ساختمان شورای شهر. ساعت 6 عصر چهارشنبه. درست یک سال پس از فاجعه پلاسکو، خانوادهها در بیتفاوتی و عدم پیگیری مسوولان، پلههای ساختمان بهشت را بالا و پایین میکنند تا شاید برخی اعضای شورای شهر که به همراه تنها نماینده مجلسی که در شورا حضور دارد، به وضعیت آنها رسیدگی کنند.
به گزارش ، جهان صنعت نوشت: خانوادههایی که درد از دست دادن همسر و فرزند و برادر و پدر دارند و پس از یک سال نه بنیاد شهید آنها را شهید ایثارگر معرفی میکند و مزایایی به هشت دخترک یتیمشان میدهد، نه دیهای به آنها پرداخت شده، نه پس از گزارش هیات ویژه پلاسکو، گزارش به قوه قضاییه ارسال شده و مقصران به دادسرا جهت توضیح احضار شدهاند. همه سر جای خود هستند و برخیها هم به سمت بالاتری ارتقا پیدا کردهاند. نه قالیباف به عنوان شهردار تهران و مقصر حقوقی شماره دو به صورت قضایی پاسخگوی قصور و کوتاهی خود بوده، نه با خانوادهها دیداری داشته، نه بنیاد مستضعفان اهمیتی به وضعیت خانوادههای آتشنشان و کسبه پلاسکو داده، نه وزارت کار اقدام درخوری برای آنها انجام داده. امیدشان به نجفی بود که وقتی برخوردهای او را دیدند، به خصوص پس از اینکه داوری کسی که خودش در مظان اتهام برای کشتهشدن آتشنشانان است را به عنوان مدیرعامل سازمان آتشنشانی منصوب کرد و به نوعی به او پاداش داد، این امیدشان هم از بین رفت. حالا در حالی که حقوق آتشنشانان مجرد قطع شده و به شکایتهایشان رسیدگی نشده و برخورد قضات با برخی خانوادهها در شان آنها نبوده و وعدهها محقق نشده، پای درد دل خانوادههای امینی، علیتبار و کوهی نشستیم تا ببینیم در این یک سال با آنها چه کردهاند.
لازم به ذکر است در این نشست آقایان هاشمی، محجوب و حبیبزادگان و خانم جلودارزاده و خداکرمی حضور داشتند که درد دلهای خانوادههای آتشنشانها را شنیدند و قرار شد هر کسی تا حدی که در توانش است فعالیتی در جهت بهبود شرایط این عزیزان انجام دهد.همان ابتدا در خصوص اینکه چرا برخی خانوادهها یک سال پس از فاجعه پلاسکو این قدر در رسانهها کمرنگ بودند و حاضر به گفتوگو با رسانهها نمیشدند، چند نفر از آنها به «جهان صنعت» میگویند: از همان روزهای اول از شهرداری جلوی خانه میآمدند یا زنگ میزدند و میگفتند حرف بزنید حقوقتان را نمیدهیم. یکی از آنها عنوان میکند: به آنها گفتم شوهر من سالها کار کرده اما اگر شما میخواهید مال یتیم بخورید بروید بخورید. من خودم تن سالم دارم و کار میکنم و زندگی خودم و دخترم را میچرخانم. از طریق تهدید مالی نتوانستند به نتیجه برسند. از طریق خانواده و بچههایم تهدید شدم که اگر حرف بزنی و مصاحبه کنی شرایط را سختتر میکنیم. این تهدیدها به صورت فرستادن نماینده از طرف شهرداری و سازمان آتشنشانی بود. گاهی هم تلفن میزدند تا جایی که تلفن را خاموش میکردم. به همین دلیل آن روزها نتوانستم با خبرنگاران مصاحبه کنم، آنقدر که تحت فشار بودم.
بنیاد شهید زیر بار شهید محسوب کردن آتشنشانان کشته شده در پلاسکو نمیرود
از سوی دیگر برادر مجتبی کوهی نیز در چند عنوان گلایههای خود را این گونه بیان میکند: وعده دادند که تا اوایل شهریور ماه متخلفان را شناسایی و با آنها برخورد میکنند اما ترتیب اثر داده نشد. حالا حدود پنج ماه از زمانی که این وعده را دادند میگذرد اما دادستانی نتیجه نهایی که سهم مقصر مشخص میشود را اعلام نکرد. موضوع بعدی این است که بعد از گذشت یک سال با وجود وعدههایی که دادند، از پیگیری نمایندگان مجلس و رییس مجلس تا شهردار و مسوولان سازمان آتشنشانی مبنی بر شهید بودن این افراد، هنوز تحت عنوان شهید هستند چون شهید خدمت بار تعهدی چندانی ندارد و فقط عنوان است و در ماهیت با شهید ایثارگر تفاوت زیادی دارد. وی در پاسخ به اینکه چرا پس از این همه پیگیری، بنیاد شهید زیر بار شهید خطاب کردن آنان و تعلق گرفتن مزایا برای فرزندان یتیمشان نمیرود و به شما برای دلیل این امر چه میگویند، عنوان میکند: باید با خود بنیاد شهید صحبت کنید تا خودشان جواب بدهند. برخی از نمایندگان مجلس پیگیری کردند و به ما گفتند بنیاد شهید به بهانه نقص قانون زیر بار این موضوع نمیرود اما نمایندگان مجلس این توانایی را دارند تا با وضع یکسری قوانین و مصوبات بنیاد را مجبور به قبول کردن این تعهدات کنند.
کسی که در مظان اتهام برای کشتهشدن آتشنشانان است چرا باید رییس سازمان شود
کوهی در ادامه به انتقادات خانوادههای شهیدان آتشنشان اشاره میکند و میگوید: هنوز نتایج کمیته حقیقتیاب اعلام نشده و قوه قضاییه مقصران را احضار نکرده است، اما در سالگرد شهدای آتشنشان به مدیران آتشنشانی که در صحنه حضور داشتند ارتقای پست دادند در صورتی که این افراد هنوز در مظان اتهام هستند، چرا کسانی که در این حادثه در مظان اتهام هستند باید پست بالاتر بگیرند؟ مثلا آقای داوری مدیر عامل فعلی سازمان آتشنشانی که ارتقا گرفته است.کوهی در مورد ارتقا گرفتن داوری میگوید: بحث ما مقصر بودن کسی نیست، صحبت ما این است که چرا کسی که مورد اتهام است باید ترفیع بگیرد؟ کسی که مورد اتهام است باید تعلیق شود. اگر روزی اعلام شد این آقا در آن حادثه حضور ناکارآمد داشته چرا باید به او پاداش بدهیم. موضوع دیگر این است که با عدم مدیریت بحران عقلایی روبهرو بودیم، این مختص حادثه پلاسکو نیست، مدیریت بحران ما ناکارآمد عمل میکند و حتی هنگام حوادث برنامهریزی شده هم نمیتوانیم کاری انجام دهیم و آن را هم تبدیل به بحران میکنیم.
اگر دوباره پلاسکو رخ دهد باز با همان شیوه آن را مدیریت خواهند کرد.وی در ادامه مردمی را مورد خطاب قرار میدهد که از او میپرسند تا به حال فعالیتی برای بهبود شرایط صورت گرفته یا خیر میگوید: خودتان نگاه کنید و قضاوت کنید که تا به حال چه اتفاقی افتاده است. من پاسخ نمیدهم اما خودتان ببینید و قضاوت کنید برای ما چه کردهاند. مادر فریدون علیتبار نیز در خصوص ترفیع گرفتن داوری پس از فاجعه پلاسکو در حالی که باید از کار برکنار میشد، میگوید: داوری از روزی که رییس سازمان آتشنشانی شد، ابتدا که جسارت روبهرو شدن با خانوادهها را نداشت. کمی بعد که به برخی خانوادهها درخواست داد، خانواده امینی و چند نفر دیگر حاضر نشدند او را ببینند. من که پیشنهاد داده بودم باید با او دیدار صورت گیرد تا بفهمیم حرفش چیست، هنوز با ما دیدار نکرده است و تعداد محدودی از خانوادهها را دیده است.
به ما اطمینان داده بودند داوری، مدیرعامل سازمان آتشنشانی نمیشود
همسر علی امینی در رابطه با انتخاب مدیر جدید سازمان آتشنشانی عنوان میکند: بعد از انتخاب داوری به عنوان مدیرعامل سازمان آتشنشانی، به صورت تلفنی اعتراض کردیم اما کسی پاسخگو نبود. آقای نجفی گفتند وقتی من تایید میکنم یعنی هیچ مشکلی ندارد. از دو هفته قبل که شایعه حضور او به عنوان مدیرعامل سازمان عنوان میشد، ما به برخی اعضای شورای شهر گزارشهای لازم را در خصوص او ارائه دادیم و گفتیم که او به چه دلایلی صلاحیت این پست را ندارد. به ما اطمینان دادند که او مدیرعامل نمیشود اما بعد از دو هفته همه شوکه شدیم و ما را در عمل انجام شده قرار دادند و هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم.چرا بیانیه مشترک به صورت مکتوب ندادید که خانوادهها مخالف این ترفیع هستند؟ مادر شهید علیتبار در پاسخ به این پرسش میگوید: اوایل که این موضوع را شنیدیم آشوبی بین خانوادهها افتاد اما کسی این فکر را نمیکرد که این فرد واقعا مدیر سازمان شود. بعد به ما گفتند مطمئن باشید این اتفاق نمیافتد و کسی از ما نظر نخواست و بعد از اینکه داوری مدیر سازمان شد دیگر کاری از دست ما بر نمیآمد.
به مجردها هرگز حقوق ندادند
مادر علیتبار در ادامه در خصوص پیگیری وضعیت حقوقی خانوادههای آتشنشانان شهید عنوان میکند: هنوز حقوقها پرداخت نمیشود. یکسری از خانوادهها شاغل بودند و خانواده و بچه داشتند که تکلیفشان معلوم بود و به متاهلها پس از چند ماه حقوق دادند. بچههای ما هنوز زیر آوار بودند اما تلویزیون زیرنویس کرد که تمام حق و حقوق آتشنشانان کشته شده پرداخت میشود. حدود چهار تا پنج ماه حقوق بچهها پرداخت نشد. ما اعتراض کردیم که این بچهها خانواده داشتند و جزیی از سازمان بودند و شما علیالحساب مبلغی باید واریز کنید تا زندگی آنها بچرخد. چند نفر هم ازدواج نکرده بودند و مجرد بودند و آقای چمران گفتند این افراد همه حقوق یکسان دارند و شهید زنده محسوب میشوند، هر سال ترفیع درجه و حقوق دارند تا 30 سال که بازنشست بشوند، اما مدتی که گذشت، این اتفاقات رخ نداد. صدای ما هم در آمد. خیلی از این افراد زن و بچه و اجارهخانه داشتند که باید از یک راهی تامین شوند. اما برخلاف وعدههای چمران، سه نفر از آتشنشانها هم چون مجرد بودند ورثه نداشتند و پدر و مادرشان هم تحت تکفل آنها نبودند حقوقشان قطع شد. نظری، علیتبار و میرزاخانی مجرد بودند و حقوقشان قطع شد. این بود وعدههای آنان.در این میان حامد هوایی نیز زن عقدی داشت که در شرف جدایی بودند، اما چون طلاق ثبت نشده حق و حقوق به همسرش تعلق گرفت. شهید مهرورز هم مجرد بود، ولی چون پدر و مادرش تحت تکفلش بودند و سن بالایی داشتند حقوقش برقرار شد.
بنیاد مستضعفان در این یک سال چه کرد
امینی در ادامه میگوید: در این مدت مرتب ما را پاس دادند. حالا هم نوبت بنیاد شهید است. تنها کاری که بنیاد مستضعفان برای خانوادههای شهیدان آتشنشان پلاسکو انجام داد تسلیت گفتن بود و چون روزهای اول آمدند اصلا یادم نیست چه کسی آمد و چه چیزی گفت. حتی بنیاد به خانوادهها سر هم نزد.
قاضی به من گفت شکایت برای چی، برو با پولی که از شوهرت بهت رسیده خوش بگذرون!
امینی در خصوص شکایت خود از مقصران و نتیجه آن بیان میکند: من از تکتک افراد با نام بردن به صورت شخصی شکایت کردم. بعد از اینکه اردیبهشتماه شکایت خود را ثبت کردم، بارها برای پیگیری جواب شکایت که مشخص شود مقصران چه کسانی بودند، به دادسرای جنایی مراجعه کردم و خدمت قاضی شهریاری رفتم. ایشان گفت: خانم امینی شما چرا پیگیری میکنی؟ شما که پولت را از بیمهها گرفتی، برو خوش بگذرون! وقتی قاضی دادسرا این حرف را بزند یعنی همه چیز تعطیل. من در جواب گفتم: آقای شهریاری شما واقعا اگر پول لازم داری من پول لازم نداشتم که منتظر باشم شوهرم فوت کند تا با پولش برم خوش بگذرانم، حاضرم پول را به شما بدهم، اما بابت این حرف و پیگیری نکردنتان چشم شما را در میآورم. آن وقت ببینم شما با پول خوشبخت میشوی؟ همسر من چشم زندگی من نبود، قلب زندگی من بود.
بار بعد که به دادسرا رفتم با برخورد بسیار زشتی به من گفت برو شش ماه دیگر بیا و بعد از آن هم من دیگر او را ندیدم. من اعتراض کردم و فریاد کشیدم اما کسی پاسخگو نبود. او تاکید میکند: دیهای به ما تعلق نگرفته، چون هنوز مقصری مشخص نکردهاند. این پولها هم حق بیمه همسرم است که به ما پرداخت میکنند.مادر علیتبار نیز در جواب طولانی بودن روند پرونده شکایت میگوید: به ما گفتند چون هنوز مقصری معلوم نیست باید به صورت کلی شکایتنامه را امضا کنید و نه از اشخاص. آنها عنوان میکردند: چیزی که به کل خراب شده و شواهدی ندارد، مساله زمانبری است. ما اردیبهشت ماه شکایت کردیم و قرار شد تا مهرماه مقصران شناسایی شوند. به ما قول دادند تکلیف همه چیز مشخص شود و پرونده بسته میشود، اما هنوز هم جوابی دریافت نکردیم.
خانوادهها از بینتیجه ماندن تلاشهایشان خسته شدند
امینی در پاسخ به اینکه چرا بعد از اینکه مهر ماه به حقتان نرسیدید وکیل نگرفتید تا وضعیتتان را پیگیری کند تاکید میکند: چون فکر میکردیم خیلی با ما همکاری میکنند و احتیاج به گرفتن وکیل نیست، وکیل نگرفتیم که وضعیتمان را پیگیری کند. الان هم خانوادهها سرد و خسته شدند. وقتی شکایت هم میکردیم با بیاحترامی با ما برخورد میکردند.
او در ادامه میگوید: دوباره بعد از سالگرد با خانوادهها صحبت میکنیم تا یک وکیل برای پیگیری کارها استخدام کنیم. به خدا خسته شدم از اینکه مرتب هر روز یک جا برای پیگیری حقوق همسرم بروم. بنیاد شهید بار آخر گفت: خانم شما از پشت کوه آمدید؟ به اینها شهادت افتخاری دادیم. چی از این بالاتر؟!
خانوادهها تاکید میکنند: یکی از مشکلات ما در این یک سال این بود که میخواهیم سنگ قبر بچههایمان را درست کنیم، اما بنیاد اجازه نمیدهد. بنیاد چه کاره است؟ در زمانی که باید مسوولیتشان را انجام دهند، اهمیتی به حقوق بچههای ما نمیدهند، اما برای سنگ قبر مسوولیتپذیر شدهاند.
وقتی حتی برای ترمیم قبر بچههایمان اجازه نداریم
پدر و مادر علیتبار در این زمینه میگویند: قبرها مشکل داشتند. چون سازهها تازه است. هشت دختر بچه یتیم از این خانوادهها جا مانده. بزرگترین آنها 16ساله است. بچهها در تابستان که میآمدند آفتاب پوستشان را میسوزاند، حتی اجازه ندادند یک سقف برای این بخش از قبر شهدا بسازند و موضوع را سیاسی کردند. میخواستیم پنج سانت ارتفاع قبر را بالا بیاوریم اجازه نمیدادند، با اعتراض شدید و مقاومت بالاخره توانستیم این کار را انجام دهیم.
همسر امینی نیز در این زمینه ادامه میدهد: در نهایت یک روز همه با هم تحصن کردیم. یک روز من با ماشین بالاسر قبرها ایستادم. آنها گفتند اجازه نمیدهیم قبر را درست کنید و همه خانوادهها راضی هستند قبر به زمین چسبیده باشد، جز شما. اما من کوتاه نیامدم و کار خودم را کردم و بعد از آن هم مسوول بهشتزهرا رفتار و برخورد بسیار توهینآمیز و زشتی با من داشتند و در آخر به اجبار پذیرفتند که ارتفاع سنگ قبرها بالا بیاید.
پیکر پسرم سالم بود اما آنقدر قبرها را کوچک حفر کرده بودند که جا نمیشد
مادر علیتبار تاکید میکند: مشکل اینجاست که با بچههای ما مثل شهیدان گمنام رفتار میکنند. در صورتی که قبر بقیه شهدا مثل شهدای ترور را بسیار بلند و خوب درست کردهاند. مگر بچههای ما چه فرقی با سایر شهدا دارند؟ حتی اجازه نمیدهند یک ایستگاه صلواتی با هزینه خودمان برای عزیزانمان بسازیم تا روزهایی که میآییم، خیرات دهیم. وی در ادامه تصریح میکند: پسر من سالم بود و نسوخته بود چون ضلع شمالی بود و از طبقه یازدهم پرت شده بود. به دلیل ضربه خوردن فوت کرد. اما کسانی که قبرها را حفاری کرده بودند تصور میکردند همه سوختهاند یا نهایتا چند تکه استخوان دارند، به همین دلیل قبرها را کوچک آماده کرده بودند بدون اینکه دیوارچینی کنند. او تاکید میکند: پسر من در قبر جا نشد؛ یک بار او را نشاندند، یک بار دولا کردند، و بعد قبر را کندند تا جا شد. بعد هم چون قبر خیس بود نشست کرد و افتضاحی به بار آمد. این وضعیت دفن پیکر از طرف آنها بود.پدر علیتبار خاطرنشان میکند: با ما سیاسی برخورد شد. من حتی یک روز هم نتوانستم به محل فرو ریختن پلاسکو بروم. گیج و گنگ شده بودیم، انگار میخواستند زیرخاکی دفن کنند. نمیدانیم چرا میخواهند بچههای ما را حقیر نشان بدهند.
برخی خانوادهها که نخواستند در خصوص این مطلب نامی از آنها عنوان شود، میگفتند: برخی بچههای آتشنشان گفتند از داخل اعلام میکردند هیچکس وارد ساختمان نشود، اما به زور ما را فرستادند که اگر نروید داخل ساختمان توبیخ میشوید. بچههای جدید میترسیدند که اخراج شوند. به همین خاطر به داخل ساختمان رفتند.
روز تشییع بر خانوادهها چه گذشت
امینی میگوید: روز تشییع پیکرها روز بسیار بدی بود. ما را در اتاق کوچکی نگه داشته بودند و بعد از دفن ما را آوردند که بیایید، آتشنشانان را دفن کردیم. مثلا خواستند به شوهر من احترام بگذارند، اول از همه بدون حضور خانواده و قبل از اینکه خودم برسم، او را دفن کردند. خوشبختانه برای دیگران این طور نشد. اما بعد از آن راهمان ندادند و من خودم را از داربست انداختم در قسمت دفن شهدا.
مادر علیتبار نیز میگوید: روز تشییع پیکرها ما چونVIP بودیم از در دیگری وارد شدیم و گفتند شهدا بیایند، به شما خبر میدهیم تا داخل بروید. روز تشییع هم ما در محیط بسته بودیم و تحت اختیار خودمان نبودیم و ما را بردند و آوردند اما اصلا از مراسم راضی نبودیم چون تعداد زیاد بود اما برنامهریزی نشده بود با اینکه 10 روز گذشته بود. همسر علی امینی هم از نحوه برگزاری مراسم تشییع و نحوه تدفین پیکرها ابراز نارضایتی کرد.
نه قالیباف و نه نجفی به دیدار خانوادهها نرفتند
خانوادهها معتقدند اینجا یکی را به راس کار میآورند و بزرگش میکنند. از آن طرف هم اگر بخواهند، او را پایین میکشند و نابود میکنند. مثلا آقای نجفی یا قالیباف هرگز با ما دیدار نداشتند و فقط هاشمیتشکری به عنوان نماینده شهردار سال گذشته به دیدار ما آمد. تصور میکردیم با آمدن نجفی به شهرداری وضعیت تغییر کند اما هیچ اتفاق مثبتی برای ما رخ نداد.
امینی تاکید میکند: هاشمیتشکری معاون سابق نیروی انسانی شهرداری با احترام با ما برخورد میکرد اما آقای شیخ (معاون فعلی نیروی انسانی شهرداری) اصلا وقت دیدار نمیدهد. یک بار که وقت داد، گفتند راس ساعت اینجا باشید، یک دقیقه عقبتر یا جلوتر آقای شیخ شما را نمیبینند. من زودتر هم رفتم و اعلام کردم که آمدم، مرا به سالن اجتماعات بردند و دیدم چند نفر دیگر هم هستند و گفتند باید بنشینید تا نوبتتان شود. تازه بعد از دو ساعت آمد و گفت شروع کنید همه با هم حرفتان را بزنید چون من وقت ندارم. من هم همانجا بلند شدم و بیرون رفتم. گفتم قرار بود ملاقات خصوصی با شما داشته باشم. آقای شیخ آن لحظه گفت شما که هستید؟ گفتم وقتی هنوز نمیدانی من که هستم نیازی به هیچ دیداری نیست و رفتم. این گلچینی از وضعیت رسیدگی مسوولان یک سال پس از فاجعه پلاسکو به خانوادههای شهدای آتشنشان است، قضاوت با خوانندگان.