در ادیان الهی بخصوص اسلام و نیز در تفکر شیعه، آخرالزمان به دورهای گفته میشود که نجاتبخش در آن ظهور میکند و تحولات ویژهای در جهان پس از ظهور او رخ میدهد؛ تباهی و ستم از میان میرود؛ توحید و عدالت، تعلیم حقیقی کتاب خدا، عمل به آن و تکامل اندیشههای بشری در سراسر زندگی انسانها گسترش مییابد.
چکیده
آخرالزمان، اصطلاحی است که در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا به ویژه ادیان توحیدی و ابراهیمی از اهمیت خاصی برخوردار است و عقاید مربوط به آن بخشی از مجموعه باورهایی است که به پایان این جهان و پیدایش رستاخیز مربوط میشود و درباره آن پیشگوییهایی شده است.
در ادیان الهی بخصوص اسلام و نیز در تفکر شیعه، آخرالزمان به دورهای گفته میشود که نجاتبخش در آن ظهور میکند و تحولات ویژهای در جهان پس از ظهور او رخ میدهد؛ تباهی و ستم از میان میرود؛ توحید و عدالت، تعلیم حقیقی کتاب خدا، عمل به آن و تکامل اندیشههای بشری در سراسر زندگی انسانها گسترش مییابد.
در این مقاله با رعایت ترتیب تاریخ زمانی ادیان نخست از دیدگاه آئین زردشت به تبیین اوضاع و احوالی که جهان پس از ظهور نجاتبخش پیدا میکند میپردازیم سپس به لحاظ وجود قرابت میان آئین زردشت و ادیان توحیدی دیگر (یهود ـ مسیحیت و اسلام) عقاید این سه دین نیز با استفاده از منابع اصیل و قابل استناد یهودی، مسیحی و اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد.
مقدمه
وصف جهان پس از ظهور نجات بخش در ادیان مختلف الگوی واحدی دارد، جامعهای است که در زمینههای فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی پلههای ترقی را طی میکند و به کمال مطلوب میرسد.
نشانههای مختلفی که زیر عنوان تحولات پس از ظهور میتوان از آنها سخن گفت تقریباً در ادیان مختلف شبیه هستند. جامعهای که پس از ظهور موعود تشکیل میشود مجموعهای به تمام معنی همآهنگ و زیباست.
حکومتی جهانی بر بنیاد دین که از رهبری مردی الهی برخوردار است، حکومتی که در آن نادرستی و ناراستی نیست، جهانی که در آن دانش به اوج خویش رسیده و فرهنگ عمومی بدان حد رشد یافته است که نزاعها و کشمکشهای فردی وجود ندارد عدل و داد بر همه ارکان جامعه حاکم است و فراوانی در همه مظاهر طبیعت به چشم میخورد. اقتصاد شکوفا و کشاورزی رونق یافته است.
اشاراتی از نوع مهربان شدن گزندگان و درندگان با آدمی ظاهراً کنایهای است از آرامش و آسایش فراگیری که بر همه ارکان این جامعه حاکم و مسلط است. قانون مسلط در جامعه همان قانون خدایی است که در کتاب بر مردم فرو فرستاده، زردشتی معتقد است که کتاب اوستا حاکمیت مییابد و یهودی یا مسیحی معتقد به تسلط تورات یا انجیل و شیعه به حاکمیت قرآن ایمان دارد. این جهان بیرنج ادامه مییابد تا بدآنجا که به رستاخیز پیوندد و به سعادت ابدی و جاوید منتهی شود.
عمر جهان پایانی گرچه در همه ادیان به صراحت تعیین نشده است، اما در قیاس با زندگی بشر بر روی زمین اندک است و ویژگی آن این است که دیگر درد و رنجی به دنبال ندارد و از پس این روشنی تابناک، تاریکی جانکاه نمیآید بلکه به زندگی جاوید منتهی میشود.
در این دوران است که نه شر اهریمن ددمنش وجود دارد و نه وسوسههای شیطانی و ابلیسی زیرا بزرگترین دشمن هستی و مادر همه بدیها نابود شده و برای همیشه آدمیان را از شر وی آسوده کرده است و چه دوست داشتنی است جهان بیدشمن، دنیایی که همهاش زیبایی و خوبی و شکفتگی و فراوانی باشد و چه خوشبخت آدمیانی که در چنین جهانی زیست کنند.
بخش اول: عصر پس از ظهور در آئین زردشتی
درگاهان که سروده های خود زردشت است و اصول اعتقادی این شخصیت ایرانی در آن به وضوح دیده میشود اشاره روشن و صریحی به پایان جهان (آخرالزمان) نشده است. ولی در بندی از گاهان (یسن 43، بند 3) از مردی سخن میراند که در آینده میآید و راه نجات را نشان میدهد. این مطلب شاید دلالت داشته باشد بر اینکه زردشت اطمینان داشت که در پایان جهان، مردی نجاتبخش ظهور خواهد کرد.
در تأیید این عقیده میتوان به وجود واژگان سوشینت (Saosy) یعنی سودبخش اشاره کرد که در ادبیات بعدی زردشتی به صورت سوشیانس درآمده و به معنی منجی نهایی و نجاتبخش بکار میرفته است همچنین اصطلاح فرشگرد (Farsgerd) به معنی (کاملسازی جهان) که به موضوع آخرالزمان مربوط میشود تأیید دیگری برای عقیده زردشت به ظهور نجاتبخش است یعنی عصری که پس از تباهی، هرج و مرج و شکست نیروهای اهریمنی، جهان به کمال آغازین خود بازمیگردد.
بنابر کتابهای پهلوی و عقاید زردشتیان عمر جهان 12000 سال است که به 4 دوره3000 ساله تقسیم میشود؛ دوران آمیختگی نیکی و بدی که حاصل آن جهان کنونی است 6000 سال دوم از این دوره را تشکیل میدهد که تاریخ جهان است. زردشت در آغاز هزاره 10 یعنی در میانه دوران اختلاط خیر و شر ظهور کرده است.
در اواخر هر هزاره از 3000 سال باقی مانده از عمر جهان پسری از نسل زردشت زاده میشود. و ظهور او در آغاز هزاره با معجزاتی همراه است و این در زمانی است که نیروی اهریمن و دیوها افزایش یافته و دین و اصول اخلاقی به سستی گرائیده و ایران دستخوش تاخت و تاز اقوام بیگانه شده و بیگانگان بر ایران تسلط یافتهاند و در همه جا آتش جنگ شعلهور است از اینروست که ظهور منجی ضروری مینماید تا دین دوباره به قدرت نخستین خود دست یابد. نامهای سه منجی که از پسران زردشت هستند به ترتیب هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس نام دارند.
الف) نخستین منجی
حوادث عالم پس از ظهور نخستین منجی (هوشیدر) به شرح زیر است:
1. خورشید ده شبانه روز در اوج آسمان میایستد همانگونه که در آغاز خلقت در آنجا بود.
2. گیاهان به مدت سه سال خشک نمیشوند.
3. گرگ بسیار بزرگی که قدرت همه گرگها در آن جمع است پیدا میشود و هیچ سلاحی بر آن کارگر نیست.
4. غولها و دیوهای گوناگونی ظاهر میشود که یکی از آنها ملکوس یا مرکوس نام دارد و سرآنجام بر اثر دعا و استغاثه مؤمنان از میان میرود.
در پایان سده 5 از این هزاره نصف مردم جهان مؤمن و کافرند از کسانی که در این زمان به یاری دین زردشتی میآیند بهرام و رجاوند از نسل کیان است که از کابل یا هندوستان میآید. همچنین از دیگر یاران هوشیدر، به پشوتن پسر گشتاسب است.
ب) دومین منجی
حوادث عالم پس از ظهور دومین منجی (هوشیدرماه) بدین شرح است:
1. خورشید به مدت 20 شبانهروز در میان آسمان میایستد.
2. گیاهان 6 سال خشک نمیشوند.
3. اژدهای شگفتانگیزی ظهور میکند که قدرت همه مارها را در خود دارد.
4. ضحاک از زندان فریدون رها میشود و گرشاسب که به عقیده زردشتیان یکی از جاویدانان است برانگیخته میشود و ضحاک به دست وی کشته میشود.
ج) سومین و آخرین نجاتبخش
حوادث عالم پس از ظهور سومین منجی (سوشیانس) آخرین منجی زردشتی بدین شرح است:
1. خورشید 30 شبانهروز در میان آسمان میایستد.
2. جاودانان زردشتی مانند کیخسرو، طوس و گرشاسب به یاری او میآیند.
3. نبرد نهایی میان نیروهای اورمزدی و قدرتهای اهریمنی صورت میگیرد.
4. هر یک از ایزدان همتای اهریمنی خود را از میان میبرد.
5. اورمزد خود اهریمن را شکست داده از میان میبرد (به روایتی او را از راه همان سوراخی که در آغاز خلقت به جهان تاخته بود، به دوزخ یا عالم ظلمت که جایگاه اصلی اوست بازمیگرداند).
6. در پایان جهان بجای چشمههای آب، چشمههای آتش بیرون میآید.
7. باران از باریدن میایستد.
8. تنگی و خشکسالی از میان رفته است رودها پرآب، زمینها بارور و گیاهان سرسبز و درختان پربارند.
9. توجه به دین بیشتر میشود و مردم با رغبت وظائف دینی را آنجام میدهند.
10. آتشکدهها روشن است و پر است از بوی خوش و موقوفات آن فراوان و هیزم برای روشن نگهداشتن آن در دسترس.
11. آئینهای دینی با آداب مربوط در همه جا رواج دارد.
12. جهان و جهانیان همچنان سیر تکاملی خود را میپیمایند تا بدآنجا که کلاً از علایق مادی رهایی مییابند و شایسته باریابی به درگاه هرمزد میشوند.
13. زنان و مردان، زمان سوشیانس با یکدیگر آرامند اما فرزند ندارند.
14. جهان از گناهکار خالی است و مردم نمیمیرند مگر اینکه پیر شوند.
15. پزشکی چنان پیشرفت کرده که مرگ را درمان میکنند.
16. مردم جاویدند و آنان را غم خوراک نیست.
17. از شیر یک گاو هزار مرد سیر میشود.
18. آدمی با یک وعده غذا سه روز زندگی میکند و با یک نان ده تن تغذیه میشوند.
19. در راه رسیدن به مطلوب آدمیان نخست گوشتخواری را رها کرده و گیاهخوار میشوند و سپس گیاهخواری را رها کرده و آب میخورند و در ده سال پایان جهان آب نیز نمیخورند بلکه خوراک معنوی دارند و در این مرحله است که جهانیان با مینویان همانندند و اندیشه و گفتار و کردارشان همسان و واحد است، وحدتی کامل و بیعیب و نقص و این رمز جاودانی بودن و بیمرگی آنان است.
چنانکه آمده است: اگر شما که مردم هستید هماندیشه، همگفتار و همکردار باشید آنگاه شماراست، پیر نشدن، بیمار نشدن و نابسودن و ناپوسیدن.
20. آنگاه کوهها فرش زمین میشوند و زمین هموار میشود و این هنگام زمان رستاخیز یا قیامت و برانگیختن مردگان است. وقتی که روان به تن آنان بازآمده و آنان از زمین برخاستند در مجمع اساواستر (isatvastar) گرد هم میآیند مؤمنان از کافران جدا میشوند آنگاه آتش بزرگی جهان را فرا میگیرد و فلزات همه گداخته میشود و مردم باید از آن رود بزرگ گداخته بگذرند. گذشتن از این رود گداخته برای مؤمنان مانند گذشتن از رودخانهای از شیر گرم است.
کافران با گذشتن از آن از گناه خود پاک میشوند و سرآنجام اورمزد مهربان همه کافران را که قبلاً در دوزخ مجازات شده بودند و اکنون با گذر از فلز گداخته پاک شدهاند، میبخشاید و همه به بهشت میروند و برای همیشه در آنجا آسوده از بیم اهریمن به سر میبرند. سوشیانس با اجرای مراسم یسنا که مهمترین آئین دینی زردشتی است موجب جاودانگی مردمان میشوند.
بخش دوم: عصر پس از ظهور در دین یهود
الف) قبل از اسارت
تصور آخرالزمان و ظهور نجاتبخش در بین قوم یهود در قرن دوم و سوم ق م پیدا شده است. پیش از این زمان بنیاسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند میدانستند در انتظار دورانی بودند که در آن وعده الهی تحقق یابد و خداوند قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر، و دشمنان آن را نابود کند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند.
در دورههای پس از حکومت داوود و سلیمان، که این قوم از لحاظ اجتماعی دچار پریشانی و تفرقه و از لحاظ دینی و اخلاقی گرفتار فساد و انحطاط شده و گرایش به شرک و الحاد در میان آنان شدت گرفته بود غایت این آرزو و انتظار بازگشت قدرت و وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظار زمانی میرفت که خداوند بار دیگر پیشوایانی چون موسی و یوشع و داوود و سلیمان در میان ایشان ظاهر سازد تا بدکاران و مفسدان را کیفر دهد و قوم را از تیرهبختی و خواری نجات بخشد.
عاموس نبی (سده 8 قبل از میلاد) از رسیدن این زمان سخن گفته و از آن به نام «روز خداوند» یاد کرده است، ولی این روز، روز انتقام الهی است و روزی است که خداوند بنیاسرائیل را به جرم تبهکاریها و گناهانی که مرتکب شدهاند کیفر خواهد داد: «وای بر شما که مشتاق روز خداوند میباشید، روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟ تاریکی، و نه روشنایی؛ ظلمت غلیظی که در آن هیچ درخشندگی نباشد. (همان) ولی سخنان عاموس نبی همگی تهدید و انذار نیست، بلکه برای بنی اسرائیل، بعد از آنکه کیفر گناهان و بدعهدیهای خود را دیدند، روز سعادت و خیر نیز پیشبینی میکند:
لیکن خداوند میگوید که خاندان یعقوب را بالکل هلاک نخواهیم ساخت. در آن روز خیمه داوود را که افتاده است، برپا خواهیم نمود و بار دیگر از زمینی که به ایشان دادهام کنده نخواهند شد.
ب) دوران پس از اسارت
نبوکد پادشاه بابل (605-562 قبل از میلاد) چند بار به اورشلیم حمله کرد و شهر را غارت و معبد را که از زمان سلیمان مرکز حیات دینی و اجتماعی بنی اسرائیل بود، ویران کرد و اکثریت آن قوم را اسیر کرده به بابل برد. این دوران تا 539 قبل از میلاد که کوروش هخامنشی بابل را فتح کرد ادامه داشت.
در این سال کوروش بنیاسرائیل را به اورشلیم بازگرداند و فرمان داد تا خرابیهای شهر را مرمت و معبد را تجدید بنا کنند. در دوران هخامنشیان و تحت حمایت آنان، اورشلیم دوباره آباد گشت و در زمان نحمیا (سده 5 قبل از میلاد) به دور شهر حصاری کشیده شد.
در کتابهای این دوره، چون کتاب حزقیال نبی و بخشهایی از کتاب اشعیا که به (اشعیاء دوم) و «اشعیاء سوم» معروف است و کتاب دانیال و زکریا و حزقیال و کتابهای دیگر، مصیبتها و بلاهایی که از بابلیان بر قوم بنیاسرائیل رسید و خواری و ذلتی که در دوران اسارت تحمل کردند همگی کیفر الهی و پاداش گناهان آنان به شمار آمده و آنچه غایت آرزو و انتظار آنان است بازگشت به اورشلیم، تجدید بنای معبد، ظهور فرمانروایی از نسل داوود و تحقق وعده خداوند در سرزمین موعود است.
در دورانی که زروبابل از جانب کوروش مأمور بازگرداندن قوم یهود به اورشلیم و تعمیر شهر شده بود، زکریا او را همان فرمانروای موعود از نسل داوود میدانست (6:4-7) و اشعیاء دوم کوروش را «مسیح» یا فرمانروایی میشمرد که از جانب خدا تعیین شده است تا قوم را از اسارت نجات دهد و مقدمات حکومت الهی را فراهم سازد.
ج) تحولات پس از ظهور بنابر تورات (عهد قدیم)
1. جهان پس از ظهور نجاتبخش دنیایی است با قانونهای نو. جهانی که در آن آسایش همگان فراهم شده و نیروی رشد و بالندگی جامعه به اوج خویشتن رسیده است. جهانی بس شگفتانگیز و داستانی، زنانش هر روز میزایند و درختانش هر روز میوه میدهند، گندمش دانههایی دارد همانند قلوه گاو و دانههایش در پانزده روز یا یک ماه رشد میکند، زمین پر از گنجینههای گرانبهاست و بیشههایش تهی از دد و دام وحشی و درنده:
... آبها در بیابان و نهرها در صحرا خواهد جوشید و سراب به برکه و مکانهای خشک به چشمههای آب مبدل خواهد گردید در مسکنی که شغالها میخوابند علف و بوریا و نی خواهد بود و در آن جا شاهراهی و طریقی خواهد بود و بطریق مقدس نامیده خواهد شد و نجسان از آن عبور نخواهند کرد بلکه آن به جهت ایشان خواهد بود و هر که در آن راه سالک شود اگرچه هم جاهل باشد گمراه نخواهد گردید. شیری در آن نخواهد بود و حیوان درندهای بر آن برنخواهد شد و در آنجا یافت نخواهد شد بلکه ناجیان بر آن سالک خواهند گشت. و زمین ایشان از نقره و طلا پر شده و خزائن ایشان را انتهایی نیست و زمین ایشان از اسبان پر است و ارابههای ایشان را انتهایی نیست.
جهان، نورانی و روشن است و این روشنی و جلا جلوه همیشه تابان خداست و خورشید و ماه از نور بیشتر بهرهورند: و در روزی که خداوند شکستگی قوم خود را ببندد و ضرب جراحت ایشان را شفا دهد، روشنایی ماه مثل روشنایی آفتاب و روشنایی روز خواهد بود.
2. درمان بیماریها با طلوع آفتاب عدالت آسان است و آبی که از اورشلیم جاری میشود داروی دردهای شفانیافته و زندهکننده مردگان است:اما برای شما که از اسم من میترسید آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و بر بالهای وی شفا خواهد بود.
و واقع خواهد شد که هر ذیحیات خزنده در هر جایی که آن نهر داخل شود زنده خواهند گشت و ماهیان از حد زیاده پی
دا خواهد شد زیرا چون این آبها به آنجای رسد، آن شفا خواهد یافت و هر جایی که نهر جاری میشود همه چیز زنده میگردد.
3. نه تنها آب جاری شده از اورشلیم درمانبخش است، بلکه درختانی که از این آب مایه میگیرند نیز میوهای همیشگی و تازه دارند و برگهایی همیشه بهار و درمانگر:
و بر کنار نهر به این طرف و آن طرف هر قسم درخت خوراکی خواهد رویید که برگهای آنها پژمرده نشود و میوههای آنها لاینقطع خواهد بود و هر ماه میوهای تازه خواهد آورد زیرا که آبش از مقدس جاری میشود و میوههای آن برای خوراک و برگهای آنها به جهت علاج خواهد بود.
4. شهرهای ویرانشده آباد خواهند شد و ویرانی و خرابی در جهان نخواهد بود: نوسازی و تجدید بنای اورشلیم نتیجه همین آبادی عمومی خواهد بود:
ای رنجانیده و مضطربشده که تسلی نیافتهای اینک من سنگهای تو را در سنگ سرمه نصب خواهم کرد و بنیاد تو را در یاقوت زرد خواهم نهاد و منارههای تو را از لعل و دروازههایت را از سنگهای بهرمان و تمامی حدود تو را از سنگهای گرانقیمت خواهم ساخت
5. آسایش همگانی تأمین شده است آسایشی که آدمیان و خزندگان و چرندگان و درندگان را نیز در بر میگیرد:
و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم؛ و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهند خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر بازداشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهند بود.
6. جنگ و خونریزی از جهان رخت برخواهد بست و قومی بر قوم دیگر تیغ نخواهد کشید:
و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.
و در آن روز به جهت ایشان با حیوانات صحرا و مرغان هوا و حشرات زمین عهد خواهم بست، و کمان و شمشیر و جنگ را از زمین خواهم شکست و ایشان را به امنیت خواهم خوابانید.
7. با از میان رفتن جنگ، گریه و شیون نیز نابود خواهد شد و شادمانی و خرمی دلها را تسخیر خواهد کرد:
... زیرا اینک اورشلیم را محل وجد و قوم او را محل شادمانی خواهم آفرید و از اورشلیم وجد خواهم نمود و از قوم خود شادی خواهم کرد و آواز گریه و آواز ناله بار دیگر در او شنیده نخواهد شد.
مرگ برای ابد نابود خواهد شد و اشکی در ماتم کس ریخته نخواهد شد: و مودت را تا ابدالآباد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشکها را از هر چهره پاک خواهد نمود.
8. این همان دنیای مطلوب همگان است دنیایی بیاندوه و دور از درد و مردمانی با لبخند امید، بر لب:
و فدیهشدگان خداوند بازگشت نموده با ترنم به صهیون خواهند آمد و خوشی جاودانه بر سر ایشان خواهد بود و شادمانی و خوشی را خواهند یافت و غم و ناله فرار خواهد کرد.
9. هیچ کس بیجا زحمت نخواهد کشید و یکی دسترنج دیگری را نخواهد برد و برای آسایش دیگران بر خویشتن رنج هموار نخواهد ساخت:
بنا نخواهند کرد تا دیگران سکونت نمایند و آن چه را که غرس مینمایند دیگران نخواهند خورد، زیرا که ایام قوم من مثل ایام درخت خواهد بود و برگزیدگان من از عمل دستهای خود تمتع خواهند برد، زحمت بیجا نخواهند کشید و اولاد به جهت اضطراب نخواهند زایید.
10. زبانها گشوده و گویا، چشمها بینا، پایها دوان خواهد بود:
او با عقوبت الهی میآید و شما را نجات خواهد داد، آنگاه چشمان کوران باز خواهد شد و گوشهای کران مفتوح خواهد گردید، آنگاه لنگان مثل غزال جستوخیز خواهند نمود و زبان گنگ خواهد سرایید.
11. این جهان بیجنگ به نور عدالت و دادگستری منور خواهد بود و بانی آن خردمندی خواهند بود که از دانش و حکمت مایهور است:
و نهالی از تنه یسی بیرون آمده، شاخه از ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهند کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود. بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود، و جهان را به عصای دهان خویش زده شرپران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت.
12. بندگان همه یکدل و یکجهت در راه معرفت خداوند و شناخت نعمتهای او گام برخواهند داشت: و در ایام آخر واقع خواهد شد که کوهخانه خداوند بر قله کوهها ثابت خواهد شد و فوق تلها برافراشته خواهد گردید و جمیع امتها به سوی آن روان خواهند شد و قومهای بسیار عزیمت کرده خواهند گفت: بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوک نماییم ...
13. بالاخره در زمان آخر مردم با زبان پاک و با قلب روشن خدا را خواهند ستود ستایشی واحد و یگانه: ... زیرا که در آن زمان زبان پاک به امتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند.
بخش سوم: حوادث عصر پس از ظهور در عهد جدید
1.جهان پایانی بر پایه اوصاف پراکندهای که از آن شده است، جهانی است بیمرگ، بیغم و رنج، بیدرد و ماتم و جاوید. خدای بزرگ هر که را تشنه است از آب حیات سرمدی سیراب میسازد و همه نابکاران و دروغگویان را نابود میکند:
و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا که چیزهای اول درگذشت ... من به هر که تشنه باشد از چشمه آب حیات مفت خواهم داد و هر که غالب آید وارث همه چیز خواهد شد و او را خدا خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.
2. جهان پر است از آب و میوه، و آدمیان تنها خدا را میپرستند، همیشه روز است و حکومت با فرمانروای توانایی است که فرمانرواییش بر دوام است.
و نهری از آب حیات به من نشان داد که درخشنده بود مانند بلور و از تخت خدا جاری میشد. و در وسط شارع عام آن و بر هر دو کناره نهر درخت حیات را که دوازده میوه میاورد یعنی هر ماه میوه خود را میدهد و برگهای آن درخت برای شفای امتها میباشد و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود و تخت خدا در آن خواهد بود و بندگانش او را عبادت خواهند نمود و چهره او را خواهند دید و اسم وی بر پیشانی ایشان خواهد بود و دیگر شب نخواهد بود و احتیاج به چراغ و نور آفتاب ندارند زیرا خداوند خدا برایشان روشنایی میبخشد و تا ابدالآباد سلطنت خواهند کرد.
3. از رویدادهای مهم، ظهور جنگ فرشتگان با اژدهای بزرگ یعنی شیطان و راندن از بارگاه کبریایی و فرو افتادنش بر زمین و ناکار شدن اوست:
و در آسمان جنگ شد میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد و اژدهای بزرگ انداخته شد یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمی است که تمام ربع مسکون را میفریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش باوی انداخته شدند و آوازی بلند در آسمان شنیدم که میگوید: اکنون نجات و قوت و سلطنت خدای ما و قدرت مسیح او ظاهر شد زیرا که آن مدعی برادران ما که شبانهروز در حضور خدای ما برایشان دعوی میکند، به زیر افکنده شد.
4. این بند کشیدن و درماندگی ابلیس هزار سال به درازا میکشد:
و دیدم فرشتهای را که از آسمان نازل میشود و کلید هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است و اژدها، یعنی مار قدیم، را که ابلیس و شیطان میباشد گرفتار کرده او را تا مدت هزار سال در بند نهاد او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مهر کرد تا امتها را دیگر گمراه نکند تا مدت هزار سال به آنجام رسد و بعد از آن میباید اندکی خلاصی یابد.
5-پس از هزار سال ابلیس رها میشود تا یأجوج و مأجوج را گمراه کند و از آن پس به دریاچه کبریت و آتش افکنده خواهد شد و تا ابد عذاب خواهد کشید:
و چون هزار سال به آنجام رسد، شیطان از زندان خلاصی خواهد یافت تا بیرون رود و امتهایی را که در چهار زاویه جهاناند یعنی جوج و ماجوج را گمراه کند و ایشان را به جهت جنگ فراهم آورد، که عدد ایشان چون ریگ دریاست و بر عرصه جهان برآمده لشگرگاه مقدسین و شهر محبوب را محاصره کردند. پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته ایشان را بلعید و ابلیس که ایشان را گمراه میکند به دریاچه آتش و کبریت انداخته شد و تا ابدالآباد شبانهروز عذاب خواهند کشید.
دوران حکومت مجدد مسیح بر مبنای عهد جدید یا تفسیرهای آن متفاوت است و به طور کلی از چهل سال کمتر و هفت هزار سال بیشتر نیست برخی تفسیرها این مدت را به ابهام یاد کردهاند و مدت آن را برابر آفرینش جهان تا ظهور، از طوفان نوح تا ظهور و یا به اندازه عمر سه نسل دانستهاند و بنابر یک پندار این دوران تنها یک دوران انتقالی میان زندگی این جهانی و رستاخیز است. عهد جدید این دوره را ظاهراً هزار سال میداند:
و آنانی را که وحش و صورتش را پرستش نکردند، و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح هزار نسال سلطنت کردند.
بخش چهارم: عصر پس از ظهور نجات بخش در اسلام
1. بنابر روایات وارده پس از انتشار ظهور قائم به تدریج مردم بدو میگروند تا این که تعداد این گروندگان به ده هزار نفر (به تعداد یاران پیامبر ص در فتح مکه) میرسند و «آنگاه است که با اجازه خداوند، مردی هستند آماده که به همه صفات خوب آراستهاند و حضرت را در همه لحظات قیام، یاری میکنند و پیوسته در ارتباط با اویند.
روایات تصریح دارد که حضرت تا آنگاه که تعداد یارانشان به ده هزار نفر برسند در مکه باقی میمانند و سپس به سوی مدینه حرکت میکنند».
2. به استناد احادیث صحیح، در تشکیل دولت مهدی(عج) مراحل مختلفی وجود دارد مرحله نخست: تأمین امنیت عمومی حتی برای حیوانات است مرحله دوم: تأمین معاش و زندگی عموم از راه تکثیر و تولید؛ و بالاخره مرحله سوم: پرورش استعدادهای بشر برای پیشرفت و تکمیل علوم نهفته است. و اینها نیست مگر تأییدهای خدایی و توفیقهای ربانی.
اشاره به این مراحل را از این حدیث میتوان دریافت «فعند ذلک تفرخ الطیور والحیتان فی مجاری انهارها و تمد الارض ضعف اکلها ثم یسیر مقدمته جبرائیل و ساقته اسرافیل فیملا الارض عدلا و قسطاً بعد ما ملئت جوراً و ظلماً» هنگام برقراری آن دولت، پرندگان به آسودگی در آشیانه خود تخم میگذارند و جوجههای خود را میپرورانند و همچنین ماهیها در مجاری انهار؛ آبادانی زمین توسعه مییابد و بیش از آذوقه و خوردنی محصول میدهد سپس در مقدمه او جبرائیل پیش میرود و اسرافیل در ساقه او، آنگاه زمین را پس از آن که از ظلم و جور پر شده است، پر از عدل و داد میکند.
این حدیث مراحل آثار و وضع این دولت را مینماید از مرحله اول تأمین امنیت عمومی حتی برای حیوانات تا این که مصون از تعرض، زندگی و تولید کنند، در مرحله دوم تأمین معاش و زندگی عموم از راه تکثیر و تولید پس از این دو مرحله قوا و استعدادهای بشر در راه تکامل علم و هدایت پیش میرود
3. بر رفاه و آسایش عمومی در عصر مهدی(عج) بسیار تأکید شده است. اشاراتی از قبیل: ایمن شدن گوسفند از گرگ و آب خوردن از یک آبشخور، دوست شدن مار و آدمی و گاو و شیر، بیانکننده همین آسایش و امنیت عمومی باشد. در حدیثی آمده است: «اذا قام قائمنا وضع یده علی رئوس العباد ...» یکی از جنبههای این دست نهادن میتواند رحمت و رأفتی باشد که در آن حضرت نسبت به بندگان مخلص و حقیقتجو وجود دارد.
3. روز قیام مهدی(عج) روز استقرار توحید و گسترش اسلام در زمین است، روزی است که ایمان اسلامی و کلمه حقه توحید بر زمین حاکم میشود.
حدیث زیر بیانگر این معنی است «عن کتاب المحجه عن رفاقه بن موسی قال: سمعت جعفرالصادق یقول فی قوله تعالی (وله اسلم من فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً) قال اذ قام القائم المهدی لایبقی ارض الا نودی فیها شهاده ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» از جعفر صادق شنیدم که درباره گفته ی خدای تعالی: «آن چه آسمانها و زمین است خواه و ناخواه تسلیم فرمان او (خدا) است» گفت: هنگامی که قائم(عج) قیام کند زمینی باقی نمیماند مگر در آن گواهی «لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله» ندا داده میشود.
5. در عصر مهدی(عج) همه به دین اسلام میگروند: «فاذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم و لامشرک بامام الا کره خروجه حتی ان لوکان کافراً او مشرکاً فی بطن صخره لقالت یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی و اقتله ...» چون قائم(عج) ظهور کند کافری به خدای بزرگ به جا نماند و هیچ مشرکی به امام نباشد جز آن که از ظهور او بدش آید تا آن جا که اگر کافر یا مشرکی در دل سنگی باشد آن سنگ فریاد کشد ای مؤمن: در دل من کافریست مرا بشکن و او را بکش عصر مهدی(عج) عصری است که در احادیث و رویات متعدد به زمانی توصیف شده است که «فلایبقی الا الدین الخالص .... و لا یترک بدعه الا ویزیلها و لاسنه الا ویقیمها»
احادیثی است که بر پیشرفت و اشاعه دانش در عصر مهدی(عج) و یا مقارن قیام او دلالت دارد، از آن جمله: به نقل از حضرت صادق(ع): علم بیست و هفت حرف است و همه آن چه پیغمبران گفتند دو حرف است و احدی از خلایق تا امروز چیزی غیر از آن دو حرف ندانسته پس وقتی که قائم(عج)، قیام میکند آن بیست و پنج حرف را بیرون میآورد و در میان خلایق منتشر میکند و آن دو حرف را بر آنها علاوه مینماید تا این که بیست و هفت حرف را در یک جا منتشر گرداند.
بالا رفتن دانش عمومی و حاکم شدن علم را بر جو کلی جامعه ، از خطبه حضرت امیر (ع) میتوان یافت آن جا که میفرماید:
یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی.
7. روایت و احادیثی که دال بر آبادانی زمین، رفاه عمومی جامعه و تأمین نیازهای افراد است فراوان آمده و آن چه در زیر میآید نمونهای از بسیار است:
هرگاه قائم ما ظهور کند (حدیث به نقل از حضرت امیر(ع) است) آسمان قطرههای خویش را فرو میریزد و زمین نباتات؛ خود را میرویاند عداوت و خصومت از دلهای بندگان زایل میشود و درندگان با حیوانات مصالحه میکنند یعنی درندگان به حیوانات متعرض نمیشوند و زن از عراق به شام میباشد و پاهایش را نمیگذارد مگر بر بالای نباتات، اسباب و آلات زینتش در سرش میباشد و هیچ کس به او متعرض نمیشود و هیچ جانور درنده به او تعرض نمیکند و او هم از آنها نمیترسد.
8. روایات متعدد بر این نکته اشاره دارند که در عصر حضرت مهدی(عج) معادن زمین بر او مکشوف میشوند و آشکارترین روایت بر این معنی عبارتی است که در خطبه حضرت امیر(ع) آمده است:
... و تخرج الارض و السنه ...
زمین پارههای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد. آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست و کتاب خدا و سنت پیامبر را احیا خواهد کرد.
9. در ینابیع الموده (ص 410) در ضمن حدیثی از شیخ کمال الدین آورده است:
..... و تقسیم المال بالسویه و یعدل الرعیه ...... فی ایامه لاتدع السماء من قطرها شیئاً الا صبته و لا نداع الارض من نباتها الا اخرجته و هذا الامام المهدی القائم بامر الله یرفع المذاهب فلا یبقی الا الدین الخالص.
مال را به تساوی تقسیم میکند به عدالت با رعیت رفتار میکند .... درایام او قطره ای در آسمان نیست مگر آن که به زمین میریزد و نباتی در زمین نیست که نروید او امام مهدی قیامکننده به امر خداست که مذاهب را از زمین بر میدارد و جز دین خالص چیزی نمیماند.
نتیجه
1. اندیشه نجاتبخشی و ظهور منجی در پایان این جهان به طور کلی در همه ادیان وجود دارد.
2. توصیفی که از جهان پایانی در ادیان مختلف دیده میشود از بسیاری جهات با اوصاف دنیای پس از مرگ شبیه است به طوری که گاه جدا کردن این دو از یکدیگر تقریباً غیرممکن است.
3. تحولاتی که پس از ظهور منجی در جهان اتفاق میافتد در بسیاری جهات در ادیان مشترک است از جمله:
3ـ1. توجه به دین بیشتر شده و مردم با رغبت وظائف دینی را آنجام میدهند.
3ـ2. جهان و جهانیان سیر تکاملی خود را طی میکنند تا بدان حد که کاملاً از علایق مادی آزاد شوند و شایسته مقام قرب گردند.
3ـ3. آسایش همگانی تأمین شده است آسایشی که آدمیان و خزندگان و چرندگان و درندگان را نیز در بر دارد.
3ـ4. جنگ و خونریزی از جهان رخت برخواهد بست و قومی بر قوم دیگر شمشیر نخواهد کشید.
3ـ 5. مردم همه یکدل و یکجهت در راه معرفت خداوند و شناخت نعمتهای او گام برخواهند داشت.
3ـ6. در عصر مهدی(عج) همه به دین اسلام میگروند. (از نظر اسلام)
3ـ7. علم و دانش شکوفا شده و فرهنگ عمومی جامعه در همه زمینهها پیشرفت میکند.
3ـ 8. قانون بر اساس کتاب خداوند حکمفرما میشود (زردشتی معتقد به حاکمیت کتاب اوستا و یهودی و مسیحی معتقد به حاکمیت تورات و انجیل و مسلمانان اعتقاد به حاکمیت قرآن دارند).
منابع
1- انگلساریا ، گزیده های زاد اسپرم 1964 بمبئی.
2- انگلساریا، زند بهمن یشت 1957 بمبئی.
3- پورداوود، ابراهیم 1927، سوشیانت ، بمبئی.
4- پورداوود، ابراهیم، 1336 یادداشتهای گاتها، به کوشش بهرام فره وشی، انجمن ایرانشناسی.
5- پورداوود ابراهیم، 1336 یسنا، جلد 1 و 2 به کوشش بهران فرموشی انتشارات ابن سینا، تهران.
6- تفضلی ، احمد (مترجم)، 1354 مینوی خرد، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
7- الحسینی البلخی القندوزی، سلیمان، 1302 ینابیع الموده، تهران.
8- خراسانی، محمد جواد، 1357 مهدی منتظر (ع)، قم.
9- دینشاه، تهمورس، 1349 بندهش ایرانی ، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
10- الصافی (الگلپایگانی) لطف الله، 1338 منتخب الاثر فر الامام الثانی عشر (ع) الطبعه الثانیه، مرکز نشر الکتاب، قم.
11- طالقانی، سید محمود، 1360 مهدودیت و آینده بشر، بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی با همکاری انتشارات قلم، تهران.
12- طباطبایی، محمد حسین، 1342 تفسیر المیزان، ترجمة فارسی، جلدهای 1، 5، 19، 24، 30، 32، 34، 38، انتشارات مؤسسه مطبوعات دارالعلم قم.
13- عبده شیخ محمد، 1419 ؛ شرح نهج البلاغه، ناشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات چهار جلد در یک مجلد بیروت.
14- قرآن، چاپهای مختلف.
15-کتاب مقدس، کتاب عهد عتیق و عهد جدید، انجمن پخش کتاب مقدسه.
16-مجلسی، محمد باقر بحارالنوار جلد سیزدهم ترجمه حسن بن محمد ولی سازمان انتشارات جاویدان، ارومیه.
17- مطهری، مرتضی، 1354، امدادهای غیبی در زندگی بشر، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزة مدرسین حوزة قم، 1354.
18- مسینا، جاماسب نامه، 1939، رم.
19- مدن ، دینکرد 1911، بمبئی .
20- نوبختی، 1353، فرق الشیعه ، ترجمه محمدجواد مشکور، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
21- هاکس، جیمز، 1349، قاموس کتاب مقدس، تهران.
http://www.mahdawiat.com/
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : nazaninfatemeh