ماهان شبکه ایرانیان

فضایل و خصایص زینب کبری (س)

زینب کبری (س ) روز پنجم جمادی الاول سال ۵ یا ۶ هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص ) رسید

فضایل و خصایص زینب کبری (س)

تولد حضرت زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت

زینب کبری (س ) روز پنجم جمادی الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص ) رسید. رسول خدا (ص ) برای دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س ) آمد و به دختر خود فاطمه (س ) فرمود: «دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم ». فاطمه (س ) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه های دوست داشتنی او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص ) فرزند دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص ) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالی که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم، چرا گریه می کنی؟! رسول خدا (ص ) فرمود: «گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو می شود و چه مصیبتهای بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند».

در آن دقایقی که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که بعدها رسالتی بزرگ را عهده دار می گشت خیره خیره می نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س ) فرمود: «ای پاره تن من و روشنی چشمانم، فاطمه جان، هر کسی که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند».(1)

ولادت و پرورش زینب

درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبری (س ) در پنجم ماه جمادی الاولی سال پنجم هجری به دنیا آمده، و تربیت و پرورش آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بی مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص ) بوده، و در خانه رسالت راه رفته، و از پستان زهرای مرضیه (س ) شیر وحی مکیده، و از دست پسر عموی پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع ) غذا و خوراک خورده و نمو نموده، نمو قدسی و پاکیزه، و با سعادت و نیکبختی، و پرورش یافته پرورش روحانی و الهی، و به جامه های عظمت و بزرگی به چادر پاکدامنی و حشمت و بزرگواری پوشیده شده، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگی داشتند، و همین بس است که مربی و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.(2)

گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س )

روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س )، حسین (ع ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: «خداوند به من خواهری عطا کرده است». پیامبر(ص ) با شنیدن این سخن، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (ع ) پرسید: «برای چه اندوهگین و گریان شدی؟ ».< p/> پیامبر(ص ) فرمود: «ای نور چشمم، راز آن به زودی برایت آشکار شود.»

تا اینکه روزی جبرئیل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالی که گریه می کرد، رسول خدا (ص ) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: «این دختر (زینب ) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانی دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد.»

پیامبر (ص ) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س ) نهاد و گریه سختی کرد، زهرا (س ) از علت آن پرسید. پیامبر (ص ) بخشی از بلاها و مصایبی را که بر زینب (س ) وارد می شود، برای زهرا(س ) بیان کرد.

حضرت زهرا (س ) پرسید: «ای پدر! پاداش کسی که بر مصایب دخترم زینب (س ) گریه کند کیست؟ پیامبر اکرم (ص ) فرمود: «پاداش او همچون پاداش کسی است که برای مصایب حسن و حسین (ع ) گریه می کند»(3)

بشارت تولد زینب و گریه علی (ع )

هر پدری را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گردید، جز علی بن ابی طالب (ع ) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.

در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع ) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع ) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: ای پدر بزرگوار! همانا خدای کردگار خواهری به من عطا فرموده

امیرالمؤ منین (ع ) از شنیدن این سخن بی اختیار اشک از دیده های مبارک به رخسار همایونش جاری شد. چون حسین (ع ) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت. چه، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جاری گشت و عرض کرد: «بابا فدایت شوم، من شما را بشارت آوردم شما گریه می کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست؟»علی (ع ) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: «نور دیده! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.»که اشاره به واقعه کربلا می کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.

چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت. آن حضرت بگریست و فرمود: «ای سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامی مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ »(4)

نامگذاری زینب از طرف خداوند

هنگامی که زینب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش امیرالمؤ منین (ع ) آورده و گفت: این نوزاد را نامگذاری کنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمی افتم.

در این ایام حضرت رسول اکرم (ص ) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤ منین علی (ع ) به آن حضرت عرض کرد: نامی را برای نوزاد انتخاب کنید. رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمی گیرم.

در این هنگام جبرئیل (ع ) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص ) ابلاغ کرده و گفت: نام این نوزاد را «زینب » بگذارید! خداوند بزرگ این نام را برای او بر برگزیده است. بعد مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص ) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.(5)

فرزند فاطمه

حضرت زینب، نخستین دختری است که از فاطمه (س ) به دنیا آمده، و او پس از امام حسن و امام حسین (ع ) بزرگترین فرزندان فاطمه (س ) بوده، و نیز گفته اند: دلیل بر آن است که راویان حدیث و بیان کنندگان اخبار در ایام اضطهار - یعنی روزگار غلبه و چیرگی ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منین - هر گاه می خواستند از امیرالمؤ منین علی (ع ) روایتی نقل کنند می گفتند: این روایت از ابی زینب است، و اینکه امیرالمؤ منین (ع ) را به این کنیه می نامیدند، برای آن است که زینب کبری (س ) پس از امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - بزرگترین فرزندان آن حضرت بوده، و امیرالمؤ منین (ع ) نزد دشمنانش به این کنیه معروف نبوده است. (6)

تغذیه زینب از زبان پیامبر

حضرت زینب (س ) مانند دو برادرش حسن و حسین (ع ) از زبان رسول الله (ص ) تغذی می کرد. همان طور که در بسیاری از اخبار آمده است، پیغمبر (ص ) زبان خود را در دهان حسنین می گذاشت، آنان با مکیدن زبان پیغمبر تغذیه می شدند و از همین طریق گوشت و پوست بدنشان می رویید و رشد می کرد، در مورد حضرت زینب (س) نیز همین عمل را انجام می داد. در جلد اول از کتاب خرایج راوندی (صفحه 94) معجزه یکصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع ) چنین روایت کرده است: امام صادق (ع ) فرمود: پیغمبر (ص ) پیوسته نزد فرزندان شیر خوار فاطمه می آمد، از آب دهان خود آنان را تغذیه می کرد و سپس به فاطمه (س ) می فرمود به آنان شیر ندهید»(7)

لقب های حضرت زینب (س )

الف) زینب کبری:

این لقب برای مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤ منان به دنیا آمده بودند) بود.

ب )الصدیقة الصغری: چون « صدیقة » لقب مبارک مادرش، زهرای مرضیه (س ) است، و از سویی شباهت های بی شماری میان مادر و دختر وجود داشت، لذا حضرت زینب را « صدیقه صغری » ملقب کردند.

ج ) عقیله / عقیله بنی هاشم / عقیله الطالبین:

« عقیله » به معنای بانویی است که در قومش از کرامت و ارجمندی ویژه ای بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده ای داشته باشد.

د) دیگر لقب ها:

از دیگر لقب های حضرت زینب، موثقه عارفه، عالمه غیرمعلمه، عابده آل علی، فاضله و کامله است. (8)

کنیه حضرت زینب (س)

کنیه آن علیا حضرت « ام کلثوم» است، و این که ایشان را « زینب کبری » می گویند، برای آن است که فرق باشد بین او و بین کسی از خواهرانش که به آن نام و کنیه نامیده شده است.

چنان که ملقبه به « صدیقه صغری » شده است، برای فرق بین او و مادرش صدیقه کبری فاطمه زهراصلوات الله علیهما. (9)

زینب عالمه بود

امام سجاد (ع ) خطاب به عقیله بنی هاشم، زینب کبری (س ) می فرمایند: «یا عمة انت بحمد الله عالمة غیر معلمة، و فهمة غیر مفهمة». عمه جان! تو عالمه ای هستی بدون اینکه معلم داشته باشی، و فهمیده ای هستی بی آن که کسی مطالب را به تو فهمانده باشد (10)

زینب محدثه بود

از سخنان فاضل دربندی (متوفی به سال 1286 هجری ) و جز او از عالمان دیگر - رحمهم الله - ظاهر و هویدا است که آن خاتون دو سرا حضرت زینب کبری (س ) علم منایا و بلایا (مرگ ها و پیشامدهای سخت ) را می دانسته، و فرمایش امام سجاد (ع ) به او: «یا عمة انت بحمد الله عالمة غیر معلمة، و فهمة غیر مفهمة »؛ ای خواهر پدرم! خدای را شکر و سپاس، تو دانایی هستی که کسی به تو نیاموخته، و فهمیده و درک کننده ای هستی که کسی به تو نفهمانده است.

دلیل و راهنما است به این که زینب دختر امیرالمؤ منین (س ) محدثه بوده، یعنی همه چیز (از جانب خدای تبارک و تعالی ) به او الهام می شده و در دلش آشکار می گشته است. همچنین علم و دانش او از علوم لدنیة (علومی که از استاد فرا نگرفته، بلکه از جانب خدای عزوجل ) بوده است. (11)

عقیله بنی هاشم

در برخی روایات است که او را مجلس علمی بود و زنان به قصد آموختن احکام دین نزد او می رفتند. این صفات برجسته که برای هیچ یک از زنان معاصر او فراهم نشده است، زینب را از دیگران ممتاز ساخت؛ چنان که او را « عقیله بنی هاشم » می گفتند و از وی حدیث فرا می گرفتند.

ابن عباس از او حدیث کند و گوید: « عقیله ما، زینب دختر علی (ع ) حدیث کرد... و این لقب بر او ماند؛ چنان که به عقیله معروف گشت و فرزندان وی را بنی عقیله گفتند. » (12)

فصاحت و بلاغت زینب (س )

شیخ جعفر نقدی (ره ) می نویسد: «می گویم: و این حذلم بن کثیر (راوی این خبر) از فصحاء و سخنوران و نیکو گفتاران عرب است که که از فصاحت و زبان آوری و نیکو گفتاری و از بلاغت و رسایی سخن و مطابق اقتضای مقام و مناسب حال مخاطب سخن گفتن زینب تعجب نموده و به شگفت آمده، و از براعت و برتری فضل و کمال و علم و دانش و شجاعت ادبیه و دلاوری پسندیده آن مخدره، حیرت و سرگردانی او را فرا گرفته، به طوری که نتواسته او را (به کسی ) تشبیه و مانند نماید، مگر به پدرش سید و مهتر هر بلیغ و فصیحی. پس (از این رو) گفته: « کانها تفرع عن لسان امیرالمؤ منین »؛ یعنی گویا علیا حضرت زینب (س ) (سخنانش را در کوفه ) از زبان امیرالمؤ منین (ع ) قصد و آهنگ می نمود، و هر که درباره کربلا و در احوال و سرگذشت های حسین (ع ) کتابی نوشته، این خطبه و سخنرانی را نقل نموده است. و حاحظ در کتاب خود « البیان و التبیین » آن را از خزیمة الاسدی روایت نموده که خزیمه گفته: « زنان کوفه را در آن روز دیدم به پا ایستاده (برکشته شدگان در کربلا) ندبه و زاری و شیون می نمودند، در حالی که گریبان ها (شان را) می دریدند (13)

جود و سخاوت زینب (س )

روزی میهمانی برای امیرالمؤ منین (ع ) رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: ای فاطمه، آیا طعامی برای میهمان خدمت شما می باشد؟ عرض کرد: فقط قرض نانی موجود است که آن هم سهم دخترم زینب می باشد. زینب (س ) بیدار بود، عرض کرد: ای مادر، نان مرا برای میهمان ببرید، من صبر می کنم. طفلی که در آن وقت، که چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و کرم او باشد، دیگر چگونه کسی می تواند به عظمت آن بانوی عظمی پی ببرد؟ زنی که هستی خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و از آنها بگذرد بایستی در نهایت جود بوده باشد. (14)

نبوغ و استعداد حضرت زینب (س )

در تاریخ آمده که روزی امیرمؤ منان (ع ) در میان دو فرزند خردسالش عباس و زینب نشسته بود که رو به عباس نموده فرمود: « قل واحد» بگو یک.

عباس آن را گفت.

سپس فرمود: «قل اثنان» بگو دو.

عباس در پاسخ گفت: «استحیی ان اقول باللسان الذی قلت واحد، اثنان »؛ شرم دارم با زبانی که یکی گفته ام، دو بگویم.

آن گاه امیرمؤ منان (ع) چشمان عباس (ع ) را بوسه زد؛ چرا که کلام این فرزند خردسال اشاره به وحدانیت خدای تعالی و توحید او می کرد.

سپس رو به زینب (س) کرد، ولی زینب منتظر سؤ ال پدر نمانده، خود سؤ الی مطرح کرد و گفت: پدر! ما را دوست داری؟

امیرمؤ منان (ع) فرمود: آری دخترم، فرزندان پاره های قلب ما هستند.

زینب (س ) با این مقدمه، وارد سؤ ال اصلی شد و پرسید: پدر! دو محبت - محبت خدا و محبت اولاد - در قلب مؤ من جا نمی گیرد. پس اگر باید دوست داشته باشی، شفقت و مهربانی را نثار ما کن و محبت خالص را تقدیم خداوند.

علی (ع ) که این درک، و شناخت و استعداد را در این دختر و پسر خردسالش مشاهده نمود، بر علاقه اش نسبت به آنان افزوده شد. » زینب (س ) به دلیل همین نبوغ و استعداد و دیگر کمالاتی که در وجودش بود، از احترام ویژه خانواده پدر برخوردار شد. (15)

فضایل حضرت زینب (س )

مرحوم علامه مامقانی (ره ) در مجلد سوم کتاب شریف « تنقیح المقال » درباره سیدتنا زینب الکبری (س ) می نویسد: «درباره سیدتنا زینب الکبری می گویم: زینب و چیست زینب و چه چیز تو را دانا گردانید (و از کجا درک نموده و دریافتی ) که (شرافت و بزرگی و فضیلت و برتری ) زینب چیست؟ (پس به طور اختصاص آن هم یک از هزار هزار آن است که ) زینب عقیله یعنی خاتون بزرگوار و گرامی فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است، و محققا صفات حمیدة و خوی های پسندیده را دارا بود که پس از مادرش، صدیقه کبری (س ) کسی دارا نبوده است، تا این که حق و سزاوار است گفته شود: او است صدیقه صغری، زینب را در حجاب و پوشش و عفت و پاکدامنی (از دیگران ) زیادت و افزونی است (و آن این است ) که تن او را در زمان پدرش (امیرالمؤ منین ) و دو برادرش (امام حسن و امام حسین ) کسی از مردان ندید تا روز « طف » (کربلا، و این که زمین کربلا را طف می نامند، برای آن است که طف زمینی بلند و جانب و کنار را گویند، و زمین کربلا کنار فرات است ) و زینب (س ) در صبر و شیکبایی (از مصایب و اندوه های بزرگ ) و ثبات و پایداری و قیام و ایستادگی (در آشکار ساختن حق و درستی ) و قوت و نیروی ایمان و گرویدن (به عقاید و احکام دین مقدس اسلام ) و تقوا و پرهیزکاری و اطاعت و فرمانبری (از آنچه خدای تعالی فرموده ) وحیده و یگانه بود (که پس از مادرش علیا حضرت فاطمه (س ) در دنیا چنین خاتونی که دارای این صفات حمیده و خوی های پسندیده بی مانند باشد، سراغ ندارم ) و زینب (س ) در فصاحت و آشکارا سخن گفتن و زبان آوری و در بلاغت و رسایی سخن و سخن گفتن مطابق اقتضای مقام و مناسب حال، گویی از زبان (پدر بزرگوارش ) امیرالمؤ منین (ع ) قصد و آهنگ می نمود، چنان که پوشیده نیست بر کسی که در خطبه و سخنرانی او (در مجلس ابن زیاد در کوفه، و مجلس یزید در شام ) از روی تحقیق و درستی فکر نموده و بیندیشد، و اگر ما (علما و بیان کننده اصول و فروع دین مقدس اسلام ) بگوییم: زینب (س ) مانند امام (ع ) دارای مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هیچ گونه گناهی نکرده با این که قدرت و توانایی بر آن داشته و معنی عصمت نزد ما امامیه همین است ) کسی را نمی رسد که (گفتار ما را) انکار کند و نپذیرد. اگر به احوال و سرگذشت های او در طف و کربلا و پس از کربلا (در کوفه و شام ) آشنا باشد، چگونه چنین نباشد؟ و اگر چنین نبود هر آینه امام حسین (ع ) مقدار و پاره ای از بار سنگین امامت و پیشوایی را روزگاری که امام سجاد(ع ) بیمار بود بر او حمل و واگذار نمی نمود، و پاره ای از وصایا و سفارشهای خود را به او وصیت نمی کرد و امام سجاد (ع ) او را در بیان احکام و آنچه که از آثار و نشانه های ولایت و امامت است. نایبه به نیابت خاصه و جانشین خود نمی گرداند. (16)

مفسر قرآن

فاضل گرامی سید نورالدین جزایری در کتاب خود «خصایص الزینبیه» چنین نقل می کند: «روزگاری که امیرالمؤ منین (ع ) در کوفه بود، زینب (س ) در خانه اش مجلسی داشت که برای زنها قرآن تفسیر و معنی آن را آشکار می کرد. روزی « کهیعص » را تفسیر می نمود که ناگاه امیرالمؤ منین (ع ) به خانه او آمد و فرمود: ای نور و روشنی دو چشمانم! شنیدم برای زن ها «کهیعص» را تفسیر می نمایی؟

زینب (س ) گفت: آری. امیرالمؤ منین (ع ) فرمود: این رمز و نشانه ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا(ص ) روی می آورد. پس از آن مصایب و اندوه ها را شرح داد و آشکار ساخت. پس آن گاه زینب گریه کرد، گریه با صدا - صلوات الله علیها. (17)

پاکدامنی و حیای زینب (س )

یحیی مازنی روایت کرده است: « مدتها در مدینه در خدمت حضرت علی (ع ) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه زینب (س ) دختر امیرالمؤ منین (ع ) بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایی از او به گوشم نرسید. به هنگامی که می خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا (ص ) برود، شبانه از خانه بیرون می رفت، در حالی که حسن (ع ) در سمت راست او و حسین (ع ) در سمت چپ او و امیرالمؤ منین (ع ) پیش رویش راه می رفتند. هنگامی که به قبر شریف رسول خدا (ص ) نزدیک می شد، حضرت علی (ع ) جلو می رفت و نور چراغ را کم می کرد. یک بار امام حسن (ع ) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤ ال کرد، حضرت فرمود: می ترسم کسی به خواهرت زینب نگاه کند. » (18)

گفتن مسائل شرعی

شیخ صدوق، محمد بن بابویه (ره ) می گوید: حضرت زینب (س ) نیابت خاصی از طرف امام حسین (ع ) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده از او می پرسیدند، تا اینکه حضرت سجاد (ع ) بهبود یافت.

شیخ طبرسی (ره ) گوید: حضرت زینب (س ) روایات بسیاری را از قول مادرش حضرت زهرا (س ) روایت کرده است

از عماد المحدثین روایت شده است که: حضرت زینب (س ) از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانی و دیگر زنان روایت می کرد و از جمله کسانی که از او روایت کرده اند، ابن عباس و علی بن الحسین (ع ) و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغری دختر امام حسین (ع ) و دیگرانند.

همچنین ابوالفرج گوید: زینب بانویی عقیله که ابن عباس سخنان حضرت زهرا(س ) را در مورد فدک از قول او نقل کرده و می گوید: عقیله ما، زینب دختر علی (ع ) به من گفت.

از ظاهر فرمایش فاضل دربندی و دیگر عالمان چنین به دست می آید که حضرت زینب کبری (س ) علم منایا و بلایا (خوابها و حوادث آینده ) را همچون بسیاری از یاران حضرت علی (ع )، مانند میثم تمار و رشید هجری و برخی دیگر می دانسته و بلکه در ضمن اسراری که بیان کرده، به طور قطع و مسلم آن حضرت را از مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و دیگر زنان با فضیلت برتر دانسته است.

وی در ضمن فرمایش حضرت سجاد (ع ) که به آن حضرت فرموده بود: « ای عمه تو بحمدالله دانشمند بدون آموزگار و فهمیده بدون آموزنده هستی. »، گوید: این فرمایش خود دلیل و حجت بر آن است که زینب دختر حضرت امیرالمؤ منین (ع ) محدثه بوده یعنی به او الهام می شده است و عمل او از علم لدنی و آثار باطنی می باشد. (19)

شجاعتی نظیر حسین (ع )

شجاعت حسین (ع ) در خواهرش زینب (س ) هم بود؛ یا زینب (س ) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، کمی از حسین (ع ) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است.

شیخ شوشتری می فرماید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س ) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید.

اما تفاوت هایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع ) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص ) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد. (20)

گذشتن از راحتی

کسی که پس از دستگاه سلطنتی، دستگاه او است، کمال وسایل موجود به بهترین وجهی برایش مهیا است، غلامها و کنیزها و وسایل راحتی، غرض زینب در چنین خانه ای زندگی می کند که هیچ کسری ندارد ناگهان می بیند حسین (ع ) می خواهد حرکت کند تمام خوشی ها و راحتی ها را رها می کند و خود را در دریای ناراحتی ها و ناملایمات می افکند این، چه زهدی است؟ سبحان الله! واقعا حیرت آور است. اگر جریان را نمی دانست، مهم نبود، لیکن از همان شب 28 رجب که به اتفاق برادرش با ترس و هراس از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، برای آنچه جدش رسول خدا (ص ) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها آماده شد.

خلاصه، با علم به این معنی، و یقین به این که در بلاهای سخت سخت می رود،: برای مثل زینبی که دختر سلطان حقیقی و ظاهری و همسر عبدالله است برود در یک دستگاهی که آخرش اسیری است، آواره بیابانها و زحمت مسافرت ها گردد؟ (21)

آینه تمام نمای مقام رسالت و امامت

محمد غالب شافعی، یکی از نویسندگان مصری گفته است: «یکی از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهر، که دارای روحی بزرگ و مقام تقوا و آیینه تمام نمای مقام رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب، دختر علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - است که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود، به حدی که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی گردید و در حلم و کرم و بینایی و بصیرت در تدبیر کارها در میان خاندان بنی هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت جمع کرده بود.

آنچه خوبان همگی داشتند، او به تنهایی دارا بود. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزکاری معروف بود... » (22)

ایراد خطبه در کودکی

از عجایب اینکه زینب (س ) در حدود شش سالگی، خطبه غرا و طولانی مادرش حضرت زهرا (س ) را که در مسجد النبی، پیرامون فدک و رهبری امام علی (ع ) ایراد کرد، حفظ نموده بود، برای آیندگان روایت می کرد، با اینکه آن خطبه هم مشروح و طولانی است و هم واژه ها و جمله های دشوار و پر معنی و بسیار در سطح بالا دارد و این از عجایب روزگار است و دیگران آن خطبه را از زینب (س ) نقل نموده اند. (23)

تلاوت قرآن

روایت شده: که روزی زینب (س ) آیات قرآن را تلاوت می کرد، حضرت علی (ع ) نزد او آمد، ضمن پرسشهایی، با اشاره و کنایه، گوشه هایی از مصایب زینب (س ) را که در آینده رخ می داده، به آگاهی او رسانید. زینب (س ) عرض کرد: «من قبلا این حوادث را که برایم رخ می دهد، از مادرم شنیده بودم ». (24)

شباهت زینب (س) به خدیجه

جالب اینکه شباهت حضرت زینب (س) به حضرت خدیجه (س ) از امیرمؤ منان علی (ع ) نیز نقل شده است، چنان که در روایت آمده است:

وقتی که اشعث بن قیس از حضرت زینب (س ) خواستگاری کرد، حضرت علی (ع ) بسیار دگرگون و خشمگین شد، و با تندی به اشعث فرمود:

«این جراءت را از کجا پیدا کرده ای که زینب (س ) را از من خواستگاری می کنی؟! زینب (س ) شبیه خدیجه (س)، پروریده دامان عصمت است، شیر از دامان عصمت خورده، تو لیاقت همتایی از او را نداری، سوگند به خداوندی که جان علی در دست او است، اگر بار دیگر این موضوع را تکرار کنی، با شمشیر جوابت را می دهم، تو کجا که با یادگار حضرت زهرا (س ) همسر و همسخن شوی؟! » (25)

همچنین از پاره ای روایت فهمیده می شود که به خاطر شباهتی که حضرت زینب (س ) به خاله پیامبر (ص ) به نام ام کلثوم داشت، پیامبر(ص) کنیه او را «ام کلثوم» گذاشت. (26)

شباهت زینب (س ) به پدر بزرگوار خود

مرحوم سید نورالدین جزایری (ره ) در مورد شباهت حضرت زینب (س ) به پدر بزرگوار خود چنین نوشته است:

غالبا کلیه پسر شباهت به پدر، و دختر شباهت به مادر پیدا می کند، به جز حضرت فاطمه زهرا(س ): «کانت مشیتها مشیة ابیها رسول الله و منطقها کمنطقه». و نیز حضرت زینب (س ) که «منطقها کمنطق ابیها امیرالمؤ منین علیه السلام» بود. (27)

زهد زینب (س)

زینب کبری (س ) اعلا درجه رضا و تسلیم را دارا و حایز بود. زنی که شوهرش بحرالجود، عبدالله بن جعفر، بود و خانه اش بعد از منزل خلفا و ملوک در درجه اول عظمت بود و ارباب حوایج همواره در آن بیت الشرف تجمع داشته و برای خدمت، کمر بسته، آماده و فرمانبردار بودند - با این حال برای کسب رضای خدا از همه آنها صرف نظر کرد و از مال و جاه و جلال دنیوی به کلی چشم پوشید. حتی از شوهر (البته، با رضای او) و نیز از اولاد و خدم و حشم چشم پوشید و به کمک برادرش امام حسین (ع ) شتافت تا دین خدا را نصرت کند و برای جلب رضایت حق، تن به اسارت داد، تا آن که به مقامات عالیه نایل گردید.

نسبت مردانگی به حضرت زینب (س)

روایت شیخ بزرگوار صدوق را در کتاب «اکمال الدین» و شیخ طوسی را در کتاب «غیبت» مورد مطالعه قرار دهید! این دو تن به صورت مسند از احمد بن ابراهیم روایت می کنند که گفت: «در سال 282 بر حکیمه دختر حضرت جواد الائمه امام محمد تقی (ع ) وارد شدم و از پس پرده با او صحبت کرده از دین و آیین او پرسیدم و او نام امام خود را برده گفت: فلانی پسر حسن. به او عرض کردم: فدایت شوم، آیا آن حضرت را به چشم خود دیده اید یا اینکه از روی اخبار و آثار می گویید؟ گفت:

از روی روایتی که از حضرت عسکری (ع ) به مادرش نوشته شده است. گفتم: آن مولود کجاست؟ گفت: پنهان است. گفتم: پس شیعه چه کنند و نزد چه کسی مشکلات خویش را بازگو نمایند؟ گفت: به جده، مادر حضرت عسکری. گفتم: آیا به کسی اقتدا کنم که زنی وصایت او را بر عهده دارد؟ گفت: به حسین بن علی (ع ) اقتدا کن که در ظاهر به خواهرش زینب (س ) وصیت کرد و هر گونه دانشی که از حضرت سجاد (ع ) بروز می کرد، به حضرت زینب (س ) نسبت داده می شد تا بدین گونه جان حضرت سجاد (ع ) محفوظ بماند... (29)

زینب، چشمه علم لدنی

در مقام علم و یقین، چنان که علم امام لدنی است، نه کتابی و تحصیلی رشته علمی که خدای عالم به قلب خاتم الانبیاء و دودمانش انداخت که در قرآن می فرماید: « از نزد خود به او علم دادیم » به علی (ع ) و حسن و حسین داد به زینب هم عنایت فرمود.

مجلله زینب (س ) از همان ابتدایی که خداوند او را آفرید، روح لطیفش را چشمه علمی از همان علم لدنی قرار داد. اینها کوچک و بزرگ ندارند. (30)

آرامش کنار برادر

محبت و علاقه زینب (س ) از همان دوران کودکی، به امام حسین (ع ) به قدری سرشار بود، که نمی توان آن را وصف کرد. او همواره می خواست در کنار برادرش حسین (ع ) باشد و رخسار زیبای حسین (ع ) را بنگرد، با او انس و الفت داشته باشد. این محبت عجیب و سرشار از مهر و خلوص، موجب تعجب حضرت زهرا (س ) شد، راز آن را نمی دانست، تا آنکه روزی این موضوع را با پدرش در میان گذاشت و پرسید: « پدرجان! از محبتی که میان زینب (س ) و حسین (ع ) است، شگفت زده شده ام، به طوری که زینب (س ) لحظه ای بدون دیدار حسین (ع) قرار ندارد، اگر ساعتی بوی حسین (ع ) را استشمام نکند جانش به لب می رسد. » پیامبر (ص ) با شنیدن این سخن، دگرگون شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت و آهی از سینه پرسوزش بر کشید و خطاب به دخترش زهرا(س ) فرمود: «ای نور چشمم! این دختر همراه حسین (ع ) به کربلا می رود، در رنجها و سختیهای مصایب حسین (ع ) شریک خواهد بود.» (31)

درجه محبت زینب به حسین (ع )

به نوشته بعضی مورخان، درجه محبت زینب (س ) به امام حسین (ع ) به گونه ای بود که هر روز چند بار به دیدار حسین (ع ) می پرداخت، سپس نماز می خواند. در روز عاشورا دو نوجوانش محمد و عون را نزد حسین (ع ) آورد و عرض کرد: « جدم ابراهیم خلیل (ع ) از درگاه خدا قربانی را قبول فرمود، تو نیز این قربانی را از من بپذیر، اگر چنین نبود که جهاد و جنگ برای زنان روا نیست، در هر لحظه هزار جان فدای جانان می کردم، هر ساعت هزار شهادت را می طلبیدم. (32)

نگاه به حسین (ع )

علامه جزایری در کتاب «الخصائص الزینبیه»می نویسد: وقتی که حضرت زینب (س ) شیر خواه و در گهواره بود، هر گاه برادرش حسین (ع ) از نظر او غایب می شد، گریه می کرد و بی قراری می نمود. هنگامی که دیده اش به جمال دل آرای حسین (ع ) می افتاد، خوشحال و خندان می شد. وقتی که بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسین (ع ) نگاه می کرد و بعد نماز می خواند (33)

عبادت زینب (س )

علامه شیخ شریف جواهری در کتاب «مثیرالاحزان » آورده که فاطمه دختر امام حسین (ع ) گوید: عمه زینب (س) در آن شب (شب دهم محرم ) در محراب عبادتش ایستاده دعا می خواند و به خدا استغاثه می کرد، آن شد دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله اش فرو ننشست. (34)

علاقه به نماز شب

حضرت زینب (س ) در عبادت نسخه مادر خود حضرت زهرا (س ) بود و در تمام شبها تهجد و و تلاوت قرآن را به جا می آورد. و بعضی از صاحبان فضل گفته اند حضرت زینب (س ) برای رضای خدا در تمام تهجد و عبادت شب را ترک نکرد حتی شب یازدهم از ماه محرم. همچنین از امام زین العابدین (ع ) نقل شده که دیدم در همان شب یازدهم محرم نماز را نشسته می خواند. (35)

نماز شب در شب عاشورا

از فاطمه صغری، دختر امام حسین (ع ) روایت شده که می فرمود: «اما عمتی زینب فانها لم تزل قائمة فی تلک اللیلة، ای العاشرة من المحرم فی محرابها »؛ عمه ام زینب در شب دهم محرم تا به صبح در محراب عبادتش به نماز ایستاده بود. (36)

نماز نشسته

برخی از پژوهشگران روایت کرده اند که حضرت زین العابدین (ع ) فرمود: « عمه ام زینب در تمام طول مسافرت از کوفه به شام نمازهای واجب و نوافلش را ایستاده می خواند و در یکی از منازل، دیدم نشسته می خواند، علت این کار را پرسیدم. پاسخ داد: به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، سه شبانه روز است که دیگر نمی توانم ایستاده نماز بخوانم (زیرا حضرت غذای خود را بین کودکان تقسیم می کرد) به خاطر اینکه دشمن به هر کدام از ما، در شبانه روز فقط یک قرص نان می داد. » هر گاه انسان به دقت به حالات آن حضرت نگاه کند و توجه و انقطاع او را به خداوند متعال ببیند، در عصمت آن حضرت تردیدی به خود راه نمی دهد و یقین می کند که آن حضرت از همان زنان پارسایی است که تمام حرکات و سکنات خود را وقف خداوند متعال نموده اند و از همین رهگذر به جایگاه رفیع و درجات بلندی که از درجات پیامبران و اوصیا حکایت می کند، رسیده است. (37)

التماس دعا از زینب (س )

حضرت امام حسین (ع ) در آخرین وداع خود با خواهرش زینب (س ) فرمود: « خواهرم! هنگام نماز شب، مرا فراموش نکن (38)

ارشاد کوفیان در زمان حیات علی (ع )

در طراز المذهب از بحر المصائب روایت می کند: پس از آنکه امیرالمؤ منین (ع ) به شهر کوفه آمد و آنجا را محل حکمرانی خود قرار داد، اندک اندک مردم آن شهر از فضل و کمال علمی و عرفانی زینب باخبر شدند. از این رو، زنان توسط مردان خود، به امیرالمؤ منین (ع ) پیام فرستادند: «شنیده ایم حضرت زینب (س ) محدثه، عامله و دومین فاطمه است که مانند مادرش فاطمه و از همه جهانیان برتر است. اگر شما اجازه فرمایید فردا که عید است در جشن ما شرکت نماید از سخنانش بهره مند گردیم.

امیرالمؤ منین (ع ) با درخواست مردم کوفه موافقت فرمود. فردای آن روز زینب (س ) در جشن بانوان کوفه شرکت کرد و تنها سخنران آن جلسه بود که با استقبال شگفت انگیزی از سوی زنان و شرکت کنندگان روبه رو شد.

پاسخ به مسائل دینی

از شیخ صدوق محمد بن بابویه روایت شده که زینب (س ) نایب خاص امام حسین (ع ) بود و مردم نیز در رابطه با مسائل حلال و حرام به آن حضرت مراجعه می کردند تا زمانی که امام زین العابدین (ع ) از بیماری شفا یافت. (39)

سفارش پیامبر درباره زینب (س )

بعد از تولد زینب (س ) پیامبر (ص ) فرمود تا نوزاد را به نزدش بیاورند. آن گاه او را بوسید و در آغوش گرفت و نام او را زینب (س ) گذاشت و سپس فرمود: به شما سفارش می کنم، و این سفارش مرا حاضران به غایبان برسانند «این دختر را احترام کنند که همانند خدیجه کبری (س ) است (40)

تجلیل علی (ع ) از زینب

زینب (س ) در مدت عمرش هفت بار مسافرت کرد. فقط سفر اول راحت و در کمال خوشی بود و آن وقتی بود که امیرالمؤ منین (ع ) از مدینه به قصد کوفه حرکت فرمود: زینب هم در رکاب پدرش بود.

علی (ع ) هم خیلی رعایت حال زینب (س ) را می کرد و از او تجلیل می فرمود، نه از جهت اینکه که دخترش هست، بلکه به اعتبار روحانیت و معنویت او بود، مانند احترامی که پیغمبر (ص ) به زهرا (س ) می کرد. (41)

سه وظیفه زینب (س )

از ویژگی های زینب (س ) در این انقلاب تاریخی و عظیم، سه وظیفه مهم او است که با موفقیت کامل به پایان رساند. پس از شهادت امام حسین (ع ) زینب (س ) می دید بزرگترین وظیفه و مسئولیتش سه چیز است:

نخست، از حجت خدا و امام وقت، حضرت سجاد (ع ) حمایت کند و وی را از گزند دشمن حفظ نماید.

دوم، پیام شهیدان را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال کند؛ (که این مساءله از همه مهمتر بود).

سوم، طبق وصیت برادرش از خانواده های شهیدان و از کودکانی که پدران آنها به شهادت رسیده اند، سرپرستی کرده و روحیه آنها را در سطحی عالی نگاه دارد (42)

علاقه به امام حسین (ع )

محبت و دوستی زینب کبری (س ) به امام حسین (ع ) آن چنان بود که خواهرانش این گونه نبودند. گفته اند: این محبت و دوستی زینب (س ) از ایام و روزگار طفولیت و کودکی وی بوده، به طوری که آرام نمی گرفت، مگر در پهلوی امام حسین (ع ) و علیا حضرت فاطمه (س ) رسول خدا (ص ) را از آن آگاه ساخت. رسول خدا (ص ) گریه کرد و فاطمه (س ) را از مصایب و اندوه ها و گرفتاری زینب (س ) آگاه نمود. (43)

پی نوشت ها

_________________________________________

1- خطابه زینب کبری (س ) پشتوانه انقالب امام حسین (ع ) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقیمی از انتشارات سعدی، به نقل از طراز المذهب، ص 32 و 22.

2- زینب کبری، ص 139.

3- الخصائص الزینبیه، ص 155 ناسخ التواریخ زینب (س ) ص 47

4-(ع ) ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری (س )، ج 1، ص 45 و 46.

5- فاطمه زهرا (س ) دل پیامبر، ص 854

6- زینب کبری، ص 137 و 138

7- پیام آور کربلا، ص 17

8- ره توشه راهیان نور، ص 258.

9-زینب کبری، ص 137.

10-بحاالانوار، ج 45 ص 64.; 11-2- زینب کبری، ص 143.

12-شیرزن کربلا، ص 40

13-زینب کبری، ص 153

14 - ریاحین الشریعة، ج 3 ص 64

15-ره توشه راهیان نور، ص 260

16-زینب کبری، ص 144 و 145.

17-زینب کبری، ص 144.

18-فاطمه زهرا(س ) شادمانی دل پیامبر، ص 862.

19-فاطمه زهرا(س ) شادمانی دل پیامبر، ص 862

20-زندگانی فاطمه زهرا و زینب، ص 36.

21-زندگانی فاطمه زهرا و زینب، ص 25

22- نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب کبری، ص 33 و 34.

23-منتخب التواریخ، ص 93؛ سفینة البحار، ج 1 ص 558.

24 - ریاحین الشریعه، ج 3، ص 50.

25 - الخصائص الزینبیه ص 260

26 - مراقد اهل بیت در شام از سید احمد فهری، ص 68.

27 - الخصائص الزینبیه ص 210

28-ریاحین الشریعه، ج 3، ص 63.

29-تنقیح المقال، ج 3 ص 79.

30- زندگانی فاطمه زهرا و زینب، ص 12

31-ریاحین الشریعة ج 3 ص 41

32- ناسخ التواریخ حضرت زینب (س ) ص 74.

33-الخصائص الزینبیه ص 336.

34- فاطمه زهرا(س ) شادمانی دل پیامبر ص 862

35-سیمای حضرت زینب، ص 76.

36- همان منبع، ص 85.

37- زینب کبری، نقدی ص 62 و 63.

38- سیمای حضرت زینب، ص 89.

39-سیمای حضرت زینب، ص 69

40- حضرت زینب (س ) پیام رسان شهیدان کربلاص 8

41- زندگانی فاطمه زهرا و زینب، ص 14.

42-حضرت زینب پیام رسان شهیدان کربلا ص 28 و 29.

43-زینب کبری، ص 193

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان