-*محمد اللهقلی: فریدونکنار، زیستگاهی است که از قدیم به عنوان محل زمستان گذرانی در حافظه میلیونها پرنده مهاجر ثبت شده است. به این مفهوم که پرندگان این زیستگاه را میشناسند. با توجه به این که در ایران بنا بر آمار خود سازمان حفاظت محیطزیست 80 درصد تالابهای تخریب و بیابان شدهاند و حالا کانون ریزگردها هستند، پرندگان مهاجر ناچار در منطقه فریدونکنار، ازباران و سرخرود ساکن میشوند.
به گزارش ، جام جم نوشت: اما بازار فروش پرندگان در فریدونکنار خیلیها را به شکارچی و استان مازندران را به شکارگاه تبدیل کرده است. آن قدر که بسیاری از ساکنان استانهای همجوار نیز وسوسه شدهاند و دست به شکار میزنند تا با فروش پرندگان مهاجر در این بازار، پولی به جیب بزنند؛ چرا که هر شخصی هر تعداد پرنده را به این بازار ببرد میتواند براحتی آنها را بفروشد.
این درحالی است که نباید فراموش کرد این زیستگاه مهم برای پرندگان همچنان وجود دارد و قرار نیست از بین برود، هر چند با توجه به شرایط کنونی حفظ زیستگاه مشکل است. بنابراین باید این روش صید غیر قانونی،لجام گسیخته و این بازار نامحدود ساماندهی شود و مسئولان شرایطی ایجاد کنند این بازار به شکل قانونی فعالیت کند، یعنی افراد به شکل سنتی و محدود شکار و با مجوز دراین بازار فعالیت کنند. این راهحلی ساده است که منجر به محدود شدن فعالیت سودجویان میشود. در کنار این محدودیتها میتوان اکوتوریسم را نیز گسترش داد. این بازار و البته هر بازار دیگری، تعدادی گرداننده دارد. آنها به فروشندهها حتی پیش از آن که پرندههای مهاجر در این منطقه بیایند پول میپردازد تا بتوانند به واسطه آن، دامگاه اجاره و پرچین نصب کنند و چند تن دانه برای صید پرندهها بخرند.به این شکل افراد به هر روشی شکار میکنند تا قرضشان را بپردازند. در نتیجه این بازار واژهای به نام حفاظت، مشارکت و تعامل معنا ندارد، چرا که این بازار هویت خودش را پیدا کرده است. به همین دلیل نیاز است این بازار با آگاهی نسبت به چرخه، کارکرد و مناسبات رایجش ساماندهی شود.
شکار بیرویه در فریدونکنار، از باران و سرخرود خسارت زیادی به محیطزیست تحمیل میکند، چراکه این منطقه یکی از بزرگترین زیستگاههای زمستانگذرانی پرندگان در جهان است؛ به عنوان مثال تعداد غازهای وحشی که در یک روز در این منطقه شکار میشود به اندازه و بعضا بیشتر از تمام جمعیت غازهای وحشی است که در تالابهای دیگر کشورمان در تمام فصل پاییز و زمستان دیده میشود.
بنابراین وقتی برخی مسئولان موافق برخورد قهری در مورد این بازار نیستند باید گفت آنها کاملا اشتباه میکنند، چراکه در ده سال گذشته حتی یک مورد متخلف به شکل نمایشی نیز به مراجع قضایی معرفی نشده است. این که عنوان میشود افراد زیادی از این راه ارتزاق میکنند هم اشتباه است، چون افرادی که از این راه معیشتشان تامین میشود، زیاد نیستند. در ضمن آن دسته از نمایندگان مجلس که ارتزاق و معیشت را بهانه موجودیت چنین بازاری میدانند وظیفه خودشان است ایجاد شغل کنند. در واقع آنها نباید کم کاری خودشان را از طریق به خطر افتادن محیطزیست کشور جبران کنند.
براساس اصل 50 قانون اساسی باید از محیطزیست برای نسلهای آینده محافظت کرد. مردم هم در قانون موظف شدهاند این کار را انجام دهند. به همین علت قانونگذاران باید بیش از دیگران به حفظ محیطزیست و قانونمدار شدن این بازار توجه کنند.
علاوه بر این، اگر برخی مردم این منطقه فقیر هستند ـ که نیستند ـ بهتر است شناسایی شوند و به کمیته امداد معرفیشان کرد. اکنون از کشورمان به عنوان رکورددار کشتار پرندگان مهاجر در دنیا یاد شده و از کشورمان انتقاد میشود برخلاف تمام معاهدات بینالمللی عمل میکند.
بنابراین معیشت بهانهای بیش نیست، چون قاچاقچیان چوب هم معیشت را بهانه میکنند و اگر به آنها اجازه فعالیت داده شود چیزی از جنگلهای کشور باقی نخواهد ماند.
گفتنی است در بسیاری از نقاط ایران که کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و گردشگری رونق ندارد افراد سلاح شکار خود را میشکنند و حامی حیات وحش میشوند. متاسفانه در شمال ایران و بویژه منطقه فریدونکنار و سرخرود به جای استفاده خردمندانه از مواهب الهی، عدهای کمر به تخریب محیطزیست که به همه انسانها تعلق دارد، بستهاند.
*کارشناس محیطزیست