بود که ستاره درخشانی از آسمان پرفروغ علم و فقاهت غروب کرد . گروهک منحرف و مزدور فرقان ، ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه ، آیت الله مرتضی مطهری را به شهادت رساند و با این جنایت خود دل همگان را داغدار کرد . وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد مطهری ، به گوش آیت الله قاضی رسید ، بسیار متأثر و غمگین شد و همواره به اطرافیان خود می فرمود : « کاش بنده هم مثل استاد مطهری روزی به فیض شهادت برسم.»(13)
حضرت آیت الله سید علی قاضی طباطبائی در خاطره ای از شهید قاضی می گوید :
«اینجانب در سال 1371 هـ. ق که برای دیدار مادرم به نجف رفته بودم ، به حضور آیت الله العظمی کاشف الغطاء رسیدم و کتاب «جنه ی الماوی » را که حضرت آیت الله قاضی طباطبائی فرستاده بود ، به حضور انور ایشان تقدیم کردم.بعد از نگاه به آن فرمود:«در فامیل شما چنین شخصیتی موجود است! این میوه از هر حیث به کمال رسیده و قابل استفاده است و گل پر عطری است که باید از آن بهره ها گرفت . به شما و تمام اهل آذربایجان توصیه می کنم نگذارید این گل به زمین خورده و پرپر گردد.» (14)
وحدت مسلمانان :
آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبائی یکی از عالمان روشن بین و ژرف نگری بود که همیشه بر وحدت اسلامی تأکید داشت و در فرصت های مناسب با رفتار مدیرانه خویش در جهت تحقق بخشیدن به این آرمان می کوشید.شهید قاضی در این باره می گوید:
«یاد دارم در «رمادی » که از سوریه برگشتم و وارد عراق شدم ، غروب نزدیک بود. توقف کردیم که نماز مغرب را ادا و حرکت کنیم . وضو گرفتم و در صحن خانه وسیعی حصیر انداختم و خواستم مشغول نماز بشوم . دیدم عده ای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند ، فهمیدم که می خواهند بدانند که چطور سجده خواهم کرد . من هم در موقع سجده پیشانی را به بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیت کردند . بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلو آمدند و از حقیقت سجده بر تربت کربلا که بعضی از همراهان در نماز گذاشته بودند، سئوال کردند . واقع امر را برای آنها بیان کردم . بسیار قانع شدند و امتنان به جای آوردند و اظهار کردند که به ما جور دیگری تلقین کرده اند .
نظیر این قضیه در زینبیه دمشق نیز اتفاق افتاد و چند نفر از دوستان عراقی ، از عرب های شریف اهل نجف اشرف نیز بودند به جمعی از جوانان اهل سنت، از اهل سوریه ، مصر و لبنان، واقع امر را در سجده کردن شیعه بر تربت سید الشهداء(ع) بیان کردیم و از آنچه خیال می کردند و از روی تقلید اعتقاد داشتند، عذر خواستند.»(15)
نمادی از تربیت دینی :
آیت الله قاضی طباطبائی یکی از تربیت یافتگان مکتب اسلام است که تمامی اعمال و حرکاتش برگرفته از قرآن مجید و احادیث اهل بیت(ع)بود. رفتار مؤدبانه ، محترمانه و برخورد متواضعانه و ملایم ایشان زبانزد عام و خاص بود .
یک روز به مناسبتی ، یکی از مخالفین سرسخت ایشان که لباس روحانیت به تن داشت ، وارد منزل ایشان شد ، بی درنگ سید بزرگوار تمام قد به پای او بلند شد و احترامش کرد. بعد از رفتن ایشان ، فردی از نزدیکان آیت الله گفت:«آقا! این شخصیت دشمنی سرسختی با شما دارد ... چرا این قدر احترامش کردید!» ایشان فرمودند:«به دو دلیل اولاً ایشان مهمان ما بود و احترام مهمان واجب است ، ولو با من مخالف باشد ، ثانیاً باید قداست لباس روحانیت حفظ بشود». (16)
1-با فرزندان :
شهید قاضی نه تنها پدر ، بلکه مربی خوب و دلسوز و دوست صمیمی فرزندانش بود . وجودش برای اهل خانه موجب آرامش بود و کلام گرم و دلنشینش صفای منزل را دو چندان می ساخت. ایشان هرگز با همسر و فرزندان خود به درشتی و خشونت رفتار نکرد، گرچه ناملایمات و مشکلات و ناراحتیهای اجتماعی زیادی را متحمل می شد، ولی اثرات روحی آن در بیرون از خانه می ماند و چهره آرام و دل انگیز او به خانه می آمد.(17)
2-قدرشناسی :
شهید قاضی هر چند یکبار فرزندان خود را جمع می کرد و ضمن پند و اندرز، راه و رسم زندگی و چگونگی «بودن » را به آنان می آموخت ، و در هر مجلسی و نشستی نسبت به احترام و تکریم مادرشان سفارش می کرد و بارها می گفت: مادر شما در حق من زحمات طاقت فرسائی را متحمل شده است و کمتر زنی پیدا می شود که این گونه با سختی ها و دشواری ها مبارزه کند ، قدر او را بدانید و نسبت به ایشان مهربان باشید. او نه تنها در حضور فرزندان ، بلکه در فرصتی که دور از خانه و در تبعید به سر می برد ، در نامه هایی که می نوشت به رعایت احترام مادر تأکید می کرد.(18)
3-لباس :
از جمله کارهای اخلاقی که حضرت آیت الله قاضی بدان اهمیت بیشتری می داد طرز نشستن و برخاستن و لباس پوشیدن بود . این معلم بزرگ اخلاق همیشه در مجالس خصوصی و عمومی ، به خصوص هنگام منبر رفتن ، لباس خود را مرتب می کرد و تا آخر مجلس چهار زانو می نشست و مواظب بود که مبادا عبا از دوشش بیافتد. برای ایشان کهنه بودن لباس اهمیت نداشت ، اما به تمیزی و پاکی لباس توجه خاصی داشت .
آثار اجتماعی و عمرانی :
شهید محراب آیت الله قاضی طباطبائی شیفته خدمت به اسلام و مسلمانان بود و در این راه گامهای بلند و مؤثری برداشت و آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشت. از جمله ساختن مساجد ذیل در تبریز و حومه از برکات آن وجود شریف است:
1-مسجد طوبائیه
2-مسجد ارزیل واقع در قریه ارزیل
3-مسجد امام حسین (ع) واقع در آخر کوچه باغ
4-مسجد حضرت آیت الله حکیم واقع در خیابان کمربندی
5-تجدید بنای مسجد شعبان واقع در اول خیابان تربیت طوبی له و حسن مآب
پی نوشت ها :
11.گزارش مرتب تمامی این جلسات در اسناد ساواک موجود است .
12.مجلس نشین قدس ، شعر دوست ، ص46-45
13.روزنامه رسالت ، شماره 1294
14.ضمیمه روزنامه اطلاعات ، 1377/8/10 ، شماره 21476
15.ر.ک: تحقیق درباره اربعین ، ص 416
16.این جریان را آقازاده ایشان نقل کرده اند.
17.ر.ک : قاضی طباطبائی قله شجاعت و ایثار ، محمد ابراهیم زاده ، ص 106
18.ر.ک: قاضی طباطبائی قله شجاعت و ایثار ، محمد ابراهیم زاده ، ص 108
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 51
/ج