ایلان ماسک یک نگرش مورد نیاز برای مدیران بزرگ را به اشتراک میگذارد
ایلان ماسک متولد 1971 آفریقای جنوبی، مهندس، مخترع و شخص نامی تجارت در صنایع پیشرفته آمریکایی است. وی دیدگاه خود در مورد ویژگی حیاتی مدیران بزرگ را به اشتراک میگذارد. برای آشنایی با آن در ادامه با یوکن همراه باشید.
ایلان ماسک در کسب و کار صنایع انقلابی و نوآوری است. او اکثر اوقات باعث میشود اینکار آسان به نظر بیاید؛ البته اینکار غیرممکن نیست. اغلب نیاز به مدیریت هوشمند، رانده شده توسط احساسات و آگاهی علمی دارد. این سفر او را از طریق تجارت الکترونیک، جایی که او با PayPal ثروتی به دست آورد، به راهاندازی شرکت ماشینسازی جدید آمریکایی، اختراع سقف با صفحه خورشیدی و بازسازی سفر به فضا برده است. او همچنین در تولید، حمل و نقل و هوش مصنوعی امنتر نیز شروع قدرتمندی داشته.
این لیست طولانی از موفقیتها با یک لیست طولانی از دردهای سوزاننده همراه بوده است.
یک گزارش جدید از Worksafe نشان میدهد که شرکت تسلا فرمونت صدمات سالیانه بیشتری نسب به میانگین صدمات شرکتهای اتومبیلسازی دیگر داشته است. برای نشان دادن این صدمات، در سه سال اخیر، Worksafe گزارش میدهد که از هر 100نفر کارکنان این شرکت 8.8 آنها نسبت به 6.7نفر کل صنعت خودروسازی متحمل صدمات شدهاند.
مدیریت در میان دردهای رو به رشد
در طول مدت زمان مشابه، تولید تسلا از 31655ماشین در سال 2014 به 25000ماشین تنها در یک چهارم اول سال افزایش یافته است. این افزایشی 300درصدی را نشان میدهد. همانطور که میتوانید تصور کنید، تیم درحال رشد تسلا تحت فشاری بیامان است. "ماسک" در ایمیلی به کارکنان شرکت در ماه فوریه، در مورد این مشکلات گفت:
نیروهایی که در مقابل ما هستند بسیار زیاد و به طور باورنکردنی قدرتمند هستند. این همانند جنگ بین جالوت و داوود است البته اگر داوود 15سانت قد داشت. تنها با هوشمندی، سرعت و کار به عنوان یک تیم شدیدا یکپارچه ما شانسی برای موفقیت خواهیم داشت. اما هرگز نباید راهاندازی صنعت اتومبیلسازی را در آمریکا فراموش کرد، ده ها شرکت ورشکسته شدند و تنها تسلا و فورد در این میان تا به حال ورشکسته نشدهاند. اکنون برخی از اعضای تیم تسلا احساس میکنند که داوود میخواهد به مبارزه تنبهتن با جالوت بپردازد. آنها در حال صدمهدیدن هستند. اعداد و ارقام Worksafe به درخواست یک کارگر عمومی سرهمبندی که علاقه دارد تا شرکت را به اتحادیه کارکنان ماشینسازی ببرد، در تعارض با محاسبات تسلا هستند. در ماه فوریه، قبل از اینکه گزارش به بیرون منتشر شود، ماسک از تیم خود خواست تا گزارش مشکلات و ایجاد امنیت را در اولویت خود قراردهند. ایمیل او شامل این میشد:
....از اول ژانویه، نرخ حادثه ضبط شده ما کمتر از 3.3نفر است که این کمتر از نصف متوسط 6.7نفر صنعت خودروسازی بوده است.
البته هدف این است که این رقم تا جایی که امکان دارد به صفر نزدیک شود، پس باید برای رسیدن به این هدف تلاش کنیم.
مخاطرات بالای ساختن گروه
اتحادیه کارگران خودروسازی، عضویت رو به کاهشی از 1.5میلیون نفر در سال1979 به حدود 391هزارنفر تا به امروز دارند. حق عضویت آن حدود 2.5ساعت از کار کارکنان در ماه است. متوسط حقوق کارکنان 28دلار در هر ساعت است که حق عضویت اتحادیه 3000دلار در سال از آن کم میکند. با جبران سهام تسلا، با فرض یک دوره کاری 4ساله، کارکنان خودروسازی تسلا به طور متوسط 100هزار دلار بیشتر از همکاران خود در شرکتهای خودروسازی فورد، جیام یا کرایسلر در میآورند. این یک حقوق فوقالعاده است البته اگر در دوره کاری خود صدمه نبینید. ماسک یک مهندسی است که به ساخت گروهی با بازدهی بالا مشهور بوده پس او چگونه به شکاف آشکاری که Worksafe در تسلا پیدا کرد واکنش نشان داد؟
ماسک احساساتی میشود
هیچ کلمهای نمیتواند مقدار توجه مرا به ایمنی و تندرستی شما بیان کند. وقتی که کسی موقع ساختن ماشین و تلاش برای موفقیت تسلا صدمه میبیند واقعا قلب من میشکند. به جای سرزنش یا توضیح دادن، به مشکل اصلی به وسیله تاکید بر فداکاری و قدردانی از گروهش در ایمیل هفته قبل اشاره کرد. این یک مثال قوی از مدیریت جهانی واقعی در یک مشکل واقعی است. سپس او خود را در میانه این وضعیت قرار داد:
از اکنون به بعد، من خواستهام تا هر فرد مصدوم به صورت مستقیم به من گزارش داده شود. من هر هفته با تیم امنیتی ملاقات خواهم کرد و دوست دارم با هر فرد مصدوم بعد از بهبودیاش ملاقات کنم تا بتوانم متوجه شوم که برای بهترکردن وضعیت چه کارهایی باید انجام دهیم. من سپس به خط تولید خواهم رفت و کاری مشابه با کارکنان آنجا را انجام خواهم داد.
ماسک درحال حاضر کاری را که قبلا نیز اغلب انجام میداده، انجام میدهد؛ او خود را در مسیر یادگیری قرار میدهد. بدین ترتیب، او اطلاعات کاملی از اوضاع را به دست میآورد. او همچنین از مدیران خود خواسته تا همانند او عمل کرده و تنها نظارهگر نباشند. او اینگونه مینویسد: " مدیران باید امنیت تیم خود را بالاتر از امنیت خودشان قرار دهند."
کارکنان بهبودیافته فرصت این را خواهند داشت تا به صورت مستقیم با ماسک بر روی مشکلی که باعث مصدومیت آنها شده کار کنند. او همچنین نگرانی احساسی خود از امنیت و دلشکستگیاش را به اقداماتی اندازهگیری شده و سنجیده تبدیل کرده است. این کار او دقیقا همانند مقابله او با ترسش به وسیله عملکرد است.
اگر ماسک وظیفه یک کارگر سرهمبندی ماشین را به عهده بگیرد چه اتفاقی میافتد؟
کار به بازآفرینی نیاز دارد. اولین اتحادیه کارگری آمریکا در سال 1880 تشکیل شد. دفعات قبلی که ماسک از وضعیت ناکارآمد موجود کلافه شده بود، صنعت کهنه را با افکاری تازه به وسیله علم درهم گسیخت. شاهد این مدعا اسپیسایکس است، که این ایده از کلافگی او از صنعت موشکسازی قدیمی وقتی که میخواست مقداری از آن را بخرد سر زد. یک مثال دیگر شرکت حفاری و هایپر است. این ممکن است بخشی از بازآفرینی تولید در آمریکا باشد که نیروی کار حق یک یاری را دارد. بدون شک این بازآفرینی قرار است بسیار جالب شود.
مترجم: نگار بخشزاده
منبع: INC