اشاره :
واژه سنّت در لغت داراى دو معناى مختلف است; این واژه دال بر «مضمون منتقل شده» از عصرى به عصر دیگر است. همچنین این واژه بر «روش انتقال» دلالت دارد که مشخصه آن، ثبات نسبتاً تمام و کمال است. وجود سنّت، واقعیت مشترک همه جوامع بشرى است. تداوم معنوى جوامع با این واقعیت تضمین مى شود که اندیشه ها، آداب و غیره همواره از نسلى به نسل دیگر منتقل مى شود. از دیدگاه دینى، باورها، شعائر، دستورالعمل هاى نیایش و سرود و غیره با دقت کم نظیرى منتقل مى شود. در این صورت، سنّت مسیحى ایمانى است که عیسى مسیح به رسولان بخشیده و از روزگار رسولان از نسلى به نسل دیگر در کلیسا انتقال یافته است. ویژگى متمایز کلیساى ارتدوکس عبارت است از وفادارى راسخ به میراث گذشته، که از نظر این کلیسا در سنّت خلاصه مى شود. از دیدگاه کلیساى ارتدوکس، سنّت صرفاً مجموعه اى از گزاره هاى معتبر نیست بلکه حیاتى است که جامعه مسیحى را حفظ و هدایت مى کند. سنّت حیات روح القدس در کلیساست که به پیروان عیسى مسیح قوه دریافت و فهم حقیقت را مى بخشد. البته این حیات نمودهاى عینى و ملموس دارد و در میان عناصر گوناگون آن، کتاب مقدس، مکتوبات آباى کلیسا، تعاریف عقیدتى شوراهاى وحدت کلیساها و آیین عشاى ربانى داراى برجستگى بى نظیرى است. مقاله حاضر کوششى براى بیان معناى سنت و عناصر سازنده آن از دیدگاه الاهیات ارتدوکس است، تیموتى وئر (متولد 1934)، سراسقف کلانشهر و مدرس مطالعات ارتدوکس شرقى در دانشگاه آکسفورد به نگارش درآورده است.
معناى درونى سنّت
امانت را حفظ کن. (اول تیموتائوس 6:20)
سنّت، حیات روح القدس در کلیساست (ولادمیر لوسکى).
مشخصه ظاهرى تاریخ کلیساى ارتدوکس رشته اى از شکست هاى ناگهانى است: تصرف اسکندریه، انطاکیه و اورشلیم به دست مسلمانان عرب; به آتش کشیدن کیِف توسط مغول ها; دوبار غارت قسطنطنیه; انقلاب اکتبر در روسیه. با این حال، گرچه این رخدادها چهره بیرونى جهان ارتدوکس را دگرگون کرده، هرگز استمرار درونى کلیساى ارتدوکس را دچار وقفه نکرده است. آنچه در ابتدا، نظر هر ناآشنا را در برخورد با کلیساى ارتدوکس جلب مى کند، معمولا حال و هواى قِدمت آن، یعنى عدم تغییر ظاهرى آن است. او مشاهده مى کند که کلیساى ارتدوکس هنوز، همانند کلیساى اولیه، با سه بار فرورفتن در آب، غسل تعمید مى دهد; آنها هنوز هم نوزادان و خردسالان را براى دریافت عشاى ربانى مى آورند; در آیین عشاى ربانى هنوز هم شماس با صداى بلند مى گوید: «درها! درها!» که یادآور نخستین روزهایى است که درب ورودى کلیسا هوشیارانه مراقبت مى شد و هیچ کس جز اعضاى خانواده مسیحى نمى توانست در نیایش خانوادگى حضور یابد; اعتقادنامه هنوز هم بدون هرگونه افزوده اى قرائت مى شود.
این امور صرفاً نمونه هاى ظاهرى اندکى از آن چیزى است که بر همه جنبه هاى حیات ارتدوکس حاکم است. اخیراً هنگامى که از دو عالِم ارتدوکس خواسته شد که ویژگى متمایز کلیساى خود را برشمرند، هر دو به مطلب واحدى اشاره کردند: عدم تغییر آن، یعنى تصمیم راسخ آن بر وفادار ماندن به گذشته و احساس پیوند استوار(1) با کلیساى دوران قدیم.(2) دو قرن و نیم پیش، پاتریارک هاى شرقى دقیقاً همین سخن را به کشیشان سوگندنخورده عصر ویلیام(3) گفتند:
ما تعالیم خداوند را بدون تحریف حفظ مى کنیم (و قاطعانه به آیینى که او براى ما آورد، وفاداریم و آن را همچون گنج سلطنتى و بناى تاریخى پرقیمت از عیب و نقصان حفظ مى کنیم; نه چیزى بدان مى افزاییم، نه چیزى از آن مى کاهیم.(4)
از نظر کلیساى ارتدوکس ایده پیوند استوار در یک کلمه یعنى سنّت خلاصه مى شود. یوحناى دمشقى گفته است: «ما مرزهاى جاودانه اى را که پدرانمان نهاده اند، تغییر نمى دهیم و سنّت را همان گونه که دریافت کردیم، حفظ مى کنیم.»(5)
مسیحیان ارتدوکس همواره در باره سنّت سخن مى گویند. مقصود آنان از این کلمه چیست؟ بنابه تعریف فرهنگ آکسفورد، سنّت عبارت است از نقطه نظر، عقیده یا آداب و رسومى که از نیاکان به آیندگان مى رسد. در این صورت، سنّت مسیحى ایمانى است که عیسى مسیح به رسولان بخشیده و از روزگار رسولان از نسلى به نسل دیگر در کلیسا منتقل شده است.(6) اما براى یک مسیحى ارتدوکس، سنّت به معناى چیزى است که ملموس تر و مشخص تر از این است. سنّت به معناى کتاب هاى کتاب مقدس، اعتقادنامه، تصویب نامه هاى شوراهاى وحدت کلیساها و مکتوبات آبائى و شرعیات کلیسا(7) و کتب دعا و شمایل هاى مقدس است ـ در واقع، کل نظام تعالیم، اداره کلیسا، عبادت و هنر که کلیساى ارتدوکس در طول اعصار به روشنى بیان کرده است. مسیحى ارتدوکس امروز خود را وارث و پاسدار میراثى عظیم مى داند که از گذشته دریافت کرده و معتقد است که وظیفه اش انتقال میراث خود بدون عیب و نقص به آیندگان است.
باید توجه داشت که کتاب مقدس بخشى از سنّت است. برخى اوقات سنّت، به «تعلیم شفاهى مسیح، که شاگردان بىواسطه اش به نگارش درنیاورده اند» تعریف مى شود. نه تنها نویسندگان غیرارتدوکس بلکه بسیارى از نویسندگان ارتدوکس این شیوه بیان را اتخاذ کرده اند و کتاب مقدس و سنّت را دو چیز مختلف و دو منبع متمایز ایمان مسیحى مى دانند. اما در واقع، تنها یک منبع وجود دارد. زیرا کتاب مقدس در چارچوب سنّت وجود دارد. جدا کردن و در کنار هم قرار دادن این دو به معناى تضعیف این ایده است که آن دو هماننداند.
ارتدوکس ها، گرچه به این میراث گذشتگان احترام مى گذارند، به خوبى نیز آگاهند که هرآنچه از گذشتگان دریافت کرده اند، داراى ارزش برابر نیست. در میان عناصر گوناگون سنّت، کتاب مقدس، اعتقادنامه، تعاریف عقیدتى شوراهاى وحدت کلیساها داراى برجستگى بى نظیرى است. این عناصر در تلقى مسیحیان ارتدوکس، امورى مطلق و تغییرناپذیر است، که نمى توان آنها را حذف یا در آنها تجدیدنظر کرد. سایر بخش هاى سنّت داراى حجیت کاملا یکسانى نیست. تصویب نامه هاى ژاسى یا اورشلیم نه هم رتبه با اعتقادنامه نیقیه است، و نه هم رتبه با نوشته هاى آتاناسیوس یا شمعون نوالاهى دان که هم سنگ انجیل یوحنّا هستند.
آنچه از گذشتگان دریافت شده، نه داراى ارزش یکسان است نه لزوماً درست است. همان طور که یکى از اسقف ها در شوراى کارتاژ در 257 میلادى اظهار کرد: «خداوند گفت من حقیقت هستم. او نگفت من رسوم هستم.» «میان «سنّت» و «رسوم» تفاوت هست»; بسیارى از رسومى که گذشتگان به ارث گذاشته اند، آراء بشرى، موقتى و پرهیزگارانه (یا غیرپرهیزگارانه) هستند ولى بخشى حقیقى از یک سنّت، یعنى پیام اساسى مسیحى نیستند.
پرسش از گذشته ضرورى است. در دوران بیزانسى و پس از آن، مسیحیان ارتدوکس همواره در برخورد خود با امور گذشته چندان نقاد نبودند که پیامد آن غالباً رکود بود. امروزه این رهیافت غیرنقادانه را دیگر نمى توان ادامه داد. معیارهاى عالى تر پژوهشگرى، تماس هاى روزافزون با مسیحیان غربى، تهاجم هاى سکولاریسم و الحاد، ارتدوکس ها را در قرن حاضر ناگزیر ساخته تا با دقت بیشتر به میراث خود بنگرند و با دقت بیشترى بین سنّت و آداب و رسوم تمایز نهند. کار تشخیص همیشه آسان نیست. لازم است هم از اشتباه فرقه مؤمنان قدیم و هم از اشتباه «کلیساى زنده» اجتناب شود. گروه اول چنان دچار محافظه کارى افراطى شد که هیچ گونه تغییرى را در آداب و رسوم برنمى تابید; گروه دوم گرفتار تجددطلبى یا لیبرالیسم الاهیاتى شد که تیشه به ریشه سنّت زد. اما به رغم برخى ضعف هاى آشکار، مسیحیان ارتدوکس امروز در مقایسه با پیشینیان خود در قرن هاى متمادى چه بسا در وضع بهترى براى تشخیص صحیح قرار دارند و اغلب دقیقاً ارتباط آنان با غرب است که به آنان در درک هر چه روشن تر از آنچه در میراث خاصشان اساسى است، کمک مى کند.
وفادارى واقعى کلیساى ارتدوکس به گذشته باید همواره وفادارى خلاقانه باشد; زیرا کلیساى ارتدوکس واقعى هرگز نمى تواند به یک «الاهیات تکرارى» بیهوده خشنود باشد، که طوطى وار، بدون کوشش براى درک آنچه در وراى عبارات کلیشه اى نهفته است، به تکرار آنها بپردازد. وفادارى به سنّت، اگر به درستى درک شود، امرى مکانیکى و روشى یکنواخت در انتقال میراث گذشتگان نیست. هر متفکر ارتدوکسى باید به سنّت از درون بنگرد و باید وارد روح باطنى آن شود. براى زیستن در چارچوب سنّت، کافى نیست که یک نظام عقیدتى را صرفاً به لحاظ عقلى بپذیریم; زیرا سنّت چیزى به مراتب بیشتر از مجموعه اى از گزاره هاى انتزاعى است ــ آن نوعى زندگى و مواجهه شخصى با مسیح در روح القدس است. سنّت نه تنها توسط کلیسا حفظ مى شود و در کلیسا حیات دارد، بلکه حیات روح القدس در کلیسا است. برداشت کلیساى ارتدوکس از سنّت، به صورت ایستا یعنى پذیرش بى روح تاریخ گذشته نیست بلکه پویا و تجربه زنده روح القدس در این زمان است. سنّت اگرچه در درون، تغییرناپذیر است (زیرا خدا تغییر نمى کند)، همواره شکل هاى جدید را مى پذیرد، که این شکل هاى جدید بدون کنارزدن امور قدیمى، مکمل آنها هستند. مسیحیان ارتدوکس غالباً چنان سخن مى گویند که گویى دوره تنسیق آموزه ها کاملا پایان یافته است; اما این درست نیست. چه بسا در روزگار خود ما شوراهاى جدید وحدت کلیساها تشکیل شود، و سنّت از طریق تعبیرهاى جدید از دین، غنا یابد.
این تصور از سنّت به عنوان چیزى زنده به خوبى در تعابیر گیورگس فلورفسکى آمده است:
سنّت گواه روح القدس است; وحى دائمى روح القدس و موعظه بشارت ... براى پذیرش و درک سنّت باید در چارچوب کلیسا زندگى کنیم. باید از حضور فیض بخش خداوند در آن آگاه باشیم; ما باید عطر روح القدس را در آن احساس کنیم ... سنّت تنها یک مبناى کهنه حمایت کننده نیست بلکه عمدتاً مبناى رشد و بازآفرینى است... سنّت، نشان هماره جاودانه روح القدس است نه صرفاً یادانبار کلمات.
سنّت گواه روح القدس است; به تعبیر عیسى، «چون روح راستى آید، شما را به جمیع راستى هدایت خواهد کرد» (یوحنا 16:13). همین وعده الاهى است که اساس پاى بندى مسیحیان ارتدوکس به سنّت است.
عناصر بیرونى سنّت
اینک به ترتیب به بررسى مؤلفه هاى بیرونى گوناگونى مى پردازیم که سنّت در آنها نمود مى یابد.
1. کتاب مقدس
کتاب مقدس و کلیسا. کلیساى مسیحى کلیسایى کتاب محور است: کلیساى ارتدوکس همچون کلیساى پروتستان، اگر نگوئیم بیش از آن، ایمانى راسخ به این امر دارد. کتاب مقدس تجلى عالى وحى خدا به بشر است و مسیحیان باید همواره «اهل کتاب» باشند. اما اگر مسیحیان اهل کتاب اند، کتاب مقدس کتاب مردم است; نباید آن را چیزى دانست که بر سر در کلیسا نصب شده است، بلکه باید چیزى تلقى کرد که حیات دارد و در داخل کلیسا فهمیده مى شود (و به همین دلیل، نباید کتاب مقدس را از سنّت جدا کرد). کتاب مقدس در نهایت حجیت خود را از کلیسا کسب مى کند، زیرا این کلیسا بود که در اصل تصمیم گرفت که چه کتاب هایى بخشى از کتاب مقدس باشد و تنها کلیساست که مى تواند کتاب مقدس را با وثاقت تفسیر کند. عبارت هاى زیادى در کتاب مقدس وجود دارد که به خودى خود مبهم است و هر فرد قرائت کننده، هر قدر هم که صادق باشد، چنانچه به برداشت شخصى خود تکیه کند، در خطر اشتباه است. در کتاب مقدس آمده است: فیلیپ از خزانه دار مملکت حبشه پرسید: «آیا مى فهمى آنچه را مى خواهى؟» و خزانه دار پاسخ داد: «چگونه مى توانم؟ مگر آن که کسى مرا هدایت کند» (اعمال 8:30ـ31). ارتدوکس ها هنگامى که کتاب مقدس را قرائت مى کنند، راهنمایى کلیسا را مى پذیرند. هنگامى که یک نوکیش به کلیساى ارتدوکس پذیرفته مى شود، عهد مى کند: «من کتاب مقدس را بر حسب تفسیرى مى پذیرم و مى فهمم که مادر ما، کلیساى مسیحى ارتدوکس مقدس بدان اعتقاد داشت و دارد».
متن کتاب مقدس: نقد کتاب مقدس. کلیساى ارتدوکس داراى همان عهد جدید بقیه جهان مسیحى است. این کلیسا از نسخه یونانى باستان معروف به نسخه هفتادى (سبعینیه) به عنوان متن معتبر عهد عتیق استفاده مى کند. اگرچه این نسخه با نسخه اصلى عبرى تفاوت دارد (و غالباً این تفاوت دیده مى شود)، ارتدوکس ها معتقدند که تغییرات نسخه هفتادى با الهام روح القدس انجام شد و باید آنها را به عنوان بخشى از وحى مستمر خدا پذیرفت. نمونه کاملا آشکار، اشعیا 7:14 است ــ که نسخه عبرى مى گوید: «زنى جوان حامله شده، پسرى به دنیا خواهد آورد»، در حالى که ترجمه نسخه هفتادى این است: «باکره اى حامله شده الخ». عهد جدید همان عبارت نسخه هفتادى را ذکر کرده است (متّى 1:23).
نسخه عبرى عهد عتیق دربردارنده سى و نه کتاب است. هفتادى افزون بر این شامل ده کتاب دیگر است، که در نسخه عبرى وجود ندارد و در کلیساى ارتدوکس، «کتاب هاى قانونى ثانوى» خوانده مى شوند. این کتاب ها را شوراى ژاسى (1642) و شوراى اورشلیم (1672) به عنوان «بخش هاى صحیح کتاب مقدس» اعلام کرد; اما بیشتر عالمان ارتدوکس در زمان حاضر در حالى که از دیدگاه هاى آتاناسیوس و جروم پیروى مى کنند، قائلند که کتاب هاى قانونى ثانوى گرچه بخشى از کتاب مقدس هستند، در سطحى پایین تر از بقیه عهد عتیق قرار دارند.
مسیحیت، چون حق است، ترسى از پژوهشى صادقانه ندارد. کلیساى ارتدوکس گرچه کلیسا را مفسر معتبر کتاب مقدس مى داند، مانع از مطالعه نقادانه و تاریخى کتاب مقدس نمى شود، هرچند تاکنون علماى ارتدوکس در این زمینه برجسته نبوده اند.
کتاب مقدس در عبادت. برخى اوقات تصور مى شود که ارتدوکس ها کمتر از مسیحیان غربى براى کتاب مقدس اهمیت قائلند. اما در واقع، کتاب مقدس همواره در مراسم مذهبى مسیحیان ارتدوکس قرائت مى شود; در حین نیایش هاى صبحگاهى و نیایش هاى شامگاهى کل کتاب زبور هر هفته، و در ایام روزه دوبار در هفته از حفظ خوانده مى شود; آیات عهد عتیق (معمولا سه آیه) در نیایش هاى شامگاهى شب هاى بسیارى از اعیاد قرائت مى شود; خواندن انجیل نقطه اوج نیایش هاى صبحگاهى روزهاى یکشنبه و اعیاد است; در آیین عشاى ربانى، نامه و انجیل خاص از عهد جدید براى هر روز سال معیّن شده است. در نتیجه تمام عهد جدید (به جز مکاشفه قدیس یوحنّا) در آیین قربانى مقدس خوانده مى شود. نونک دیمیتیس (اینک رحیل) و سلام جبرئیل، هیل مرى (درود مریم) هر روز در نیایش هاى شامگاهى خوانده مى شود. نیایش مریم باکره معمولا در نیایش هاى صبحگاهى خوانده مى شود; نیایش خداوند در همه مراسم مذهبى خوانده مى شود. علاوه بر این قطعات خاص از کتاب مقدس، کل متن هر مراسم مذهبى با زبان کتاب مقدس خوانده مى شود، و محاسبه شده است که آیین عشاى ربانى شامل 98 قطعه از عهد عتیق و 114 قطعه از عهد جدید است.
کلیساى ارتدوکس کتاب مقدس را شمایل کلامى مسیح مى داند که هفتمین شورا مقرر کرده که شمایل هاى مقدس و کتاب بشارت ها را باید یکسان محترم شمرد. در همه کلیساها کتاب انجیل داراى جایگاه ممتازى بر میز عشاى ربانى است; شرکت کنندگان در عشاى ربانى و نیایش هاى صبحگاهى در روزهاى یکشنبه و اعیاد، آن را با خود به همراه دارند; مؤمنان آن را مى بوسند و در نزد آن سجده مى کنند. احترامى که در کلیساى ارتدوکس براى کلام خدا ابراز مى شود، این گونه است.
2. شوراهاى هفت گانه وحدت کلیساها: اعتقادنامه
تعاریف اعتقادى شوراى وحدت کلیساها خطاناپذیر هستند. بدین سان، در نظر کلیساى ارتدوکس، بیانیه هاى اعتقادى هفت شورا، در کنار کتاب مقدس، داراى حجیّت جاودانه و برگشت ناپذیراند.
اعتقادنامه نیقیه ـ قسطنطنیه مهم تر از همه بیانیه هاى اعتقادى جامع است، که در هر مراسم آیین قربانى مقدس و نیز روزمره در نیایش هاى شب و سحر و در آخرین نیایش روز قرائت یا خوانده مى شود. دو اعتقادنامه دیگر که غرب آن را مورد استفاده قرار مى دهد، یعنى «اعتقادنامه رسولان» و «اعتقادنامه آتاناسیوس»، حائز حجیّتى همسان با اعتقادنامه نیقیه نیست، زیرا شوراى وحدت کلیساها آنها را اعلان نکرده است. مسیحیان ارتدوکس اعتقادنامه رسولان را به عنوان بیانیه اعتقادى دیرینه محترم مى شمارند، و آموزه هاى آن را قبول دارند; اما آن صرفاً اعتقادنامه اى تعمیدى محلى در غرب است و هرگز در مراسم مذهبى حوزه سراسقف شرقى مورد استفاده قرار نمى گیرد. «اعتقادنامه آتاناسیوس» نیز در مراسم عبادى کلیساى ارتدوکس به کار نمى رود. اما برخى اوقات (بدون واژه فیلیوک) در هورولوجیون (کتاب ساعات) چاپ مى شود.
ادامه دارد ...