این مترجم در گفتوگو با ایسنا درباره اینکه آیا ادبیات هنوز فرهنگساز است، اظهار کرد: آموزش و فرهنگ کتابخوانی از دوران کودکستان باید به بچهها داده شود و آنها را به کتاب خواندن علاقهمند کرد. ادبیات میتواند فرهنگساز باشد به شرطی که با ایدئولوژی همراه نباشد و از بایدها و نبایدها دور باشد. شما فقط کافی است به کتابخانه مدارس سر بزنید تا از هر چه کتاب است بیزار شوید.
او در ادامه در پاسخ به اینکه ادبیات را چه کسانی میسازند؛ ساختار اجتماعی و سیاستهای حاکمیت و نهادها یا خلاقیت فردی، و تاثیر این دو بر همدیگر چیست، گفت: ادبیات را اهل ادب میسازند، اما دولتها باید از تولیدات آنها بهرهبرداری کنند و آن را بین بچهها و جوانان اشاعه دهند. همه نهادها و رفتارشان روی همدیگر تاثیر میگذارد. این مسئولیناند که باید بهرهبرداری درست و سازمانیافته از این تولیدات انجام دهند که متاسفانه این کار را نکردهاند. همه مثل زنجیری به هم وصلاند.
گلستان سپس در پاسخ به این پرسش که با وجود ایجاد نهادهای عریض و طویل در حوزه کتاب و ادبیات، چرا بیشتر فضای ادبیات را نارضایتی شکل داده است، گفت: کدام نهاد عریض و طویل؟ یک وزارت ارشاد داریم که هرگز با اسم درستش خوانده نمیشود که "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" است. چرا؟ چون از فرهنگ در آن اثری دیده نمیشود و فقط دارند ارشادمان میکنند.
این مترجم همچنین درباره اینکه ادبیات چه چیزی را میسازد که عدهای هنوز از بابت آن در هراسند و اصلا آیا هنوز باید از ادبیات ترسید، گفت: ترس از ادبیات به یک شوخی میماند. باید از صدا و سیما ترسید که اینهمه ابتذال تحویل میدهد و کسی هم تا به حال کاری نکرده و به مقابله برنخاسته است. هنر فینفسه قدرتمند است؛ حالا میخواهد سینما باشد یا تئاتر یا ادبیات. مگر همین چند روز پیش جلو اجرای "روز عقیم" را نگرفتند با تمریناتی که کرده بودند؛ به بهانه سیاهنمایی و تلخی. واقعا مسخره و خندهدار است. باید تمام شرکتکنندگان به محمد مساوات عزیز و محمد عاقبتی عزیزتر تاسی میکردند و در جشنواره شرکت نمیکردند که این کار را نکردند.
او درباره نقش تلویزیون در اقبال مردم به کتاب خواندن و ادبیات داستانی و اینکه آیا اساسا تلویزیون در ایران میتواند به ادبیات داستانی معاصر کمک کند، اظهار کرد: تلویزیون یک رسانه فراگیر است و مخاطبان زیادی را میتواند جلب کند. تلویزیون میتواند به اشاعه ادبیات و سینما و تئاتر کمک بسیاری کند، که نمیکند هیچ، فقط ابتذال را اشاعه میدهد. رییسجمهور میآید در تلویزیون تا مسائل را برای مردم بگوید. برای این برنامه مجری از این بهتر نداشتیم؟ خواستید اینجوری از شان رییسجمهور بکاهید؟ رییسجمهور چرا باید گفتوگو با این مجری را قبول میکرد؟ سوالِ خوب جواب خوب میآورد، اینها چه سوالاتی بود که پرسیده شد؟ برنامه بسیار ناامیدکنندهای بود، حیف.
لیلی گلستان درباره کتابسازی، ممیزی، بهروز نشدن ناشران و تبلیغات کافی برای آثار منتشرشده از سوی ناشر نیز گفت: کتابسازی و کتاب افستی دارد روز به روز زیادتر میشود. دو کتاب خود من دارد به وفور افست میشود و تازگیها در کتابفروشیها هم دیده شدهاند؛ «میرا» و «زندگی در پیش رو». از روی ترجمههای قدیمی دارند کپی میکنند و به اسم خودشان منتشر میکنند. ممیزی و سانسور هم که دیگر شوخی شده و اصلاحیههایی که پیشنهاد میکنند قهقههبرانگیزند. در دورهمیها با دوستان ادیب اصلاحیهها را میخوانیم و میخندیم. دیگر عصبانی هم نمیشویم، فقط از خیر چاپ میگذریم. ناشران دنیا برای کتابهای تازهشان پوستر درست میکنند و جلسات معرفی کتاب در تلویزیون و رادیو دارند که ما نمیتوانیم در این دو رسانه این کار را بکنیم. البته شبکه فرهنگ رادیو میخواهد کارهایی بکند که آن هم دستش بسته است.
او درباره جایزه های ادبی نیز گفت: جایزههای کتاب برای جوانان مشوق خوبی است و کلی میتواند مفید باشد که آن هم با کلی باید و نباید روبهرو است. نهایتا وضع خوبی نیست و نومیدی در عرصه هنر بدجوری دارد اشاعه پیدا میکند که باید در این مورد جدی عمل کنند. این همه استعداد و این همه پشتکار و این همه سرخوردگی؛ واقعا روا نیست، حیف است.