حدیث سفینه
در کتب معروف شیعه و سنى احادیث ارزشمندى از پیامبر اسلام نقل شده که جایگاه والاى اهل بیت را نشان مىدهد.
مرحوم میرحامدحسین هندى کتابى به نام «عبقات» دارد که قبل از «الغدیر» نگاشته شده و مرحوم علامه امینى صاحب کتاب الغدیر از آن بسیار استفاده کرده است، بنده نیز در کتابى دیدم که امام خمینىقدس سره فرموده بودند: بر علما لازم است که به کتاب عبقات اهمیّت داده و آن را چاپ کنند.
در این کتاب 187 حدیث از طریق 92 نفر از بزرگان اهل سنت از جمله امام شافعى، احمد حنبل و مسلم نقل کرده که پیامبر فرمود: «مثل اهل بیتى کسفینة نوح مَن رَکبها نجى و مَن تخلّف عنها غرق»
اهل بیت من، همچون کشتى نوح هستند، هر کس بر آن سوار شد، نجات یافت و هر کس از آن روى گرداند، غرق گردید.
همچنین شیعه و سنّى از آن حضرت نقل کردهاند که فرمود:
یهودیان، پس از پیامبرشان هفتاد و یک فرقه و مسیحیان، هفتاد و دو فرقه شدند و امت من هفتاد و سه فرقه خواهد شد و تنها یکى از آنها اهل نجات است.
در این که فرقه ناجیه کدام است، میانِ فرق مختلف اختلاف شده و هر فرقهاى خود مدّعى آن است. امّا پیامبر راه را نشان داده و تنها راه اهلبیت را راه حقّ و نجات مىداند، «مَن رکبها نَجى» هر کس متمسّک به اهل بیت شد، نجات پیدا مىکند.
یکى از استدلالهاى متین و محکم در ارتباط با حقانیّت راه اهلبیت همین حدیث سفینه است. من با علماى بسیارى از کشورهاى اسلامى مذاکره و مباحثه داشتهام، وقتى این استدلال را مطرح مىکردم، پاسخى نداشته و چارهاى جز تسلیم نداشتند.
حدیث ثقلین
پیامبر در حدیث معروفى که بسیارى از علماى اهل سنّت نیز آن را نقل کردهاند مىفرماید: «انّى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا و لن یفتقرقا حتى یردا علىّ الحوض»(1)
من دو چیز گرانبها در میان شما به یادگار مىگذارم، کتاب خدا و عترتم. این دو از هم جدا نمىشوند تا هنگامى که در کنار حوض کوثر در بهشت به من برگردند.
جاى بسى تأسف است که بعضى مغرضانه در حالى که حدود یکصد حدیث نقل شده که پیامبر فرمود: «کتاب اللّه و عترتى» و فقط در یک حدیث آمده که پیامبر فرمود: «کتاب اللّه و سنّتى»، عدهاى همه آن احادیث را رها کرده و تنها به این یک حدیث استناد مىکنند.
همان گونه که در بیان ماجراى آخرین سفر حج رسول خدا از کوچکترین مطلبى فرو گذار نکردهاند و به اصطلاح قدم به قدم ماجراى سفر رسول خدا به مکه را نوشته و نقل کردهاند، اما از برگشت رسول خدا از آن سفر حج و رفتن به مدینه، اصلاً خبرى نیست! زیرا در نقل آن بایستى ماجراى غدیر خم را نقل مىکردند، لذا مغرضانه هیچ نقلى از برگشت نیست!!
در حدیث ثقلین نکات ارزندهاى وجود دارد که بررسى آن خالى از لطف نیست:
1- پیامبر در این حدیث مىفرماید: تا زمانى که پیرو قرآن و عترت باشید، هرگز منحرف و گمراه نمىشوید. «ما اِن تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً»
هر مسلمانى روزانه حداقل ده مرتبه در نماز، از خدا مىخواهد که او را از راه غضب شدگان و گمراهان دور کند. اگر مسلمانان بخواهند به راه راست دست یابند و جزو گمراهان نباشند، باید پیوسته به این دو یادگار پیامبر متمسک باشند.
2- از همگونى قرآن و اهل بیت استفاده مىشود که اگر قرآن جامع علوم است، «لا رطبٍ و لا یابسٍ الاّ فى کتاب مبین»(2) پس اهل بیت نیز با خواست خدا عارف به همه مطالب و حقایق و اعلم مردم هستند.
3- همان گونه که تمسک به قرآن واجب است، تمسک به اهل بیت نیز واجب است.
4- همان گونه که قرآن حبل اللّه است، «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا»(3) اهل بیت نیز حبل اللّه و عامل وحدت هستند.
5 - این دو از هم جدا شدنى نیستند. «لنیفترقا حتى یردا علىّ الحوض»
این دو در کنار یکدیگر، وسیله نجات و هدایتاند. اگر کسى فقط به کتاب خدا قناعت کند، گمراه است و اگر کسى خود را علاقهمند به اهل بیت بداند و قرآن را رها کند، باز گمراه است. این دو همانند دو بال پروازند که اگر باهم نباشند پروازى صورت نمىگیرد.
6- همان گونه که قرآن کلام خدا و به دور از هر گونه اشتباه، خطا و گناهى است، «لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه»(4) امامان نیز معصوم هستند. زیرا پیامبر فرمود: هیچ گاه این دو از هم جدا نمىشوند. اگر امام لحظهاى مرتکب گناه شود قطعاً از قرآن جدا شده و فاصله گرفته است.
7- همان گونه که تغییر و تبدیل قرآن صحیح نیست و حرام است، تبدیل ولایت اهل بیت به ولایت دیگران نیز حرام است.
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، ج 2، ص 104.
2) سوره انعام، آیه 59.
3) سوره آلعمران، آیه 103.
4) سوره فصّلت، آیه 42.
ارسال توسط کاربر محترم:sadrian