رضا ساکی
در همین دو روزی که از مصاحبه آقای خیریتی، مهدی طارمی با برنامه «نود» گذشته است به اندازه تمام تاریخمان از واژه دروغ استفاده کردهایم. یعنی شما همین حالا گروه ورزشی ایسنا را باز کن ببین چه خبر است: «ورود نهادهای نظارتی به "دروغ سازمانیافته" طارمی – طاهری»، «ترکاشوند: طارمی دروغ میگوید/ او فکر کرده دیگر به ایران برنمیگردد؟» «دایی: مردم فهمیدند چه کسی دروغ میگوید» یعنی اینقدر که ما از واژه دروغ استفاده میکنیم در هیچ جای جهان استفاده نمیکنند.
البته آن طرف آب در ینگی دنیا، در غرب رو به اضمحلال، رو به اصطکاک، رو به استهلاک، رو به فنا و رو به فروپاشی، نهایت همه عقیده دارند یک ترامپی هست که دروغ میگوید و همه با انگشت او را نشان میدهند که دروغگو دروغگو 306 رأیت کو؟ که به 306 رأی الکترال ترامپ در انتخابات اشاره دارد.
در اینجا اما همه با انگشت دیگری را نشان میدهند و او را دروغگو خطاب میکنند. البته در ورزش اینطوری است و در عرصههای دیگر شما بهتر از من میدانید که اینطوری نیست و فضا آنقدر شفاف است که اگر کسی یک دروغ کوچولو بگوید رسوا میشود و به اشد مجازات میرسد.
البته گاهی مسئولین به مردم راستش را نمیگویند. یعنی زبانم لال دروغ نمیگویند، راستش را نمیگویند. مثلا شما از یک مسئول میپرسی آیا اینطوری است و او پاسخ میدهد خیر اینطوری نیست اما شما مدرکی را نشانش میدهید که ثابت میکند اینطوری است اما باید بدانید مسئول به شما دروغ نگفته است بلکه راستش را نگفته است.
اینطور راست نگفتنها نیاید در جامعه به دروغ تعبیر شود. این با آن فرق دارد. راست نگفتن در برخی موارد به خاطر خود ماست. مثلا ممکن است مسئول بداند که دلار ارزان نخواهد شد اما به ما نمیگوید ارزان نخواهد شد چون در جامعه ناامیدی ایجاد میکند. مثلا ما در هر حال باید امیدوار باشیم که مسکن ارزان میشود اما مسئول میداند که ما این آرزو را به گور میبریم ولی به ما راستش را نمیگوید تا ز گهواره تا گور امیدوارم باشیم.
باقی بقایتان