ماهان شبکه ایرانیان

نراقى در جنگ ایران و روس (۱)

ملا احمد نراقى، به سال ۱۱۸۵ ه.ق

نراقى در جنگ ایران و روس (1)
ملا احمد نراقى، به سال 1185 ه.ق.در نراق کاشان دیده به هستى گشود. و در زادگاه خویش، در نزد پدر به فراگیرى دانش پرداخت. (1)
به سال 1205، در 20 سالگى، به همراه پدر، راهى نجف شد و در آن جا، به محضر کاشف‏الغطاء و وحید بهبهانى راه یافت و از دانش آن دو بهره برد. (2)
نراقى به سال 1211، پس از گزاردن حج، به زادگاه خود، به کاشان بازگشت. (3) در این سال بود که محمد خان قاجار مرد، و فتح على شاه بر اریکه پادشاهى تکیه زد. (4)
دوران جوانى نراقى، در روزگار فتنه و بلا سپرى شد. مردم در ناامنى به سر مى‏بردند، کران تا به کران ایران را بلا و مصیبت و ابرهاى سیاه فتنه در بر گرفته بود. انسانها از حقوق خویش محروم بودند. کسى نبود که مردم براى دادخواهى به نزد او روند و از ستمى که بر آنان رفته بود، به او شکوه برند. انسانهاى بسیارى در این روزگار تباهى و سیاهى، به گرداب بلا افتادند و نابود شدند. در این روزهاى سیاه بود که جد نراقى، که مأمور دولت بود، در درگیرى کشته شد. (5)
پس از این روزگار شوم و مرگ محمد خان قاجار، فتح على شاه، با این شعار روى کار آمد، که ایران را از ناامنى برهاند و امنیت را در جاى جاى کشور برقرار سازد و دست رهزنان، چپاولگران، داعیه‏داران قدرت و اوباشان وابسته به آنان را از جان و مال مردم قطع کند و جلوى تاخت و تازها را بگیرد و انسانهاى بى‏پناه و ناتوان را از زیر دست و پاى چپاولگران برهاند و... در این راه، گامهایى برداشت و به کامیابیهایى نیز دست یافت.
در کنار این تلاشها، گامهایى در راه عمران و آبادانى کشور برداشت؛ مسجدها و مدرسه‏هایى را بنا کرد؛ به بازسازى مدرسه و مسجدهایى همت گماشت؛ مزارها و مقبره‏هاى شریف امامان و امام زادگان را بازسازى کرد و پاره‏اى از آنها را افزون بر بازسازى، به صحن و سراى آنها افزود.
در کاشان، که ملا احمد نراقى چشم و چراغ بود، پس از زلزله به تلاش ویژه برخاست. به سال 1225، در آن شهر، مدرسه‏اى بنیان گذارد و تولیت و موقوفه‏هاى آن را، به عهده ملا احمد نراقى نهاد.
اینها سبب شد، نراقى، گامهایى در تأیید وى و حکومت قاجار بردارد و حتى کتابهایى را به سفارش وى بنگارد و یا آرم کشور را برابر نقلى طراحى کند و.... (6)
گویا این پیوند، با فراز و نشیبهایى، تا جنگ دوم ایران و روس پاییده است. اما پس از شروع جنگ دوم و شرکت نراقى در عرصه کارزارو نزدیک شدن به شاه، کارگزاران و فرماندهان و زیر نظر گرفتن رفتار آنان، بویژه پس از پیروزیها و گامهاى بلند و مبارک نخستین مرحله نبرد، یعنى در گاه محاصره قلعه شوشى، و فتح نکردن آن و عقب نشینى و فرار از پیش برنامه‏ریزى شده، پى برد، حکومت، درباریان و عباس میرزا، هدفها و نقشه‏هاى دیگرى در سر دارند، غیر از آن چه او و همگنانش و علماى بزرگ، در پى آنند و رسیدن به آن را آروز مندند.
از این روى، دیدگاه وى درباره حکومت قاجار، دگرگون شد و این دگرگونى، در تلاشها و حرکتهاى سیاسى و حتى علمى وى، اثر گذاشت و بازتاب یافت:
.1 در کتاب خمس مستند الشیعه، مى‏نویسد درباره غنیمت، به شرح، در کتاب جهاد بحث خواهیم کرد. (7) اما در مستند، اثرى از کتاب جهاد نیست.
.2 در اثر دیگر وى: الرسائل و المسائل، با این که داراى عنوان: «کتاب الجهاد و الدفاع و احکام اهل الذمه» است، تنها به یک پرسش پاسخ داده شده و آن درباره روایى و ناروایى بلندتر بودن منزلهاى اهل کتاب از منزلهاى مسلمانان. (8)
این نشان مى‏دهد که نراقى، براى جلوگیرى از استفاده نادرست و نارواى حکومت و درباریان، بحث جهاد را در کتاب مستند نگنجانده، یا در کل، به این بحث نپرداخته و چه بسا در نظر داشته پس از جنگ، از این مقوله سخن به میان آورد که خیانت درباریان و شکست ایران در جنگ، او را از نگارش کتاب جهاد، بازداشته است. تایید بر این سخن، تاریخ به پایان رسیدن نگارش کتاب حج مستند است: جمعه 16 رجب 1241. (9)
به طور طبیعى، کتاب جهاد مى‏باید پس از این تاریخ نگارش شود که نشده است.
از این روى و با توجه به تاریخ آخرین عائده: ربیع‏الثانى 1245، که یازده روز پیش از فوت اوست، شمارى گمان کرده‏اند، پرداختن نراقى به ولایت فقیه، پس از جنگ بوده و بازتابى در برابر شکست ایران از روس و جدایى نراقى از حکومت گران قاجار.
به نظر ما، این سخن، نمى‏تواند درست باشد؛ زیرا :
.1 درست است که آخرین عائده عوائدالایام را در دوم ربیع‏الثانى 1245، یازده روز پیش از فوت نگاشته است، (10) ولى این دلیل نمى‏شود که بحث ولایت فقیه، یعنى عائده 54، پس از جنگ به نگارش در آمده باشد. چون عوائدالایام (دستاورد روزها) همان گونه که از نام آن پیداست، یادداشتهایى روزانه است و هر یادداشتى که به پایان مى‏رسیده، به کتاب عوائد مى‏افزوده است و این یادداشت‏برداریها و به گفته نراقى: دستاورد روزها، تا واپسین روزهاى زندگى به ترتیب ادامه داشته است.
در نوشته‏اى که از او، به تاریخ 1228 به جاى مانده، از عوائد الایام، در ردیف نگارشهاى خود، نام برده است. (11)
.2 نراقى کتاب خمس مستند را در جمادى الثانى 1237، به پایان رسانده و در گاه بحث از ولایت فقیه در عوائد، به این کتاب، ارجاع داده است. (13)
.3 نگارش کتاب صوم‏مستند الشیعه، در روز سه‏شنبه 14 رجب 1239 به پایان رسیده است. (14) در این اثر، در گاه بحث از رؤیت هلال، درباره قلمرو اختیار ولى فقیه سخن مى‏گوید؛ اما در این که ولى فقیه، داراى همان حوزه و قلمرو اختیار معصوم باشد، در گمان افتاده، ولى در کتاب عوائد ، این گمان از بین رفته و تمامى اختیارات حکومتى معصوم را براى فقیه روا دانسته است.
.4 فرزند نراقى، تاریخ نگارش عائده، 50 عوائد را 26 رمضان 1239 دانسته (15) که سه عائده پیش از عائده ولایت فقیه (54) است. بنابراین، شایدبتوان گفت: ولایت فقیه، عائده 54، به سال 39 یا 40، نگارش یافته است.
.5 نراقى در مستند الشیعه، در گاه بحث از عصیر عنبى کتاب اطعمه و اشربه، که نگارش آن در جمادى‏الاولى سال 1242 به پایان رسیده، به کتاب مناهج الاحکام و عوائدالایام خود، ارجاع داده است. (16)
عائده 58 عوائد، به بحث از عصیر عنبى ویژه شده است.
.6 در کتاب صید و ذباحه مستند که پس از کتاب اطعمه است، به مناسبت بحث تزکیه حیوان، خواننده را به آن دو کتاب ارجاع مى‏دهد، (17) در حالى که عائده 59 عوائدالایام، درباره «اصالة عدم تزکیه» (18) پس از ولایت فقیه نگاشته شده است.

انگیزه نراقى از شرکت در جهاد
 

این که نراقى به پشتیبانى از جنگاوران و دفاع‏گران از مردم و سرزمین ایران در جنگ اول و دوم روس و ایران برخاست و یا این که حکومت قاجار را مشروع نمى‏دانست، به پشتیبانى آن در این کار و در این برهه، همت گماشت و... از دیدگاه وى در باب ولایت فقیه سرچشمه مى‏گیرد. زیرا او، بر این باور بود که به فتوا و حکم مجتهد جامع‏الشرایط، جهاد واجب مى‏شود و برمسلمان است که به این حکم و فتوا تن در دهد.
از باب این که هم سید مجاهد چنین حکمى داده بود و هم خود وى، بر این نظر بود و شرکت در جهاد با روس را واجب مى‏دانست، گام در این عرصه گذاشت و آنچه که وظیفه شرعى خود مى‏دانست انجام داد.
البته ناگفته نماند، حرکت ایران در آن زمان علیه روس، حرکت دفاعى بود، دفاع از مردم ستمدیده و دفاع از مرزها و سرزمین. و فقیهان، همه، دفاع از جان، مال، ناموس و ایستادگى در برابر هر یورش غیرانسانى و نابکارانه را بسته به اجازه مجتهد نمى‏دانند.
نقش نراقى در جنگ اول: علماى بزرگ و صاحب فتوا و نظر، با فتوا به جهاد و نگاشتن رساله جهادیه، در جنگ اول به نقش آفرینى پرداختند.اما در این برهه، از نراقى رساله جهادیه دیده نشده و در گزارشها، به جز گزارشى که سپهر ارائه مى‏دهد، نامى از رساله جهادیه وى، برده نشده است.
حال، چرا و به چه انگیزه ملا احمد نراقى رساله جهادیه ننگاشته و یا اگر نگاشته نشر نداده و در اختیار حکومت قاجار قرار نداده، به بررسى نیاز دارد که ما پس از ارائه گزارشها درباره رساله‏هاى جهادى، به این مقوله مى‏پردازیم:
در جنگ اول ایران و روس که به مدت ده سال (شوال 1218، تا شوال 1228) به درازا کشید دربار ایران وقتى خود را بى‏پشتوانه دولتهاى خارجى و در تنگناى شدید دید، دست به کار شد که از مردم یارى بخواهد تا از این تنگنا به در آید و از این راه دشوار گذر، به سلامت بگذرد .
این امر، یعنى گرفتن فتوا از علماى بزرگ و مجتهدان نامور، از سوى فتح على شاه، دربار و عباس میرزا، به عهده قائم مقام بزرگ گذارده شد.وى، حاجى ملا باقر سلماسى و صدرالدین محمد تبریزى را براى گرفتن حکم جهاد، نزد علما فرستاد.
عبدالرزاق دنبلى، منشى عباس میرزا، از این رویداد، چنین گزارش مى‏دهد:
«براى استفتا... از شیخ جعفر نجفى [کاشف الغطاء] و میرزا ابوالقاسم [قمى‏] جاپلقى و آقا سید على محمد [صاحب ریاض‏] نورالله مضاجعهم، به عتبات روانه نمودند و نیز مکاتبات در این خصوص، به علماى اصفهان و یزد و کاشان، مانند مرحوم حاجى محمد حسین امام جمعه اصفهان و ملا على‏اکبر ایجى و آخوندملا احمد کاشى [نراقى‏] نگاشتند و در اندک مدت، رسائل عدیده در رسید. رساله‏ها، دراثبات جهاد و غزا و فتوا، که امروز شاهنشاه و نایب‏السلطنه، به راستى غازى راه دین و محیى ملت سیدالمرسلین است، پرداخته و در رساله شیخ جعفر و آقا سید على، که رأس و رئیس مجتهدین بودند، صراحتا تعیین نیابت امام و وکالت فقها درین مقام نگاشته و به دلایل واضحه، تصریح نموده که امروز، محاربات با جماعت روسیه، جهاد است و هر چه به قانون شرع شریف، خراج حسابى از رعایا گرفته، صرف این راه شود، حلال است و مباشران امور جهاد، به شرط دیانت و امانت از کاتب، تا سر رشته داران نظام جدید. اندوزنده ثواب و مأجور در روز حساب و بر صغیر و کبیر واجب که به عزم جهاد و براى تقویت دین و اعلاى کلمه حق و حفظ بیضه اسلام، به واجبى تهیه حرب سازند.
بالجمله، بعد از ورود رسائل، قائم مقام، صدردولت، به مطالعه آنها پرداخته، عمرى صرف ساخت و پس از تحقیق و تدقیق فتاوا، همت بر جمع رسائل نهاد....» (19)
در این گزارش، سخنى از رساله جهادیه نراقى به میان نیامده است. شاید به یکى از سببها و علتهاى زیر باشد:
.1 درباریان و عباس میرزا، از وى درخواست رساله جهادیه کرده‏اند؛ اما او، چون آنان را شایسته نمى‏دانسته، نخواسته نوشته‏اى به دست آنان بدهد و آنان، هر گونه که بخواهند، از آن استفاده کنند.
.2 شاید ایشان رساله جهادیه نگاشته و به دربار نیز فرستاده، اما چون اختیارهاى لازم را، مانند دیگر فقیهان به شاه نداده، در بار و عباس میرزا، از این که فتوا و رساله جهادیه او را در بین مردم طرح کنند و آن را به همراه دیگر رساله‏ها به چاپ برسانند و پخش کنند، به خاطر پیامدهایى که داشته، پرهیخته‏اند.
.3 شاید ملا احمد نراقى وقتى از محتواى رساله جهادیه کاشف‏الغطاء، و صاحب ریاض آگاه شده و دیده آن دو، برابر مبناى خود، به شاه به گونه گسترده‏اى اختیار داده و به او اجازه داده‏اند که براى هزینه جنگ از مردم خراج بگیرد (20) و خود وى چنین فتوا و دیدگاهى ندارد و برابر مبنایى که دارد نمى‏تواند به شاه چنین حوزه اختیارى گسترده بدهد، از ارائه دیدگاه خود، چشم پوشیده، تا نه مردم سر در گم شوند و به دشوارى بیفتند و نه حکومت در تنگنا قرار بگیرد و نه کسى از این ناسانى دیدگاه‏ها، بهره نادرست ببرد و آن را اختلاف بین علما بینگارد.
با این که منشى عباس میرزا، در گزارش خود، از همه رساله‏هایى که به دربار رسیده و قائم مقام، همت بر گردآورى آنها گمارده، نام برده، از رساله جهادى ملا احمد، نام نبرده، اما محمد تقى سپهر، در گزارش خود از رساله جهادى ملا احمد، نام برده و نوشته است:
« بالجمله ، جناب حاجى ملا احمد نراقى کاشانى، که فحل فضلاى ایران بود و شیخ جعفر و آقاسید على و میرزا ابوالقاسم و حاج میرزا محمد حسین سلطان العلماء، امام جمعه اصفهان و ملا على‏اکبر اصفهانى و دیگر علما و فقهاى ممالک محروسه، هر یک رساله نگاشتند و خاتم گذاشتند که مجادله و مقاتله با روسیه، جهاد فى سبیل‏الله است و خرد و بزرگ را واجب افتاده است که براى رواج دین مبین و حفظ ثغور مسلمین، خویشتن دارى نکنند و روسیان را از مداخلت در حدود ایران دفع دهند.
و میرزا بزرگ قائم مقام، این مکاتیب را مأخوذ و مرتب کرده، رساله جهادیه نام نهاد.» (21)
از این گزارش بر مى‏آید که محمد تقى سپهر، تک تک رساله‏هاى جهادى را ندیده، تنها در جریان بوده که عباس میرزا، از علماء عتبات ، کاشان واصفهان فتوا خواسته و آنان در پاسخ، رساله‏هاى جهادیه خود را ارسال داشته‏اند و قائم مقام آنها را سامان داده و رساله جهادیه نام نهاده است.
با این ذهنیت وقتى گزارش در این باره ارائه داده ، ملا احمد نراقى را هم، با توجه به شناختى که از او داشته و به موضع فکرى وى آشنا بوده، در ردیف رساله‏نگاران بر شمرده و از او نام برده است.
یا بگوییم: گزارش محمد تقى سپهر درست است و از این که ملا احمد، رساله نگاشته وبه دربار فرستاده، آگاه بوده، اما از این که رساله ملا احمد، به خاطر فرقى که با دیگر رساله‏ها داشته و اختیار گسترده به شاه نداده و با آنها در یک جا گرد نیامده و چاپ نشده، آگاهى نداشته؛ از این روى، آن را در شمار دیگر رساله‏ها آورده است.
به هر حال، به چند دلیل گزارش محمدتقى سپهر نمى‏تواند درست باشد:
.1 چنین رساله‏اى از نراقى دیده نشده، نه در منبعى دیگر از آن گزارش آمده و نه خود وى، از آن در فهرست آثارش که به سال 1228 و 1236 نگاشته، نام برده است.
.2 در رساله جهادیه‏اى که قائم مقام سامان داده، رساله‏هاى چهار تن از فقهاى بزرگ چون : شیخ جعفر کاشف‏الغطاء، سید على طباطبایى، میرزاى قمى و سید مجاهد (22) ، آمده؛ اما از رساله جهادیه ملا احمدنراقى، خبرى نیست. اما در باب هشتم، فتواى او را بر بایستگى و واجب بودن جهاد، آورده است.
.3 منشى عباس میرزا، در مآثر سلطانیه، که پیش از سپهر، کتاب خود را نگاشته (رجب 1241) سخنى از رساله جهادیه ملا احمد، به میان نیاورده است.
.4 از نشانه‏ها و قرینه‏ها بر مى‏آید نراقى در زمانى که دربار و عباس میرزا از وى درخواست رساله جهادیه کرده‏اند، در میزان اختیارات فقیه مجتهد، در تردید بوده، از این روى، با مبانى او هماهنگى نداشته که رساله‏اى در باب جهاد و واگذارى اختیارات فقیه به شاه و جواز دریافت خراج براى هزینه جنگ بنگارد. در گاه نگارش کتاب صوم مستند الشیعه به سال 1239 بر این تردید باقى بوده است.
نراقى، به سال 1228، وقتى پیوستهاى کتاب تجارت را کامل مى‏کند، در گاه سخن از زمینهاى خراجى، بر شیعیان روا مى‏داند که بر آنها دست یازند. در این فتوا، فرقى بین سلطان و مردم نمى‏گذارد و براى سلطان، اولویتى قائل نیست. (23) بنابراین، نیازى به نگارش رساله واجازه دادن به شاه که از خراج براى جنگ هزینه کند، نبوده است.
اما، این که سلطان غیرشیعه از خراج بردارد و هزینه کند، دیدگاه غیر از این دارد و آن را روا نمى‏داند. (24)
یادآورى: درست است که ملا احمد، دریارى حکومت براى جنگ با روس، برابر مبناى خود رساله جهادیه را ننگاشته، اما از باب دفاع از مردم ستمدیده و پاسدارى از مرزها که حکومت قاجار داعیه آن را داشته، به یارى و پشتیبانى از حکومت برخاسته و به آن فتوا داده و در برانگیزاندن مردم، نقش کلیدى داشته است.
در سیف الامه، که به سال 1230 نگاشته از شاه قاجار، به بزرگى یاد کرده و ازعباس میرزا به عنوان «حامى ثغورالاسلام، الغازى فى سبیل الملة البیضاء» نام برده است. (25)
نقش نراقى در جنگ دوم: شاه قاجار، براى برانگیزاندن جنگاوران به جنگ با روس، به سلطانیه رفت (26) و مدت کوتاهى پس از وى، سید مجاهد و همراهان، در 4 ذیقعده و در روز هیجدهم ذیقعده، ملا احمد نراقى با گروهى از علما، به سلطانیه آمدند:
«در روز هیجدهم [ذیقعده‏] جناب حاجى ملا احمد نراقى کاشانى، که از تمامت علماى اثنى‏عشریه، فضیلتش بر زیادت بود، به اتفاق حاجى ملا عبدالوهاب قزوینى و جماعتى دیگر از علما و حاجى محمد، پسر حاجى ملا احمد، که او نیز قدوه مجتهدین بود، از راه رسید.» (27)
و یلوک، نماینده دولت انگلیس، گزارش کرده: نراقى و همراهانش، کفن پوش وارد سلطانیه شدند . (28)
سعید نفیسى، شرکت نراقى را در جنگ، مهم ارزیابى مى‏کند:
«وى در پایان زندگى، در 19 ذیقعده 1241، یعنى سه سال و چهار ماه و چهار روز پیش از آن که از این جهان برود، براى شرکت در این ماجرا، وارد چمن سلطانیه شده است و بسیار شگفت‏است که مردى با این جلالت قدر و بزرگوارى، در زمانى که پیداست پیر و شکسته بوده است، به این کار تن در دهد و پیداست که هنگامه ماجرا جویان و دنیاپرستان در آن زمان، به اندازه‏اى بالا گرفته است که چنین مرد بزرگى را هم از خانه و شهر خویش به این میدان مى‏کشد.» (29)
از این فراز بر مى‏آید که هنگامه آفرینى دنیا پرستان، نراقى کهنسال را به جبهه نبرد کشانده است. در پاسخ وى باید گفت: درباریان به هرانگیزه‏اى وارد کارزار شده‏اند، علما و مجتهدان و از جمله نراقى، به قصد دفاع از مردم ستمدیده سرزمینهاى اشغالى، رهاندن آنان از چنگ ستم پیشگان و واپس گرفتن سرزمینهایى بوده که روس از ایران گرفته است. این مطلب را با دهها دلیل و نشانه مى‏توان ثابت کرد که بخشى از آنها را در مقاله «جنگ ایران و روس و نقش علما» یادآور شدیم.
شرکت ملا احمد در نبرد، خردمندانه و بر اساس معیارهایى بوده که خود داشته، نه این که دیگران او را به این کار برانگیزند و او هم بدون فکر و درنگ در پیرامون این نبرد برانگیخته شود و خود را به سختى و دشوارى فراوان، به جبهه برساند.
او در این حرکت شورانگیز، چنان ثابت قدم و استوار بوده و بدون هیچ گمان و تردید گام برداشته که حتى عبدالوهاب معتمدالدوله، از رجال سیاسى دربار، با آن همه پافشارى که در مخالفت با جنگ داشته و در دیدار با او، دلیلهاى خود را به شرح بیان کرده، نتوانسته در دل او تردید بیفکند و او را از این حرکت باز دارد.

پی نوشت :
 

.1 عوائدالایام، ملا احمد نراقى‏34/، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم؛ مثنوى طاقدیس، ملااحمد نراقى، به اهتمام حسن نراقى‏8/ مقدمه.
.2 مکارم‏الآثار میرزا محمد على معلم حبیب‏آبادى، ج‏4/1236، وحید بهبهانى، على دوانى‏227/، امیرکبیر، تهران.
.3 عوائدالایام‏60/، مقدمه.
.4 نخستین رویاروییهاى اندیشه‏گران ایران...، عبدالهادى حائرى‏336/، امیرکبیر، تهران .
.5 قصص‏العلماء، تنکابنى‏132، اسلامیه، تمدن.
.6 ولایت فقیه از دیدگاه اهل‏سنت، فاروق صفى‏زاده‏22/، نشر نذیر.
.7 مستند الشیعه، ملا احمد نراقى، ج‏10/161، تحقیق و نشر مؤسسه آل‏البیت، قم.
.8 الرسائل والمسائل، ملااحمد نراقى، نسخه خطى، کتابخانه آیت الله گلپایگانى، شماره 9/ .85
.9 مستند الشیعه، ج‏13/ .351
.10 عوائدالایام، چاپ سنگى، بصیرتى، قم.
.11 مثنوى طاقدیس‏23/، .25
.12 مستندالشیعه، ج‏10/ .166
.13 عوائدالایام‏581/؛ مستند الشیعه، ج‏2/87، چاپ قدیم.
.14 مستند الشیعه، ج‏10/ .576
.15 عوائد الایام‏86/، مقدمه.
.16 مستند الشیعه، ج‏5/ .188
.17 همان‏321/.
.18 عوائد الایام‏599/.
.19 مآثر سلطانیه‏146/.
.20 کشف‏الغطاء .394
.21 ناسخ‏التواریخ، ج‏1/ .181
.22 الذریعه، ج‏5/295؛ سید محمد مجاهد، پیشاهنگ جهاد93/.
.23 مستندالشیعه، ج‏14/231، .227
.24 همان‏225/.
.25 سیف‏الامه‏40/، چاپ سنگى.
.26 دین و دولت در ایران، حامد الگار 150/.
.27 ناسخ‏التواریخ، ج‏1/ .365
.28 دین و دولت در ایران‏152/؛ نخستین رویا روییهاى اندیشه‏گران ایران‏333/.
.29 تاریخ اجتماعى و سیاسى ایران، سعید نفیسى، ج‏2/57؛ ج‏2/106 قدیم و جدید.
 

منبع: www.naraqi.com
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان