مقدمه
یکم. مردانِ حقیقی علم، در میدان عمل نیز پیشتاز و استوار بوده¬اند و دفتر دانش را در کوران زندگی اجتماعی خود با کردار و رفتار خویش تفسیر و تقریر کرده¬اند. اگر بخواهیم زندگانی علما و دانشمندان اسلامی را به منظور ارائة فهرستی از «عالمان واقف» بکاویم, به نام بزرگان زیادی برمی¬خوریم که از خود موقوفات زیادی اعم از مدرسه, مسجد, کتابخانه و دیگر آثار خیر برجای نهاده¬اند. حسینعلی¬خان زنگنه از زمرة این «عالمان واقف» است.
دوم. بیشتر کسانی که در امور اجتماعی و حکومتی دخالت داشتهاند و احیاناً منشأ خدماتی نیز بودهاند، از فعالیتهای علمی باز ماندهاند و چندان که میخواستند یا در خور استعدادشان بوده است نتوانستهاند وارد مباحث علمی شده، اثرات و آثار سودمند و ماندگار برجای گذارند.
معدودی از این افرادِ صاحبمنصب، با همت و سختکوشی توانستهاند بین دو مقامِ علم و قدرت جمع کنند و در عین حالی که به خدمات اجتماعی یا حکومتی اشتغال داشتهاند، در ساحت علم و دانش هم حضور یابند و آثار و تألیفاتی نیز از خود به یادگار بگذارند.
حسینعلی خان زنگنه از آن افراد است. آگاهی ما از زندگی او و از شخصیت علمی و آثار و تألیفات وی بسیار خرد است، ولی آن چه در این کوتاه میآید جستاری در شناختِ تبار، جایگاه اجتماعی و علمی و همچنین خدمات او از راه وقف خواهد بود.
نگاهی به تاریخچة ایل زنگنه
ایل زنگنه یکی از اقوام ایرانی است که از دیرباز در استان کرمانشاهان و غرب ایران ساکن بودهاند. در اینکه زنگنه جزو طوایف کرد هستند یا لُر، بین مورخان و محققان اختلافی به این شرح است:
یکم: معین الدین نطنزی، زنگنه را جزو قلمرو اتابکان لر محسوب کرده است(2) .
دوم: تذکرة الملوک این ایل را در مجموعهای مرکب از ایلات کرد و لر میشمارد(3) .
سوم: شرفخانِ بدلیسی اُمرای کردِ ایران را به چهار شعبه تقسیم کرده که زنگنه یکی از آنهاست(4) . برخی از معاصران نیز این نظر را پسندیدهاند(5) .
در مورد وجه تسمیة این ایل هم آراء گوناگونی وجود دارد. برخی این اسم را برگرفته از نام مکانی دانستهاند که ایل زنگنه در آنجا میزیسته است(6) ، و بعضی هم نام زنگنه را نقل از زنگه(7) ، شخصیتی افسانهای در حماسههای ملی ایران دانستهاند(8) .
مردوخ کردستانی، خاستگاه اصلی زنگنه را کردستان عراق و مناطق کرکوک و خانقین در اطراف کفری و ابراهیم خانمی و اراضی سوماک میداند(9) .
در دورة صفویه، افراد ایل زنگنه به منظور یاری پادشاهان صفوی از منطقة اصلی خود کوچ کردند و داخل قلمرو ایران ساکن شدند و مردانی از آنها در حکومت شاه اسماعیل اول (907-930 ق) به مقامات بلندی هم رسیدند(10) .
ایل زنگنه در رکاب شاه اسماعیل در جنگهای متعدد و به ویژه در چالدران به نبرد پرداخت و بزرگان ایل در زمان شاه طهماسب (930 - 984 ق) و بعد از آن، در ارکان حکومت حضور داشتند(11)(12) .
تبار حسینعلی¬خان
حسینعلی¬خان زنگنه فرزند شیخعلی¬خان و نواده عالی بالی بیک زنگنه است. در مورد پدرش سخن خواهیم گفت, اما آنچه دربارة جد او می¬دانیم این است که در زمان شاه عباس اوّل، افراد ایل زنگنه در حکومت و سپاه وی دارای موقعیتی بودهاند که یکی از آنها علی بالی بیک بوده است. او از سوی شاه عباس اول (995 - 1037 ق) نزد الله وردی خان(13) رفت تا دستورِ وی را مبنی بر فتح بغداد ابلاغ نماید(14) .
او همچنین در درگیری بین شاه عباس و ملوخان اردلان ـ حاکم کردستان ـ واسطة ایجاد صلح بین دو طرف بود و ملوخان تسلیم شد و خلعت گرفت(15) .
علی بالی بیک ، مدتی در زمان شاه عباس اول امیر خراسان بود(16) و همچنین در 1028 ق از جلوداری به منصب امیر آخورباشی ارتقا پیدا کرد. او تا 1047 ق در این مقام بود و در همین سال مقام وی به پسرش شیخ علی زنگنه منتقل شد(17) .
شیخعلی خان زنگنه (پدر حسینعلی خان)
آن گونه که خاتون آبادی در وقایع السنین و الاعوام نوشته، شیخ علی خان در 1020 ق به دنیا آمده است(18) . او در 1047 ق به میر آخور باشی(19) حکومت صفوی و در نهم جمادی الاولی 1049 ق ـ پس از فوت برادرش شاهرخ سلطان ـ به امارت ایل زنگنه رسید(20) .
حدود سال 1064 به حکمرانی کرمانشاه منصوب شد و ظاهراً در سال 1080 ق به مقام صدر اعظمی دربارِ صفوی در حکومت شاه صفی دوم یا شاه سلیمان (1077 ـ 1106 ق) نائل آمد(21) .
او در 1082 ق شاید به خاطر مخالفت با میگساری شاه سلیمان و یا مقاومت در برابر امر شاه به میگساری, عزل شد و سال بعد دوباره به خدمت بازگشت و سالهای طولانی ـ که از بلندمدتترین دورههای وزارت در عهد صفوی است ـ وزیر اعظم و اعتماد الدوله(22) بود.
منابع تاریخی و شرح حال, معمولاً او را به تقیدات دینی و پایبندی به دستورات شرع و همچنین عقل و درایت، آرامش، ملایمت و وقار و جدیت در رسیدگی به امور رعیت و دوری از تجمل و عیش و نوش ستودهاند که این همه باعث ایجاد اصلاحات اساسی در ساختار اداری، اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور گردید. استاد باستانی پاریزی دربارة او نوشته است:
کوشش داشت همیشه شخصیت و استقلال خود را در برابر شاه حفظ کند. او شبها با لباس مبدّل در محلات گردش میکرد و از اوضاع مملکت خبردار میگردید و به فقرا و ضعفا و طلاب علوم دینیه و ایتام، بذل و بخشش میکرد. حمامات نیکو و رباطات در شهرها و عرض راه اعتاب مقدسه بنا کرده است. هرگز با وجود اصرار شاه لب به مشروب نمیزد و میگفت: شاه بر جان من حق دارد، اما بر دین من حق ندارد(23) .
اعتماد کامل شاه سلیمان، حمایت کامل ایل زنگنه و همچنین پشتیبانی مادر شاه و حرمخانة دربار از شیخعلی خان، در کنار درایت و ریزبینی او، باعث شد دشمنی و خصومت افراد از کار بیفتد و تا پایان عمر، قدرت و اقتدار خود را حفظ کرد. ظاهراً او در 1100 ق درگذشت(24) .
موقوفات شیخعلیخان زنگنه
عالی بالی بیک (پدر شیخعلی¬خان) از مالکان بزرگ در کرمانشاهان بود و روستاهای متعددی در غرب ایران جزء املاک او به شمار میرفت. اینکه این داراییها املاک شخصی او بوده یا به صورت تیول در عصر صفوی به وی واگذار شده بود چندان مشخص نیست(25) .
در هر صورت این اموال گسترده بعدها در زمان فرزندان او منشأ موقوفات عام و خاص زیادی شد.
از جمله اقدامات شخص شیخعلی خان زنگنه نیز در دورة صدرات، ایجاد مجموعة ارزشمندی از موقوفات و احداث مدارس علمیه و مراکز دینی است.
دو مکتوب از وقفنامة شیخعلیخان موجود است. نسخة خطی این وقفنامه در ادارة کل اوقاف و امور خیریة استان کرمانشاه نگهداری میشود. وقفنامه زنگنه، مسجّل به مهر علامه محمدباقر مجلسی (م 1110 ق)، ملّا میرزای شروانی (م 1098 ق) و آقا جمال خوانساری (م 1125 ق) است.
مشابه همین متن، در سنگی سرابِ بیستون (در کنار نقش و فرمان گودرز پسر کیو اشکانی) در سینة سنگی کوه حجاری شده است.
در این وقفنامه چهار رقبه را موضوع وقف شمرده است، به این شرح:
1. شش دانگ مزرعة بِن عَدی (بند عبدی)؛
2. شش دانگ مزرعة چَم بَطان؛
3. شش دانگ قریة قراولی؛
4. شش دانگ قریة فرّاش.
دو ثلث از عواید این موقوفه, مخصوص سادات فاطمی اثنیعشری و یک ثلث باقیمانده برای عمران و آبادی عمارتِ کاروانسرای واقع در بیستون است که شیخعلی خان زنگنه در مسیر زوار عتبات احداث کرده است.
وقفنامة دیگری از شیخعلیخان که مربوط به استان همدان است و به تأیید علمای وقت رسیده، در ادارة کل اوقاف و امور خیریه استان همدان نگهداری میشود.
برخی از موقوفات شیخعلی خان در همدان عبارتاند از:
1. مدرسه و مسجد شیخعلی خان اعتماد الدوله در تویسرکان؛
2. مدرسه شیخعلی خان زنگنه ـ معروف به مدرسة بزرگ ـ در ابتدای خیابان دکتر شریعتی همدان؛
3. عرصه و اعیان حدود 150 باب مغازه در بازار همدان؛
4. اراضی مزروعی و صنعتی و مسکونی در بهارِ همدان و... (26) .
مناصب حکومتی حسینعلیخان زنگنه
با قدرت گرفتن ایل زنگنه و مهاجرت آنها به نواحی مرکزی و غرب ایران، کسان بسیاری از آنها دایرمدار امور مملکتی شدند و عناوین زنگنه، زنگنة کرکوکی و کرکوکی در میان رجال دربار صفوی و نادری از یادگاران این دوران است.
حسینعلیخان یا حسینقلی خان زنگنه یکی از چهرههای ایل زنگنه است که در مناصب حکومتی و نظامی دربار صفوی و افشاری حضور دارد.
وقتی در 1076 ق ازبکان از مرزهای ایران وارد شدند و در خراسان به تاخت و تاز پرداختند، شاه عباس دوم (1052 ـ 1077 ق)، شیخعلی خان زنگنه ـ حکمران کرمانشاهان و رئیس وقت ایل زنگنه ـ را مأمور کرد تا نسبت به دفع و سرکوبی متجاوزان اقدام نماید. او در همین زمان حسینعلی خان را به جای پدر مأمور قائم مقامی حکومت کرمانشاهان نمود و از آنجا که کار شیخعلی خان در خراسان به طول انجامید، شاه عباس در فرمانی رسماً حسینعلی خان را به حکومت کرمانشاهان منصوب نمود. این دوره از 1076 تا 1086 ق به مدت ده سال طول کشید.
وی در 1086 ق ـ که سال انتصاب پدرش به مقام صدرات عظمای دربار صفوی است ـ جهت تنظیم امور و ایجاد آرامش به حکومت کهگیلویه منصوب شد(27) .
همچنین در 1142 ق که فرماندهی کل نیروهای ایران به عهدة نادرقلی افشار بود و اوضاع مرزهای غرب کشور با توجه به ضعف حاکمیت صفوی به وخامت گراییده بود، به حکومت دروفرمان(28) که کرمانشاه را نیز شامل میشد برگزیده شد تا جهت مقابله با عثمانیها از عشایر کرد غرب کشور استفاده نماید.
حسینقلی خان با نیروهای خود و دیگر سپاهیان ایرانی تحت امر نادر قلی افشار، در دو فرسنگی شهر کرمانشاه با سپاه عثمانی به ـ سرکردگی احمد پاشا ـ درگیر شد که منتهی به شکست عثمانیها و عقبنشینی آنها تا خانقین گردید.
بعد از این قضایا نادر به کرمانشاه آمد و دستور داد تا حسینعلی خان قلعة قدیم کرمانشاه را ویران ساخته و در کنار رودخانة قره سو قلعة جدیدی بنا کند(29) .
این قلعة بزرگ و مستحکم با مدیریت حسینقلی خان و با همة امکانات بنا شد که تا سالهای طولانی, بخش زیادی از حوادث تاریخی منطقه در این قلعه اتفاق افتاده است.
در ساحت دانش
شیخ حسینعلی خان ضمن این که دارای مناصب حکومتی بود و بیشتر عمر خود را صرف امور مملکتی و نظامی نمود، از علم و دانش نیز بینصیب نبود.
میزان بهره علمی او را میتوان از اثر تفسیری وی به نام بدیع البیان به وضوح یافت. از این کتاب به دست میآید که مؤلف در زمینههای مختلف علوم اسلامی غور کرده و در بعضی از آن علوم صاحب رأی و مسلک است. او به جنبههای ادبی، تجویدی، روایی، کلامی، فلسفی، عرفانی و حتی بعضی از علوم غریبه و نجوم میپردازد و در مواردی به کلمات دیگران نقدهای عالمانه میزند.
در مقدمة تفسیرش ـ بعد از تقاضا از علما در تذکر لغزشهای احتمالی ـ نوشته است:
هر گاه جمعی که تمام اوقاف خود را صرف فنی از فنون کمالات مینمایند سالم از غلط و سهو و نسیان نباشند، معلوم میشود که سهو و نسیانِ جمع دیگر ـ که متحمّل امورِ متکاثرة متنافیة صوری و معنوی و دینی و دنیویاند ـ تا چه مرتبه خواهد بود!
تعلیقه بر شرح ابن ابی الحدید بر خطبة شقشقیة حضرت علی ?، اثر دیگر حسینعلی خان به زبان عربی است.
مؤلف در این رساله، ایرادهای خود را به ابن ابی الحدید بیان و تقریر میکند. این کتاب را زین العابدین عاملی در سال 1101 ق تحریر کرده است(30) .
سه نسخه از این رساله در کتابخانه ملی نگهداری میشود(31) .
از این مطالب فهمیده میشود منصبهای دولتی وی را از اشتغال به مسایل علمی باز نداشته و از هر فرصتی برای طرح مسایل علمی ـ به ویژه مسایل غامض کلامی ـ استفاده کرده و از آراء علمای آن زمان سود میبرده است.
آقا بزرگ تهرانی در طبقات أعلام الشیعة مینویسد:
و لِلمترجَم له تألیفات علی شرح الخطبة الشقشقیة لابن أبی الحدید، ردّ فیها علی الشارح فی اعتذاره لعمر بن الخطاب. و قد دوّن هذه التعلیقات زین الدین العاملی فی سنة 1101، و توجد ثلاث نسخ من هذه التعلیقات فی المکتبة الملّیة بطهران تحت رقم 2054 فی مجلّد واحد، اثنتان منها بخط زین العابدین المدوِّن لها، و ثالثة بخط میرباقر الهمدانی(32) .
خانِ زنگنه در جایگاه یک مفسّر
نگاهی به بدیع البیان میرساند واقف گرامی ما با مباحث تفسیری آشنایی خوبی داشته است.
این کتاب، تفسیری است به زبان فارسی و مبسوط که به صورت مزجی به تفسیر سوره فاتحة الکتاب میپردازد. دارای مقدمهای است که مؤلف بعد از بیان مطالبی دربارة اهمیت قرآن، به نام خود و نام اثر و روش تفسیری و کتبی که از آنها بهرهمند شده اشاره کرده است.
وی درباره نام اثر خود و وجه تسمیه آن چنین مینویسد:
و چون بیان معانی آیات شریفه ـ که مفسرین در تفاسیر خود ایراد نمودهاند ـ به اسلوبی بدیع و پیرایهپذیر تحریر گردیده بود، لهذا این کتاب را بعد از تزیّن به زینت اتمام، مسمّی به «بدیع البیان لمعانی القرآن» نمود.
روش تفسیری او ـ آنچنان که در مقدمه، به آن تصریح کرده ـ آن است که ابتدا آنچه از کتابهای تفسیر دربارة مطلب مورد نظر وجود دارد با تصریح به نام مصدر آورده و جمعبندی میکند؛ سپس در مبحثی جداگانه به بررسی روایاتی که در آن زمینه وارد شده میپردازد. در انتهای هر قسمت اگر مطلب جدیدی به نظر مؤلف رسیده که در سایر تفاسیر به آن برخورد نکرده و یا توضیح و نقدی نسبت به مطالب مطرح شده دارد، با «مترجم گوید» شروع، و با «انتهی» به پایان میبرد.
وی در پایان هر قسمت تحت عنوان «خلاصة المعنی»، به صورت مختصر و با توجه به مجموعه اقوال مفسران و روایات مأثوره، ترجمهای تفسیرگونه از آیات مورد نظر ارایه میکند.
البته مؤلف در این اثر، روایات و مطالب زیادی از کتابهای دیگر با تصریح به نام مصدر و بدون واسطه نقل میکند که در مقدمه به آن مصادر اشارهای ندارد؛ مانند: کافی، تفسیر قمی، خصال، علل الشرایع، توحید صدوق، عیون أخبار الرضا، جامع الأخبار، قصص الأنبیاء راوندی و بعض کتب دیگر(33) .
توجه به مدارس علمیه و دانشمندان
حسینقلی خان در طول حکومت و ریاست خود، در درو فرامانِ کرمانشاه، اسلام آباد غرب، ماهیدشت، قزوین و اصفهان موقوفات بسیاری را به جا گذاشت که در متن طومارِ وقفنامة او که گفته شده چندین متر بوده آمده است(34) .
وی همچنین به مسائل مربوط به فرهنگ، تحصیل طلاب و ایجاد امکانات رفاهی و فراهم کردن توقفگاه در راهها برای بیتوتة زائران عتبات و حجاج، همت تمام صرف نمود که وقفنامههای متعدد او گواه این امر است.
خانِ زنگنه در دوران حکمرانی خود توجه زیادی به حوزههای علمیه و علما داشته و به ساخت مدارس دینی و همچنین وقف منابع درآمدی برای آنها اقدام کرده است.
تکریم حسینعلی خان از سوی عالمان
توجه و اهتمام وی به علم و دانش و احترام او به علما و دانشمندان باعث ارتباط بین ایشان و برخی از رجال علم و دین او بوده است. به عنوان نمونه آقا جمال الدین خوانساری (م 1125 ق) در جواب نامة حسینعلیخان، رسالهای در مواعظ، اخلاق و برخی مباحث کلامی و اعتقادی مانند جبر و اختیار و قضا و قدر تألیف کرده است(35) ، البته مقام و موقعیت علمی آقا جمال خونساری در میان عالمان شیعه و همچنین سیطرة علمی آن بزرگوار در جامعة علمی اصفهان در عصر صفوی بر اهل فضل پوشیده نیست(36) .
همچنین محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی (م ح 1120 ق) کتاب أنوار البلاغه و شرح الشافیه خود را به اسم حسینعلی خان تألیف کرد(37) . محمد هادی مازندرانی معروف به «هادی مترجم» از فقها و ادبای روزگار خود بود که آثار زیادی از خود برجای گذاشت و از آن جمله آنهاست: شرح قواعد الأحکام, الحدود و الدیات, شرح علی فروع الکافی, حاشیة أنوار التنزیل و ... (38) .
علاء الدین ملک علی، از دیگر فضلای همروزگارِ حسینعلی خان است که شرح الفصول خود را به درخواست وی نوشته است(39) .
قلعه ـ مدرسة خیرآباد یادگار حسینعلی خان زنگنه
در جنوب شرق بهبهان در 25 کیلومتری مسیر راه بهبهان به گچساران و در کنار رودخانة خیر آباد, روستایی به همین نام قرار دارد. در نزدیکی این روستا، بنای تاریخی «قلعه ـ مدرسه» خودنمایی میکند. این بنای کهن از آثار حسینعلی خان زنگنه است.
این مدرسه در 1089 ق (با ماده تاریخ «منزل علم و دانش و ادب است») تأسیس شده است(40) . حسینعلی خان روستای خیرآباد را نیز وقفِ این مدرسه کرده است(41) .
در کتاب فارسنامة ناصری تالیف حاج میرزا حسن حسینی ضیایی آمده است:
ایلات بهبهان و کهگیلویه در زمان شاه سلیمان صفوی (1086 ق) به حسینعلیخان زنگنه فرزند شیخعلی خان زنگنه کرمانشاهی متوفی به سال (1101 ق) وزیر دانشمند سلاطین صفوی عنایت شد. در سال (1089 هـ . ق) حسنعلی خان زنگنه با آن که مردی صحر گرد و ایلاتی بود، از علوم رسمیة زمان خصوصاً علم فقه آشنایی کامل داشت، برای ترویج علم و کمال در کنار رودخانه خیرآباد بهبهان مدرسهای در کمال وسعت یعنی 9943 متر مربع بنا کرد که به طور کامل از آجر پخته و گچ ساخته شده و دارای طاقهای کوتاه و بلند، مسجد، حجره برای معلمان، آشپزخانه و حیاط داخلی بود(42) .
در قسمتی دیگر از این کتاب نوشته شده:
برای تأمین هزینة نگهداری مدرسه، درآمد قریة خیرآباد را وقف آن نمود. همچنین برای تأمین نیازهای ضروری روزمرة طلاب و دانشجویان این مدرسة دینی، در کنار آن به ضرورت بازارچهای مشتمل بر چندین دکان جهت عرضة کالا و حمامی در خور دانشجویان بنا نمود(43) .
عمارت مدرسه با پلان چهار ایوان با مصالح آجری ساخته شده است و دارای آرایههای معماری خاص کاروانسراها مانند حجره، بارانداز، ایوان، حیاط مرکزی و... است. با توجه به اهمیت بنا و دارا بودن ویژگی خاص معماری، سازمان «میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» استان خوزستان از ابتدای سال 1383 اقدام به مرمت نموده است. اهم عملیات مرمت عبارت است از:
پییابی و آواربرداری قسمتهای فرو ریختة بنا، مرمت طاقهای فرسوده، دوخت و دوز ترکها، عایق و شیببندی بام، کفسازی آجری حجرههای داخلی و حیاط، محوطهسازی اطراف و نورپردازی بنا.
با این اقدامات، قلعه ـ مدرسة خیرآباد، پس از صدها سال از تولد خود دوباره نفسی تازه کرده و با شمارة 3480 در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است. ذکر این نکته نیز لازم است که برخی تأسیس یا ساخت «قلعه ـ مدرسة خیر آبادِ بهبهان» را مربوط به قبل از صفویه نسبت دادهاند که البته ممکن است این احتمال، اشتباه باشد و یا اینکه در صورت صحت، شاید بتوان گفت بنای اولیه مربوط به قبل بوده است که توسط حسینعلی خان تجدید و نوسازی شده و توسعه یافته است.
قلعه ـ مدرسه و جریان اخباریگری
اخباریگری از مهمترین و تأثیرگذارترین جریانات فکری در قرون یازدهم و دوازدهم هجری است. این قصه سبب اختلافات و مباحث زیادی در تاریخ فقه و حدیث شیعه شده است. عدة زیادی از علما به ویژه اخباریها فرقهایی را بین یک عالم اخباری و دانشمندان مقابل ایشان ـ یعنی عالم اصولی ـ مطرح کردهاند(44) .
از مهمترین مراکز تفکر اخباریگری در میان جوامع شیعی منطقة بحرین بوده است. در پی حوادث تلخ و خونباری که در اواخر سدة یازدهم هجری قمری در این منطقه اتفاق افتاد و منجر به تسلط و تاخت و تاز خوارج شد، تعدادی از علمای اخباری مقیم بحرین به ایران و سپس بهبهان هجرت کردند.
این محدثان و دانشمندان در بهبهان، موجب ترویج تفکر و سلیقة اخبارگرایی در منطقه و سپس جنوب ایران و حتی نقاط مرکزی کشور شدند.
از مراکز و مدارس مشهور اخباریها در بهبهان «قلعه ـ مدرسه» بوده است.
این مدرسه در سالهای بعد مورد توجه زیادی واقع شد و در جریانهای اخباریگری اوایل قرن دوازدهم، در منطقه بهبهان و اطراف آن نامی بلند پیدا کرد.
شیخ عبدالله سماهیجی بحرانی (م 1135 ق) ـ اخباری متعصب و مشهور ـ و شاگرد او سید عبدالله غریفی بلادی بحرانی (م 1165 ق) از معروفترین اخباریهایی هستند که در این مدرسه فعالیت داشته و به نشر و دفاع از دیدگاههای اخباریگری پرداختند. میتوان حدس زد نفوذ و گسترش اخباریگری در بهبهان و مناطقی از خوزستان به جهت فعالیت این حوزه بوده است(45) .
عالم دیگری که گزارش سکونت و تدریس وی در مدرسة خیرآباد در دست است، آقا محمدرضا فرزند مولی محمد صالح طبرسی مازندرانی میباشد.
در ذیل اجازة سید عبدالله بن نور الدین بن نعمت الله جزایری (م 1173 ق) آمده است: «کان فاضلاً متکلماً رفیع المنزلة مدرِّساً فی مدرسة خیر آباد، من أعمال بهبهان. قدِم إلینا وهو متوجه إلی العراق للزیادة، ثم اجتمعتُ به فی بهبهان، وحضرتُ درسه بشرح اللمعة»(46) .
در سال¬های بعد, حضور آقا وحید بهبهانی (م 1206 ق) در بهبهان و مبارزة جانانه آن مرد بزرگ با این جریان و خط فکر، موجب کمرنگ شدن آن شد(47) .
این مدرسه امروز به عنوان یک اثر تاریخی و کهن مورد استفاده و بازدید علاقه¬مندانِ میراث فرهنگی ایرانِ عزیز است.
پی نوشت ها :
1. . *کارشناس ارشد علوم حدیث, پژوهشگر و نویسنده.
2. . منتخب التواریخ (به نقل از: ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج 2، ص 649).
3. . تذکرة الملوک, ص 25.
4. . شرفنامه, ص 14.
5. . حرکت تاریخی کرد به خراسان, ج 2، ص 101.
6. . منتخب التواریخ (به نقل از: ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج 2، ص 649).
7. . او پسر شاوران، از پهلوانان افسانهای ایران است. در داستان سیاوش، هنگامی که رستم از جنگ با تورانیان به ایران بازگشت، زنگه به همراه بهرام از مشاوران و دوستان رستم است.
به دست دگر زنگة شاوران
بدو انجمن گشته گند آوران
یا جای دیگر مینویسد:
چو گودرز با زنگة شاوران
چو رهام و گرگین جنگآوران
ر.ک: لغتنامة دهخدا.
8. . ایلات و طوایف کرمانشاهان, ج 2, ص 248.
9. . تاریخ کرد, ج 1، ص 94.
10. . ر.ک: شرفخانه, ص 43؛ حرکت تاریخی کرد به خراسان, ج 2، ص 103؛ ایلات و طوایف کرمانشاهان, ج 2، ص 641.
11. . حرکت تاریخی کرد به خراسان, ج 2، ص 6؛ شاه اسماعیل دوم, ص 137.
12. . بیشتر مطالب ما درباره ایل زنگنه برگرفته از مقالة آقای علی رضا کریمی با عنوان «پژوهشی درباره شیخ علی خان زنگنه» است که در مجلة حکومت اسلامی، ش اول، بهار 1376 منتشر شده است. قابل ذکر است که آقای کریمی پایاننامة کارشناسی ارشد خود در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس را به راهنمایی مرحوم استاد عبدالحسین نوایی به همین موضوع اختصاص دادهاند.
13. . او سردار و فرماندار نامی عصر شاه عباس یکم و غلام گرجی بود که به اسلام گروید. در دستگاه صفوی رشد کرد و به سرداری و بعدها حکومت فارس رسید. سی و سه پل اصفهان، گنبد اللّه وردیخان در آستان اقدس رضوی و مدرسة خان شیراز از یادگارهای اوست. در 1022 ق در گذشت. ر.ک: تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفوی.
14. . تاریخ عباسی یا روزنامه ملا جلال, ص 245.
15. . ایلات و طوایف کرمانشاهان, ج 2، ص 653.
16. . حرکت تاریخی کرد به خراسان, ج 2، ص 6.
17. . از شیخ صفی تا شاه صفی, ص 257.
18. . وقایع السنین والأعوام, ص 530.
19. . در تشکیلات حکومتی ایران از قبل از اسلام و بعد از آن، به معنای رئیس پرستاران ستور و به ویژه اسب و متصدی خدمات مربوط به اصطبلهای حکومتی بوده و در عصر صفوی یکی از چهارده منصب درجة اول دولتی بوده است. ر.ک: «آخور سالار» هادی عالم زاده، دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
20. . خلاصة السِّیَر، خواجگی اصفهانی، ص 286؛ از شیخ صفی تا شاه صفی, ص 259.
21. . وقایع السنین و الأعوام, ص 531، تذکرة صفویه کرمان، ص 355. البته در سال انتصاب او به وزارت اختلاف است. ر.ک: «پژوهشی دربارة شیخ علی خان زنگنه»، ص 152 ـ 153.
22. . وزیر اعظم عالیترین مقام دولتی در حکومت شاه عباس صفوی به بعد بود. ر.ک: «اعتماد الدوله»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
23. . سیاست و اقتصاد عصر صفوی، ص 347.
24. . تذکرة صفویه کرمان, ص 562.
25. . «پژوهشی درباره شیخ علی خان زنگنه»، ص 149 - 150.
26. . ر.ک: «اقدامات عمرانی و موقوفات شیخ¬علی¬خان زنگنه اعتماد الدوله»، ضمن کتاب رجال و مشاهیر کرمانشاهان؛ «موقوفات شیخعلی خان زنگنه»، نعمت الله قاسمی، وقف میراث جاودان، ش 55، پاییز 1385.
27. . فارسنامه ناصری, ج 1، ص 489.
28. . این کلمه مخفف «درود» و «فرامان» است؛ چون فرامان و قرای تابعه آن بین دو رودخانة «قره سو» و «گاما سیاب» در کرمانشاه واقع بوده و در محلی به هم میپیوندند که به آن محل درو فرامان میگویند. این منطقه امروزه از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است. ر.ک: فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 5؛ لغتنامه دهخدا.
29. . بقایای این قلعه اکنون کنار شهرک الهیه کرمانشاه موجود است.
30. . طبقات أعلام الشیعة، ج 6، ص 211.
31. . فهرست کتابخانة ملی ایران، ج 11، ص 158، ش 2044، رسالههای ششم تا هشتم مجموعه.
32. . طبقات أعلام الشیعة، ج 6، ص 211.
33. . فهرست منزوی، ج 1، ص 8.
34. . رجال و مشاهیر کرمانشاهان، ص 218 - 222.
35. . الذریعة، ج 5، ص 193؛ أعیان الشیعة، ج 6، ص 117.
36. . برای شرح حال او ر.ک: أعیان الشیعة, ج 4, ص 206؛ أمل الآمل, ج 2, ص 57, ش 147؛ روضات الجنات, ج 2, ص 214, ش 177.
37. . الذریعة، ج 2، ص 420 و ج 13، ص 314؛ أعیان الشیعة، ج 10، ص 82.
38. . برای شرح حال او ر.ک: روضات الجنات, ج 2, ص 88, ش 142؛ أعیان الشیعة, ج 10, ص 82, ریحانة الأدب, ج 5, ص 148؛ طبقات أعلام الشیعة, ج 6, ص 805 .
39. . الذریعة، ج 13، ص 385.
40. . از این بنا که غیر از مدرسه دارای حمام و بازار و مسجد هم بوده و در ابتدا 9943 متر مربع وسعت داشته است، اکنون تنها مدرسة آن باقی مانده است.
41. . تاریخ جغرافیایی خوزستان، ص 187.
42. . فارسنامة ناصری, ج 1، ص 489.
43. . همان، ص 490.
44. . ر.ک: «اخباریان»، احسان قیصری، دایرة المعارف بزرگ اسلامی؛ روضات الجنات، ج 4، ص 250، ش 390.
45. . ر.ک: وحید بهبهانی، دوانی، ص 66 - 67؛ جایگاه عالم سیاسی در دو مکتب اخباری و اصولی، ص 66.
46. . بحار الأنوار، ج 102، ص 126، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 12، ص 489، رقم 143، الفیض القدسی، ص 235؛ الإجازة الکبیرة، ص 183، رقم 59؛ أعیان الشیعة، ج 9، ص 283؛ طبقات أعلام الشیعة، ج 6، ص 268.
47. . «اخباریان»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی؛ «وحید بهبهانی»، علی دوانی، ضمن مفاخر اسلام، ج 9، ص 149.
منابع و مآخذ
1- آغا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت: دار الأضواء، 1403 ق.
2- ـــــــــــــــ طبقات أعلام الشیعة، قم: اسماعیلیان، بیتا.
3- آل سید غفور، سید محسن، جایگاه عالم سیاسی در دو مکتب اخباری و اصولی، قم: بوستان کتاب، 1386 ش.
4- ابن خواجگی اصفهانی، محمدمعصوم، خلاصة السیر، تهران: علمی، 1380.
5- امام شوشتری، محمدعلی، تاریخ جغرافیایی خوزستان، تهران: امیر کبیر، 1331.
6- امین، سید محسن، أعیان الشیعة، بیروت: دارالتعارف، 1403 ق.
7- باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران: صفی علیشاه، 1378.
8- بدلیسی، شرف الدین، شرفنامه، پطرزبورغ: دار الطباع، 1276ق.
9- توحیدی، کلیم الله، حرکت تاریخی کرد به خراسان، مشهد: مؤلف، 1359.
10- جزایری، عبدالله بن نورالدین، الإجازة الکبیرة، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1367.
11- حسینی استرآبادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی، به اهتمام: احسان اشراقی، تهران: علمی، 1366.
12- خاتون آبادی، سیدعبدالحسین، وقایع السنین و الأعوام، به تصحیح: محمدباقر بهبودی، تهران: کتاب-فروشی اسلامیه، 1352.
13- خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، تهران: اتحادیه کتاب فروشان، 1349 ق.
14- دبیر سیاقی، محمد باقر (به کوشش)، تذکرة الملوک، تهران: زوار، 1332.
15- دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.
16- دهخدا، علی اکبر و دیگران، لغتنامه، تهران: بنیاد لغتنامه، 1372.
17- سازمان جغرافیای کشور، فرهنگ جغرافیایی ایران، تهران: انتشارات سازمان جغرافیای کشور، 1355.
18- سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، تهران: مؤلف، 1372.
19- عالم زاده، هادی، «آخور سالار»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی. تهران: بنیاد دائرة المعارف، 1375ش.
20- فسائی، حسن، فارسنامة ناصری، به تصحیح: منصور رستگار فسائی، تهران: امیر کبیر، 1367.
21- قاسمی، نعمت الله، «موقوفات شیخعلی خان زنگنه»، وقف میراث جاودان، ش 55، پاییز 1385.
22- کریمی، علیرضا، «پژوهشی درباره شیخ علی خان زنگنه»، حکومت اسلامی، ش اول، بهار 1376
23- کشاورز، اردشیر، رجال و مشاهیر کرمانشاهان, کرمانشاه: طاق بستان، 1381.
24- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403 ق.
25- مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ کرد و کردستان، سنندج: غریقی، 1351.
26- مشیری بردسیری، تذکرة صفویة کرمان، به تصحیح: محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران: نشر علم، 1369.
27- منجم، ملا جلال، تاریخ عباسی یا روزنامة ملا جلال، به کوشش: سیف الله وحیدنیا، تهران: وحید، 1366.
28- منزوی، علینقی و حبیب الله عظیمی، فهرست نسخههای خطی کتابخانة ملی ایران، تهران: کتابخانة ملی، 1372.
29- منزوی، علینقی، فهرست منزوی (نسخههای خطی فارسی)، تهران: مؤسسه فرهنگی منطقهای، 1348.
30- موسوی اصفهانی، سید محمدباقر، روضات الجنات، تهران: مطبعة الحیدریة، 1390 ق.
31- نوایی، عبدالحسین و عباسقلی غفاری فرد، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفوی، تهران: سمت، 1381.
32- نوری، نوری، الفیض القدسی، تحقیق: جعفر نبوی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.
33- هینتس، والتر، شاه اسماعیل دوم, ترجمة کیکاووس جهانداری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1371.
34-فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 71
/ع