جلوه های ماندگار دعوت به حق...
آیتالله سید محمد هاشم دستغیب
درآمد
معلم اخلاق و مهذب نفوس، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب (قدس سرهالشریف) بیش و قبل از هر چیز در جامعه دینی ما مکانتی عرفانی دارد. او را به تقرب به خدا و دستگیری از بندگان او میشناسند و آثار ماندگارش که پس از سالها هنوز مورد مراجعه مشتاقان عرفان اسلامی است، شاهدی بر این مدعاست. آنچه در پی میآید معرفی جامعی است از این آثار ارجمند که توسط فرزند گرانمایهاش سید محمد هاشم دستغیب صورت گرفته است.
صلوه الخاشعین
این کتاب پر ارج نخستین اثر شهید محراب آیتالله دستغیب است که اولین چاپ آن به صورت چاپ سنگی در 45 سال قبل انجام گرفته است، در بحبوحه شور و شوق آن شهید به معنویات نوشته شده و همان طور که از نامش پیداست از آیه شریفه الهام گرفته که در سوره مؤمنون میفرماید: «قد افلح المومنون الذینهم فی صلواتهم خاشعون» هر آینه اهل ایمان رستگار شدند آنان که در نمازشان خاشع میباشند. سالیان دراز این کتاب نایاب بوده و مشتاقان از دور و نزدیک به سراغش میآمدند، اما مقدر چنین بود که پس از شهادتش این کتاب کیمیا اثر، در اختیار علاقمندان قرار گیرد.
این کتاب از مقدمه و چهار مطلب و خاتمه تشکیل شده است. در مقدمه آن مختصری از اصول عقاید و بخشی از روایاتی که درباره فضیلت نماز رسیده است سخن میرود که نماز مقبول موجب خاموش کردن آتشهای افروخته شده است و از هر صدقه و حج و عمرهای برتر است.
در مطلب اول در باره دلیلهای لزوم حضور قلب و شرح معنی خشوع و خضوع بحث میکند و نماز را برای برپا داشتن یاد خدا میداند و میفهماند که چگونه نمازگذار با پروردگارش مناجات کننده است و جز به مقدار حضور قلب از نماز پذیرفته نیست.
در مطلب دوم مقصود از حضور قلب و چگونگی تحصیل آن را تشریح می نماید و پیدا شدن حضور قلب را در ایجاد مقتضی و برطرف کردن موانع میداند و مقتضیات آن را مهم دانستن نماز میشمارد که در نتیجه فهمیدن فناء دنیا و بقاء آخرت و یقین به لذتهای معنوی میداند که نماز وسیله تحصیل آنهاست و خلاصه اساس غفلت را در دنیا دوستی میداند که به زینتهای واهی آن دلبسته و از یاد خدا بی خبر میسازد.
در مطلب سوم مانی افعال و اقوال نماز و مقدمات آن مورد بحث قرار میگیرد و برای طهارت معنوی که از مقدمات نماز مقبول است، پاکی از کبر و فخر و هوی حقد و حسد و عداوت ستم و متابعت و میل به شهوات، حب دنیا و غفلت از یاد حق را شرط میداند، لباس تقوا را برای پوشش در حقیقت نماز لازم میداند و به جا آوردن نماز را در خانه محبوب مؤثرتر میبیند. آنگاه در افعال نماز از قیام و رکوع و سجود و جلوس و اقوال نماز از حمد و سوره و ذکر رکوع و سجود و تسبیحات و تشهد و سلام، کلمات نغز و جملاتی پر معنی را همراه با آیات و روایات بیان میفرماید.
در مطلب چهارم از شرائط و معانی باطنی نماز و موانع قبولی آن سخن میرود و برای تحصیل حضور قلب راهنمائیهائی از بزرگداشت حق و تنظیم او همراه با شناختن پستی نفس خود مینماید و لازمه این دو معرفت را خشوع معرفی مینماید. از خوف و رجاء در نماز سخن میگوید و از پیدا شدن عجب میترساند و در آخر درباره حدیث مشهور معاذ برای پیشگیری از پیدا شدن موانع قبلی بحث مینماید.
خاتمه کتاب را بخشی از دستورات سیر و سلوک الیالله تشکیل میدهد که چگونه فکر و اندیشه را باید کنترل نمود و اوقات شبانهروز را تقسیم کرد و در هر حال از توشه آخرت غفلت ننمود.
داستانهای شگفت
رغبتی که همگان به شنیدن سرگذشت دیگران دارند قابل انکار نیست، بخشی از سرگرمیهای زندگی را همین موضوع تشکیل میدهد و فرصتطلبان از این احساس طبیعی نهایت بهره را برده و با ذکر داستانهای جعلی و سرگذشتهای مهیج دروغین جیب خود را پر میسازند. قرآن مجید و دیگر کتابهای آسمانی از این احساس طبیعی بشر استفاده مثبت فرموده و با ذکر داستانهای حقیقی و سرگذشت خوبان و بدان نکات متعددی را یادآوری میفرمایند و بدیهی است که بیان حقایق در ضمن داستان رساتر و در دل بهتر جا میگیرد. بزرگان دین نیز این روش کتاب آسمانی را پیروی کردند و حقایق و معارف را در ضمن داستانها و مثلها بیان کردند تا گیراتر و به فهم و قبول نزدیکتر باشد.
در این دوره نیز شهید محراب حضرت آیتالله دستغیب بخشی از عمر پر برکت خود را به ثبت و نوشتن خاطراتی که از بزرگان دین و صاحبان تقوی و یقین داشتند صرف کردند و حاصل این رنج، کتاب پر ارج «داستانهای شگفت» و به راستی و بدون اغراق کتابی است بی نظیر که از جنبههای متعدد برای اجتماع مفید است. این کتاب در چهارمین چاپ آن که کاملترین چاپهایش میباشد در 148 داستان تنظیم شده و با نتیجهگریهای جالب آن، شهید از هر داستانی حقایق را با قلم رسا ضمیمه شیرینی داستان نموده است که برای هر پیر و جوان، عالم و عامی علاوه بر اینکه سرگرمکننده است، دانشی بر معلوماتش میافزاید و ایمانش را به غیب زیادتر و امیدش را به پروردگارش قویتر میسازد. من در این مقام هر چه بخواهم درباره این کتاب بنویسم بهتر از مقدمه مختصری که خود آن شهید در ابتدای این کتاب نوشته نمیبینم. به گفته یکی از دوستان این مقدمه به اندازه همه این کتاب
ارزش دارد، البته برای اهلش.
«این ضعیف در مدت عمر خود داستانهائی از بندگان صالحین و صاحبان تقوی و یقین دیده و شنیدهام که هر یک از آنها شاهد صدقی است بر الطاف الهیه از پیروزی کرامات و استجابت دعوات و نیل به درجات و سعادات و دیدن آثار توسل به قرآن مجید و ائمه طاهرین صلواتالله علیهم اجمعین. در این هنگام که سنین عمرم رو به آخر و از پنجاه و پنج گذشته و قاصدهای مرگ یعنی ضعف قوا و هجوم امراض مرا به قرب رحیل در جوار رب جلیل و ملاقات اجداد طاهرین و سایر مؤمنین بشارت میدهد،خواستم آنچه از آن داستانها به خاطر دارم در این اوراق ثبت کنم به چند غرض:
1- هر چند از عباد صالحین نیستم، لکن ایشان را دوست دارم و آرزومندم که از آنها بگویم و از آنها بنویسم و از آنها بشنوم و آنها را ببینم، «گر از ایشان نیستی میگو از ایشان.»
2- چنانکه در حدیث رسیده نزد یاد خوبان، رحمت خدا نازل میشود. امید است نویسنده و خوانندگان عزیز مشمول این رحمت باشیم.
3- چون هر یک از این داستانها موجب تقویت ایمان به غیب و رغبت قلوب به عالم اعلی و توجه به حضرت آفریدگار است، آنها را ثبت کردم تا فرزندانم و سایر خوانندگان بهرهمند شوند و خصوصا در شدائد و مشکلات دچار یاس نشوند و دل به پروردگار قوی دارند و بدانند که دعا و توسل را آثاری است حتمی، چنانکه سعی در تحصیل مراتب تقوی و یقین را مقامات و درجاتی است که از حد ادراک بشر افزون است.
4- شاید پس از من عزیزی از مطالعه آنها با پروردگار خویش آشنا شود و او را یاد کند و حال خوشی نصیبش گردد. خدا هم به فضل و رحمتش این روسیاه را یاد فرماید.»
گناهان کبیره
راه رسیدن به درجات عالی و پذیرفته شدن عبادت و شرط رستگاری، تقواست و خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد و بهشت جاویدان را برایش آماده فرموده است، بلکه ارزش هر کس به اندازه تقوی او است. مرتبه نخستین تقوا انجام واجبات و ترک محرمات است و شخص مسلمان باید واجبات و محرماتش را بشناسد تا با رعایت آنها از هلاکت ابدی برهد و به رستگاری همیشگی برسد.
عمده واجبات که همان فروع دین باشد، در سالههای عملی موجود و مورد استفاده طالبین میباشد، ولی جهت دوم تقوی که پرهیز از گناه است، با اینکه به مراتب مهمتر و لازمتر است تا زمینه پذیرفته شدن واجبات فراهم گردد، آن طوری که شایسته است به واسطه ندانستن و نشناختن گناهان رعایت نمیشود و متاسفانه برای جبران این نقص بزرگ در اجتماع دینی ما قدم مثبت و شایان توجهی برداشته نشده است و تا چندی قبل کتاب به زبان فارسی در این باره مشاهده نشده است، لذا برای برطرف کردن این کمبود در سطح جامعه اسلامی، بزرگمرد عالم اسلام و افتخار جامعه روحانیت شهید محراب حضرت آیتالله دستغیب چندین سال به تالیف و تدوین این کتاب ارزنده همت گماشت و به حق شاهکار آثار خودش را تقدیم اجتماع نمود و راستی اثری بی نظیر و جامع را که عالم و عامی هر کس در هر حدی از معلومات است میتواند از آن استفاده نماید، از خود به جا گذاشت. به فرموده خودش کتاب «گناهان کبیره و قلب سلیم» حاصل عمر من است با اینکه از نظر علمی بسیار غنی است و از نظر مدرک چیزی فروگذار نشده است، در عین حال از پیچیدگی عبارت و غلاظت سخن خالی است و با بیانی رسا و شیوا مطالب را میرساند.
قلب سلیم
مستفاد از آیات و اخبار، برنامه پیغمبران در تزکیه و تعلیم خلاصه میشود که برای کمال انسانیت راه منحصر میباشد، تزکیه یعنی پاکسازی نیز قبل از تعلیم لازم است. وظیفه انبیاء پاک کردن مردم از رذائل اخلاقی و زشتیهای نفس و به تعبیر دیگر مساعد کردن زمینه برای بارور شدن اعمال و اعتقادات است، بدیهی است اگر بهترین تخمها را با آبیاری مرتب ولی در زمین نامساعد بکارند نه تنها نفعی ندارد بلکه خود آن تخم را نیز از کف دادهاند، اینست که گفتیم برنامه پیغمبران پیش از تعلیم تزکیه است یعنی آمادگی نفس برای بارور شدن اعتقاد و عمل.
اگر بیماریهای اندرون برطرف نگردد آنچه اسباب هدایت از جهت تعلیمی است نتیجه عکس دارد همانطوری که از آیات و اخبار بسیاری استفاده میگردد. برنامه تزکیه انبیاء نیز در دو مرحله بیرون و اندرون دنبال میشود یعنی برای پاک شدن نفس و بارور شدن اعتقاد و عمل لازم است موانع و خار و خاشاک برطرف گردد موانعی که مربوط به اعضاء و قلب است یا به تعبیر صریح از گناهان بدنی و قلبی دور شود.
تزکیه نسبت به افعال همان ترک گناهان کبیره است و تا شخص از همه کبائر پرهیز نکند نباید انتظار داشته باشد اعمالش سودمند شود همانطور که در صریح قرآن است: «خداوند تنها از پرهیزکاران میپذیرد.»
تزکیه نفس و پاکی اندرون را نیز شرط هدایت و سعادت دانسته و میفرماید: «کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستم نپوشاندند برای ایشانست امنیت و ایشانند راه یافتگان.» (سوره انعام 6 آیه 82 )
اینجاست که شهید محراب آیتالله دستغیب پس از کتاب گناهان کبیره به فکر تکمیل آن در مرتبه دوم تقوی افتاد و به تعبیر خودش «قلب سلیم» کلاس دوم این راه است.
این کتاب را در دو بخش عمده تنظیم کرده است، بخش اول در عقائد و بخش دوم در اخلاق، از آنچه باید نفس انسانی پاک باشد و به هر چه که بایستی آراسته شود با بیانی رسا و قلمی شیوا به رشته تحریر درآورده است.
قیام حسینی (ع)
قیام ابی عبدالله الحسین (ع) نقطه عطفی در تاریخ اسلام میباشد که چون کوکب درخشانی فصل جدیدی در زندگی بشریت میگشاید. انقلابی که مبدأ و منشاء انقلابات دیگر و حرکتی شگرف که موجب تحرک بیشتر گروهها و جنبشی فوقالعاده که سبب بیداری تودهها و پیدایش افکار جدید و آزادیخواهیهای حقیقی که در بندگی خدا خلاصه میشود، گردید.
با فریاد «مرگ با شرافت بهتر از زندگی ننگین است» و «اگر دین ندارید، در زندگی دنیایتان آزاد مرد باشید» روح حمیت و جوانمردی را در غافلان و بی خبران بیدار میکند و با ناله «خدایا به خواست تو خشنودم و برای فرمانت فرمانبردار، جز تو معبودی ندارم» راه بندگی را در رضا و تسلیم خدامینمایاند و با مناجات «همه مردمان را به جملگی در راه دوستی تو رها نمودم و خانودهام را برای دیدارت به اسارت دادم.
خداوندا اگر مرا در را دوستیت پاره پاره کنی، دلم به غیر تو مایل نمیگردد» راه عشقبازی و محبتورزی حقیقی را نشان میدهد.
زاده حسین و پیرو مکتبش که خون حسینی (ع) در اعماق وجودش میجوشید، حضرت آیتالله شهید عبدالحسین دستغیب در زمینه قیام جدش حسین علیهالسلام سخنرانیهای جالب و آموزندهای دارد که تا این تاریخ تنظیم نشده و امید است بزودی این اثر نفیس هم در اختیار علاقمندان گذاشته شود و شکی نیست که چون سایر آثار معظم له مورد استقبال همگان قرار میگیرد.
سیدالشهداء
رواج مکتب اهل بیت و دوستی ایرانیان به این خانواده بحثهای متعددی راجع به حضرت اباعبداللهالحسین (ع) را پیش آورد و مخصوصا درباره قضیه کربلا مطرح میشود، آیا واقعه کربلا تقدیر خدائی بود؟ و آیا مقدرات مستلزم جبر است؟ پس حسین(ع) و یارانش مزدی ندارند و قاتلینشان نیز عقابی نباید داشته باشند چون جبراست؟ دیگر آنکه آیا حسین (ع) میدانست در این سفر کشته میشود یا نمیدانست؟ اگر میدانست چرا رفت و به دست خود، خودش را به هلاکت انداخت و اگر نمیدانست چگونه امام معصوم از چنین جریان مهمی بی اطلاع است و با علم امام و مقام امامت منافات دارد. از همه اینها گذشته هدف حسین (ع) از حرکت به سوی کربلا چه بود؟ آیا برای ریاست و تشکیل حکومت بود یا برای نهی از منکر و یا به قول عوام برای شفاعت کردن از گنهکاران امت، خودش را به کشتن داد؟ دیگر آنکه چرا زنها و بچهها را با خودش آورد؟ کسی که می داند کشته می شود، چرا به خانوادهاش زحمت سفر را تحمیل میکند؟ مصیبت و داغ مردان برای آنان کافی است، چرا مرارت اسارت به آن افزوده گردد؟
اینها و نظائرش بحثهائی است که در ایام عاشورا توسط آیتالله شهید دستغیب در سالیان پیش انجام گرفته و قسمتهائی از آن ثبت شده است. بیست مجلس از این سخنرانیها به نام کتاب «سیدالشهداء» به چاپ رسیده است و با مطالعه این کتاب که به زبانی بسیار ساده و قابل فهم برای عموم بیان شده است، از مطالعه بسیاری از کتابهائی که در این زمینه نوشته شده، خواننده بی نیاز میشود.
همچنین در این کتاب شریف هدف عالی حسین (ع) را معرفی ایمان و حقیقت بندگی دانسته و شأن آقا را بالاتر از قیام به خاطر ریاست دنیوی و تشکیل حکومت به جهت مادی آن میداند. در این کتاب ثابت میکند که حسین (ع) میدانسته در سفر کربلا کشته میشود و وظیفه خطیرش اقتضاء میکرده حرکت کند و دین اسلام را با کشته شدن حفظ نماید و بدون این که خود را به هلاکت بیندازد، هدف حاصل نمیشد و بلکه اگر به کربلا نمیرفت، خود را به دست خودش به هلاکت همیشگی افکنده بود. بردن زنها و بچهها نیز ضروری بود تا جلوی تبلیغات سوء بعدی بنیامیه را بگیرد و آنان را مفتضح نماید و در حقیقت اسارت زنها متمم قیام و شهادت ابیعبدالله (ع) بود تا نهالی را که نشاند، آبیاری کنند و بارور گرداند.
خطبه شعبانیه
در آخرین روزهای ماه شعبان، رسول خدا (ص) در خطبه نماز جمعه مطالب لازم و عامالنفعی راجع به برنامه اسلامی ماه مبارک رمضان تذکر فرمود. نخست بزرگی این ماه عزیز را رساند که بهترین ماههاست، شبهایش بهترین شبها و روزهایش بهترین روزهاست. در این ماه شریف، خداوند بندگانش را به مهمانی دعوت فرموده است و پذیرائیهای مناسب مقامش از آنان میفرماید؛ نفسهایشان تسبیح و خوابشان عبادت و اعمالشان پذیرفته و دعایشان مستجاب است، لذا پیغمبر (ص) مسلمانان را به دعا و نیت راست و دل پاک تشویق میفرماید تا از خدا بخواهند به روزه و خواندن قرآن در این ماه موفق گردند و مشمول رحمتهای الهی گردند، مخصوصا در اوقات نمازهای واجب دست به دعا بردارند که بهترین ساعات است و خداوند در این ساعات نظر لطف به بندگانش داشته، مناجاتشان را پاسخ و دعایشان را مستجاب میفرماید. سپس به رعایت زیردستان سفارش میفرماید و مخصوصا افطار دادن را به مقدار توانائی هر کس تاکید میفرماید.
استعاذه
بشر ضعیف آفریده شده و با اقتضائات مادی و شهوانی که در نهادش نهفته است و اسباب غفلت و دوری از یاد خدا و آخرت از درون و بیرون برایش آماده شده است و دشمن بزرگش شیطان مرتباً خود و فرزندان و یارانش در کمین او هستند، با این ترتیب راستی که بیچارهوار نیاز به پناهندگی دارد تا با کمک نیروئی فوق ماده و طبیعت او را دستگیری نماید و از دشمن خارج یا شیاطین انسی و جنی حفظ کند و در مبارزه با نفس و دشمن داخلی نیز او را یاری نماید. آن نیروی لایزال جز حول و قوه خدا چیست و آن یاور حقیقی جز حق کیست؟ لذا برای خداپرستان و اهل تقوی جز پناهندگی به درگاه خدا از شر شیطان راهی نیست.
این معنی «استعاذه» است که در جمله «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» خلاصه میشود، اما به زبان گفتن آسان ولی با حقیقت آنرا پیاده کردن مشکل است. اینجاست که شهید محراب آیتالله دستغیب با آن احاطه کم نظیری که به آیات و اخبار و کتابهای روائی داشت و با آن برداشتهای صحیحی که از آیات و اخبار میکرد، در همین یک موضوع سی مجلس سخنرانی فرمود و درباره حقیقت استعاذه، معنی و اهمیت آن، شرائط و ارکان آن صدها مطلب جدید و خواندنی آموخت. با عنوان کردن آیات قرآن و استشهاد به آنها ارکان اساسی استعاذه را در پنج مطلب پرورانید، تذکر، توکل، اخلاص و تضرع، حقایق را با زبانی ساده و بیانی رسا که برای همه کس قابل درک باشد تذکر فرمود.
معاد
سخن از آخرت و مواقف آن بسیار رفته، اما سخنی شیرینتر از گفتار مرد آخرت شراب آیتالله دستغیب در این باره سراغ ندارم. یک ماه مبارک رمضان در این باره سخن گفت و خلاصه آن به صورت کتابی جالب به نام «معاد» آن به دست علاقمندان رسیده و هنوز مکرر به چاپ میرسد، حتی در سنگرهای مبارزین ما در جبههها نقش عمده و بهسزائی ایفا میکند و به یاد لقاء حق آنان را در دفع دشمن بیباک مینماید. بحثهای این کتاب از نخستین منزل که مرگ و حالت اختضار است شروع میشود، از کیفیت فیض روح و آسانی و سختی جان دادن، حضور اهل بیت هنگام نزع و از پرسشهای قبر و فشار آن صحبت میکند. در فصل دوم از برزخ و عالم مثالی و وادیالسلام و وادی برهوت، مظهر بهشت و دوزخ برزخی و از حوض کوثر سخن میرود و به پارهای شبهات پاسخ میدهد.
در فصل سوم قیامت را مطرح میسازد و برپائی آن را لازمه عدل خدا میداند و نمونههائی از زنده کردن مردهها را در این عالم، شاهد توانائی خدا میداند. آنگاه از فزع قیامت و کسانی که در امانند بحث میکند، از نشانههای گناه بر چهره مجرمین و روز پنجاه هزار ساله و نامه اعمال سخنها میگوید. آنگاه از میزان و سنجش اعمال، از حساب و تفکر و اخذ حقوق و سپس از صراط و عقبات هفتگانه آن و در آخر از شفاعت و اعراف بحث میکند. سپس به سراغ بهشت میرود و از خوردنیها و آشامیدنیها، کاخها و کرسیها و فرشها و ظرفها و همسران بهشتی و گلها و عطرها، نغمهها و لذتهای روحانی آن یاد میکند. آنگاه از دوزخ و عذابهای مختلف آن، از خوردنیها و آشامیدنیها و لباسها، رویسیاه و غل و زنجیر و موکلین جهنم و عذابهای روحی طاقت فرسایش خبر میدهد و به اشکالهائی که شده پاسخ کافی میدهد که خدای رحمان را با عذاب چه کار و عمر کوتاه چرا عذاب همیشگی به دنبال داشته باشد؟
خدایش او را غریق رحمت کند و با اجداد طاهرینش محشورش فرماید.
توحید
در آخرین ماه شعبان از عمر پر برکت مرد خدا شهید محراب آیتالله دستغیب به دعوت صدا و سیمای جمهوری اسلامی مرکز شیراز سلسله بحثهای عامالمنفعه را شروع کردند و 34 جلسه آن به نام کتاب «توحید» چاپ و در اختیار علاقمندان گذاشته شد.
شهید عبارات نخستین خطبه نهجالبلاغه را در معرفی خداوند مورد بحث قرار می دهد و با بیانی ساده مطالب مشکل را خیلی جالب پیاده می کند، خدا را همراه هر موجودی بدون حلول و اتحاد معرفی میکند و
برای آگاهی برداشتن حجاب را از چشم دل ضروری میشمارد، حرکات کمی و کیفی را نشانه محرک دانا و اصلا آفرینش را برای پی بردن به علم و قدرت بی پایان خداوند میداند.
آیات خدا را تذکر میدهد، نر و ماده و دوستی همسر و خواب و آثار شگفت و کرات آسمانی با حرکات منظم و ابرهائی که مسخرند و بدن انسان و قدرت نهائی عجیبی را که در آن به کار رفته است، یادآور میشود. از تسبیح ملکوتی موجودات و نظر استقلالی و مرآتی و مراتب یقین سخن میرود و امنیت را نتیجه ایمان میداند، نه دانش تنها و ثابت میکند که اگر در بندگی خالص شوید، چشمههای رحمت از دلهایتان جاری میشود.
در بحث توحید ذاتی ثابت میکندکه تعدد در واجبالوجود محال است و حلول و اتحاد کفر آنگاه وحدت خالق را از وحدت خلق و ربط و ارتباط بین آفریدهها و هدف از آفرینش آنها را نشانه یکتائی آفریدگارشان میداند. از شرح صدر سخن میگوید و نشانههای آن را بر میشمارد و از اینکه هستی مطلق قابل تعدد نیست پرده بر میدارد و برای معیت خدا به موجودات به معیت روح به بدن تشبیه میکند و از احاطه نفس احاطه رب را میفهماند و معیت قیومیه را همان رحمت رحمانیه و رحیمیه خدا میداند و از روایتی جالب منتهای قرب بنده را به خدا به برکت ملازمت نوافل بیان میکند. در بحث توحید صفاتی، همه صفات را به علم و قدرت حق بر میگرداند و خدا را در صفات نیز بی مانند میداند، آنگاه کمالات تکوینی بلکه کسبی همه موجودات را نیز از خدا دانسته، لذا جز او را سزاوار حمد بالاستقلال نمیداند.
در بحث دیگر ولایت و اعتقاد به معاد را شرط توحید دانسته، برهان رب را مرتبهای از عصمت برای مخلصین معرفی میکند و به مناسبت از مقام والای بندگی و مراتب توبه و به خصوص توبه خاص الخاص که از بسیاری از اشکالات پاسخ میدهد بحث میکند. در جلسات آخر حدیث عنوان بصری از حضرت صادق (ع) را مورد بحث قرار میدهد و اندرزهای حضرت را برای برطرف کردن مزاحمها و موانع در راه خداشناسی و توحید بر میشمارد و ریاضتهای شرعی را از زبان امامان (ع) بازگو مینماید.
همچنین فرمایش حضرت موسی بن جعفر (ع) را به هشام عنوان می کندکه چگونه درازی آرزوها عقل را ضایع میسازد و مانع تفکر در منع حق میشود و از تعبیر نهجالبلاغه که هولناکترین چیزها را پیروی هوی و درازی آرزو می داند که از حق باز می دارد و آخرت را به فراموشی میاندازد، یاد میکند و مضرات غفلت را بر میشمارد.
بهشت جاودان
شرح و تفسیر سوره شریفه الرحمن
در 25 سال قبل بحث تفسیر شهید آیتالله دستغیب به سوره الرحمن رسید و چندین ماه سخنان جالبی در شرح این سوره مبارک عنوان فرمود که به صورت کتاب زیبندهای به نام فوق منتشر گردید. از صفت رحمانیه خداوند شروع میشود، رحمتی که همه را فرا گرفته است، همان رحمانی که قرآن را یاد داد و انسان را آفرید و بیان را به او یاد داد. آنگاه از نعمت نظم خورشید و ماه و جریان افلاک، آسمان برافراشته و زمین گسترده و میوهها و دانهها و نعمتهایش سخن میفرماید و نزد یاد هر نعمتی جن و انس را مخاطب میفرماید که به کدام یک از نعمتهای پروردگان تکذیب یا کافران مینمائید. از جمله نعمتهائی که در این سوره یاد فرموده است آفرینش انسان از خاک و آفرینش جن از آتش را بر میشمارد. از پروردگار دو مشرق و دو مغرب و از برخورد دو دریای شور و شیرین، با هم و از کشتیهای کوهپیکر در دریاها سخن میرود. مردمان را آشنا میسازد که هر کس و هر چه بر زمین است از بین رفتن است و تنها وجه پروردگار پایدار میماند. همه به او نیازمندند و از او درخواست مینمایند و اوست که همیشه عطاکننده است.
مظالم
زندگی فردی برای بشر میسر نیست و از وقتی که متولد میشود در کانون خانواده با پدر و مادر، برادر و خواهر و سپس بستگان دیگر آشنایی پیدا میکند در مدرسه و سپس اجتماع با دیگر سر و کار دارد و خلاصه حقهائی بر دیگران پیدا میکند و دیگران نیز نسبت به او حقوقی خواهند داشت، اثر شخصی حقوق دیگران، از پدر و مادر و بستگان و سایر افراد از همکلاسیها، همسفریها، هم صحبتیها، همسایهها، همعقیدهها را بشناسد و از عهده اداء آن بر آیند، تکلیف مهم الهی را انجام داده و موانع پیشرفت معنوی خودش را از میان برداشته است، ولی اگر نشناسد یا بشناسد، اما اعتناء ننماید. هر چند سایر جهاتش خوب باشد، مثلا عباداتش کامل باشد او را سودمند نخواهد بود و تعبیری که در همین کتاب میخوانیم چون پرندهای که بال و پرش سالم است، ولی سنگ بزرگی به پایش بستهاند، میشود و خلاصه حقوق مانع اصلی در پیشرفت معنوی و نجات از مواقف آخرتی است. اگر کسی آن را اداء کرد، این مانع را از پیش پای خودش برداشته است، وگرنه باید از حسناتش به صاحبان حق بدهد یا اگر ندارد از گناهان آنها بردارد در آن روزی که بیچاره آدمی نیازمند به حسنه است و محتاج به شفاعت تا از گناهانش کم شود و بر حسناتش افزوده گردد. کتابی که به این نام از شهید محراب آیتالله مجاهد سید عبدالحسین دستغیب میخوانید بحثهای جالبی در این زمین است که با همان بیان شیوا و رسا در ضمن داستانها و روایات شیرین پرورانیده است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران53_54