کلمهٔ خانواده، معمولاً تصویری از زن و مردی را به ذهن میآورد که همراه با فرزندان خود، در کانونی گرم و صمیمی با هم زندگی میکنند. گاه اختلافاتی دارند، اما از هم حمایت میکنند و لحظههای خوبی را با هم و در کنار هم سپری میکنند؛ اما همیشه این تصویر محقق نمیشود. در برخی خانوادهها، بستری سرد و گاه خصمانه به وجود میآید. به جای لحظههای خوش، این لحظههای تلخ هستند که هرروز در زندگی افراد خود را به رخ میکشند. گاه اختلافنظرها بالا میگیرد یا راهها کاملا جدا از هم به نظر میرسند و درنهایت، برخی از زوجها تصمیم میگیرند به زندگی مشترک خود پایان دهند.
گاهی طلاق گزینهٔ بهتری است
دلیل جدایی هرچه باشد، مجموعهای که کودک قرار بوده در دل آن بزرگ شود و پرورش یابد از هم میپاشد. البته طلاق، بهرغم بار معنایی منفی که به آن داده میشود، همیشه بد و تلخ و منفی نیست. مطالعات بسیاری نشان دادهاند که فرزندان طلاق بعد از یک طلاق خوب، سالمتر و شادتر از کودکانی هستند که در یک خانوادهٔ آشفته به زندگی خود ادامه میدهند. درواقع، خانوادهای کارکرد مثبت برای فرزندان دارد که گرم و صمیمی باشد، وگرنه طلاق ممکن است در مقایسه با بحث و جدل و نامهربانی، گزینهٔ بهتری برای فرزندان باشد. با این حال، لازم است که والدین به خاطر داشته باشند که طلاق، جدایی زن و مرد از یکدیگر است و هرکدام برای همیشه پدر یا مادر فرزند خود باقی خواهد ماند و باید به وظایف خود به عنوان والد فرزندان طلاق عمل کند. همچنین مهم است که طلاق به خوبی صورت پذیرد تا کمترین آسیب را بزند.
والدین برای همیشه والدین فرزند خود خواهند ماند
برخی از والدین وقتی به طلاق میرسند، فکر میکنند همان طور که خودشان قرار است از همسرشان جدا شوند، فرزندشان هم باید از او جدا شود. آنها با خشمی که از همسر خود دارند احساس میکنند همه باید از او خشمگین باشند و حتی نمیپذیرند که چطور فرزندشان میتواند او را دوست داشته باشد. آنها فراموش میکنند که همسری که از او ناراحت و خشمگیناند، پدر یا مادر فرزند آنها است و هیچچیز این واقعیت را تغییر نخواهد داد. والدینی که سعی میکنند فرزند خود را از ملاقات با والد دیگر محروم کنند در آیندهای نه چندان دور، با سیل سؤالهای فرزندشان روبرو خواهند شد، چراکه در واقع او را از حقی طبیعی محروم کردهاند. تنها حالت استثنا این است که والد دیگر، خواه مادر باشد یا پدر، برای فرزند خود خطرناک باشد و احتمال این که به او آسیب جسمی یا روانی بزند یا این که از او سوءاستفاده کند، وجود داشته باشد.
کودک قرار است با چه کسی بماند؟
وقتی طلاق توافقی انجام میشود و دوطرف میتوانند با هم بر سر موضوعات مختلف، از مالی و قانونی گرفته تا نگهداری از فرزندان طلاق به توافق برسند، معمولاً اوضاع بهتر است؛ اما زمانی که کار به دادگاه کشیده میشود، قانون مشخص میکند که فرزندان طلاق با کدامیک از والدین خود زندگی خواهد کرد. بههرحال، تصمیم هرچه باشد، به آن معنا نیست که یکی از والدین در مسابقهای برنده شده است. هر دو برای همیشه والدین کودک خواهند بود و باید بهنحوی برنامهریزی شود که هر دو با فرزند خود وقت بگذرانند.
این توافق بیشتر از والدین، به نفع خود فرزندان طلاق است؛ بهخصوص، در سنین پایین، بهتر است کودک تعداد روزهای بیشتری در هفته، برای زمانهای کمتری، والد دیگر را ببیند، تا این که در ماه مثلا یک هفته را با او بگذراند. در مجموع، فرزندان طلاق از حضور مستمر والدین، سود و لذت بیشتری میبرند. این که در ماه، یک هفته مجبور به جابهجایی باشند، معمولاً خوشایند نیست. برنامههایشان به هم میریزد و نمیتوانند از آن هفته استفادهٔ کافی ببرند.
مانند یک خانواده، والدین باید با هم هماهنگ باشند
جدایی نباید باعث شود که والدین هرکدام در تربیت فرزند خود، ساز خودشان را بزنند. درست است که آن دو به دلیل اختلافنظرهایی که داشتهاند از هم جدا شدهاند، اما نباید تربیت فرزندان طلاق را به میدان جنگی بدل کنند تا ببیند چه کسی قویتر است یا چه کسی بالاخره مبارزه را خواهد برد. فرزندان طلاق نیاز به هماهنگی والدین خود دارند تا بتوانند از سردرگمی نجات پیدا کنند.
آنها در مسائل زیادی به والدین خود رجوع میکنند و اگر نتوانند به جواب درستی برسند، گیج و سردرگم به دنبال منبعی بیرون از خانواده خواهند گشت. همچنین، ناهماهنگی بین والدین میتواند باعث شود که بهخصوص در سنین نوجوانی، کنترل رفتار فرزند ناممکن شود.
وقتی او بداند که والدینش با هم هماهنگ نیستند، مسائل بسیاری را پنهان خواهد کرد و هرچه بخواهد برای به دستآوردنش از اختلاف والدینش استفاده خواهد کرد. چنین وضعیتی در نهایت بسیار به ضرر فرزندان طلاق خواهد بود.
رسیدن به قوانین مشخص ضروری است
هرقدر هم با همسر سابق خود اختلاف داشته باشید، باز باید زمانهایی را بگذارید تا حضوری یا تلفنی دربارهٔ فرزندتان با هم صحبت کنید. در مواقعی باید کوتاه بیایید تا بتوانید به قوانین هماهنگ و مشخصی برسید. سعی کنید بهترین را به نفع فرزندتان انتخاب کنید، نه اینکه خودتان چه دوست دارید یا چه چیزی را میخواهید به همسر سابقتان ثابت کنید. دربارهٔ قوانین مختلفی که در زندگی فرزندتان اعمال میکنید، از مقدار زمان تماشای تلویزیون، یا تنبیه و تشویقها، مقررات رفتوآمد با دوستانش، خرید تلفن همراه و رایانه، مراجعه به پزشک و رشته هنری یا ورزشی، باید بین هر دو نفر هماهنگی وجود داشته باشد. به نتیجهای برسید که هر دو طرف مؤافق باشند؛ وگرنه بعد، این نتیجه عملی نخواهد شد. راضیبودن دو طرف به معنای موافق کامل بودن نیست؛ ولی به هر حال باید به نتیجه بینابینی برسید و در آن با هم هماهنگ رفتار کنید.
فعالیتهای مشترک
در برخی مسائل، لازم است که هر دو حضور داشته باشید. سعی کنید مثلاً در جشنهای مدرسه هر دو حضور داشته باشید. یکی از نگرانیهای فرزندان طلاق، توضیح غیاب یکی از والدین برای دوستان و همسالانشان است. در موقعیتهای مهم مانند جشنهای مدرسه، جشن تولد، برنامه اجرای هنری و مسابقههای ورزشی بهتر است هر دو والد حضور داشته باشند. همچنین در مسائل پزشکی که باید تصمیمهای مهمی گرفته شود، بهتر است هر دو والد حضور داشته باشند و در جریان امور قرار بگیرند و با هم تصمیم بگیرند.
اگر والدی هستید که فرزندتان با شما زندگی نخواهد کرد
اینکه شما میخواستهاید فرزندتان با شما باشد، اما به دلیل قوانین موجود نتوانستهاید او را نزد خود نگه دارید، یا اینکه با همسرتان با هم به توافق رسیدید که بهتر است فرزندتان نزد او بماند، در نهایت، در وضعیت شما و فرزندتان تاثیر چندانی ندارد. او نزد والد دیگر خواهد ماند و بیشتر وقتش را با او خواهد بود. چه این وضعیت خواسته خودتان باشد چه نباشد، نگذارید حضورتان در زندگی او کمرنگ شود. در موقعیتهای مهم همیشه همراه او باشید و در جریان مسائل زندگیاش باشید و به او نشان بدهید که برای حمایت و کمک به او کوتاهی نخواهید کرد. میتوانید راههای ارتباطی مخصوص به خودتان را داشته باشید. زمانهای مشخصی از روز را با هم تلفنی حرف بزنید. میتوانید هر روز شما بروید مدرسه و او را از مدرسه تا خانه همسرتان همراهی کنید. میتوانید هر شب به هم تلفن بزنید و شببهخیر بگویید. به هر حال، در زندگی روزمره فرزندتان باشید و خود را از زندگی او حذف نکنید. مهم است که فرزندتان احساس کند شما همچنان مادر یا پدر او هستید.
اگر والدی هستید که فرزندتان با شما زندگی خواهد کرد
فراموش نکنید که این به معنای برندهشدن در یک رقابت نیست؛ بهعلاوه، فکر نکنید که همهٔ گرفتاریها و مسئولیتها بر دوش شما خواهد ماند. سعی کنید همسر خود را در مسئولیتهای مربوط به فرزندتان شریک کنید. فرزندتان را تشویق کنید با والد دیگر ارتباط داشته باشد، حتی اگر خودتان به سختی با او ارتباط برقرار میکنید. مراقب لحن حرفهای خود باشید و به همسر سابقتان در حضور فرزندتان توهین نکنید یا سعی نکنید او را تحقیر کنید.
فرزند شما نیاز دارد هم پدر و هم مادرش را دوست داشته باشد و دربارهٔ هردو احساسات مثبتی داشته باشد. او نیاز دارد به هر دو اعتماد کند. وقتی خسته و عصبانی و کلافه میشوید، در حضور فرزندتان زبان به گله و شکایت نگشایید و نگذارید احساس کند سربار زندگی شما شده است.
فرزندان را واسطه نکنید
باید با همسر سابق خود در ارتباط باشید، برای هماهنگی دربارهٔ مسائل مالی و تربیت، فرزند خود را واسطه نکنید تا پیغامهای شما را به هم برساند. این کار، او را عذاب خواهد داد و باعث میشود باری را روی شانههای خود احساس کند که برایش سنگین است.
با فرزند خود صحبت کنید
فرزندتان در هر سنی که باشد، با او دربارهٔ طلاق صحبت کنید. فکر نکنید او متوجه نمیشود یا چون حرفی نمیزند، یعنی نمیفهمد. مهم است که برایش توضیح بدهید که او گناهکار نیست. بسیاری از کودکان تا سنین 9تا10سالگی فکر میکنند اگر فرزند بهتری بودند، والدینشان از هم جدا نمیشدند یا اینکه شاید میتوانستند جلوی این اتفاق را بگیرند. مهم است که در این باره با او به شکلهای مختلف و در زمانهای مناسب صحبت کنید.
بدانید در افکارش چه میگذرد و موضوع را شفاف برایش شرح دهید. البته توضیحاتی ندهید که ذهن او را آشفتهتر کند یا اینکه از یکی از والدین خود خشمگین شود. توضیح بدهید که این موضوع بین شما دو نفر بوده و او نقشی در طلاق شما نداشته است.