گر چه همواره راه نیایش عبد و مولا باز است، ولی برای زمان مشخّص مانند ماه مبارک رمضان که عید اولیای الهی است، فضیلت مخصوص است.
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّیطانِ الرَّجِیم . بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم . ادْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ (1)
دعای ابوحمزه ثُمالیِ امام سجاد سلام الله علیه گذشته از این که متنش نیایش به درگاه خداست، تحلیل دعا، معنای دعا، مقدّمات دعا، شرائط و آداب و سُنن دعا و علت دعا و علل و عوامل استجابت دعا، اینها را هم در بردارد. لذا در عین حال که مسئله خواندن و خواستن خداست، نظیر جوشن کبیر و مانند آن نیست که همهاش ذکر باشد و تضرّع و توسّل به اسمای حُسنای الهی باشد. بلکه تحلیل میکند.
یکی از آن علل تحلیلش این است: خدایا! من نیازمند بخشش توام و بخشودن برای تو هیچ زحمت ندارد. و اصلاً من آن قَدر و آن منزلت را ندارم که شما بخواهی درباره من تصمیم عذاب بگیری یا بخشودن من برای شما دشوار باشد. هیچ کدام از اینها نیست. الهی! من یک امر خطیری نیستم.
"وَ مَا أنَا یا رَبْ وَ مَا خَطَرِی." من کی ام اصلاً و ارزش من چیست؟
"هَبْنِی بِفَضْلِکَ . وَ تَصَدَّقْ عَلَیْکَ بِعَفْوِکَ یا رَبِّ جَلَّلَنِی بِسِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ تُوبیخِی بِکَرَمِ وَجْهِکَ ."
عرض میکند: خدایا ! جامه عفو را بر پیکر من بپوشان.
خوب از این طرف وقتی شخص هیچ ارزش نداشته باشد و از آن طرف بخشش او هیچ دشوار نباشد، خوب چرا نمیبخشی؟ آنگاه عرض میکند: خدایا ! من اگر گناه کردم، معنای حریم شکنی نیست. معنای هتک حرمت ربوبی نیست. پروردگارا! من در برابر دیگران تو را گناه نمیکنم . و نه تنها حقّ دیگران را ضایع نمیکنم، حقّ خودم را هم در برابر تو ضایع نمیکنم . و در حضور دیگران، مشهد و محضر دیگران تو را گناه نمیکنم . امّا در حضور تو، تو را گناه میکنم. این نه برای آن است که حرمت تو را رعایت نکردم و این نه برای آن است که تو پیش من مُکرّم و مُعزّز نیستی.
بلکه برای آن است دیگران اگر بفهمند و ببینند، آبرو ریزی میکنند، مرا کیفر میکنند و تو میبینی و میدانی و عفو میکنی! پس سرّ این که در حضور دیگران گناه نمیکنم و در حضور تو گناه میکنم آن است که تو میبخشی و آنها نمیبخشند. نه برای آن است که تو پیش من محترم نیستی. حرمت شکنی میکنم !
خدایا! من اگر گناه کردم، معنای حریم شکنی نیست. معنای هتک حرمت ربوبی نیست. پروردگارا! من در برابر دیگران تو را گناه نمیکنم . و نه تنها حقّ دیگران را ضایع نمیکنم، حقّ خودم را هم در برابر تو ضایع نمیکنم . و در حضور دیگران، مشهد و محضر دیگران تو را گناه نمیکنم . امّا در حضور تو، تو را گناه میکنم.
"فَلَوِ اطَّلَعَ الیُوم عَلی ذَنْبِی غِیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لُوْ خِفْتُ تَعجِیلَ العُقُوبَهِ لَاجْتَنَبْتُهُ لا لِأنَّکَ أهْوَنُ النّاظِرینَ إلّیَّ وَ أخَفُّ المُطَّلِعِینَ عَلَیَّ . بَلْ لِأنَّکَ یا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرین وَ اَهلَ مُنْهَلِمِینْ وَ أکْرَمُ الأکْرَمِین. سَتّارُ العُیُوب غَفّارُ الذُّنُوب، عَلّامُ الغُیُوب، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَ تُؤَخِّرُ العُقُوبَهِ بِحِلْمِکْ."
خوب پس این که انسان در حضور دیگران گناه نمیکند و در حضور ذات أقدس إله گناه میکند، این ممکن است دو گونه باشد: یک عدّهای برای خدا حرمت قائل نیستند، معاذالله. یک عدّهای برای خدا حرمت قائلاند و خدا را ستّار میدانند و خدا را غفّار میدانند. خدا را حلیم میدانند. چنین کسی استحقاق دریافت عفو الهی را دارد. البتّه تعبیر استحقاق نه برای آن است که کسی طلبکار باشد. بلکه به این معناست اگر ذات أقدس إله ببخشد، اینجا مورد رو او جواز و حقّ است. و باز مسئله حمد را در کنار دعا بازگو میکند. چون ذات أقدس إله را به حلم و صدر ستود، به عنوان غفّار ستود، به عنوان این که پرده را آویخته نگه میدارد ستود. عرض میکند: حمد مال توست . چون ستّار بودن، غفّار بودن، حلیم بودن، اینها کمالاتی است که در ذات أقدس إله هست. و همه کمالات الهی هم عین اختیار اوست. یعنی از اختیار نشأت میگیرد. بنابراین شایسته حمد است.
آنگاه عرض میکند:
"فَلَکَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکْ وَ عَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکْ."
ملاحظه میفرمائید؛ بنابراین این در این حالی است که دعای ابوحمزه ثمالی دعاست، لذا مناجات حمد هم هست، مناجات ذکر هم هست. مناجات تفسیر اسمای الهی هم هست و مانند آن.
"وَ یَحْمِلُنِی وَ یُجَرِّئُنِی عَلی مَعْصِیَتِکَ حِلْمِکَ عَنّی. وَ یَدْعُونِی إلی قِلَّهِ الحَیآءِ سِتْرُکَ عَلَیَّ وَ یُسْرِعُنِی إلی التَوَّثُّبِ عَلی مَحارِمِکِ مَعْرِفَتِی بِسِعَهِ رَحْمَتِکَ وَ عَظِیمِ عَفْوِکْ ."
پروردگارا ! اگر من نسبت به گناهان جَرّی ام ، برای آن است که تو بخشندهای.
مکرر در مکرر دیدی و صرف نظر کردی ! و ما هم مکرر در مکرر تن به تباهی دادیم . یک وقت انسان احساس اَمن میکند که فَلا یَأمَنُ مَکرَ اللهِ عَلَی القُومُ الخاسِرُون (2). کسی میگوید: من در اَمان ام ، معاذ الله مرگ کسی و مرجعی که به تباهی تبهکاران خاتمه بدهد، نیست.
چنین انسانی جَسور و گستاخ است. یک وقت میداند که ذات أقدس إله ستّارانه، غفّارانه، حلیمانه، صابرانه برخورد میکند. عجله نمیکند، فرصت توبه و اِنابه میدهد. درهای توبه را باز میکند. چنین انسانی احیاناً به خود اجازه گناه میدهد. گرچه در بخشهای دیگر خواهد آمد که انسان چون نمیداند کِی رَخت برمیبندد، هرگز نباید دست به تباهی دراز کند. شاید توبه نکرده بمیرد و شاید مشمول عفو نشود. ذات أقدس إله توبه تائب را میپذیرد.
انسان میداند که ذات أقدس إله ستّارانه، غفّارانه، حلیمانه، صابرانه برخورد میکند. عجله نمیکند، فرصت توبه و اِنابه میدهد. درهای توبه را باز میکند. چنین انسانی احیاناً به خود اجازه گناه میدهد. گرچه در بخشهای دیگر خواهد آمد که انسان چون نمیداند کِی رَخت برمیبندد، هرگز نباید دست به تباهی دراز کند. شاید توبه نکرده بمیرد و شاید مشمول عفو نشود. ذات أقدس إله توبه تائب را میپذیرد.
هرگز بر خودش لازم نکرده است و به عموم هم وعده نداده است که توبه گناه غیر تائبین را ببخشد . آنگاه دعا و سئوال وقتی که تحلیل شد، به این قسمت رسید که ذات أقدس إله ستّار است، غفّار است، حلیم است. گاهی به صورت استغاثه در میآید. لذا عرض میکند:
"یا کَلِیمُ یا کَرِیم ! یا حَیُّ یا قَیُّوم . یا غافِرَ الذَّنْب. یا قابِلَ التَّوبْ . یا عَظِیمَ المَنّ، یا قَدِیمَ الإحْسان ."
خواندن خدا به اسمای حُسنی برای آن است که هر اسمی ضامن آن محتوای خود هست . همان طوری که در قرآن کریم اول مطلبی ذکر می شود، بعد در پایان آیه یک اسم یا دو اسم از اسمای حُسنای الهی ذکر میشود که هر اسمی که در پایان آیه است، ضامن مضمون آیه است. ادعیه هم به شرح ایضاً. دعاها هم همین طور است.
گاهی انسان خدا را میخواند و از خدا میخواهد که نسبت به او حلیمانه و بردبارانه برخورد کند. میگوید: یا حَلِیمْ ! این خواندن حَلیم یعنی دعای به حِلم است که خدایا! از گناهان من بگذر. همچنین ستّار، غفّار ، مُبَدِّلُ السَّیئاتِ بِالحَسَنات و مانند آن. این که عرض میکند:
"إیْنِ سَتْرُکَ الجَمِیل، إیْنِ عَفوُکَ الجَلِیلْ، إیْنِ فَرَجُکَ القَرِیب، إیْنِ غِیاثُکَ السَّرِیع ، إیْنِ رَحْمَتُکَ الوَاسِعِه ."
بعد از این که این دعاها به صورت
"إیْنِ عَطایاکَ الفَاضِلَه وَ إیْنِ مَواهِبُکَ الهَنیئَه"
و مانند آن درآمده است آنگاه در پایان این بخش عرض میکند: خدایا !
"بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمْ الصَّلاه وَ عَلَیْهِمُ السَّلام) فَاسْتَنْقِذُنِی وَ بِرَحْمَتِکَ فَخَلَّصَنِی."
خدایا! تو را به اهل بیت سوگند که اینها وسیله من است؛ من از تباهی و تیرگی برهان، وَ بِرَحْمَتِکَ مرا از هر گزند و آسیبی خلاص بفرما! که ما امیدواریم ذات أقدس إله هم این دعاها را و هم آنچه که در پایان این بخش از دعا آمده است در حق همه ما علاقه مندان به قرآن و عترت مستجاب بشود! غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ
وَالسَّلامُ عَلِیْکُمْ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَکاتُه.
پی نوشت ها :
. 1- سور غافر / آیه 60
. 2- سوره اعراف / آیه 99
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت :mohammad_43