4. برخى مقررات و محدودیت هاى نظام طبقاتى
طبیعى است که براى برپا ماندن نظام طبقاتى و حفظ تمایز طبقات گوناگون، مقررات و محدودیت هایى فرار روى افراد قرار داده شود. برخى از مقررات مهمى که براى حفظ خلوص طبقاتى رعایت آنها الزامى است عبارتند از:
1. محدودیت هاى مربوط به خوراک که پیش تر اشاره شد; مقرراتى درباره این که از دست چه کسى غذا بخورند یا از دست چه کسى غذا نگیرند و نیز چگونگى استفاده از خوراک هاى نذرى و عدم استفاده از مشروبات الکلى و گوشت گاو و غیره;
2. قانون ازدواج هاى درون گروهى یا ازدواج هاى بسته ، که بر اساس آن، ازدواج با افراد خارج از طبقه ممنوع است. هدف از این قانون حفظ خلوص طبقاتى بوده و این که هر طبقه اى در محدوده خود محفوظ بماند;
3. ممنوعیت ازدواج بیوه زنان;
4. محدودیت هایى درباره انتخاب شغل; براى مثال، برهمن ها هرگز نباید در کار دفن و کفن مردگان وارد شوند;
5. موازین مربوط به خانواده ها که بسیار مستحکم بوده و حفظ همسر و وفادارى به آن مورد تأکید قرار مى گیرد.
این موازین از راه هاى گوناگونى به افراد تعلیم داده مى شود; نظیر آموزش از راه خانواده ، عرف، قصه ها، تعلیم کتاب مقدس، کتب مربوط به احکام که آداب و رسوم مربوط به هر طبقه در آنها بیان مى شود.
نکته دیگر آن که نقض مقررات مربوط به نظام طبقاتى عواقب سختى براى افراد طبقه دارد. در واقع، نقض قواعد مربوط به نظام کاست، باعث به وجود آمدن آلودگى شده، ممکن است بر کل گروه و کاست مربوطه تأثیر گذارد; از این رو، ممکن است بر ضد فرد متخلف کیفر اجتماعى سختى اعمال شود و چه بسا از وى بخواهند که کارها و مناسک پالاینده گوناگونى را به جاى آورد تا بار دیگر از حقوق کاستى برخوردار شود (آیین هندو، ص59). گاه برخورد با ناقضان مقررات کاستى، چنان شدید است که باعث اخراج فرد از کاست مى شود. برخى از کارهایى که باعث اخراج فرد از کاست مى شود، عبارتند از:
1. پذیرش دین مسیحیت یا اسلام;
2. رفتن به اروپا یا امریکا;
3. ازدواج با بیوه زنان;
4. به دور انداختن علنى ریسمان مقدس;
5. خوردن علنى گوشت گاو، خوک یا پرنده;
6. خوردن غذاى کاچى (kachi food) که توسط مسلمانان یا مسیحیان یا هندوى طبقه پایین پخته شده است;
7. بیرون رفتن با یک زن براى هدف غیر اخلاقى , p. 13)Hindu Castes and Sects(.
البته، در روستاها مردم فقیر گاه به جرم هاى دیگرى نیز از طبقه اخراج مى شوند; جرم هایى نظیر زنا، زناى با محارم، خوردن غذاهاى ممنوع و نوشیدن مشروبات ممنوع.
هنگامى که یک هندو از کاست مربوطه اخراج مى شود، عملا امور زیر اتفاق مى افتد:
1. دوستان و خویشاوندان او از شرکت در مهمانى او امتناع مى کنند;
2. از وى براى پذیرایى در خانه هایشان دعوت نمى شود;
3. نمى تواند براى فرزندان خود عروس یا داماد بیاورد;
4. حتى دختران ازدواج کرده او نمى توانند بدون خطر اخراج ازکاست، وى را ملاقات کنند;
5. روحانى مخصوص، حتى آرایشگر و زن رختشوى او از خدمت به او امتناع مى کنند;
6. اعضاى طبقه او کاملا با او قطع رابطه مى کنند به گونه اى که حتى از شرکت در مراسم تشییع اعضاى خانواده او امتناع مى کنند;
7. در برخى موارد وى را از حضور در معبدهاى عمومى منع مى کنند.
5. رابطه کاست با کرمه
مسئله مهمى که درباره نظام طبقاتى باید به آن توجه کرد ارتباط کاست با کرمه و تناسخ از دیدگاه هندوهاست. برخى از محققان تأکید کرده اند که آنچه موجب شد تا ترتیبات نسبتاً نرم و روان اجتماعى، جامعه ودایى به صورت سفت و سخت نظام کاست درآید، پیوند کرمه و تناسخ با طبقات اجتماعى هندو بود. نظام کاست، در کنار سایر کارکردها، نردبانى براى نجات و رستگارى فرد نیز تلقى مى شود (بوش، جهان مذهبى، ص196ـ197). کرمه معمولا در کنار دو مفهوم سمساره و مکشه مطرح مى شود. موقعیت و جایگاه فرد در نظام کاست، از روى کرمه گذشته خود تعیین شده است; چرا که بر اساس قانون کرمه، انسان نتیجه کارهاى خود را در دوره هاى بازگشت دوباره خود به این جهان مشاهده مى کند (کرمه به معناى کردار و تأثیر عمل است). افرادى که کارهاى نیک انجام داده باشند، در دوره بعد از زندگى خوش و مرفهى برخوردار خواهند بود و بر عکس، کسانى که کارهاى بد مرتکب شده باشند، زندگى اى توام با بدبختى خواهند داشت. انتقال از یک کاست به کاست دیگر جز از طریق مرگ و تولد دوباره در یک زندگى دنیوى دیگر ممکن نیست. بدین ترتیب، فرد در طبقه خاصى که قرار دارد، مى کوشد تا همه مسئولیت ها، محدودیت ها و امتیازات خاص طبقه خود را پذیرا باشد و همه وظایف کاستى خود را به نحو احسن انجام دهد تا پس از مرگ و تولد دوباره به طبقه و جایگاه کاستى بهترى نائل شود. از نظر برخى از کسانى که به تناسخ اعتقاد دارند، بازگشت انسان ها، ممکن است به یکى از چهار صورت زیر باشد: 1. رسخ (حلول روح فرد متوفا در جمادات و به تعبیر دیگر، سیر قهقرایى انسان از مرحله انسانیت به مرحله جمادى); 2. فسخ (حلول روح شخص متوفا در نباتات); 3. مسخ (حلول روح فرد متوفا در حیوانات); 4. نسخ (حلول روح شخص متوفا در انسان ها که تناسخ گفته مى شود). سمساره، به معناى تناسخ در بسیارى از ادیان و مذاهب به صورت هاى مختلفى وجود داشته و دارد، ولى این آموزه در آیین هندو اهمیت بیشترى دارد. از نظر هندوان، انسان همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پر رنج گرفتار است و تنها راه رهایى از چرخه تناسخ و تولدهاى پى در پى، پیوستن به نیروانا (nirvana) است. این اصطلاح از نظر لغوى به معناى خاموشى و آرامش است و در اصطلاح مى توان آن را تاحدى، اشاره به همان «فناى فى الله» دانست (توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص40).
به هر روى ، جایگاه فرد در طبقه خاص ارتباط تنگاتنگى با کرمه سابق او دارد. برخى برآنند که اگر این ارتباط میان کاست و کرمه پذیرفته شود در این صورت نه تنها ما را قادر مى سازد که بفهمیم چرا این نظام ، کارکرد سابق خود را داشته، بلکه قادر مى سازد که ارتباط و تناسب نظام طبقاتى را با زندگى مدرن هم پایه ریزى کنیم Hinduism for Our (, p. 45)Times. بر این اساس، باید دانست که برهمن ها به دلیل کرمه اى که در زندگى سابق خود داشتند، در بالاترین طبقه قرار گرفته اند و چون برخى از افراد کرمه هاى پست ترى داشته اند، در طبقات پایین تر زاده شده اند. طبقات بالاتر درجاتى از خلوص داشته اند که شودره ها به آن دست نیافته اند. اصولا کاست بالاتر، خالص تر بوده است .. p. 317-318)A_Survey of(; از این رو، هرکس در هر یک از طبقات که باشد، پیوسته در حال حرکت روحانى یا معنوى به سمت مقام بالاتر است که در نتیجه کارهاى شایسته خود سرانجام به بالاترین مرتبه وجود و درجه معنوى خواهد رسید (تاریخ جامع ادیان، ص157). در واقع، ممکن است کرمه خوب فرد باعث شود که وى بعدها در کاست بالاترى متولد شود. براى فهم درست نظام طبقاتى پى بردن به این ارتباط بسیار ضرورى است , p. 45)Hinduism for Our Times(.
البته چالشى که در این جا مطرح مى شود این است که چگونه عمل سابق فرد، که غالباً هم از آن بى اطلاع است، باعث تعیین موقعیت او در اجتماع مى شود؟ از این رو کسانى که نظام کاست را رد کرده اند، بر آنند که نمى توان پذیرفت که تعیین موقعیت کنونى ما براساس کرمه اى باشد که در گذشته به وقوع پیوسته است. موقعیت و وضعیت فعلى و کنونى ما باید با کرمه فعلى ما تعیین شود نه با کرمه گذشته. در واقع، باید بحث کرد که آیا کاست باید از طریق تولد معین شود یا از راه ارزش افراد؟ حتى قانونگذار مهمى نظیر مانو (Manu) مسلم دانسته است که اگر یک برهمن اعمال و وظایف خود را به درستى انجام ندهد ممکن است تبدیل به یک شودره شود (II. 861). همچنین یادهیستیرا (yadhisthira) در مهابهاراته مى گوید: «شودره اى که همواره به کنترل خود، حقیقت و نیکى مشغول است، من او را برهمن محسوب مى کنم.» , p.Hinduism for Our Times (42-43) (III. 51-41, 612) از سوى دیگر، این تعلیل اخلاقى و استدلال روحانى جهت توجیه صحت نظام کاست، پیامد دیگرى هم دارد و آن این که هرگونه تلاش انسانى براى ایجاد مساوات و برابرى در جامعه و تعدیل ناموزونى هاى آن، و به تعبیر دیگر براى ایجاد عدالت اجتماعى، از نظر معتقدان به نظام کاست، برخلاف نظام کاستى و بر ضد تربیت اخلاقى خواهد بود و تنها قانون کرمه است که با پاداش و کیفر دقیق و صحیحى که دارد هر عمل خیر یا شرى را تعدیل مى کند و اگر انسان درباره آن تردیدى داشته و مخالفتى نشان دهد، بدون شک مرتکب قبیح ترین نوع کفر و الحاد شده است (ناس، تاریخ جامع ادیان، ص158-157). شاید همین دغدغه باعث شده است که برخى از محققان معاصر بگویند: «هرچند به طور کلاسیک و مرسوم کرمه سابق علت و سرچشمه نوع کاست فرد تلقى مى شود، پیشنهاد من این است که در زندگى مدرن معاصر به کرمه کنونى تغییر موضع دهیم و به اعتقاد من بهگوگیتا نیز همین دیدگاه را تأیید مى کند». , p. 47-48)Hinduism for Our Times(
6. تبیین کاست بر اساس اندیشه آلایش و پالایش
برخى از محققان (ویتمن، آیین هندو، ص8-57) نظام کاست را بر اساس ریشه لغوى این واژه که پیش تر به آن اشاره شد، توضیح داده اند: مى توان کاست را بر اساس اندیشه دینى «آلایش و پالایش» که یکى از اساسى ترین دغدغه هاى آیین هندوست تبیین کرد. در آیین هندو، هیچ کس گریزى از «آلایش» ندارد; زیرا طبیعت بدن انسان تولیدکننده و منبع آلودگى است; مثلا همه بیرون ریزهاى انسان اعم از آب دهان، پیشاب، عرق، مدفوع، آب پشت، خون حیض و نفاس، آلوده کننده اند. زن به هنگام عادت ماهیانه و نیز ایام پس از تولد نوزاد ناپاک است و در مورد او، محدودیت هایى اعمال مى شود تا دیگران را به ویژه از طریق غذا آلوده نکند. در این میان، نیرومندترین منبع آلودگى مرگ است. همه لمس کنندگان جنازه و نیز اهالى خانه متوفا به شدت آلوده مى شوند و از این رو لازم است که در دوره هاى زمانى از امورى چند پرهیز کنند. براى غلبه بر آلودگى، راه هاى مختلف و زیادى وجود دارد، اما روشى که عمومیت بیشترى دارد به کار بردن آب جارى است. غسل صبحگاهى هندوى متدین فقط یک شستوشو تلقى نمى شود، بلکه در واقع تطهیرى آیینى است براى دست یافتن به حالتى که براى بار یافتن به محضر خدا لازم است. هر کاست با اِعمال محدودیت هایى در خصوص تماس با دیگر طبقه هایى که آنها را آلوده و در نتیجه ناخالص مى داند، از خلوص گروهى خود حفاظت مى کند. از این رو، دادن نسبت «خلوص» یا «ناخالصى» به کاست ها تا حدى به موقعیت قضاوت کنندگان بستگى دارد. طبقه برهمنان که همیشه سرسلسله این مراتب را تشکیل مى دهند، خالص ترینند و از همین رو، بیشتر از همه در معرض آلودگى اند. در بخش هاى پایین، طبقه افرادى قرار دارد که مثلا با حیواناتِ مرده و پوست و جرم آنها سرو کار دارند یا کسانى که کارشان سوزاندن اجساد است. کاست هایى که در بینابین این دو قرار دارند، از هر منطقه اى که باشند، از نظر رتبه، خود را در میان این دو درجه بندى مى کنند. در این سلسله مراتب مسئله «خوراک» از مهم ترین موضوعاتى است که مشمول محدودیت است; زیرا به سهولت مى تواند حامل آلودگى باشد. از این رو، در گفتگوهاى مربوط به غذا به روشنى، سلسله مراتب میان کاست ها را تفهیم مى کنند و به همین جهت، از همان آغاز معلوم مى شود که فلان کاست یا گروه، آب و خوراک خام یا آماده کاست دیگر را مى پذیرد یا نه. موضوع محدودیت تماس بدنى با طبقه هاى دیگر و از جمله طبقه «نجس ها» نیز در همین مقوله مى گنجد.
7. رویکردها نسبت به نظام کاست
در مورد نظام طبقاتى (کاست) هندوئیسم، دو گونه واکنش و رویکرد به چشم مى خورد: الف. برخى به شدت از این نظام و تبعیض مَطوىّ در آن خشمگین اند; ب. برخى نیز به شدت مدافع آنند. برخى از محققان در این باره نوشته اند که گروه اول هرچند از این امر خشمگین اند، اما این توان را هم ندارند که از نظر تاریخى به آن نگاه کنند و نمى خواهند نقشى را که این طبقه بندى در تاریخ جامعه هندى بازى کرده ببینند.گروه دوم هم نمى خواهند بدانند که تقسیمات مربوط به کاست امورى است که محتواى اجتماعى دارد و فاقد معناى بنیادى و دینىِ صرف است و باید به اقتضاى زمان از بین رود (هندوئیسم، ص35).
از جمله اندیشمندان معاصر که به تمجید از نظام طبقاتى پرداخته اند، مارتین لینگز (Martin Lings) مى باشد. وى همواره به دفاع از این نظام طبقاتى به عنوان بخشى از سنت اصیل، که مورد دفاع اوست، مى پردازد و با لحنى تحسین آمیز مى گوید: «ما امروز، به یُمن وجود نظام طبقاتى، براى برهمن ها که حافظان دینند، مذهب هندو را داریم که هنوز زنده است و تا قرن حاضر پیروان مقدسى را پرورانده است» (لگنهاوسن، «چرا سنت گرا نیستم؟»).
برخى از نویسندگان، کاست را صرفاً در راستاى سازش با اقتضائات اجتماعى زمانه دانسته و در رد کسانى که به دفاع از آن مى پردازند به کتب مقدس هندویى تمسک کرده اند: از نظر مهاربهارته نباید هیچ کس را صرفاً به دلیل آن که در خانواده برهمن زاده شده، برهمن تلقى کرد و هیچ نیازى نیست که کسى را به دلیل آن که از پدر و مادر شودره متولد شده، شودره تلقى کرد. (مهابهارته، ونه Vana پروه، 180). همین نظر در کتاب هاى مختلف ادبیات هندویى تکرار شده است. از این رو، کسى که مى گوید نظام کاست بخش اصلى هندوئیسم است، در واقع بخش اصلى ادبیات دینى هند را نادیده مى گیرد. بهترین حکم بر ضد کسانى که تقسیمات کاست را امرى فراتر از سازش خاص اجتماعى زمان تلقى مى کنند در بهویشیه پورانه (Bhavishya Pana) آمده: «چون اعضاى هر چهار کاست فرزندان خدا هستند، همواره به یک کاست تعلق دارند. همه انسان ها یک پدر دارند و فرزندان یک پدر هم نمى توانند کاست هاى مختلف داشته باشند» (بهوشیه پورانه، براهمه پروه، 41/45 و هندوئیسم، صص39ـ40).
شاید، از همین روست که برخى از اندیشمندان اخیراً تأکید مردم شناسان و مورخان دین را بر «نظام کاست» به عنوان معرف جامعه هندى (و نیز غالباً دین و فرهنگ هندى) زیر سؤال برده اند و مدعى شده اند که تصور هند به عنوان کشورى که تحت حاکمیت کاست و نظام سلسله مراتب است، کاریکاتورى است که برآمده از شرق شناسى غربى است. برخى دیگر از اندیشمندان گفته اند که نظام کاست آن گونه که ما امروزه مى شناسیم، ممکن است جزء ابداعات زمان هاى نسبتاً متأخر باشد; یعنى یا پیامد سقوط پادشاهان هندویى در ایام میانه یا نتیجه تحمیل هاى بوروکراتیک گردانندگان استعمارى بریتانیایى. از منظرى دیگر، برخى از دانشمندان خواسته اند کاربرد واژه «کاست» را توسعه بخشند تا به توصیف تشکیلات اجتماعى خارج از هند و میان فرهنگى بپرازند (, p. 165The HarperCollins dictionary of religion).
از سوى دیگر شاهد آن هستیم که در دوره هاى اخیر جنبش هاى اصلاحى متعددى براى حذف تدریجى نظام کاست صورت گرفته است; نظیر جنبش اصلاحى قرن 19 و فعالیت هاى گاندى که طبقه «نجس ها» را «هریجن یا خلق خدا» نامید. همچنین شالوده این نظام طبقاتى در شهرهاى بزرگ، که مراکز دانشگاهى و فرهنگى و تأسیسات وسیع تمدن نوین گسترش یافته است، به هم ریخته و چندان مورد اعتنا نیست (جلالى نائینى، هند در یک نگاه، ص96).
با این حال، برخى از محققان بر دفاع از نظام کاست، تأکید زیادى مى کنند. از نظر ایشان، نظام کاست «روح تألیف جامعى را، که ویژگى فکر هندوست، با ایمان آن به مشارکت نژادها و همکارى و تعاون فرهنگ ها نشان مى دهد. به اعتقاد آنها، ابعاد ظلم آمیز موجود در این نظام و نتایج ناگوار در آن، انگیزه هاى اساسى و عمده این نظام نیست. تأکید نظام کاست بر این امر است که قانون زندگى اجتماعى نباید سرد و مبتنى بر رقابت بى رحمانه اعضاى جامعه باشد، بلکه باید بر پایه هماهنگى و تشریک مساعى استوار شود. کاست ها مجاز به رقابت با یکدیگر نیستند. هر کس داراى طبیعت ویژه خود است که با وظیفه و نقش خاص او مناسب است و افراد به تغییر درمه (وظیفه خاص) خود تشویق نمى شوند. اساساً تغییر ناگهانى وظیفه و نقش اجتماعى ممکن است فردیت انسان را نابود کند. این محققان تأکید کرده اند که از نظر نویسنده بهاگودگیتا تقیسیم بندى افراد در کاست هاى گوناگون متناسب با شخصیت و قابلیت آنهاست. (iii.21:Xvii. 13,41,45-6)درواقع، از آن جا که نمى توان توانایى هاى افراد را مشخص کرد، براى تعیین کار و وظیفه افراد از وراثت استفاده مى شود; البته هرچند که تعیین نوع وظیفه افراد موروثى است، استثنائاتى هم وجود دارد. از سوى دیگر، انجام درست وظیفه اجتماعى ویژه، هدفى روحانى است که هر گروه شغلى براى خود دارد. براى مثال، کارگر کمال وجودى خود را در کار و از راه حرفه خاص خود مى بیند. بر طبق فرازهایى از بهاگودگیتا اگر فرد وظیفه خود را با روحیه واقعى عدم وابستگى انجام دهد کمال خود را به دست خواهد آورد. نمى توان در جامعه به همسانى و یکسان سازى همه افراد پرداخت. همواره انسان هایى هستند که توانایى رهبرى جامعه را دارند و از سوى دیگر افرادى وجود دارند که فرمانبردارى مى کنند. درست نیست گفته شود که همه انسان ها از هر جهت مساوى و یکسان متولد مى شوند و هر کس به یکسان شایستگى حکومت بر کشور و یا زراعت در زمین را داراست. دموکراسى هاى نوین تمایل دارند که از همه افراد موجودات انسانى صرف بسازند، اما باید دانست که چنین انسان هایى در هیچ جاى جهان وجود ندارند (کریشنان، شیوه زندگى هندو، ص101ـ103). روشن است که چنین توجیهى، آیین هندو را در برابر مطالبات مبتنى بر دموکراسى و در نتیجه مورد نفرت جوامع امروزى قرار خواهد داد. از این رو، این دسته از نویسندگان نوعى دموکراسى را در این نظام تبیین مى کنند: «در حالى که نظام کاست مانند دموکراسى در طلب ثروت یا خوشبختى نیست، اما تا آن جا که به ارزش هاى معنوى مربوط است گونه اى دموکراسى است; زیرا تصدیق مى کند که هر روحى در خود چیز متعالى دارد و قابل درجه بندى نیست و بدون توجه به تمایزات مرتبه و مقام، همه انسان ها را در یک سطح مشترک قرار مى دهد و تأکید مى کند که هرفردى باید فرصت یابد که امکانات بالقوه منحصر به فرد خود را آشکار کند. از نظر اقتصادى ما نوعى شرکت تعاونى یا انجمنى مشترک هستیم که مطابق با توانایى و استعدادمان به آن کمک مى کنیم و مطابق نیازهایمان از آن برداشت مى کنیم» (همان، ص105).
8. تفسیر جدید کاست
کاست، هر ریشه اى که داشته باشد، به نظر ناعادلانه مى رسد; از این رو، برخى از محققان , p. 46)Hinduism for Our Times( کوشیده اند تا با ارائه پیشنهادهایى، تفسیرهاى جدیدى از کاست ارائه کنند. پیشنهاد آنها این است که در زمان ما، که عصر نوین است، هر چهار ورنه شامل همه افراد شود; به تعبیر دیگر هرکس همه کاست ها را داشته باشد. به جاى آن که هر کس تنها در درون یک ورنه باشد، همه افراد در همه طبقات چهاگانه گنجانده شوند. این تفسیر یک تلفیق چهار بخشى را به صورت زیر براى هر هندو وضع مى کند:
1. هر هندو به عنوان یک برهمن باید کمترین آشنایى را با متون مقدس و آیین هاى هندویى داشته باشد;
2. هر هندو به عنوان یک کشاتریا باید به طور اجبارى آموزش نظامى را ببیند و نیز با شرکت در فرایندهاى سیاسى قدرت سیاسى را تجربه کند;
3. هر هندو به عنوان یک وایشیا باید کارى یاد بگیرد، یعنى تدارک شغلى لازم را تحمل کرده و به دنبال یک شغل باشد;
4. هر هندو به عنوان یک شودره باید نوعى زحمت یا خدمت را در جامعه انجام دهد.
این محققان، رابطه کرمه را با کاست نیز کرمه کنونى دانسته اند و بر این اساس درباره چهار مرحله زندگى نیز پیشنهاد جدیدى ارائه مى کند و آن این که ساعات روز را براى هر یک از چهار مرحله تقسیم کنیم. بدین ترتیب، شخص هندو به هنگام صبح در مرحله برهمنى قرار مى گیرد; یعنى وقت را در مطالعه متون مقدس و دعا و نیایش صبحگاهى صرف مى کند. پیش از ظهر و به هنگام ظهر را به کار خانه دارى و کسب درآمد براى اداره خانه اختصاص مى دهد. عصر خود را صرف تأمل و تفکر با همسر خود مى کند و سرانجام پیش از خواب به تأمل درباره والاترین حقیقت پرداخته، خود را کاملا از اشتغالات زندگى روزمره عارى مى کند , p. 49) Hinduism for Our Times(Sharma,. چنان که پیداست، این تفسیر، در واقع، از میان بردن نظام کاست است نه تفسیر آن. حتى این دیدگاه را نمى توان اصلاح نظام کاست دانست.
کتابنامه
Eliade, Mircea, ed., The Encyclopedia of Religion.
Herman, A. L., A Breif Introduction to Hinduism: Religion, Philosophy and Ways of Liberation. San Francisco, Oxford: Westview Press, 1991.
Jogendra, Nath Bhattacharya, Hindu Castes and Sects. Munshiram Manoharlal Publishers Pvt. Ltd. 1995.
Klostermaier, Klaus K, A Survey of Hinduism. Albany: State University of New York Press, 1989.
Schumacher, S. & Woerner, G. The Rider Encyclopedia of Eastern Philosophy and Religion: Buddhism. Taoism. Zen. Hinduism. London: Rider, 1999.
Sharma, Arvind, Hinduism for Our Times. Dlhi: Oxford University Press, Calcutta Chennai Mumbai, 1997.
Smart, N., Shattuch, C., eds., Hinduism: Religions of 1999. Great Britian: Routledge.
Smith, J. Z., ed., The HarperCollins Dictionary of Religion. HarperCollins, 1995.
Stutley, M. J., A Dictionary of Hinduism: its Mythology, Folklore and Development 1500 B.C.-A.D. 1500. London: Routledge & Kegan Paul, Melbourne and Heneley, 1977.
ادیان جهان باستان، تألیف و اقتباس یوسف اباذرى، مراد فرهادپور و وهاب ولى. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372.
بوش، ریچارد و دیگران، جهان مذهبى، ادیان در جوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهى. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374.
توفیقى، حسین، آشنایى با ادیان بزرگ. تهران: انتشارات سمت، 1381.
توکاریف، سیرغى أ.، الادیان فى تاریخ شعوب العالم، ترجمه احمد م. فاضل. دمشق: مکتبه الاهالى، 1998.
جلالى نائینى، محمدرضا، هند در یک نگاه. تهران: انتشارات شیرازه، 1375.
سن، ک. م، هندوئیسم، ترجمه ع. پاشایى. تهران: انتشارات فکر روز، 1375.
کریشنان، سروپالى رادا، شیوه زندگى هندو. ترجمه رضا حسینى آهى دشتى. تهران: انتشارات ماکان، 1379.
لگنهاوسن، محمد، «چرا سنت گرا نیستم»، ترجمه منصور نصیرى، در خرد جاویدان: مجموعه مقالات همایش نقد تجدد از دیدگاه سنت گرایان معاصر. تهران: دانشگاه تهران، 1382.
ناس، جان بى، تاریخ جامع ادیان. ترجمه على اصغر حکمت. تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1375.
ویتمن، سیمین، آیین هندو، ترجمه على موحدیان عطار. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1382.
[1]. L. Renou
[2]. A Dictionary of Hinduism :its Mythology, Folklore and Development 1500 B.C.-A.D. 1500.
[3]. نویسندگان کتاب جهان مذهبى متذکر شده اند که پاره اى از محققان و صاحب نظران امریکایى واژه کاست را براى اشاره به تعداد زیادى جاتى به کار مى برند نه چهار ورنه; ولى خود آنها آن را به عنوان زیر طبقه براى کاست به کار برده اند.
[4]. هندوها تأکید زیادى بر طبقه بندى و سازماندهى هر چیز در قالب الگوهاى خاصى دارند. عدد چهار نه تنها در طبقه بندى ودا به چهار بخش و چهار کتاب و تقسیم انسان ها به چهار بخش اصلى بلکه در تعیین ساختار زندگى خود افراد نیز به کار رفته است.
منبع:پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب