حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی و وزیر کار و امور اجتماعی دولت سازندگی
درباره شخصیت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: به خاطر دارم رئیس جمهور یکی از
کشورهای همسایه میهمان ایشان بود. او به گونهای از عقل و تدبیر آقای هاشمی حرف میزد
که انگار در دنیا او نمونه بود و مانندی نداشت یا آقای بشار اسد، رئیس جمهور سوریه
از پدرش، حافظ اسد نقل میکرد که به وی گفته بود هرگاه مشکلی پیدا کردی از
راهنماییهای آقای هاشمی استفاده کند. بعضی از شخصیتهای مذهبی از سایر ادیان و
مذاهب درباره مسائل مختلف با ایشان مشورت میکردند. این یعنی آنان آیتالله هاشمی
را درک و باور داشتند.
او افزود: آشنایی من با آن مرحوم به شورای انقلاب بازمیگردد. در این
شورا مسؤولیت بخش کارخانهها و کارگری شورای انقلاب را برعهده داشتم. آیتالله
هاشمی عضو شورای انقلاب بودند، لذا ارتباط از آنجا شروع شد و ادامه پیدا کرد.
او گفت: آیتالله هاشمی در مسائل اگر به باوری میرسیدند، استوار میایستادند
مگر زمانی که شما استدلال درست میآوردید که ان موقع قانع میشد.به هیچوجه دگم
نبودند عصبانیت را در بسیاری از افراد
مشاهده کردهام اما آقای هاشمی پختهتر از این حرفها بود که بخواهد عصبی رفتار
کند و اگر هم میشد آن را بروز نمیداد. در حقیقت شاید در طول هشت سال دولت ایشان،
من فقط دو یا سه بار دیدم که ناراحتی تند پیدا کردهاند که در همان حالت هم
کنترل خود و اوضاع را در دست داشتند.
کمالی همچنین گفت: یکی از خصوصیات عالی آقای رفسنجانی که کمتر در کسی
دیدم این بود که در جلسات، نظر خود را در آخر بیان میکردند، یعنی میگذاشتند تا
همه بحث کنند، نظرات خود را بگویند و بعد ایشان اظهارنظر میکردند. به رأیگیری
بسیار اهمیت میدادند. آقای هاشمی رأیگیری انجام میداد تا همه افراد در تصمیمگیری
سهیم باشند.آن چیزی که من در ایشان دیدم مدیریتی مبتنی بر خرد و فکر جمعی بود.
او درباره علت هجمه ها به هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: در جامعه ما
مشکلی داریم به اسم عدم گفتوگو که این به همه سطوح نظام تعمیم پیدا میکند. از
درون خانواده شروع میشود تا به بالاترین ارکان نظام میرسد. ما هنوز یاد نگرفتهایم
که گفتوگو کنیم و چون یاد نگرفتهایم نظرات دیگران را بشنویم، تصورات خود را
جایگزین عقاید دیگران میکنیم و بعد مخالفتهایی را انجام میدهیم. بعید میدانم
انسانها تا این حد با یکدیگر زاویه داشته باشند. کسانی که به آقای هاشمی هجوم میآورند
بعضاً تصورات خودشان را از نظرات ایشان، مبنای مخالف قرار میدادند و کامل نخوانده
و نشنیده با آن مخالفت میکردند. برخیها هم از سر حسد به ایشان تهمت میزدند.
حسین کمالی درباره انتخابات 84 نیز گفت: در خصوص انتخابات 84 اصل بر این گذاشته شده که این انتخابات براساس شیوه درست خود صورت
گرفته اما برداشت آقای هاشمی خلاف این بود. ایشان معتقد بودند که این انتخابات
مهندسی شده و به نوعی نهادهایی که نباید در این انتخابات دخالت کنند به صورت
غیرقانونی وارد شدند که این نکته خود جای تحقیق و بررسی دارد. روزی که نتایج اعلام شد به دفتر ایشان در مجمع رفتم. دیدم که آیتالله
هاشمی قدم میزنند و ناراحتند. گفتم حاج آقا چرا ناراحت هستید. این شمایید که به
ریاست جمهوری اعتبار میدهید نه ریاست جمهوری به شما. از این مسأله عبور کنید چه
اهمیتی دارد؟ آیتالله هاشمی پاسخ داد رأی نیاوردن برای من مهم نیست اما من به این
فکر میکنم هنگامی که با من این کار را انجام دادند با دیگران هم این کار را میکنند.
من از این قضیه نمیگذرم و کسانی که این کار را کردند را حلال نمیکنم.
بادامچیان: رفتار موتلفه با هاشمی همیشه همراه ا احترام بود
همچنین ایلنا در مصاحبه ای با اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه به بررسی زندگی آیت الله هاشمی رفسنجانی پرداخت. در این مصاحبه آمده است:
**چه اتفاقی افتاد که مؤتلفه در زمان تخریبها و توهینهایی که در چند
سال پایانی عمر مرحوم نسبت به آیتالله هاشمی ابراز میشد، حمایتی از ایشان نکرد؟
ارتباط مؤتلفه به ویژه شخص بنده همیشه با آیتالله هاشمی حفظ بود و
همواره با ایشان ارتباط صمیمانه داشتم. در دیدارهای صمیمانه اینگونه نبود که تنها
مطالب خوشایند بگوییم، بلکه مانند دو برادر با هم مسائل را در میان میگذاشتیم و
گاهی هم انتقادهای جدی داشتیم. رابطه مؤتلفه با ایشان همینگونه بود و گاهی مرحوم
عسگراولادی هم تذکرات بسیار جدی به ایشان میداد یا آقای حبیبی یک بار سخت مطالب
را گفتند اما نه آقای هاشمی بدش میآمد و نه رابطه ما به هم میخورد و به همین
دلیل بود که ما احترام آقای هاشمی را همواره داشتیم.
** از چه زمانی اصولگرایان و مؤتلفه با آیتالله هاشمی که خواستگاه
اصولگرایی داشت به اختلاف نظر رسیدند و از یکدیگر فاصله گرفتند؟
ما فاصله نگرفتیم.. اما اگر اختلاف اصولی نداشتیم اختلاف در روشهای
گوناگون شکل میگیرد و این نکته در بزرگان ما مانند شهید بهشتی و شهید باهنر و
آیتالله موسوی اردبیلی هم وجود داشت.
آقای هاشمی زمانی نسبت به سازمان مجاهدین خلق خیلی علاقهمند شده بود.
یکی از نقاط مثبت ایشان عاطفه و رفتار عاطفیاش بود اما گاهی این خصلت باعث میشد
که از بعضی نکات مغفول بماند و در رابطه با سازمان مجاهدین تا مدتی که آنها دچار
نفاق شده بودند و به تدریج داشتیم از آن جدا میشدیم ایشان هنوز آن علاقه را داشت
تا اینکه با «بهرام آرام» دیدار کرد. آقای هاشمی در آنجا گفت رفتار شما تغییر کرده
و نوشتههایتان التقاطی است اما بهرام آرام به جای توجه به تذکر آقای هاشمی، برای
تهدید کتش را کنار زد و اسلحهاش را نشان داد. آیتالله هاشمی متوجه شد که آنها با
او که این همه با سازمان مجاهدین همراهی و همکاری داشته، رفتار زشت و خشونتآمیز
و تهدیدی دارند و از مسیر صحیح مبارزه اسلامی خارج شدهاند، لذا از آنها جدا شد. بنابراین در روابط ما با مرحوم هاشمی و سایر
مبارزان همیشه احترامها حفظ شده اما اختلاف سلیقه و نظر هم داشتهایم. به طور
مثال بنده به ایشان بارها گفتم که در شأنتان نیست که این حملاتی که به شما میشود
را شخصاً پاسخ دهید. دیگران جواب خواهند داد اما برخی در آن طرف زرنگی میکردند و
آقای هاشمی عصبانی میشد و در برخی موارد برخورد تند میکرد و طرف مقابل هم کار
تخریبی انجام میداد.
**برخی میگویند آیتالله هاشمی فرمانده جنگ نبود. نظر شما چیست؟
قرار نیست هر کسی هر چیزی را میگوید پاسخ دهیم. اینکه آیتالله هاشمی
در مسؤولیت جنگ نقش ویژهای داشتند قابل انکار نیست، چرا که هم صاحب اختیار و هم
فعال بود و انصافاً در جبهه و جنگ، حق بزرگی داشت و از سوی امام خمینی(ره)
اختیاراتی در جنگ داشت.
**نظر شما در رابطه با ردصلاحیت آیتالله هاشمی در سال 92 چیست؟
ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان یک زمانی جسمی و یک زمانی سیاسی است. تا
آنجایی که میدانم شورای نگهبان دلیلش این بود که آقای هاشمی در این موقعیت از لحاظ
جسمی تکاپوی لازم برای فعالیت ندارد و ایشان شخصیتی است که باید حفظ شود چرا که
اگر رئیس جمهور شود با تمام قوا کار میکند. زمانی که رئیس جمهور بود فعالیت
بالایی داشت به گونهای که همکارانش را خسته میکرد.
**خبر فوت ایشان را چگونه دریافت کردید؟
در دفتر حزب مؤتلفه بودم که به من خبر دادند و بلافاصله پیگیری کردم
که ببینم از دستمان چه کمکی برمیآید. اول مسأله سکته ایشان مطرح شد و بعد که
ایشان را به بیمارستان بردند، گفتند فوت کردند که با توجه به صمیمت 50 سالهای که با هم داشتیم به طور طبیعی متأسف شدم و همان جا تشکیل
جلسه دادیم و از مسؤولان مؤتلفه و کادر رهبری حزب نظرخواهی کردیم که در این شرایط
وظیفه ما چیست و چگونه باید عمل کنیم که هم کسانی که قبلاً از ایشان سوءاستفاده میکردند،
چه موافق و چه مخالف، سوءاستفاده نکنند. برخی قصدشان آقای هاشمی نبود بلکه مقصود
منافع خودشان بود.
**مسؤولان کشور بهتر است کدام یک از ویژگیهای آیتالله هاشمی را
الگوی خود قرار دهند؟
جدیت، صمیمیت، پرکاری، پاکی، چیزی برای خود نخواستن، در درون مردم
رفتن و به ارزشها توجه داشتن، اطاعت از خط ولایت و اعتماد ویژه داشتن میتواند الگوی
رفتاری مسؤولان قرار گیرد.
27216