مقدمه
اَلحَمدُللهِ ربِّ العَالَمین وَ الصَّلوه و السَّلام عَلی مُحَمَّد ٍوَ آلهِ الطَاهِرین
هر یک از واژه ها و اصطلاحاتی که در فرهنگ اسلام بکار گرفته شده است ، متضمن معنا و مفهومی خاص و از جایگاه معینی برخوردار است که باید با همان معنا و مفهوم و جایگاه خود مورد توجه و دقت قرار گیرد . این بدان معنا است که قاموس اصطلاحات و واژه های قرآنی و روائی ترتیبی ویژه و در این ترتیب با کاربرد معین ، وضع شده است و همچون ستاره ای در کل منظومه الفاظ و نمودهای اسلامی ، از خط سیری مشخص و محور خاص خود بر خوردار است و از این رو قلمرو هریک را با چشم انداز باید در نظر داشت . «صدقه» یکی از واژهاست که دامنه ای گسترده و کاربرد فراگیر در آموزشهای اسلامی و در زمینه های اقتصادی ، فرهنگی ، اخلاقی و رفتاری دارد .
فصل اول :
اسلام دین محرومیت زدایی:در اسلام پیش از هر اندیشه و مکتب بشری و بیش از هر قانون گذاری برای رعایت و حمایت افراد درمانده اجتماع و تامین نیازهای مادی و معنوی آنها ، کوشش به عمل آمده و قرآن و سنت و سایر منابع حقوق اسلامی سرشار از فرامین و رهنمودهای تامین کننده رفاه حال این طبقات درمانده ی جامعه است .
همیاریهای اجتماعی در حقوق اسلام بر دو پایه استوار است . اولاً : براساس جهان بینی خاص الهی و حمایت همنوع و احترام واقعی برای او بنا شده است . ثانیاً : بر پایه وحدت و پیوسته بودن جامعه اسلامی و جد انبودن مصالح افراد از یکدیگر ، که همچون حصاری نیرومند و یک پارچه ، همه نگهبان و نگهدار یکدیگرند و وظیفه دارند که به نیازمندیهای یکدیگر همچون نیاز ها و احتیاجات خصوصی خود رسیدگی کنند ، چرا که جامعه اسلامی بر اساس تعاون و همبستگی و همیاری بنا گردیده است . جامعه اسلامی یک واحد حقیقت بیش نیست و همه افراد آن اعضای یک اندامند و خیر و شر و نیک و بد هر یک از اعضاء به یکدیگر اعضای جامعه نیز می تراود و سرایت می کند و شرط سلامت این اندام ، اجرای اصل عدالت و مساوات و اصل مسئولیت متقابل و همیاری همگانی افراد است . به اقتضای اصل مسئولیت ، فرد فرد این جامعه همچنان که مسئول حفظ حیات و رفاه خویش است مسئول دیگران نیز هست و باید در اندیشه ی غم و شادمانی دیگران نیز باشد . این جامعه همان است که خداوند آنرا خانواده ی خود (عیال لله ) دانسته است و بافت آن در سوز و ساز و فقر و غنا و بی نیازی و نیازمندی به هم گره خورده و آمیخته شده است . فرد جامعه اسلامی با تلاش و کوشش خود کار می کند و ثروت تولید می نماید و از آن بهره می گیرد و از فزونیهای آن به دیگر افراد جامعه بهره می رساند . مال ، در حقوق اسلام قبل از انکه صفت فردی داشته باشد ، خصلت الهی و اجتماعی دارد و در قرآن یک جا از آن تعبیر به مال الله( نور/35) و در جای دیگر ، تصرفات انسان در آن به عنوان خلیفه خدا ، اطلاق گردیده است ( انفقو مما جعلکم عموم مستخلفین فیه ) از این رو تمام زوایای حقوق و قوانین اسلام راهگشای تعدیل ثروتهای شخصی برای تامین تعادل و رسیدگی به وضع مادی و معنوی عموم مردم است .
درحقوق اسلام بیمه ها و همیاری های اجتماعی بر دو دسته است : دسته اول : همان است که بر عهده حکومت و دولت اسلامی است که مانعی چون زکات ، خمس ،خراج ، جزیه و فی ، انفال ، اموال بلا صاحب و سایر وجوهی که به صندوق دولت واریز می گردد و سایر مواردی که تفصیل آن در کتب فقهی و حقوقی آمده است . دسته دوم : از بیمه ها و همیاری های اجتماعی در اسلام ، خدماتی است که توسط مؤمنین و تک تک افراد جامعه اسلامی ، انجام می پذیرد و هر کس باید به اندازه وسع و توان خود ، متکفل تامین نیازهای ضروری سایرین بشود و در حق آنها برادری و نیکی و همدردی کند . عناوین این دسته در قرآن و سنت و سایر منابع فقهی زیادند که صدقه ، احسان ، انفاق و ایثار از جمله آن است . بر این اساس است که از اموال و سود ثروتنمدان کاسته می شود و به فقراو نیازمندان می رسد و یا در مصالح کل جامعه مصرف می شود و ثروتها تعدیل می گردد و امکان اینکه ثروت ملی در دست عده ای متمرکز شود ، منتفی گردد و روح برادری و صمیمیت در میان جامعه ایجاد می شود . بطور کلی ، اسلام تلاش و حرکت برای محرومیت زدایی از جامعه را ، یک وظیفه عمومی می داند و اندیشه مبارزه با فقر و کوشش در جهت سیر کردن شکم های گرسنه را یکی از اصول خود معرفی می نماید و کسانی را که در این مسیر گام بر نمی دارند ، در شمار ضد انقلاب و مکذبین رسالت الهی ، قرار می دهد . اسلام نه تنها می گوید باید به محرومین و مستضعفین کمک گردد ، بلکه می گوید باید دیگران را نیز به این کار دعوت کرد و بنای یک حرکت عمومی و همه جانبه را برای نابودی فقر و فلاکت پایه ریزی نمود و نهضت امدادگری و دستگیری از مستمندان و از پای ماندگان را ایجاد کرد . بر این اساس است که قرآن کریم ، یکی از خصوصیت ضد انقلاب را ردع یتیم و بی تفاوتی نسبت به وضعیت و حال فقرا ، مساکین و پابرهنگان ، معرفی می کند و می فرماید : اَرَأیتَ الَّذِی یُکَذِبُّ بالدّینِ الّذی یَدُعَُ الیَتِیمَ وَ لاَ یَحُضَّ عَلَی طَعَامِ المسکینِ: آیا دیده ای آنرا که دین را تکذیب می کند ؟ پس او همان است که یتیم را سخت می راند و برخوراندن بینوا و مسکین نمی انگیزاند (1) کسی که ایمان به حقیقت اسلام آورده و عملاً ایمان خود را به ثبوت رسانده ، غیر ممکن است که خود و دیگران را بی تفاوت به حل محرومان ، تحمل کند . چون آتشی که بوسیله ایمان در درون آدمی ، شعله ور می شود ، ریشه تمامی بی تفاوتیها را می سوزاند و انقلابی در درون علیه ظلم ، ستم و بی عدالتی ایجاد می نماید .
معنای لغوی صدقه :راغب اصفهانی در «مفردات » می گوید :« صدقه از صدق ، به معنی راستی و درستی و مطابقت حرف و عمل و هماهنگی گفتار و اعتقادات و اعمال جوارحی است . به مهریه زن از این جهت صداق گفته می شود که گواه صدق و راستی اعتقاد در دوستی است(2)»در«قاموس قرآن » چنین آمده است : « صدقه چیزی است که انسان از مال خود و قربه الی الله می دهد و آن اعم از زکات است . صدقه به واجب و مستحب هر دو گفته می شود ولی زکات فقط اسم واجب است(3)».در «اقرب الموارد »درباره علت تسمیه صدقه آمده است : «صدقه چیزی است که بنده بوسیله آن صدق عبودیت خویش را اظهار می کند» نورالدین جزایری در« فروق اللغات» می نویسد :« فرق بین لفظ زکات و صدقه این است که لفظ زکات فقط بر واجب اطلاق می شود و صدقه هم به واجب و هم بر ندب و مستحب اطلاق می شود . (4)مرحوم آیه الله طالقانی در معنای صدقه چنین آورده است : « صدقه ، دهشی که در آن پاداش اخروی جوید ، از صدق : راستی – راستی در سخن یا نیت یا در کار (5) .
اهمیت انفاق و صدقه در اسلام :
انفاق از بزرگترین چیزهایی است که اسلام به آن اهمیت داده و برای آن به وسایل گوناگون و طرق مختلفی از قبیل زکات ، خمس و کفارات مالی و سایر اقسام فدیه و انفاقات واجب و صدقات مستحب و همچنین از راه وقف ونذر ، متوسل شده است . هدف اسلام از تشریع این مقررات واجب و مستحب ، این است که سطح زندگی طبقه محروم و مستضعف اجتماع ، که نمی توانند نیازمندیهای خود را بر طرف سازند ، بدینوسیله بالا بیاید . اسلام می خواهد همه شئون زندگی جامعه را به گونه ای منظم و مرتب نماید که ضامن سعادت دنیا و آخرت باشد و بواسطه آن انسان با معارف الهی و اخلاقی انسانی ، در یک زندگی پاکیزه دور از رذایل اخلاقی زیست کند . این جز با یک زندگی خوشی که از نظر آسایش و صفا و صمیمیت در همه افراد جامعه مشابه باشد ، میسر نمی شود و چنین زندگی جز با اصلاح حال همگان و رفع نیازمندیهای زندگی ایشان ، امکان پذیر نیست و راهش این است که افراد جامعه ، از آنچه دارند در راه پر کردن خلأهای اجتماعی که همان نیازمندیهای طبقه محروم است ، صرف نمایند . در قرآن خداوند با مضامین گوناگون توانگران را به انفاق و بخشش سوق داده و بدینوسیله اهمیت آن را خاطر نشان ساخته است . وَ أَنفِقُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلىَ التهَّْلُکَةِ وَ أَحْسِنُواْإِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُحْسِنِینَ . از مال خود در راه خدا انفاق کنید و خود را به هلاکت نیندازید و نیکوئی و احسان کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد (6). یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَِ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌوَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ:اى کسانى که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزى کردیم انفاق کنید! پیش از آنکه روزى بیاید که نه کسی برای گشایش خود چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی بکار آید و کافران ، همان ستمگرانند. (7) َأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الْأَرْضِ : ای اهل ایمان ! انفاق کنید از بهترین آنچه اندوخته اید و از آنچه برای شما از زمین می رویانیم .(8)إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ :همانا مردان و زنانی که در راه خدا به فقراء صدقه و احسان کنند و به خدا قرض نیکو دهند ، خدا احسان آنها را چندین برابر سازد و پاداش با لطف و کرامت نیز عطا کند . (9)مَن جَاءَ بِالحَْسَنَةِ فَلَهُ عَشرُْ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ : هر کس کار نیکو انجام دهد اورا ده برابر آن پاداش خواهد بود و هر کس کار بدى انجام دهد، بیش از پیش از کار بدش کیفر نخواهد داشت و بر آنها ستمی نخواهد رفت .(10)
مفهوم صدقه و انفاق :
همانطور که در معنا ی لغوی گذشت این واژه مفهوم عمیق و گسترده ای دارد که شامل عناوین گوناگون بخشش های مادی و معنوی از واجب و مستحب می گردد ، یعنی زکات ، انفاق ، وقف و سایر وجوه خیرات و مبرات از مصادیق صدقه هستند که مشروح این مطلب در بحث های آینده خواهد امد . صدقه از صدق ، اسم فعل و کاری ست که مومن با انجام آن ، صداقت ایمانی خویش را به نمایش می گذارد . نشان می دهد که تا چه حد در ادعای ایمان و خدا پرستی صادق است . همانطوری که انفاق کاری است هماهنگ با ایفای تعهداتی که انسان مسلمان در برابر خدای خویش پذیرفته است و نشانه خدا ترسی و بیمناکی از حساب رستاخیز است . (11) انفاق ، دادن عطیه در راه خدا و مرتفع ساختن احتیاجات مجتمع و انجام کارهای اصلاحی و کوشیدن در پیدایش رفاه عمومی است و به تعبیر دیگر ، انفاق مصرف و خرج مال در راه خدا اعم از واجب و مستحب در جهت تعدیل ثروت و پر کردن شکاف ها و خلاف ها که همان نابسامانیهای اقتصادی هستند ، می باشد . انفاق ، رابطه انسان را با جامعه اش پایدار می سازد و از این رو فقرها ، نیازها ، مستندیها را از بین می برد . البته مفهوم صدقه و انفاق تنها پر شدن خلاهای اجتماعی نیست بلکه رابطه ای با ساخته شدن انسان هم دارد زیرا انسانها در سایه گذشتها ، بخششها و ایثار ها ، روحشان روح الهی انسانی می گردد بر این اساس نداشتن و ندادن کمال نیست ، بدست آوردن و از خود جدا ساختن عامل سازندگی انسان است . (12)این نکته از قرآن مجید بخوبی بدست می آید ، آنجا که خطاب به رسول الله (ص) می فرماید : خُذْ مِنْ أَمْوَالهِِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهَِا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لهَُّمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ: از اموال آنها تصدق و کفاره بگیر تا به آن وسیله تزکیه و پاکشان کنی و برایشان دعا کن زیرا دعای تو موجب آرامش آنهاست و خداوند شنوای داناست . (13)انفاق و اخراج مال آزمایش و امتحانی است که بدینوسیله میزان از خود گذشتگی و فداکاری انسان مشخص می گردد . آیات بسیاری در قرآن مجید بدین مطلب صراحت دارد که یکی از موارد و موضوعاتی که خداوند به آن انسان را آزمایش و امتحان می کند مال و ثروت است . امام صادق در زمینه اهمیت این مطالب می فرمایند : ما بَلا اللهُ بِشَیءٍ اَشدّ عَلیهِم مِن اِخراج الداراهمِ :خداوند بندگانش را به چیزی سخت تر از انفاق و اخراج درهم و دینار مبتلا نکرده است . (14)بنابراین انفاق و جهاد با مال از مهمترین اصول آموزشی و پرورشی در برنامه های اجتماعی و روشهای اقتصادی اسلام است . این اصل ریشه ای مهم در بر گیرنده ابعاد زندگی انسان که پایه های ثروت اندوزی و خوشگذرانی را منهدم می سازد و بنای یک زندگی سراسر انسانی و با فضیلت و کمال و پایداری را برای همگان می سازد . (15)
فصل دوم :
انفاق رکنی از ایمان :در جاهای متعددی از قرآن ، آنجا که ایمان و مومن را معرفی می کند انفاق را یکی از ارکان این دو معرفی می نماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلىَ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَُّونَ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ : مومنان آنها هستند که چون ذکری از خدا شود دلهاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا بر آنها تلاوت کنند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدا خود در هر کاری توکل کنند . همانا که نماز را به پا می دارند و از هر چه روزی آنها کردیم به فقرا انفاق می کنند (16). همانطور که مشاهده می شود در این دو آیه 5 رکن و پایه برای ایمان مومن ذکر شده یکی از آنها انفاق است. در دنباله همین آیه خداوند می فرماید : اُولئکَ هُمُ المُؤمِنُونَ حَقّاً : آنها همان مومنان حقیقی هستند . در آیه دیگر می فرماید : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ : همانا مومنان کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و بعداً هیچ گاه شک و ریب به دل راه ندادند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند اینان به حقیقت راستگو هستند . (17)اهمیت و عظمت انفاق و گذشتهای مالی به حدی است که در ردیف مسائل اصولی اسلام قرار گرفته است . این مطلب با گذری کوتاه به کاربرد آن در آیات قرآن و احادیث گهربار ائمه معصومین به خوبی نمایان می شود که نمونه هایی از این موارد به نظر خوانند گام محترم می رسد .
1. هم ردیف ایمان به غیب :خداوند در ابتدای سوره بقره آنجا که صفات متقین که بهرمند از هدایت قرآن هستند را بر می شمارد ، می فرماید : الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُون :آنها که ایمان به غیب می آورند و نماز را بپای می دارند و آنچه روزی آنان کرده ایم انفاق می کنند . (18)
2. هم ردیف جهاد با جان :انفاق مصداق و موردی از جهاد و در کنار جهاد با جان ذکر شده است : انفِرُواْ خِفَافًا وَ ثِقَالًا وَ جَهِدُواْ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُون : برای جنگ با کافران سبک بار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا با مال و جان جهاد کنید . (19)علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید : اَللهَ، اَللهَ فی الجهادِ بِاَموالِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فی سَبیلِ الله : خدا را ، خدا را ، بر شما باد در جهاد کردن با مال و جان و زبانتان در راه خدا (20).
3. انفاق یکی از ویژگی های متقین :هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ : هدایت قرآن مخصوص متقین است همانا که ایمان به غیب می آورند و از آنچه روزی داده شده اند انفاق می کنند .(21)وَ سَارِعُواْ إِلىَ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُنفِقُونَ فىِ السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ : بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فراگرفته و مهیا برای پرهیزگاران است . آنهائی که مال خود به فقراء در حال وسعت و تنگدستی ، انفاق کنند . (22)در همین رابطه رسول اکرم (ص) می فرماید : بَذلُ المَوجُود زِینَهُ مُتَّقین است . : بذل و بخشش دارائی آرایش و زینت متقین است . (23).
4.سفارش به انفاق در احادیث: در حدیثی امام رضا (ع) از قول جد بزرگوارش رسول اکرم (ص) می فرماید : خیرُ مال المَرءِ وَ ذَخایرهُ الصدَقَه :بهترین ثروت و ذخیره انسان صدقه ای است که در راه خدا می دهد . (24)در روایتی دیگر از پیامیر اکرم (ص) می فرماید : اًلخلقُ عیالُ الله فَاَحَبَهُم الی الله عَزُوجل اَنفقَهُم لِعیالهِ: همه ی انسانها ، عیال خدای بزرگ هستند و کسی در پیشگاه او محبوب و عزیز است که انفاق و بخشش بیشتری به عیال خدا انجام دهد .(25) امام علی (ع) می فرماید : ثَقّلوا مَوازینَکم بالصدقه : سنگین کنید ترازوهای خود را با صدقه دادن . (26)امام علی (ع) در حدیثی دیگر می فرماید : اَعطاءُ هذا المال فی حقوقِ الله فی باب الجُود : بخشش و مصرف مال در راه خدا و ادای وظایف از آثار و نتایج جود است . (27).
5. ارزش امدادگری :رسول خدا (ص) می فرماید : مَن تصدق بِصدقه علی رجل مسکین ، کان لَهس مِثلُ اجره ، وَلو تداولها اَربعونَ اَلفَ انسان ثُمَّوَصَلت الی مسکین کان لَهُم اجراً کاملاً و ما عندالله خَیرٌ وَاَبقی للذینّ اتقوا وَ اَحسَنوا لَو کُنتم تَعلَمون: هر کس مال صدقه را به مسکین برساند همانند صدقه دهنده اجر برد و اگر صدقه چهل هزار دست بگردد تا به دست مسکین رسد همه اجر کامل صدقه را خواهند برد و آنچه نزد خدا است بهتر و پایدارتر است برای آنانکه پرهیزگار بوده و نیکی کرده اند اگر دانسته باشید .(28)از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود : لَوجَرَی ثوابُ المَعروف علی ثَمانین کفّا لَاُجِروا کُلَّهم مِن غَیر اَن یَنقُصَ مِن صاحبه مِن اَجرِهِ شَیئاً. اگر صدقه و نیکی در حق دیگر به هشتاد دست بگردد همه ثواب یابند بدون اینکه از اجر صاحبش چیزی کاسته شود .(29) از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود : الدّالُ عَلیَ الخَیرِ کَفاعِلِه : کسی که به کار خیری راهنمایی می کند مثل کسی است که آن کار خیر را انجام داده است . (30)و در حدیثی دیگر می فرماید : مَن مشی بِصدقه الی مُحتاج کانُ لَهُ کَاَجرِ صاحِبها مِن غَیرِ اَن یَنقُصَ اَجرِهِ شَیء :کسی که صدقه ای را به محتاجی برساند اجر و پاداشش مانند کسی است که اصل مال را بخشیده بدون اینکه از پاداش بخشنده چیزی کم شود . (31)ابو بصیر از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمود : اَلمُعطُمون ثلاثه : اللهُ المُعطی وُ المُعطی مِن مالِهِ وَ الساعی فی ذلِکَ مُعط: عطا کننده گان سه تایند : خدای بخشنده و آنکه مالش را می بخشد و ساعی که در این جهت تلاش می کند نیز بخشنده است . (32) امام صادق (ع) نیز می فرماید : اَلمُعطُمون ثلاثهّ : اللهُ رَبّ العالمین وَصاحبُ المالِ وَالّذی یَجری عَلی یَدِهِ :1.خدای بزرگ 2. صاحب مال 3. و آن کسی که صدقه و بخشش با همت و تلاش او به مستحقین آن می رسد . (33)
6.راز فضیلت انفاق و صدقه : علت اهمیت و فضیلت انفاق و صدقه بخاطر نقشی است که در زندگی فردی و اجتماعی و رشد معنوی که به وسیله آن عاید انسان می گردد می باشد . در اینجا سه عامل مم را می توان برای راز این اهمیت و فضیلت ذکر کرد . 1. توحید ی کردن همه ی ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان و اینکه موحد بجز خدا محبوب دیگری نداشته باشد ، چون محبت شریک نمی پذیرد و این محبت که منبع و سرچشمه آن قلب است و از آنجا به تمام سراسر وجود انسانی جریان پیدا می کند ، باید جایگاه مختص خداوند بزرگ و آن محبوب ازلی و ابدی باشد و تنها توحید زبانی و گفتاری فایده ای ندارد و توحید باید عملاً در تمام ابعاد زندگی و زمینه های وجود انسان ، تبلور و نمود پیدا کند .لذا قلب به وسیله مفارقت و جدایی از سایر محبوبها ، آزمایش می گردد . مال و ثروت و کلاً زندگی دنیا و نعمتهای آن ، جزء محبوبها و دوست داشتنیهای انسان است ، چون وسیله تمتع و مایه اصلی زندگی اوست . به وسیله انفاق و صدقه ، میزان توحید حقیقی و اعتقاد قلبی انسان به خدا مشخص می گردد که تا چه اندازه ، سایر محبوبها را در آستانه محبوب حقیقی قربانی می نماید و از آن دست می شوید و پرتوی از آیه مبارکه ذیل همین معنا را روشن می سازد : لَن تَنَالُواْ الْبرَِّ حَتىَ تُنفِقُواْ مِمَّا تحُِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شىَْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیم » شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر آنکه آنچه را دوست می دارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید و هر چه انفاق کنید محققاً خدا بر آن آگاه است . (34)پس از فهم این معنا می توان مردم را در رابطه با این مسئله یعنی انفاق و صدقه به سه دسته تقسیم کرد : دسته اول : کسانی هستند که به درستی و به تمام معنا موحدند و به شرایط و لوازم توحید وفادار و بدان عمل می کنند و قلبشان جایگاه ویژه خداوند و محراب و کعبه توحید است . آنها در مقام امتثال ، از تمام مال و ثروت خود در راه دوست دست شسته اند . اینها ، اوحدین و خلصین از مومنین اند که اگر به آنها گفته شود زکات 200درهم چقدر است ؟ می گویند بر عوام به حکم شرع 5 درهم آست ، اما بر ما بذل و انفاق همه واجب است . (35)مردی از امام علی (ع) سوال کرد : زکات به چه اندازه ازمال تعلق می گیرد ؟ امام (ع) فرمود : میزان و نصاب زکات ظاهری را می خواهی بدانی یا باطنی را ؟ آن مرد گفت : هر دو را ،امام فرمود : اما زکات ظاهری در هر 1000 عدد 25 عدد واجب است و اما زکات باطنی این است که آنچه را که برادر دینی تو بدان نیازمند تر است بخود اختصاص ندهی و بدو انفاق کنی .( 36) دسته دوم : از جهت مراتب و درجات توحید ، از دسته اول پائین ترند یعنی با تمام وجود در خدمت توحید قرار گرفته اند ، ولی علاوه بر زکات و خمس واجب ، در موارد نیاز ، انفاق و بخشش می کنند و اکتفا به زکات و خمس واجب نمی کنند . دسته سوم : کسانی هستند که فقط اکتفا به اداء واجب یعنی زکات و خمس می نمایند و بیشتر از این را از گردن خود ساقط می داند . این دسته از مردم ، در مراتب و درجات پائیین و مراحل ایمان و توحیدند و همان عوالم الناس هستند که به علت جهل و نادانی راغب و دوست دار نعمتهای دنیایند . 2. علت و راز دیگر زکات و سایر انفاقات و صدقات مالی و معنوی تطهیر و پاکیزه کردن نفس روح از صفت مذموم و پلید بخل است . بخل که یکی از اسباب هلاکت آدمی و جامعه آدمیان است بوسیله بخشش و انفاقات مال پی در پی از بین می رود و عادت به صدقه و بذل و بخشش می کند چون قطع و جدا کردن محبت دل از چیزی ، جز از راه اجبار و قهر نفس بر ترک آن میسر نمی شود . بر این اساس انفاق و صدقه روح و روان بخشنده را از رذایل اخلاقی مثل حسد و بخل پاک می گرداند به هر اندازه که انفاق و صدقه انجام دهد و به دیگران امداد رساند به همان اندازه از آلودگیهای بخل و حسد و حرص و آز پالایش می گردد3. علت و راز سوم اهمیت و فضیلت وجوب زکات و خمس و استحباب انفاقات و صدقات مالی ، شکر و سپاسگزاری از نعمتها و مواهب الهی است . نعمتهای که خداوند به انسان مرحمت کرده دو گونه است : الف. نعمتهای بدنی و جسمی ب. نعمتهای مالی . عبادات بدنی ، مثل نماز و روزه ، جهاد با جان ، شکر نعمتهای بدن است و عبادات مال یعنی اخراج زکات و خمس و انفاقات مالی و صدقات ، شکر نعمت مال و ثروت است . (37)حضرت علی (ع) می فرماید : لا یَّحُوزُ الشُکرَ اِلاّ مَن بَذَلَ مالَهُ : جمع نمی کند شکر را مگر کسی که بذل کند مال خود را (38).
فصل سوم
اقسام صدقه
ابن فهد حلی در کتاب ارزشمند عده الداعی می گوید :« صدقه بر پنج نوع و قسم است : 1. صدقه مال و ثروت و در آمد است .2. صدقه آبرو و شخصیت است که به وسیله ی آن ، شفاعت و وساطت در کارهای خیر و اصلاح بین الناس می شود رسول اکرم (ص) می فرماید : بهترین صدقه ، دقه زبان است . یکی از صحابه عرض کرد یا رسول الله صدقه زبان چیست ؟ پیامبر (ص) : شفاعت کردن است که بوسیله آن اسیری را آزاد کنی و یا از ریختن خون مظلومی جلوگیری نمایی و همچنینی بوسیله شفاعت کردن خیری به برادر مومنت برسد و بدی و کراهتی را از او برطرف سازی . 3. صدقه دادن کارایی و دانش و تخصص است و آن مشورت است . از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود : صدقه بدهید به برادر دینی خود ، باعلم دانش که او را راهنمایی و ارشاد کند و رای و نظر که او را هدایت نماید . 4. صدقه زبان است که عبارت است از واسطه گری بین مردم و سعی در خاموش کردن آتش خشم و کینه و اصلاح و سازش بین انها خداوند در قرآن کریم می فرماید : لَّا خَیرَْ فىِ کَثِیرٍ مِّن نَّجْوَئهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَحِ بَینَْ النَّاسِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَالِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا : هیچ فایده و خیری در سخنان سری آنها نیست مگر آن کسی که طبق مصلحت در صدقه دادن و نیکوئی کردن و اصلاح میان مردم سخن سری گوید که کسی که چنین کند برای جلب رضای خدا به زودی خدا به او اجر عظیم و بزرگی کرامت فرماید(39) . 5. صدقه و علم و دانش است که عبارت از : بذل و بخشش و نشر ان در میان اهل آن و علم دوستان و دانشجویان است . از رسول اکرم (ص) روایت شده است که فرمود : یکی از موارد صدقه این است که انسان علم و دانش بیاموزد و آم را به مردم آموزش و تعلیم دهد . (40)
اقسام صدقات روزانه :
1.هر کارنیک : عَن اَبی الله عَن آبائه (ع) قال : قالَ رَسول الله (ص) کُلّ مَعروُفٍ صَدَقهُ وَالدّالُ عَلَی الخَیِر کَفاعِلِه وَالله یُحِبُّ الَلّهفان . امام صادق (ع) از اجداد گرامیش نقل می فرماید که رسول خدا (ص) فرمود : هر کار نیک صدقه است و کسی که به کار خیری راهنمایی کند مانند کسی است که آن را انجام می دهد و خدا رسیدگی و کمک به رفع گرفتاری از بیچارگان را دوست دارد . (41)
2. اصلاح ذات البین : عَن حَبیب الاحوال قال : سَمعتُ أبا عبدالله (ع) یَقولُ : صشدقه یُحیبها اللهُ اصلاحُ بینَ الناس اذا تَفاسَدوا و تقارب بَینَهُم اذا تَباعَدُوا . حبیب احوال می گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود : صدقه ای که خدا آن را دوست دارد اصلاح و سازش بین مردم و بهم نزدیک کردن آنها می باشد . (42)
3. ترک شر : قالَ رسول الله (ص) : تَرکُ الشَّرَّ صَدققهُ : رسول خدا (ص) فرمود : انجام ندادن بدی و شرار نکردن صدقه است . (43)
4. صدقه برای خود :قالَ رسول الله (ص) :اَمِسک لِسانَکَ فَانَّها صَدَقَهُ بِها عَلی نَفسِکَ . رسول خدا (ص) می فرماید : زبانت را نگهدار چون نگهدار و حفظ زبان از لغزش ، صدقه ای است که آن را برای حفظ سلامتی خودت انجام می دهی . (44)
5. گفتار پاکیزه : قالَ رسول الله (ص): الکَلمَهُ الطیبه َ صدَقهٍ وَکُلّ خُطوَه تَخطُوها الی الصلاهٍ صَدَ قهُ: رسول خدا سخن پاکیزه و بی آلایش صدقه است و نیز هز گامی که برای برگزاری نماز بر می دارید صدقه است . (45)
6. آب دادن به تشنه : امام صادق (ع) می فرماید : أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ إِبْرَادُ الْکَبِدِ الْحَرَّى وَ مَنْ سَقَى کَبِدَ أَحَدٍ مِنْ بَهِیمَةٍ أَوْ غَیْرِهَا أَظَلَّهُ اللَّهُ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ : بهترین صدقه آب دادن و خنک کردن جگر سوزان تشنه است و کسی که به انسان یا حیوان لب تشنه جگر سوخته ای آب بنوشاند خداوند در روز قیامت که سایه ای جز سایه ی خدا نیست او را سایه اندازد . (46)
7. کمک به ضعیفان : امام کاظم (ع) می فرماید : عَونُکَ للضَعیفِ من افضَلِ الصَدقةِ . کمک تو به ضعیف و ناتوان از بهترین صدقات است . (47)
8. مهربانی و نوازش فرزندان : عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص لِرَجُلٍ أَصْبَحْتَ صَائِماً قَالَ لَا قَالَ فَعُدْتَ مَرِیضاً قَالَ لَا قَالَ فَاتَّبَعْتَ جَنَازَةً قَالَ لَا قَالَ فَأَطْعَمْتَ مِسْکِیناً قَالَ لَا قَالَ فَارْجِعْ إِلَى أَهْلِکَ فَأَصِبْهُمْ فَإِنَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْکَ صَدَقَة : امام صادق (ع) از پدر (ع) نقل فرمود که رسول خدا (ص) از مردی پرسید : روزه گرفته ای ؟ عرض کرد : نه . فرمود : مریضی را عبادت فرموده ای ؟ عرض کرد : نه . فرمود جنازه ای را تشیع کرده ای ؟ عرض کرد : نه . فرمود : مسکینی را غذا داده ای ؟ عرض کرد : نه . فرمود : به خانه ی خویش باز گرد و اهل بیت خود را تفقد نما و آن را ببوس که این صواب صدقه خواهد داشت . (48)
ایام و اوقات صدقه دادن :
1. صدقه در ماه رمضان : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ تَصَدَّقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِصَدَقَةٍ صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاء : از امام صادق (ع) نقل شده است که : هر کس در ماه مبارک رمضان صدقه دهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او بگرداند . (49)
2. صدقه در روز جمعه : عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ الْخَیْرُ وَ الشَّرُّ یُضَاعَفُ یَوْمَ الْجُمُعَة : جابر جعفی می گوید که امام باقر (ع) فرمود : اجر کار نیک و سزای عمل زشت در روز جمعه چند برابر می شود . (50)
3. صدقه در روز عرفه : عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِذَا کَانَ یَوْمُ عَرَفَةَ لَمْ یَرُدَّ سَائِلا : عبدالله ابن سلیمان گوید : حضرت امام باقر (ع) چون روز عرفه می شد هیچ سائلی را محروم نمی ساخت . (51)
4. صدقه در شب : عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الصَّدَقَةُ بِاللَّیْلِ تَدْفَعُ مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاء : عبدالله ابن سنان گوید امام صادق (ع) گوید : صدقه دادن در شب مردن بد را از انسان رفع می نماید و هفتاد نوع از بلا را دور می کند . (52)
5. صدقه در بامداد : ابا عبد اللله یقول : قال رسول الله (ص) : بَکّروا بالصدقة فاِنَّ ابلاءَ لا یَتخطّها : امام صادق (ع) می فرماید : رسول خدا فرمود : بامدادان را با صدقه آغاز کنید که بلا و خطر در آن روز با صدقه دادن وارد نمی شود . (53)
شرایط و آداب صدقه دادن : در آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام آداب و شرایطی برای صدقه و انفاق بیان شده است که با توجه به این شرایط و آداب و انجام آنها ، آثار سازنده صدقه ظهور و بروز می نماید و چنانچه مراعات نگردد و بدون در نظر گرفتن آن شذایط ، صدقه و انفاقی انجام نشود ، بدون نتیجه و احیاناً ضد ارزش تلقی خواهد شددر این قسمت از بحث بر آنیم که این شرایط و اداب را بیان نموده و توضیح مختصری در اطراف آن بیان نمائیم. 1.کوچک شمردن : یکی از آداب صدقه دادن و انفاق کردن این است که منفق آنچه را که انفاق می کند هر چند زیاد در نظر خود آن کوچک بشمارد و در نظرش بی اهمیت باشد و آن را بزرگ نشمارد تا باعث عجب و ریا شده و موجب حبط و بیهودگی عمل گردد و طاعات و عبادات و اعمال نیک هر چه کوچک و بی چیز در نزد انجام دهنده آن به حساب آید از عظمت بیشتری در پیشگاه پروردگار برخوردار است . همانطوری که عکس آن را مورد گناه و معصیت است ، یعنی اگر انسان ، مرتکب گناهی ولو کوچک می شود باید آن را بزرگ و عظیم بشمارد و از درگاه خداوند بزرگ مغفرت و بخشش نماید . امام صادق (ع) می فرمایند : کار خیر و خدمت به ضعفا با سه چیز تکمیل می گردد : اول اینکه از طرف انجام دهنده کوچک و ناچیز بحساب آید . دوم اینکه مخفی و نهانی باشد . سوم اینکه در انجام آن سرعت و عجله بعمل آید . پس زمانی که آن را کوچک شمردی پیش کسی که آن کار را برای او انجام می دهی آن را بزرگ شمرده ای وقتی آنرا مخفی و نهانی انجام دادی آن عمل نیک و انفاق را تمام و تکمیل کرده ای و زمانی که در انجام آن سرعت و شتاب کردی ، آن را بر گیرنده گوارا نموده ای و اگر چنانچه آن کار خیر و انفاق را بدون این شرایط انجام دهی ، در حقیقت آنرا از بین برده و نابود ساخته ای . خداوند در قرآن می فرماید : وَ لَا تَمْنُن تَسْتَکْثر: به هنگام انفاق ، منت مگذار و آنرا بزرگ مشمر . (54) از امام باقر در رابطه با این آیه نقل شده است که فرمود : لَا تُعْطِی الْعَطِیَّةَ تَلْتَمِسُ أَکْثَرَ مِنْهَا : چیزی نبخش که از گیرنده بیشتر از آنچه بخشیدای ، طلب کنی . (55)
2. با ارزش باشد : انفاق کننده و صدقه دهنده باید از بهرین قسمت مال خود ببخشد و به تعبیر دیگر آنچه بعنوان صدقه به مستحق و یا موسسات خیریه و عام لمنفعه داده می شود باید با ارزش و نفیس باشد . قرآن کریم در این زمینه در آیه 267 سوره بقره می فرماید : هان ای کسانی که ایمان آورده اید بدهید از پاکیزه های آنچه بدست آورده اید و از آنچه از زمین برای شما رویانده ایم و روی نیاورید به پشت ( بی ارزش و وازده ) تا از آن بدهید ، با آنکه خود ستاننده آن نیستید ، مگر با چشم پوشی در آن و بدانید خدا بی نیاز و ستوده است . مالی که انسان در راه خدا انفاق می کند باید از روی ایمان و نیت خالص و گزیده باشد ، مانند زراعت کار و کشاورز هوشیار و عاقبت اندیش که در انتخاب بذر و نهال سعی می کند از بهترین بذر ها و نهالهای اصلاح شده باشد تا حاصلش بهتر و بارورترگردد شخص مومن نیز باید از هر آنچه بیشتر وابسته و علاقمند است انفاق کند و در راه خدا از آن بگذر از جاذبه های مادی شده و بسوی تکامل ومعراج معنویت صعود نماید . سر اینکه آیه مبارکه می فرماید : از بهترین انفاق کنید ،بخاطر این است که با انفاق بهترین ها ، انسان خود را از پنجه حب مال دنیا برهاند همان حب و دوست داشتنی که سرمایه همه خطاها و اشتباهات انسان است . 3. ایثار : یکی دیگر از ویژگی های انفاق این است که به هنگامی انجام گیرد که خود انسان منفق بدان نیازمند و محتاج باشد که در این صورت نهایت اخلاص و از خود گذشتگی و فداکاری شخص انفاق کننده را به نمایش می گذارد . قرآن کریم یکی از خصوصیات انصار را این چنین ذکر می کند : وَ یُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کاَنَ بهِِمْ خَصَاصَةٌ : آنها دیگران را برخود مقدم می دارند هر چند خود به ۀنچه می دهند نیازمند باشند . (56)افرادی هستند که با داد اجناس و لوازم خارج از رده زندگی وظیفه خود را تمام شده تلقی نموده و احیاناً خویش را خیر و امدادگر می پندارند و حال اینکه این عمل نه تنها دلالت بر ارزشمندی و کمال آنها نمی کند بلکه نهایت ضعف ایمان و اعتقاد واقعی آن به مبانی فکری وعقیدتی اسلام را نشان می دهد این عمل همان « روغن ریخته را وقف مزار کردن است » و نشانه خفت و حقیر بودن چنین افرادی است . این گونه افراد همانهایی هستند که خداوند می فرماید : وَ یجَْعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکْرَهُون : آنچه را که خود نمی پسندند به تهیدستان می دهند . (57) امام خمینی (قدس سره ) می فرماید : باید دانست که انسان با علاقه مندی و محبت به مال و منال و زخارف دنیوی بزرگ شده است و تربیت گردیده و این علاقه در اعماق قلب او جایگزین گردیده و منشاء بیشتر مفاسد اخلاقی و اعمالی ، بلکه مفاسد دینی ، همین علاقه است چنانچه در احادیث کثیره وارد است و ما در شرح احادیث به آن اشاره کردیم . پس اگر انسان بواسطه صدقات و ایثار بر نفس ، این علاقه را بتواند سلب کند ، البته قطع ماده فسادو جرثومه قبایح کرده و طریقه نیل به حصول معارف و انقطاع به علم غیب و ملکوت و حصول ملکات فاظله و اخلاق کامله را برای خود مفتوح نموده و این از نکات بزرگ انفاقات مالیه واجبه و مستحبه است و در مستحبات این نکته کامل تر است چنانچه واضح است . (58)
4. منت و اذیت در آن نباشد : صدقه همان است که با اخلاص و صادقانه و بدون ریا و قصد پاداش باشد . صدقه و اخلاق چون مایه حیاتی ، باید پیوسته و دائم باشد تا صدقات را پرورش دهد و مثمر گرداند ولی همین که منت و اذیتی به سبب انگیزه های نفسانی به آن برسد آنرا از حرکت باز می دارد و بی روح و خشک و باطل می گرداند . یکی از آموزش های اسلام در این باره این است که قصد امداد کننده و پرورش دهنده که همان نیت و توجه به خداست ، قطع نشود و بخود بینی و ریا بر نگردد . (59) لذا انفاق در راه خدا در صورتی مورد قبول پیشگاه خدا واقع می شود که به دنبال آن ، منت و چیزی که مورد آزار و رنجش نیازمندان می شود ، نباشد چون زندگی انسان منحصر به سرمایه های مادی نیست بلکه سرمایه های روانی واجتماعی نیز بخشی از حیات انسان است . کسی که چیزی به دیگری می دهد و منتی براو می گذارد و یا با ازار خود او را شکسته دل می سازد ، درحقیقت چیزی به او نداده است زیرا اگر سرمایه ای به او داد سرمایه ای هم از او گرفته است وچه بسا آن تحقیرو شکستهای روحی به مراتب بیش از مالی باشد که به او بخشیده است(60) . چرا منت و اذیت صدقه را باطل می کند ؟ این بدان جهت است که با صدقه بار زندگی طرف را سبک می کنیم و با منت و اذیت فشار بر او وارد می کنیم که در نتیجه این فشار آن سبکب را از بین می برد . (61) خداوند در قرآن کریم آیه 264 سوره بقره می فرماید : ای اهل ایمان ! صدقات خود را به سبب منت و آزار تباه نسازید ، مانند آنکه مال خود را روی ریا انفاق کند ( تا خود نمائی و جلب توجه مرد نماید ) و ایمان بخدا و روز قیامت نیاورده ، مثل چنین مرد ریا کار ، بدان ماند که بجای آنکه در زمین قابلی دانه بذر را افشاند دانه را بر روی سنگ سخت ریزد و تند بارانی غبار آنرا نیز بشوید که نتوانند از او هیچ حاصلی بدست آرند و خدا کافران را هدایت نمی کند . مردی در حالی که خوشحال بود بر امام جواد (ع) وارد شد امام جواد (ع) فرمود : علت چیست که ترا شاد و مسرور می بینیم ؟ عرض کرد یا بن رسول الله از پدرت شنیدم که می گفت بهترین روی که سزاواراست انسان در آن روز شاد و مسرور باشد روی است که خداوند در آن روز خیرات و مبرات ، و بر طرف کردن حاجات و پریشانی برادران مومن را روزی او کند . و امروز 10 نفر از برادران مومن فقیر که عیالوار بودند برای رفع نیاز خود به من رجوع کردند و من به همه آنها کمک کردم لذا خوشحال هستم . امام جواد (ع) فرمود : سزاوار است که خوشحال باشی بشرط اینکه آن را تا کنون از بین نبرده باشی و یا در اینده آن را از بین نبری . آن مرد گفت : چطور ممکن است باطل و از بین برود و حال اینکه من از شیعیان خالص شما هستم امام جواد (ع) فرمود : متوجه باش نیکی به برادران و همه صدقات خود را باطل کردی . آن مرد گفت : چرا یابن رسول الله ؟ امام جواد(ع) فرمود : سخن خدای بزرگ را بخوان که می فرماید : یا اَیُها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتِکم بالمنَ و الاذی : آن مرد گفت : ای پسر رسول خدا نه منتی بر آنان نهادم و نه آزار و اذیت به آنها رساندم(62) امام فرمود : خداوند بزرگ می گوید : لا تبطلوا صدقاتِکم بالمنَ و الاذی و نمی گوید : لا تبطلوا بالمن علی مَن تَتَصَدقون علیه وَبالاذی لِمن تَتَصدقونَ علیه : یعنی منت بطور کلی باطل کننده عمل نیک است و مشروط به منت برگیرنده انفاق و صدقه نیست و اگر کسی با داد انفاق و صدقه خویشتن را از خداوند طلبکار دانست و بر او منت گذاشت مصداق این ایه مبارکه است .(63) امام سجاد (ع) می فرماید : با صدقه خود بر احدی منت زیرا که آن برای تو است و اگر بدان منت نهی در امام نیستی بروز همان کسی گرفتار شوی که بدو منت نهادی زیرا ای خود دلیل است که تو آن را برای خود نخواستی و اگر برای خود می خواستی بر احدی بدان منت نمی نهادی . (64)خواجه عبدالله انصاری در ذیل آیه : و لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی می گوید : ای شما که ایمان آوردید و دست به حلقه بندگی ما زدید و به حبل عصمت مادر آویختید راه بندگی ، نه آن است که به گرد خود نگردید و در طاعت بر ما منت نهید که هر چه شما کنید به توفیق و اراده ما است . دلت که گشاده شد ما گشادیم ، توفیق که یافتی ما دادیم ، احسان به درویش که کردی ما خواستیم . پس همه منت ، ماراست که ساختن از ما و پرداختن بر ما . رسول اکرم روز جنگ خندق گفت : با رخدایا اگر مه عنایت تو بودی ، ما را در کوی توحید چه راه بودی ؟ و اگر نه توفیق تو بودی ، ما را به کار خیر چه توان بودی . پس آن بنده که اطاعت منت بر خدای می نهد از انست که راه بندگی گم کرده ، به طاعت ، خود را وزن می نهد و آن را بزرگ می بیند و نظر دل و دیده از آن بر نمی گرداند ! پس صدقه های خویش را با منت بر درویش ، تباه مکنید . (65)
5. پنهانی و دور از چشم مردم باشد : در بعضی از روایات آمده است که زکات و سایر واجبات مالی را علنی باید داد و در سایر افاقات مالی و کمکهای مادی از قبیل صدقه و غیره رعایت پنهان کاری بهتر است . خداوند در قرآن کریم می فرماید : إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِىَ وَ إِن تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیرٌْ لَّکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیَِّاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیر : اگر آشکار نمائید صدقه ها را ، پس همان خوب است و اگر پنهان دارید آنرا و به بینوایان بدهید پس آن بهتر است برای شما ، و همی زداید از شما بعضی گناهانتان را و خدا به آنچه می دهید بس آگاه است (66). به حکم این ایه ، آشکار کردن و پنهانی دادن صدقه هر دو جایز است و بسته به اختیار شخص می باشد ، صدقه آشکار فواید ی دارد از جمله : ترویج کار نیک و تشویق مردم ، و اینکه شخص را بخیل و بی عمل ندانند و در حقیقت یک نحو تبلیغ عملی است که مردم را به کار خیر و حمایت از محرومان و لنجام کارهای نیک اجتماعی و عام المنفعه می کند . فواید صدقه پنهانی عبارت است از : بی ریا بودن ، شرمند و خجل نشدن و نظیر آن ، چنانکه اتفاق بطور مخفی و دور از انتظار مردم انجام شود بطور قطع ریا و خود نمایی در آن کمتر است و خلوص بیشتر در آن خواهد بود مخصوصاً درباره کمک به محرومان ، آبروی آنها بهتر حفظ می شود .
6. از مال حلال باشد : انفاق و صدقه از مال حلال و از دست آوردهای خود انسان باشد . از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود : مَن اَصابَمالاًمِن اَربَعَ ، لَم یُقبَل مِنهُ فی اَریع : مَن اَصابَ مَالاً مَن غَلولٍ اوریاءاَو خیانهٍ اَو سَرَقهٍ لَم یُقبل مِنه زکاه َ لا فی صَدقهٍ ولا فی حج و لا فی عُمرهٍ . کسی که ما و ثروتی را از چهار طریق بدست آورد ، مصرف آن در چهار چیز مقبول نیست : کسی که مال را از راه غش یا ربا یا خیانت و یا سرقت و دزدی کسب کند مصرف آن برای زکات ، صدقه ، حج ، واجب و عمره مستحبی مجاز نیست . یعنی اگر پولی که از طریق خیانت و سرقت و ریا و فریب کاری و غش بدست آید چنانچه در اره خیر و زکات و حج واجب یا دقه و عمره مستحب انجام گیرد ، نه تنها ادای وظیفه نخواهد شد بلکه موجب بطلان آن اعمال نیز می شود چون شرط اساسی قبول اعمال ، نیت پاک و تقوای الهی است .
شرایط انفاق از دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی : و اما خرج و انفاق ، باید در آن ، از چهار چیز احتراز کند : 1. لوم و تقتیر : آن چنان بود که در اخراجات نفس و اهل ، تنگ فرا گیرد و از بذل معروف امتناع نماید.2. اسراف و تبذیر: و آن چنان بود که درحوزه زواید مانند شهوات و لذت صرف کند و یا زیاده از حد ، در وجه واجب خرج کند. 3. ریا و مباهات : و آن چنان بود که به طریق تصلف و اظهار ثروت ، در مقام مراء و مفاخر انفاق کند . 4.سوء تدبیر : و آن چنان بود که در بعض مواضع ، زیاده از اقتصاد بکار برد و در برخی ، کمتر از آن . در آنچه از روی دیانت و طلب مرضیات ایزدی دهند چهار شرط رعایت باید کرد : 1. آنکه آنچه دهد بطیب نفس و انشراح صدر ، دهد و بر آن تهلف و تاسف ننماید ، نه در ضمیر و نه به ظاهر . 2. آنکه خالص در طلب رضای معبود خویش دهند ، نه به جهت توقع شکری ، یا انتظار جزایی ، یا التماس نشر ذکری وصیتی . 3. آنکه معظم آن به درویشان نهفته نیاز دهد و هر جند سائل را تواند محروم نگرداند . 4. آنکه هتک ستر مستحقان نکند به افشاء و اظهار آن . (67)
فصل چهارم
مصارف صدقات :در قرآن کریم ( آیه 60سوره توبه ) و گفتار آئمه معصومین ، مصادیق و موارد مصرف کمکهای مردمی و افراد و گروهایی که صدق و انفاق بدانها تعلق می گیرد ذکر شده است که اهم آنها ، موارد ذیل می باشد . 1. سبیل الله 2. ارحام و ذوی القربی 3. فقراء 4. مساکین 5. ابن سبیل 6. عاملین 7. آزادی بندگان ( فی الرقاب ) 8. ایتام 9. کمک به قرض داران 10. قرض الحسنه . اینکه برای استفاده بیشتر خوانندگان عزیز شرح مختصری پیرامون هر یک از موارد فوق تقدیم می شود :
1. سبیل الله : هر راهی است که رضای خدا در آن باشد : مثل کشته شدن در راه خدا ، بخشش مال در راه خدا هجرت در راه خدا .(68) سبیل الله هر کاری است که نتیجه و فایده ان به اسلام و مسلمین بر گردد و مصالح دین حفظ شود ، از نمونه های بارز راه خدا ، جهاد فی سبیل الله است که سایر کارهای عام المنفعه و همه گیر تحت این عنوان است مثل راه سازی و تعمیر و اصلاح جاده ها و ساختن پلها و امثال اینها . (69)
2. ارحام و ذوی القربی: رسول خدا می فرمایند : الصدقهٌ عَلی مِسکینٍ صَدقهٌ وَهی علی ذی رَحم صَدَقهٌ وَصلهٌ : کمک به مسکین صدقه است و همین کمک به خویشاوند ، هم صدقه است و هم صله رحم .
3و4. فقرا و مساکین : فقر در لغت به معنی حاجت است : فقیر یعنی حاجتمند و مستمند . مسکین از سکون است یعنی درمانده ، در قرآن کریم فقراء و مساکین فقط در ایه 60 سوره توبه هم ردیف هم ذکر شده اند و همین باعث اختلاف شده که آیا هر دو در یک صفند و یا در دو صف جداگانه اند (70). باتوجه به اصل ماده لغوی هر یک و معنا اصطلاحی که پیدا کرده اند دانسته می شود که هر یک ، صنف خاص است گرچه در بعضی مصادیق قابل جمع اند ، در مجموع نسبت بین فقیر و مسکین نسبت اعم و اخص است یعنی هر مسکین از جهت حاجت و نیاز مالی فقیر است و لکن هر فقیر مسکین نیست و بنابر این حال مسکین بدتر از روزگار فقیر است .
5. ابن السبیل : ابن السبیل کسی است که از وطنش دور مانده است و چنانکه مفسرین می گویند ، مسافری است که از خانواده و مال خود دستش کوتاه می باشد . (71) علا مه طباطبائی می فرماید : ابن السبیل کسی است که بین او و وطنش فاصله افتاده و فاقد چیزی است که زندگی اش را بگذراند گرچه در وطنش ثروتمند و در گشایش است .(72)
6. عاملین : عاملین به مجموعه کار گزاران مشغول در امر جمع آوری صدقات و خیرات اطلاق می شود که به عنوان واسطه بین افراد خیر و نیازمندان انجام فعالیت می نمایند و در این خصوص حق الزحمه دریافت می کنند .
7. ایتام : سرپرستی ایتام و خدمت به آنان ، یکی از اعمال بسیار نیک و پسندیده ای است که در اسلام به آن توصیه و تاکید شده است که در اینجا به روایتی درباره آن اشاره می کنیم : رسول خدا (ص) می فرمایند :مَنَ کَفَلَ یَتیماً وَکَفلَ نَفَقَهُ کُنتُ اَنا وَهُوَ فی الجنتهِ کِهاتَین َوَ قَرَنَ بَینَ اِصیعیهِ المُسحَهِ وَالوُسطی : کسی که یتیمی را سرپرستی کند و خرجی او را بعهده گیرد ، من و او در بهشت مانند دو انگشت وسطی و مسبحه نزدیک هم خواهیم بود . (73)
8. آزادی بندگان ( فی الرقاب ) : معنی لغوی رقبه ، گردن است که اصطلاحاً در متعارف ، مراد از آن کنیز و غلام می باشد . یکی از مصارف صدیقات واجب و مستحب ، آزاد کردن بنده مومن است که مصداق عمده آن در همان ازادی غلامشان کنیزان است ولی مفهوم کلی آن عمومی و انسان شمول است . گردنهای که خداوند آزاد و راستشان افرید و نظامات واژگون بشری ، آنها را خمانده و به بند کشیده است .
9. کمک به قرض داران (غارمین ) : غرم بر وزن قُفل ضرر مالی است که بر اثر حادثه و بلایی عارض مال و ثروت می شود بدون اینکه صاحبش خیانتی کرده باشد .
10. قرض الحسنه : قرض الحسنه نوعی انفاق و ثواب دارد ، هر کس به ثواب علاقمندان است به دادن قرض الحسنه اقدام کند خدا چیزی برای او عوض می دهد و با اینکه اصل پول از ان اوست مثل انفاق و بلکه خود نوعی انفاق است . (74)
فصل پنجم :
آثار انفاق و صدقه:
کسی که مالی را انفاق می کند ، گر چه به خاطرش می گذرد که این مال بدون عوض از دستش رفته ولی اگر اندکی تامل کند در میابد که جامعه ی انسانی به منزله ی شخص واحدی است که اعضای مختلفی دارد و در عین اختلاف ، در هدف زندگی شریک و از لحاظ اثر و فایده با هم مربوطندو از این اگر یکی از آنها فاقد نعمت صحت و استقامت شود از کار خود بازماند سایر اعضا نیز متاثر خواهند شد . ولی اگر آن عضو با ذخیره ای که سایر اعضا اندوخته اند اصلاح شود وضع همه اصلاح شده و صدها بلکه هزاران برابر آن ذخیره عاید همه ی اعضا می شود در این موضوع به برخی از این موارد اشاره می شود :1. خداوند جای آن را پر می کند : در آیات و روایات زیادی چنین آمده است که خداوند کار خیر و صدقه و انفاق مومن را بی جواب نمی گذارد بلکه آن را با بهترین نحو پاسخ داده و چندین برابر پاداش می دهد و این پاداش علاوه آثار معنوی در آخرت ، در زندگی دنیایی مومن نیز ظاهر است . خداوند در این باره در آیه ی 261 سوره ی بقره می فرماید : مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می کنند مانند دانه ای است که از یک دانه ، هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد و خدا از این مقدار نیز بر هر که خواهد بیفزاید . چه ، خدا را رحمت بی منتهاست و به همه چیز احاطه ی کامل دارد .2. اثر انفاق و صدقه در تثبیت شخصیت : یکی دیگری از آثاری قرآن برای انفاق و بخشش به محرومان و به طور کلی در راه رضای خدا ذکر می کند ، تثبیت شخصیت انفاق کننده و صلابت وی می باشد . در قرآن کریم آیه ی 5 سوره ی بقره چنینی آمده است : مثل آنان که مالشان را در راه خوشنودی خدا انفاق کنند و با کمال اطمینان ، خاطر دل به لطف خدا شاد دارند ، مثل دانه ای است که در زمین شایسته بریزند ، بر آن باران زیادی به موقع ببارد و ثمره و حاصلی دو چندان که منتظرند دهد و اگر باران بسیار نبارد اندک اندک ببارد تا باز به ثمره رسد و خداوند به کار نیکان بصیر و آگاه است 3. کار برای خود : نتیجه ی صدقه مستقیماً عاید خود انسان مصدق و منفق می گردد و آثارش در زندگی او ظاهر می شود ، خداوند در این مورد در آیه ی 272 سوره ی بقره می فرماید : آنچه بدهید از خیری ، پس به سود خود شماست و نمی دهید مگر برای جویای روی خدا و آنچه بدهید از خیر ، یکسر به شما باز داده شود و شما ستم نمی شوید . 4. زاد و توشه ی آخرت : اثر دیگر صدقه ، آماده سازی زاد و توشه برای سفر آخرت و حسابرسی دنیای دیگر است . گرچه همانطور که در مباحث گذشته آمد آثار و نتایج و پیامدهای صدقات و انفاقات ، در زندگی و اجتماعات انسانی فراوان است و جامعه ی انسانی را تعدیل می نماید و باعث ایجاد روحیه ی تعاون و همکاری می گردد ، لکن بزرگترین اثر صدقه و انفاق همان ذخیره سازی برای فردای قیامات و بهره وری از آن ، در دنیای دیگر است در این مورد حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) فرمد : هر گاه نیازمند و درمانده ای را بیابی که توشه ی تو را به سوی رستاخیز ببرد و فردا در هنگام نیازمندیت آن را به تو برساند پس او را به غنیمت شمرده توشه خو را بر او بنه ، و بسیار بر او کمک کن در حالی که توانا هستی که شاید روز تنگ دستی او را بطلبی و نیابی و غنیمت بدان کسی را که در زمان بی نیازی ات از وام بخواهد تا در روز تنگ دستی ات به تو پس دهد .5. صدقه بلا را دفع می کند : امام صادق (ع) در این باره می فرماید : رسول خدا می فرماید : صدقه از مردن بد جلوگیری می کند . (75) و رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید : صدقه هفتاد در از بدی را می بندد . (76) ودر حدیثی دیگر می فرماید به درستی که خدایی ، جز خدای یکتا نیست و هر آینه ی او با صدقه انواع دردها از قبیل طاعون ، آتش سوزی ، غرق شدن ، نابودی و دیوانگی – تا هفتاد بدب را بر شمرد – را دفع می کند . (77) . 6. صدقه دوای درد هاست : معاذ بن مسلم می گوید : من خدمت امام صادق (ع) بودم صحبت از درد و مرض به میان آمد ، امام (ع) فرمود : بیماران خود را با صدقه دادن مداوا کنید . چه می شود هر یک از شما ، غذای یک و عده از خود را صدقه دهد ، همانا به ملک الموت فرمانی ابلاغ شود که روح فلان بنده را قبض نما ، پس بنده صدقه ای به فقیر دهد و به ملک الموت خطاب شود که آن فرمان را باز ده (78) .7. صدقه سبب زیاد شده روزی است : علیرغم این فکر غلط که بعضی ها ممکن است داشته باشند کبتنی بر اینکه صدقه دادن موجب از دست رفتن مال و احتیاج خود صدقه دهنده می شود ، آموزش های اسلامی می گوید ، صدقه باعث برکت و ازدیاد مال و سبب نزول رزق است . در این مورد علامه مجلسی روایت کرده است که امام صادق (ع) به فرزندش محمد فرمود : فرزندم : چقدر از خرجی اضافه مانده است ؟ عرض کرد چهل دینار ، امام (ع) فرمود : برو آن را صدقه بده ، محمد عرض کرد : غیر آن چیز دیگری ندارم . امام (ع) فرمود تو صدقه بدهد خدا جایش را پر می کند . آیا نمی دانی هر چیزی کلیدی دارد و کلید رزق و روزی صدقه دادن است ؟! پس برو و چهل دینار را صدقه بده . محمد می گوید امر امام را اطاعت کردم و آن را صدقه دادم ، ده روز طول نکشید که 4000 دینار از جایی برای امام صادق (ع) رسید . (79) عبد الرحمن ابن حجاج از امام کاظم (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود : در بنی اسرائیل مرد صالح و نیکو کاری بود همسرش نیز شاسیته و نیکو کار بود . شبی در خواب دید کسی به او گفت : خداوند تبارک و تعالی مقدار عمر تو را تعیین و مشخص نموده و قرار گذاشته که نصف عمر تعیین شده ات را در گشایش و وسعت و رفاه باشی و نصف دیگر را در تنگ دستی و فقر طی کنی ، حال اختیار با تو است که قسما اول را برگزینی و در گشایش و رفاه زندگی کنی و قسمت دوم را برای نصف دوم عمر بگذاری و یا بلعکس نیمه ی دوم را برگزینی و در سختی و گرفتاری و فقر زندگی کنی . مرد صالح در جواب گفت : زن نیکو کار و شایسته ای دارم که شریک زندگی من است ، بگذار در این باره با او مشورت و نظر خواهی کنم و بعد نتیجه را به تو اعلام نمایم . چون صبح شد به زنش گفت دیشب خوابی دیدم و تمام ماجرا را برای وی تعریف کرد . همسرش گفت : فلانی ! نصف اول را زود انتخاب کن شاید انشاء الله خدا به ما رحم کند و نعمت خود را در تمام عمر بر ما کامل گرداند شب بعد یعنی شب دوم در خواب همان کس به مرد صالح گفت : چه چیز را برگزیده ای نصف اول یا دوم را ؟ مرد گفت نصف اول را ، گفت باشد . بعد از این نعمت های دنیا به خانواده ی مرد صالح روی آورد و رفاه و گشایش در زندگی اش پایدار گشت . همسرش که زن صالحه و شایسته بود گفت : حال که دنیا به ما روی آورده به خویشاوندان محتاج و نیازمندت برس و به آنها مکم کن و نیازمندیهایشان را برطرف ساز ، به همسایه ی فلان برادرت هبه و بخشش کن . نیمه ی اول عمر آنها بر همین منوال گذشت و مدت تعیین شده به پایان رسید . شبی ، مرد نیکو کار و صالح همان فردی را قبلاً در خواب به دیدارش آمده بود ، در خوای دید ، به وی گفت : خداوند به واسطه این انفاق ها و رفع حوائج نیازمندان از تو سپاسگذار است و در باقیمانده ی عمر،مثل گذشته در رفاه و گشایش و فراخ دستی خواهی بود.(80)
صدقات را خداوند می گیرد : در این خصوص در آیه ی 104 سوره ی توبه چنینی آمده است که : آیا نمی دانید که خداست که توبه ی بندگانش را می پذیرد و صدقات را می گیرد . به درستی که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است . امام صادق (ع) در این باره می فرماید : به راستی که خداوند چیزی نیافرید مگر اینکه برای آن خزانه داری مقرر فرمود و مأموری از فرشتگان بر آن گمارد ، جز صدقه که خود متولی و خازن آن گشته است و پدرم چون به سائل چیزی عطا می کرد از وی باز می ستانید و می بوسید سپس بدو باز می گدانید و این برای آن بود که صدقه قبل از آن که به دست سائل برسد به دست خدا رسیده است و فرمود : دوست دارم آنچه به دست خدا رسیده آن را برگیرم (81) . محمد بن مسلم از امام صادق یا امام باقر (ع) چنین روایت می کند : امام سجاد (ع) هر گاه به نیازمندی چیزی می بخشید دست او را می بخشید . به آن حضرت گقته شد چرا این کار را می کنی ؟ آن حضرت فرمود : به جهت اینکه صدقه قبل از اینکه در دست نیازمند قرار رگیرد ، در دست خدا قرار می گیرد . همانا بر هر چیزی فرشته ای موکل است غیر از صدقه که مستقیماً در دست خدا واقع می شود . (82)
خداوند صدقات را رشد می دهد :مرحوم علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن در این باره می فرماید : نمو دادن صدقات در برابر از بین بردن ربا قرار داده شده و نمو صدقات مختص به آخرت نیست ، بلکه این یک خاصیت عمومی است که هم در دنیا و هم در آخرت ظاهر می شود ، بنابر این محق ربا هم در برابر آن هم همین طور است .
انفاق و صدقه شکر نعمت است :یکی از وظایف بنده در برابر خداوند سپاسگذاری ، ستایش ، و شکر است . نقطه و ثنا گویی در مقابل نعمت و اعتراف به آن توأم با نوعی تعظیم می باشد . انفاق و صدقه در حقیقت شکر عملی نعمت است ریال برای اینکه رکن اصلی شکر ، صرف نعمت در راه رضای منعم یعنی خداوند بزرگ است و مظهر اکمل رضایت خدا ، نفع رسانی و ا مداد به دیگران می باشد و امدادگر با انفاق مال خود ، ستایش و سپاس خداوند را به جای آورده است . چنانکه حضرت علی (ع) در این خصوص می فرماید : لا یحصّل الشُکرَ الا مَن بذل مالتٌ : جمع نمی کند شکر را ، مگر کسی که مال خود را ببخشد .
فصل ششم :
دلایل ترک صدقه و عواقب آن
دلایل ترک صدقه و انفاق: موانع انفاق و ندادن صدقه چیست و چه عواملی باعث می شود که انسان از کمک به دیگران سربازند و نسبت به دیگران بی تفاوت و در رابطه با تعهدات ایمانی و آموزشهای اخلاقی شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند . همانطور که قبلاً گذشت ، ریشه زکات ، صدقه و انفاقات در پهن دشت جود و سخاوت و دلهای آکنده از عاطفه و رحمت می روید هنامطور که ریشه ترک این اعمال و عدم کمک و امداد به دبگران در بخل و مال اندوزی می باشد چون بخیل کسی است که حقوق الهی – انسانی را که بر مالش تعلق گرفته نمی پردازد و به دلیل اینکه آنچه را که جمع کرده و از آن حفاظت می نماید شرف و بزرگی خود را در آن می بیند و انفاق آن را تلف و نابود ی میپندارد و از آنجا که جمع مال و ثروت و قطب گردیدن آن در مقابل جاذبه های الهی و انسانی براساس خصلتهای شیطانی است ، نهال سخاوت و باروری و خاصیت ابر گونه شدن و در همه جا باریدن را از انسان می گیرد و از تبدیل شدن به موجودات بخیل و خود گرا و حریص و گرفتار آرزوها و آمالدور و دراز می نماید که آخرت را فرای دنیا گردانده و احساسات انسان دوستانه را لگدمال نماید : محمد اسماعیل بن بزیع می گوید : از امام رضا (ع) شنیدم که می فرماید : مال دنیا جمع نمی شود مگر با پنج ویژگی و خصلت : بخل زیاد ، آرزوهای طولانی و دراز ، حرص و آزمندی فراوان ، قطع رحم و ارتباط خویشاوندی ؛ ترجیح دنیا بر آخرت . (83) در اینجا به برخی از این خصلتها که باعث از بین بردن روحیه تعاون و همکاری و عواطف انسان دوستانه و ترجیح دادن دنیا بر آخرت می شود اشاره می کنیم. :
1. بخل : در روایات چنین آمده است : ضربه ای که ناحیه بخل بر ایمان وارد می شود از ضربه های دیگر به مراتب بیشتر است . امام صادق (ع) روایت می کند که رسول خدا (ص) فرمود : هیچ چیز مانند بخل و آز ، ایمان را از بین نمی برد . سپس فرمود : این بخل ، دارای خزندگی و نفوذی مانند خزندگی و نفوذ موریانه است و شعه هایی مانند شعبه های شرک دارد . (84)رسول گرامی اسلام در حدیثی دیگر می فرماید : إِیَّاکُمْ وَ الشُّحَّ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِالشُّحِّ أَمَرَهُمْ بِالْکَذِبِ فَکَذَبُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالظُّلْمِ فَظَلَمُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالْقَطِیعَةِ فَقَطَعُوا: از بخل بپرهیزید بخاطر اینکه بخل باعث هلاکت امم سابق بر شما گردید حالت بخل آنان را وارد به دروغگوئی میکرد و آنان دروغ می گفتند ، آنان را امر به ظلم کرد آنان هم ظلم کردند ، آنان را وادار به قطع رحم کردند نمود آنها هم اطاعت کردند . (85) می بینیم که در این حدیث شریف ، پیامبر اکرم اثرات بخل و بخالت را با تمام گستردگی آن بیان فرمایند . آنچه از این حدیث شریف استفاده می شود این است : یکی ار عوامل هلاکت امتهای سابق حالت رذیله انسان را از مسیر حق منحرف می کند و حالت ایثار و فداکاری را از انسان می گیرد و انسان تن به هر کاری از جمله دروغگویی ، ظلم ، قطع رحم و ... می دهد . 2. سوء ظن به خدا : عامل دیگری که در عدم امداد و کمک به محرومان و مستضعفان موثر است بدگمانی و درحقیقت عدم اعتقاد راستین و باور حقیقی به خداوند بزرگ است ، همانها که رسوبات جاهلیت و روحانیت شیطانی و دل بستگیهای مادی ، انگیزۀ بدگمانیسان به پروردگار جهانیان گردیده است . در این مورد امام صادق (ع) می فرماید : مَنع المَوجودِ سٌوء الظن بالمعبود : خود داری از انفاق ، سوء ظن و بدگمانی به خداست . 3. دروغ و نفاق : یکی از علائم مهم و اساسی ایمان راستین و حقیقی بطوری که در ایات و روایات آمده و ما نیز در مبحث صدقه و انفاق بیان کردیم انفاق فی سبیل الله و امدادرسانی به دیگران و کمک به نیازمندان اقتصادی جامعه اسلامی است ، تا آنجا که رکنی از ارکان ایمان محسوب می شود . بر این اساس کسانی که از روی آزمندی و خوی لئامت ، از انفاق و صدقه و رفع حوادج و نیازمندیهای مردم و محروم و مستضعف ، دریغ می ورزند ، در حقیقت ایمان راستین ندارند و در درون ، دچار نفاق و دروغگویی می باشند . خداوند در آیات 75 تا 77 سوره توبه می فرماید : از آنها کسانی هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزی کند ، قطعاً صدقه خواهیم داد و از شاکران خواهیم بود . اما هنگامی که از فضل خود به آنها بخشید بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی گردان شدند . این عمل ، نفاق را در دلهایشان تا روزی که خدا را ملاقات کنند بر قرار ساخته ، این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلف جسته اند . 4. کفر : خداوند در این مورد در قرآن کریم ( آیه 47 سوره یاسین ) می فرماید : هنگامی که به آنها گفته می شود از آنچه خدا به شما روزی کرده است در اره او انفاق کنید کافران به مومنان می گویند آیا ما کسی را صعام کنیم که اگر خدا می خواست او را سیر می کرد شما تنها در گمراهی آشکارید . این منطق همه افراد غنی و ثروتمند است که برای توجیه مال اندوزی خود و خوداری از امداد و انفاق به جامعه دست به چنین تحلیل هایی می زنند . همان ها که ایمان درستی ندارد و سوء ظن به خدا و خود خواهی و بخل و آز ، دل و قلبشان را فرا گرفته است ، می گویند اگر فلانی فقیر است حتماً کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم بنابر این نه فقی آنها و نه غنای ما هیچ کدام بی حکمت نیست . این یک بهانه عمومی در طول اعصار و قرون بوده و هست . نظام تکوین چنین ایجاب کرده که خداوند زمین را با تمام مواهبش در اختیار بشر قرار دهد و انها را در اعمال خود برای طی کردن مسیر تکامل آزاد بگذارد و درعین حال غرائزی ر او آفریده شده که هر کدام او را به سویی سوق می دهد . بهر حال جواب کافران به مومنان در رابطه با انفاق فقرا و مساکین مغالطه و خلط بین اراده تشریعی و اراده تکوینی خداوند است . چون اساس اراده تشریعی خدا امتحان و هدایت بندگان است و به آنچه که در دنیا و آخرت صلاحشان در آن است و معلوم است که چنین اراده ای ممکن است از مرادش تخلف کند . ولی اراده تکوینی از مرادش تخلف نمی کند معلوم است که معیشت و اراده خدا که به طعام فقرا و انفاق بر آن تعلق گرفته ، مشیت و اراده تشریعی است ، نه تکوینی ، پس تخلف این اراده در مورد فقرا این امر مشخص می شود که کفار توانگر ، از آنچه به آن مامور شده اند تمرد و عصیان ورزیده اند و هیچ دلالتی ندارد بر اینکه اراده خدا به امر انفاق آنان تعلق نگرفته و مومنین در این دعوی دروغ گفته اند . (86)
عواقب ترکه صدقه
1. ترک صدقه و انفاق ظلم است : یکی از مظاهر شیطانی که نقش مهم و اساسی و انحطاط وهلاکت انسان و جامعه انسانی دارد ، ظلم است . این پدیده غیر طبیعی آثار نابود کنده ای برای فرد و اجتماع دارد . ظلم مصادیق و موارد گوناگونی دارد که هر یک به تهایی نقش بسزایی در نابرابری و عدم توازن و تعادل جامعه ایفا می کنند . یکی از مصادیق بارز ظلم و ستم عدم روحیه تعاون و همکاری و دتگیری از محرومان و از پا افتادگان و ترک صدقه ، انفاق و امداد رسانی است . خداوند در این مورد در آیات 39 تا 48 سوره مدثر می فرماید : مگر اهل یمین ، آنان که درباغهای بهشت متنعمند و از احوال مجرمین می پرسند که شما را چه چیز به دوزخ افکند ، دوزخیان در جواب گویند ما از نماز گزاران نبودیم و مسکینی را طعام ندادیم ... پس در آن روز شفاعت شفیعان در حق آنان پذیرفته نشود . و در ایه 70 سوره فصلت می فرماید : وای بحال مشرکان آنان که زکات به فقیران بینوا هرگز نمی دهند و بعالم آخرت کافرند.
2. دروی از خدا : از انجا که یکی از بزرگترین راههای نزدیکی به خدا جهاد با نفس و علائق نفسانی و گذشتن از دنیا و ثروتهای آن می باشد و این مطلب در جای خودش بیان شده است . خود داری از آن و چسبیدن به جواذب دنیایی و انگیزه های مادی و قرین شدن با لذتهای حیوانی باعث دوری انسان از خدا و فاصله گرفتن از جواذب معنوی می گردد . امام صادق (ع) می فرماید : مَلعون ، ملعون ، مَن وَهَبَ اللهُ لَهُ مالاَ فَلَم یَتَصدق مِنهُ بِشیءٍ: از رحمت خدا بدور است ، دور است کسی که خداوند به او مالی ببخشد و او از صدقه دادن مقداری از آن دریغ ورزد .(87)
پی نوشت ها :
1.ماعون /1،2،3
2. مفردات قرآن : ماده صدق.
3. قاموس قرآن : 4/116
4. فروق اللغات:140
5. پرتوی از قرآن : 2/229
6. بقره/195
7. بقره/254
8. بقره /267
9. حدید/18
10. انعام/160
11. انقلاب تکاملی اسلام : 228
12. استادمطهری ، آشنایی با قرآن : 2/70
13. توبه/103
14. خصال :8
15. الحیاه:5/44
16. انفال/3-4
17. حجرات /15
18.بقره/3
19. توبه/41
20.نهج البلاغه: نامه 47
21. بقره/3-2
22. آل عمران /134-133
23. بحار /77/131
24. مسند الامام رضا (ع) : 2/208
25. بحار : 96/118
26. غررالحکم:3:350
27. غررالحکم : 2/127
28.ثواب الاعمال : 673
29. ثواب الاعمال: 315
30. بحار الانوار : 96/175
31. بحار الانوار : 96/175
32. بحار الانوار : 96/175
33. بحار الانوار : 96/175
34. آل عمران /92
35.جامع السعادات : 2/12
36. کافی : 3/500
37. جامع السعادات : 2/131. محجه البیضا
38. غررالحکم : 6/398
39. نساء/114
40.عده الداعی : 62
41. بحار : 96/182
42. بحار : 76/44
43. بحار 77/160
44. بهار : 71/298
45. بهار : 83/369
46. عده الداعی : 63
47. بحار : 78/326
48. ثواب الاعمال صدوق : 311
49. ثواب الاعمال:317
50. ثواب الاعمال :318
51. ثواب الاعمال :320
52. وسائل الشیعه : 6/279
53. وسائل الشیعه : 6/266
54. مدثر /6
55. بحار : 96/144
56. حشر/9
57. نحل /62
58. اربعین امام خمینی (رض):2/150
59. پرتوی از قران : 1/233
60. تفسیر نمونه : 2/336
61. احسن الحدیث : 1/501
62. بقره /266
63. مستدرک الوسائل : 7/ 234
64. تحت العقول : 265
65. تفسیر ادبی و عرفانی قرآن : 113
66. بقره/271
67. اخلاق ناصری : 185
68. قاموس قرآن 3/224
69. المیزان : 9/326
70. قاموس قرآن :3/285
71. پرتوی از قرآ:2/246
72. المیزان :9/326
73. سفینه البحار :2/731
74. ربا در اسلام : نوشته شهید مظلوم دکتربهشتی ص104
75.بحار:96/130
76. بحار:96/132
77. بحار :62/269
78. ثواب الاعمال :311
79. بحار :96/134
80. مسند الامام الکاظم علیه السلام:2/341
81. بحار : 96/125
82. بحار : 96/129
83. مسند الامام الرضا (ع):2 /208
84. بحار : 73/301
85. بحار :73/ 303
86. ترجمه المیزان :33/151
87. بحار :96/1333
منابع و مآخذ:
بخش های آیات ، روایات و احادیث
1. طالقانی ، سید محمود ، پرتوی از قرآن ، شرکت سهامی انتشار
2. مطهری ، استاد مرتضی ، آشنایی با قرآن ، انتشار صدر ،1376
3. شاهین ، داریوش ، ترجمه نهج البلاغه ، سازمان انتشارات جاویدان ، 1376
4. مجلسی ، محمد باقر بن محمد تقی ، بحار الانوار ، مترجم : محمد روحانی علی ایادی ، تهران ، انشارات مهام ، 1377
5. شریعتمداری ، جعفر، تفسیر نمونه ، بنیاد پژوهشهای اسلامی ، مشهد ، 1372
6. احمد بم محمد ، تفسیر المیزان ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1365
7. استاد علامه طباطبائی ، تفسیر المیزان ، دفتر انتشارات سلامی ، 1365
8. اکبری ، غلامرضا ، صدقه و نقش آن در تامین اجتماعی ، انتشارات آداب ، چاپ دوم ، بهار 1374
/ع