ابو عبد الله، احمد بن حنبل (164-241) شیبانى از محدثان بلند آوازه است که در سال 164ه ق در «مرو» دیده به جهان گشوده، و در سال241ه.ق در بغداد دیده از آن بر بست. او با نگارش کتاب معروف خود به نام «المسند» بزرگترین و گستردهترین کتاب حدیثى را به صورت «مسند نگارى» به جهان حدیث عرضه کرد.
مسند نگارى روش ویژهاى است در گردآورى حدیث.
توضیح اینکه: در نگارش حدیث، گاهى محور ابواب فقهى و عقیدتى است، مثلا محدث براى هر یک از احادیث مربوط به طهارت و صلاة و یا ایمان و کفر بابى به همان نام منعقد کرده و احادیث مربوط به هر باب را در آنجا گرد مىآورد، همچنانکه کلینى در «کافى» و صدوق در «فقیه» و شیخ در «تهذیب» و «استبصار» و همچنین مؤلفان صحاح ششگانه همین راه را پیمودهاند و از مزایاى این نوع نگارش این است که مراجعهکنندگان حدیث مورد علاقه خود را به آسانى پیدا مىکنند.
و گاهى محور، ابواب و عناوین نیستبلکه به دنبال نام هر صحابى، یا راوى بلا واسطه از امام، تمام مرویات او اعم از صحیح و غیر صحیح در یک جا گرد آورى مىشود، و در گرد آورى روایات بیش از یک نفر ترتیب الفبایى رعایتشود، مثلا روایات ابى بن کعب پیش از روایات «انس بن مالک» و یا روایات زراره، قبل از مرویات «محمد بن مسلم» نقل گردد.
از آثار برجسته احمد بن حنبل، مسند او است. وى در این جامع روایت هر صحابى را در یک جا گرد آورده، این کتاب را از میان، هفتصد هزار حدیث و یا کمى بیشتر، گلچین کرده است و در شماره احادیث مسند، اقوال مختلف است، و طبق اظهار نظر آقایان خدایى و موسوى نژاد درکتاب «بررسى مسند احمد» که زیر نظر حضرت والد نوشتهاند شماره احادیث آن حدود 26500 حدیث است البته این نه به آن معنى است که این مقدار حدیث مستقل و غیر مکرر در این کتاب وارد شده است، بلکه این شماره نمایانگر تعداد اسناد روایات است که چه بسا یک متن با سندهاى مختلف نقل شده و طبعا در مقام شمارش ده حدیثشمرده شده است.
مثلا احمد از یک صحابى به نام «ابو رمثه» یک حدیث را با پانزده سند نقل کرده، درحالى که متن یکى است، و فقط اختلاف در سند دارند و در مقام شمارش این نوع از احادیث، به تعداد سند شمارش شده است.
بارى سخن در جلوههاى تشیع در کتاب و گفتار او است.
او در کتاب خود فضایل امام على و اهل بیت پاک او را ، نقل کرده و مرحوم قوام الدین وشنوى همه آنها را تحت ابوابى استخراج کرده و در یک جلد در قم چاپ شده است. در این جا دامن سخن را در این بخش کوتاه مىکنیم، به جلوههاى تشیع در گفتار او بسنده مىنماییم.
1. على خلافت را زینت داد
عبد الله فرزند احمد بن حنبل مىگوید: روزى در محضر پدرم بودم گروهى از ساکنان محله کرخ بغداد بر او وارد شدند، و در باره خلافتخلفاى چهارگانه زیاد سخن گفتند، پدرم رو به آنان کرد وگفت: دربارهى على و خلافت او سخن زیاد گفتید، آگاه باشید، خلافت، على را زینت نداد، على بود که به خلافت زینتبخشید.
ابن ابى الحدید پس از نقل این سخن مىگوید: مقصود احمد این است که دیگر خلفا خود را با خلافت آراستند وخلافت کاستیهاى آنها را جبران کرد، اما در على کاستى وجود نداشت، که خلافت آن را جبران نماید. (1)
2.درباره هیچ کس به اندازه على روایت صحیح نیست
در باره فضایل صحابه پیامبر، بالاخص خلفا روایات زیادى در کتب حدیثى وارد شده است اما قسمت اعظم آنها مخدوش و ضعیف است، با توجه به این اصل که یادآور شدیم، پسر احمد مىگوید: روزى از پدرم شنیدم که مىگفت:
«ما لاحد من الصحابة من الفضائل بالاسانید الصحیحة مثل ما لعلی». (2)
در باره فضیلت هیچ یک از صحابه، به اندازه على، روایت صحیح نقل نشده است.
3. هیچ کس را با خاندان على نمىتوان سنجید
به پدرم گفتم : در باره صحابه چه نظرى دارى، گفت: در خلافت، ابو بکر و عمر و عثمان برترند، گفتم: پس على چگونه است؟ در پاسخ گفت: فرزندم، على از خاندانى است که هیچ کس را با ایشان نمىتوان سنجید. (3) او تلویحا رسانید که على بالاتر از این معادلهها است که با دیگر صحابه ویا خلفا در یک سنجش قرار گیرد.
4. مقصود از اینکه على قسیم الجنة والنار است، چیست؟
یکى از شاگردان احمد بن حنبل به نام احمد بن منصور مىگوید: نزد استادم بودم که مردى از او پرسید: حدیثى که مىگوید على تقسیم کننده دوزخ است چیست؟
احمد در پاسخ گفت: چه اشکال دارد مگر پیامبر طبق نقل به على نگفته است تو را جز مؤمن دوست نمىدارد، و تو را جز منافق دشمن نمىدارد.
سؤال کننده گفتار احمد را تصدیق کرد، آنگاه میان آن دو سؤال وجوابى به شرح زیر رد و بدل شد.
احمد گفت: جاى مؤمن کجاست؟
مرد در پاسخ گفت : در بهشت است.
بار دیگر احمد پرسید:جاى منافق کجاست؟
آن مرد در پاسخ گفت: در دوزخ است.
احمد از دو اعتراف این مرد نتیجه گرفت پس على تقسیم کننده دوزخ استیعنى وجود على در عالم آفرینش و مهر ورزیدن بر او یا ابراز خشم بر وى طبیعتا افراد را دو دسته کرده ، سرنوشت دسته نخستبهشت و سرنوشت گروه دوم را دوزخ قرار داده است. (4)
5. جعل فضایل در باره مخالفان على علیه السلام
فرزندش عبد الله مىگوید: پدرم به من گفت: مخالفان على در زندگى على زیاد کنجکاوى کردهاند تا در او به نقطه ضعفى دستیابند اما موفق نشدهاند، از این جهت تصمیم گرفتهاند در باره کسانى که با على نبرد کردهاند نقل فضایل کنند. طبعا فضایلى را جعل کرده و به آنها نسبت دادهاند.
پی نوشت ها :
1. شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید:1/52.
2. ابن الجوزى، مناقب احمد:163.
3.همان.
4. طبقات الحنابلة:1/320، نگارش ابو الحسین محمد بن یعلى: ط قاهره.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت :sm1372