زندگینامه علامه مولى محمد مهدى نراقى(۱)

ویژه ‏نامه کنگره بزرگداشت فاضلین نراقى‏ ۱   طود علم و تحقیق «استاد الکل فى الکل» علامه مولى مهدى یا محمدمهدى بن ابى‏ذر بن حاج محمد نراقى (قدس سره) یکى از نوابغ دهر و جامع کلیه فنون علوم ، و در هر فن مرد یک فن، و دایرةالمعارفى ناطق ، و کتابخانه بزرگى زنده و متحرک بود

زندگینامه علامه مولى محمد مهدى نراقى(1)

ویژه ‏نامه کنگره بزرگداشت فاضلین نراقى‏ 1
 

طود علم و تحقیق «استاد الکل فى الکل» علامه مولى مهدى یا محمدمهدى بن ابى‏ذر بن حاج محمد نراقى (قدس سره) یکى از نوابغ دهر و جامع کلیه فنون علوم ، و در هر فن مرد یک فن، و دایرةالمعارفى ناطق ، و کتابخانه بزرگى زنده و متحرک بود.
بى‏شک آن جناب در تبحر و تمهر به جمیع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبیات و ریاضیات عالیه، در عداد طراز اول از اکابر علماى اسلام، و در اتصاف به فضایل اخلاقى و ملکات ملکوتى از نوادر روزگار است.
حضرتش صاحب تصانیف فائقه و تألیفات لائقه در علوم گوناگون است. در کاشان و اصفهان و عتبات عالیه عراق در نزد اعاظمى چون ملا اسماعیل خواجویى و ملامحمد جعفر بیدگلى و آقا محمد باقر وحید بهبهانى و دیگران کسب معارف کرده است و از کسانى است که در ذکر فضایل تثنى الیهم الخناصر.
در آغاز چند کتاب از مصنفات آن جناب دیده‏ایم که خود را مهدى بن ابى‏ذر نراقى نامیده است، ولى نجل جلیل او مرحوم مولى احمد نراقى صاحب «مستند الشیعه» او را به نام محمدمهدى خوانده است، چنانکه در اول «خزائن» گوید: «و بعد یقول المحتاج الى عفو ربه الباقى احمدبن محمد مهدى النراقى». هم چنین است در اول «عوائد» و «سیف الامة و معراج السعادة» و غیر آن. لکن در ابتداى «مستند الشیعه» چاپ سنگى که همین یک چاپ شده است ، چنین آمده است: «وبعد یقول المحتاج الى عفو ربه الباقى احمدبن محمدبن مهدى بن ابى‏ذر النراقى» ، که به یقین «ابن» دوم از اشتباه قلم ناسخ است.

دو عالم بزرگ ناشناخته
 

«علامه محقق ملامهدى نراقى» را «نراقى اول» و خلف صالحش «ملا احمد فاضل نراقى» را «نراقى ثانى» گویند و از هر دو به «نراقیان» تعبیر مى‏شود، و مثل صاحب جواهر از مولى مهدى نراقى به فاضل نراقى تعبیر مى‏کند. قتى در محضر مبارک حضرت استاد علامه طباطبایى صاحب «تفسیر المیزان» تشرف داشتم و از نراقیان سخن به میان آمد، فرمودند: نراقیان هر دو از علماى بزرگ اسلام و ناشناخته‏اند.
ملا احمد نراقى در «مستند» از پدرش آراى فقهى بسیارى نقل مى‏نماید و بدان استناد مى‏جوید و اعتماد مى‏کند؛ مثلا در آخر قبله آن گوید: «لو اختلف المجتهدون فى القبلة فالمشهور عدم جواز ایتمام بعضهم بعضا مع توجه کل منهم الى ما اجتهده لاعتقاد کل بطلان صلوة الاخر، و قیل بالصحة و اختاره والدى(ره) فى مد و هو الاصح لمنع اعتقاد کل بطلان صلوة الاخر بل یعتقد صحتها له و ان اعتقد خطائه فى القبلة و هو غیر مؤثر فى البطلان لعمومات جواز الاقتداء بمن یصح صلوته.»
کلمه «مد» در عبارت «مستند» اشاره به کتاب «معتمد» نراقى اول است. عمده تحصیلات فاضل نراقى یعنى ملااحمد در نزد پدرش ملامهدى نراقى بوده است و برخى از تألیفات ملااحمد به مضمون: «الولد سر أبیه» به اقتضاى پدرش ملامهدى نراقى است. مثلا پدر در فقه «معتمد» مى‏نویسد و پسر «مستند». پدر «تجرید الاصول» در علم اصول مى‏نویسد وپسر شرحى مبسوط بر آن را در هفت مجلد مى‏نویسد. (1) پدر در علم اخلاق «جامع السعادات» به عربى مى‏نویسد و پسر «معراج السعادة» ترجمه آن را به فارسى با بعضى از زیادات. پدر دیوان اشعار به نام «طائر قدسى» دارد و پسر به نام «طاقدیس». پدر «مشکلات العلوم» مى‏نویسد و پسر «خزائن» و آن را تابع «مشکلات» قرار داده است به بیانى که در اول «خزائن» ذکر کرده است. این دو کتاب (مشکلات و خزائن) هر یک چون «کشکول» علامه شیخ بهائى، سفینه‏اى حامل مثقلات از مطالب متنوعه و امتعه ممتعه در هر باب‏اند. «مشکلات» امتن از «خزائن» و «خزائن» املح از آن است.
این جانب حسن حسن‏زاده آملى «خزائن» را یک دوره تصحیح نموده است و بر آن مقدمه و تعلیقاتى نواشته است که در سنه هزار و سیصد و هشتاد هجرى قمرى یعنى بیست و سه سال پیش از این در تهران به طبع رسیده، و در رساله مشکلات نیز تا حدى کار کرده و زحمت کشیده است. امید است که آن نیز با تصحیح کامل و تعلیقاتى در حل مشکلات مطبوع گردد.

نظریات صاحبان تراجم درباره علامه نراقى
 

کلمات بعضى از صاحبان تراجم و تذکره‏ها را به اجمال و اختصار در معرفى آن جناب نقل مى‏نمائیم :
صاحب روضات فرماید: (2)
«العالم البارع والفاضل الجامع قدوة خیل اهل العلم بفهمه الاشراقى مولانا مهدى بن ابى‏ذر الکاشانى النراقى از ارکان علماى متأخرین ما و از اعیان فضلاى متبحرین ما است. در اکثر فنون علم و کمال صاحب تصنیف است، در فقه و حکمت و اصول و اعداد و اشکال مسلم بوده است .» آن گاه کتابهایى از مصنفات وى را برشمرد و بعد از آن گفت:
«ولد اجل افضل امجد او، مولى احمد نراقى نبذى، از مراتب کمالاتش را در اجازه‏اى که به بعضى از اعاظم معاصرینش نوشته است، اشارت نموده است و آن اجازه به خط مبارکش در نزد ما موجود است که سلسله مشایخ اجازه روایى خود را با القاب حاکى از مقامات علمى و عملى آنان نام برده است که مشایخ اجازه روایى والد او نراقى اول نیز دانسته مى‏شود، به این صورت:
منها ما أخبرنى به قراءة و سماعا و اجازة والدى واستادى ومن الیه فى جمیع العلوم العقلیة و النقلیة استنادى کشاف قواعد الاسلام و حلال معاقد الأحکام، ترجمان الحکماء و المتألهین و لسان الفقهاء و المتکلمین الامام الهمام و البحر القمقام، الیم الزاخر و السحاب الماطر، الراقى فى نفائس الفنون الى أعلى المراقى مولانا محمدمهدى بن ابى‏ذر النراقى مولدا، والکاشانى مسکنا، و النجفى التجاء ومدفنا قدس الله سبحانه فسیح تربته و أسکنه بحبوحة جنته عن مشایخه الفضلاء النبلاء العظماء:
اولهم: العلامه، الثانى: مولانا محمدباقر البهبهانى، و ثانیهم: المحدث الفاضل والفقیه الکامل الشیخ یوسف بن احمدبن ابراهیم البحرانى، و ثالثهم: النحرر المحقق و الفقیه الجامع المدقق محمدبن محمدزمان الکاشانى و رابعهم: الفقیه الورع الاوحدى الشیخ محمدمهدى بن الشیخ بهاءالدین الفتونى العاملى و خامسهم: اعجوبة الزمان العالم الربانى مولانا محمد اسماعیل بن محمدحسین المازندرانى وسادسهم: العالم المؤید جامع المعقول و المنقول مولانا محمدمهدى الهرندى.»
بعد از آن، صاحب «روضات» گوید که: مراد از محمد اسماعیل مازندرانى، مولینا اسماعیل خواجویى است. و دیگر این گفته است از کسانى که در بعضى از مراتب معقول در محضر مولى مهدى نراقى قرائت کرده‏اند صاحب مطالع الانوار و تحفة الابرار و دیگر صاحب اشارات و منهاج است.
مرحوم محمد معصوم شیرازى در «طرائق الحقائق» فرماید: (العلامة النراقى مولانا محمدمهدى طاب ثراه از افاضل حکماى مجتهدین متأخرین است، احوالات آن جناب و کتب مصنفه حضرتش در رجال علما مشروح است.»
مرحوم حاج زین العابدین شیروانى در «بستان السیاحه» گوید:
«نراق بر وزن عراق قریه‏اى است قصبه مانند و محلى است خاطر پسند از توابع کاشان در دامن کوه اتفاق افتاده، سه طرفش فى الجمله گرفته و سمت مغربش به غایت گشاده است و مردمش شیعى مذهب و مولانا مهدى صاحب تصانیف مفیده از آنجا بوده است.» مرحوم ملا حبیب الله کاشانى در «لباب الالقاب فى القاب الاطیاب» فرماید:
«عارج به اعلى المراقى حاج ملامهدى بن ابى‏ذر بن حاج محمد نراقى، عالمى عیلوم و محققى مدقق و استاد الکل فى الکل و جامع جمیع علوم عقلیه و ماهر حاذق در علوم شرعیه بود.»
کاشف اسرار دقایقى بود که قبل از وى بر آنها اطلاع حاصل نکرده‏اند، و مبین قواعد حقایقى بود که جز وى، آنها را پیش نیاورده‏اند. اگر کسى او را بحرالعلوم حقیقى بگوید، مجاز نگفته است بلکه به حقیقت سخن گفته است. و اگر قائلى وى را علامه خواند استحقاق ملامت ندارد. بعضى از افاضل، وى را خاتم الحکما و المجتهدین لقب داده‏اند و این لقبى است که در جاى خود قرار گرفته است.

استادان علامه نراقى
 

در ریاضیات و حکمت سى سال در اصفهان در محضر ملااسماعیل خواجویى تلمذ کرده است و در شرعیات، مدتى مدید در نزد وحید بهبهانى.
حکایات مشقات آن جناب در تحصیل و تحمل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و ریاضتها و عبادات او مشهور است.
به خط فرزند وى مولى احمد نراقى خوانده‏ام که: «عمده تحصیل پدرش ملا محمد مهدى نراقى در اصفهان در نزد مشایخ بزرگ ملااسماعیل خواجویى و حاج شیخ محمد و مولانا مهدى هرندى و میرزا نصر بوده است و قسمتى از حدیث را در نزد شیخ اجل شیخ یوسف صاحب حدائق قرائت کرده است، و صاحب حدائق و آقا محمدباقر بهبهانى از مشایخ اجازه و قرائت او هستند».
و سپس مصنفات وى را به خط فرزند یاد شده‏اش فاضل نراقى نام برده و بعد از آن گفته است :
«وفات او در سنه هزار و دویست و نه هجرى بوده است و به خط فرزندش فاضل نراقى دیده‏ام که فرمود که عمر شریف آن جناب تقریبا شصت سال بوده است و تربت او در نجف اشرف است».
مرحوم مدرس تبریزى در ریحانه فرماید:
«حاج ملا مهدى یا محمد مهدى بن ابى‏ذر نراقى الولادة، کاشانى المسکن، نجفى المدفن، از فحول فقهاى امامیه و متبحرین علماى اثنا عشریه مى‏باشد که فقیه، اصولى، حکیم، متکلم، اعدادى، اخلاقى، جامع علوم عقلیه و نقلیه بوده، و در کلمات بعضى از اجله به خاتم المجتهدین و لسان الفقها و المتکلمین و ترجمان الحکما و المتألهین و نظایر اینها موصوف است. در حساب و هندسه و ریاضى و هیئت و علوم ادبیه، خصوصا معانى و بیان ید طولانى داشت. سى سال به ملااسماعیل خواجویى تلمذ نمود. بعد از فارغ التحصیلى به ایران مراجعت و در کاشان توقف نمود و به برکت وجود شریفش آن شهر دارالعلم و دارالتحصیل و مجمع علما شد و جمعى از اعلام آنجا ظهور یافتند.»
فاضل نراقى ملا احمد در خزائن (3) فرماید: «با والد ماجد علامه طود علم و تحقیق (رحمة الله علیه) در سنه هزار و دویست و پنجاه از هجرت نبویه به زیارت عتبات عالیات تشرف یافتم و چون از مشهدین مشرف نجف و کربلا برگشتیم، در مقابر قریش چند روزى مکث کرده‏ایم، قاضى بغداد دو لغز که از نتایج طبع او بود براى والدم فرستاد و حل آن دو را از او طلب کرد آن گاه، هر دو لغز و جواب والدش را نقل کرده است».

ملامهدى نراقى ثانى
 

تبصره: جناب علامه مولى مهدى نراقى را فرزندى همنام او است که آن جناب نیز از اعاظم علماى امامیه بوده است، صاحب «لباب» یاد شده گوید: (حاج ملامهدى بن حاج ملامهدى بن ابى‏ذر نراقى برادر فاضل نراقى (ملا احمد) به اسم پدرش نامیده شد زیرا که بعد از وفاتش در سنه 1209 ه ق متولد شده است. آن جناب عیلوم مفضال و فقیه نبیه و مجتهد جواد بذال، جامع شرایط فتوا و اجتهاد، حاوى مراتب حسن اخلاق و سداد بود. اگر از علم اصول نام برده شود او اصل اصیل است، و اگر علم فقه ذکر شود او فقیه جلیل است. او را مصنفاتى است از آن جمله: «تنقیح الاصول» در دو مجلد، و «شرح ارشاد» علامه حلى به نام «مقاصد علیه»
در سنه 1268 ه ق فوت کرده، و جنازه او از کاشان به قم انتقال داده شد و مقبره کنار بقعه ابن بابویه معروف به نام او است. وى از برادرش فاضل نراقى و از وحید بهبهانى و از شیخ جعفر صاحب کشف الغطا و از سیدجواد عاملى اجازه داشته است و صورت قسمتى از اجازه سیدجواد عاملى چنین است:
«وکان ممن جد فى الطلب و بذل الجهد فى هذا المطلب و فاز بسعادتى العلم و العمل و حاز منهما الخط الأوفر العالم الفاضل والفقیه الدقیق الکامل ذوالفطنة الوقادة و الفریحة النقادة، صاحب الصفات القدسیة و الاخلاق الملکوتیة جناب الأجل الاکرم الملا مهدى المکرم ابن اعلم العلماء وافضل الفضلاء وحید زمانه و فرید اوانه الملا مهدى النراقى وفقه الله للعروج الى معارج العلماء و الوصول الى اقصى مدارج العرفاء...»
و هم چنین صاحب لباب مذکور، جمعى از اولاد و احفاد علامه محقق نراقى را نام برده که همه از اکابر دین و فائز به منقبتین علم و عمل و از مراجع بزرگ بوده‏اند. در حاشیه روضات آمده است که وفات علامه محقق مولى مهدى نراقى اول، در شب هشتم شعبان هزار و دویست و نه هجرى قمرى بوده است (رضوان الله تعالى علیه).

مصنفات گرانقدر علامه نراقى
 

در حقیقت، معرف هرکس، آثار و آیات وجودى او است که هر اثر معرف دارایى مؤثر وى است. جناب مولى مهدى نراقى اول را باید از تراث علمى او دانست. متأسفانه این عالم بزرگ اسلامى به مشکلات العلوم و جامع السعادات شناخته شده، با اینکه همه مصنفاتش گرانقدر و ارزشمند و حاکى از عظمت و مجد تحقیقات علمى و فکرى او به شمار مى‏آید. برخى از آنها به طبع رسیده است و امید مى‏رود که به همت والاى دانشمندان دانشپرور، آثار قلمى دیگر آن جناب نیز در معرض استفاده اهل علم قرار گیرند.

آثار قلمى آن جناب بدین قرار است:
 

1ـ معتمد الشیعه فى احکام الشریعة؛
2ـ لوامع الاحکام فى فقه شریعة الاسلام؛ فاضل نراقى مرحوم ملا احمد در مستندالشیعه و عوائد الایام از این دو تألیف پدرش، بسیار نقل مى‏کند.
3ـ التحفة الرضویة فى المسائل الدینیة؛
4ـ التجرید فى اصول الفقه، به نقل از ریحانة مدرس در ایران چاپ گردیده است؛
5ـ کتاب فارسى در اصول الدین به نام انیس الموحدین که چاپ گردیده؛
6ـ انیس التاجرین که همان «انیس التجار» معروف مى‏باشد و به چاپ رسیده؛
7ـ مشکلات العلوم که چاپ شده است؛
8ـ جامع السعادات، که مکرر به چاپ رسیده
9ـ رساله‏اى در عبادات؛
10ـ رساله‏اى در مناسک حج که به نام «انیس الحجاج» شناخته مى‏شود؛
11ـ رساله‏اى در علم حساب؛
12ـ محرق القلوب در مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ.
این چند کتاب یاد شده را صاحب روضات برشمرده؛
13ـ کتاب اللوامع: لوامع الاحکام فى فقه شریعة الاسلام؛
14ـ انیس المجتهدین؛
15ـ جامع الافکار در حکمت؛
16ـ رساله فارسى در علم عقود انامل؛
17ـ الشهاب الثاقب فى الرد على بعض معاصریه من العامه؛ که «شهاب ثاقب» را درباره امامت و در رد رساله فاضل بخارى نوشته است؛
18ـ معراج السماء فى الهیئة؛
19ـ جامعة الاصول فى اصول؛
20ـ انیس الحکماء در معقول؛
21ـ اللمعة، مختصر «اللمعات العرشیة فى الحکمة الالهیه» بوده که به نام «اللمعة الالهیه» و به طبع رسیده است؛
22ـ اللمعات العرشیة فى الحکمة الالهیه، که «اللمعات العرشیة فى حکمة الاشراق» است؛
23ـ المستقصى فى علم الهیئة؛
24ـ المحصل فى علم الهیئة ایضا؛
25ـ توضیح الاشکال، تحریر اصول اقلیدس؛
26ـ شرح شفاء که شرح الهیات «شفاء» است؛ 27 ـ الکلمات الوجیزة، که مختصر اللمعة الالهیه و با آن به چاپ رسیده است.
این چند کتاب یاد شده را از «لباب الالقاب» مرحوم آخوند ملا حبیب الله کاشانى نقل کرده‏ایم که آنها را با بعضى از مصنفات یاد شده از روضات، به خط خلف صالحش فاضل نراقى ملا احمد نقل کرده است.
جامع الافکار همان است که مرحوم مدرس در «ریحانه» به اسم «جامع الأفکار و ناقد الانظار فى اثبات الواجب و صفاته الثبوتیة و السلبیة» نام مى‏برد، و گفته که آن بزرگترین کتابى است که در این موضوع نگارش یافته است.
راقم در حدود بیست و پنج سال پیش از این، نسخه‏اى از «تحریر اصول اقلیدس» که در حدود نصف اول آن بود در یکى از کتابفروشى‏هاى تهران دیده که مکنت ابتیاع آن را نداشت. این تحریر به قلم نراقى بود ولى در خاطر ندارم که آیا تحریر علامه محقق مرحوم مولى مهدى نراقى بود، یا تحریر نجل جلیل او مرحوم فاضل ملااحمد نراقى؛ و لکن در صفحه شانزدهم مقدمه «لمعه الهیه و کلمات وجیزه» آمده است که: «کتاب توضیح الاشکال فى شرح تحریر اقلیدس الصورى فى الهندسة وقد شرحه الى المقالة السابعة بالفارسیة یقرب من سنة عشر الف بیت».
28ـ المناسک المکیه فى مسائل الحج که غیر از «انیس الحجاج» مى‏باشد؛
29ـ رسالة فى صلوة الجمعة؛
30ـ رسالة فى الاجماع؛
31ـ شرح تحریر اکرثاوذوسیوس؛
32ـ جامع المواعظ؛
33ـ رسالة نخبة البیان فى علم المعانى و البیان.
این چند رساله را از مقدمه جامع السعادات چاپ نجف نقل کرده‏ایم. «نخبة البیان» رساله‏اى است در وجوه تشبیه و استعارت و محسنات بدیعیه که به طبع رسیده است.

پی نوشت ها :
 

1) الذریعه، ج 13 ، ص . 350
2) روضات، ص . 647
3) خزائن، ص . 243
 

منبع:www.naraqi.com
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان