سینماسینما، کیوان کثیریان:دومین فیلم سهیل بیرقی پس از فیلم غافلگیر کننده “من”، به یک داستان واقعی و معاصر اختصاص یافته است. در سینمای ایران، همواره حساسیتهای مرسوم و البته غالبا غیرضروری مانعی جدی بر سر ساخته شدن فیلمهایی بر اساس داستانهای واقعی بوده است.
نمونه نزدیکتر این گونه فیلمها “خشم و هیاهو”ی هومن سیدی است که به ماجرای مشهور ناصر محمدخانی و شهلا جاهد پرداخت ولی برای پیشگیری از دردسرهای احتمالی، ناچار شد تغییراتی موثر در داستان بدهد تا شباهت فیلم به ماجرای اصلی به حداقل برسد و همین به یکی از نقاط ضعف فیلم و فیلمنامه تبدیل شد.
بیرقی در دومین فیلمش تلاش کرده براساس یک داستان واقعی با پسزمینه ورزشی، درامی پرتحرک بسازد و در عین حال یک محدودیت مدنی برای زنان را به نقد بکشد. این وجه مضمونی و تم مبارزه برای احقاق حق موجب شده است، “عرق سرد” درحالی که خوش ساخت و روان است، به لحاظ مضمومی نیز فیلم جسور و مهمی باشد.
بیرقی همچون فیلم اولش توانسته بر روابط و شخصیتهای اصلی قصه اش تمرکز کند و از حشو و زوائد بپرهیزد. جدی گرفتن جزییات و خوب درآوردن روابط از جمله ویژگیهای “عرق سرد” است.
رابطه افروز و دوستش مصی -دو فوتسالیست زن- و همچنین رابطه افروز و همسرش باورکردنی از آب درآمده و فراز و فرودهای پذیرفتنی دارد.
بازیهای خوب از جمله نقاط روشن فیلم است؛ باران کوثری که دیگر به یک بازیگر باثبات، جسور و تنوع طلب بدل شده است، امیر جدیدی که امسال سال درخشش او در نقشهایی متفاوت خواهد بود و هدی زین العابدین که به اندازه و درست بازی میکند و نشان میدهد بازیگر مکمل توانایی است و موفقیتش در اسرافیل اتفاقی نبوده.
اگر سکانسهای میدان فوتبال متقاعد کنندهتر از آب میآمد و سکانس فینال منطق هماهنگتری با کلیت قصه مییافت و یکی دو حفره فیلمنامه با دقت بیشتری پر میشد، با فیلم کاملتری مواجه بودیم.
3 ستاره از 5
بخش اعظم این یادداشت در مجله فیلم ویژه جشنواره به چاپ رسیده است.