بنده با استاد بزرگوار شهید دکتر مفتح از دوران اقامت در قم آشنایی داشتم و در درسهای مرحوم آیت الله محقق داماد و درس فقه ایشان نیز درس اصول حضرت امام شرکت می کردیم.
البته سابقه ایشان قدمت دارد و چهار الی پنج سال جلوتر از بنده به حوزه تشریف آوردند و در درس خارج آقایان بزرگوار شرکت می کردند. بنده هم سالیان دراز در خدمت ایشان در این درسها بودم و در درس آیت الله العظمی بروجردی (رض) که بحث قضا می فرمودند شرکت می کردم و معظم له هم سالها شرکت می کردند. در هر حال ارادت قلبی خاصی نسبت به ایشان داشتم و حضرت ایشان نیز به حقیر لطف و عنایت وافر داشتند. ایشان ضمن شرکت در محضر اساتید بزرگ، خودشان هم از مدرسین بودند و سطح عالیه را تدریس می فرمودند ودرس منظومه فلسفه ایشان یکی از درسهای پرجمعیت حوزه علمیه قم بود. برای منظومه منطق هم شرحی نوشته اند که شرحی بسیار خوب و عالی است و فکر می کنم در بین شروحی که برای منظومه مرحوم سبزواری نوشته شده اند، نظیر نداشته باشد و یا کم نظیر باشد.
ایشان پس از انتقال به تهران ترجیح دادند به مسائل دانشگاه برسند و حضورشان در بین قشر جوان و دانشجویان بیشتر باشد و این، انتخاب بسیار به جایی بود. در شرایطی که دانشگاه و دانشجویان در معرض تهدید کمونیستها و گروههای الحادی بودند. مرحوم استاد مطهری و شهید بهشتی و شهید دکتر باهنر و شهید مفتح با حضورشان در دانشگاه تحول عجیبی به وجود آوردند و مانع از این شدند که دانشجویان عزیز ما به گروهکها و ماسیونها و ملحدین و کمونیستها گرایش پیدا کنند. شهید مفتح در حقیقت پلی بودند بین روحانیت و دانشجویان، بین فیضیه و دانشگاه و لذا روز شهادت این بزرگوار مشهور شد به روز وحدت حوزه ودانشگاه، به خاطر خدماتی که به دانشگاه کردند و ترجیح می دادند در دانشگاه باشند و تدریس کنند تا به معارف اسلامی از این طریق به گوش تحصیلکرده ها برسند.
ایشان خدمات زیادی در تهران داشتند، در منطقه ای که بنده بودم و خدمت ایشان زیاد می رسیدم. مسجد و منزل ما هم در همان منطقه ای بود که ایشان حضور داشتند. ابتدا در مسجد جاوید امامت فرمودند و مرکزی شده بود برای تجمع دانشجویان و نسل جوان، لذا سخنرانان خوبی را دعوت می کردند تا مسائل روز و انقلابی را مطرح کنند. بعد از مسجد جاوید منتقل شدند به مسجد قبا که در خیابان شریعتی است، تقریبا پشت حسینیه ارشاد این مسجد قبا هم مرکزی شد برای انقلابیون. هم خودشان سخنرانیشان انقلابی بود و هم آقایانی که دعوت می کردند از شخصیتهای متعهد به انقلاب بودند حقیر هم این افتخار را داشتم که چند جلسه در آن مسجد سخنرانی داشته باشم. مرحوم شهید مطهری هم صحبت می کردند و در حقیقت مسجد قبا پایگاهی برای انقلابیون بود و از آنجا نطفه انقلاب بسته شد و مرکزی شد برای جمعیت انقلابی تهران.
در تأسیس جامعه روحانیت مبارز تهران، بنده در خدمت ایشان بودم. از همان روز اول که این جامعه تأسیس شد، بزرگانی مثل شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و علما و فقهای فاضل، حضرت آیت الله آقای مهدوی کنی سلام اله تعالی و سایر بزرگان پایه گزار بودند و بنده هم جزو آنها بودم. مرحوم شهید بهشتی سهم به سزایی گردن
جامعه روحانیت مبارز تهران دارند و از بنیانگزاران بودند، ایشان گاهی پیشنهادی می کردند که جلسات جامعه روحانیت در منزل ایشان تشکیل شود. آن زمان محلی انتخاب نشده بودو لذا جلسات جامعه سیار بودند و ایشان از همه پیشگام تر بودندو جلسات ابتدا در منزل ایشان برگزار شد. این تشکیلات از قبل از پیروزی انقلاب و حتی تا سالها بعد از آن، منشأ خدماتی بوده است و فعلا هم هست. زمانی که امام راحل در نجف اشرف تشریف داشتند، شهید مفتح یا شهید مطهری و یا شهید بهشتی با امام تماس می گرفتند و نظرات امام را اخذ و به جامعه روحانیت مبارز تهران منتقل می کردند، سپس در جلسات مطرح و تصمیم گیری می شد و در ادامه بیانات امام، جامعه روحانیت بیانیه صادر می کرد. همه این بیانیه ها سرنوشت ساز و در سرنوشت انقلاب اسلامی بسیار مؤثر بودند. نماز عید فطر در سال 1357 به امامت شهید مفتح در قیطریه تهران برگزار شد. در بدو امر، آقایان جامعه روحانیت تصمیم گرفتند که یکی از اعضای جامعه روحانیت نماز عید فطر را اقامه کند و بعد از اقامه نماز راهپیمایی کنند. این تصمیم گرفته شد و جناب آقای دکتر مفتح (رض) مسئولیت اقامه نماز عیدفطر و خواندن خطبه های نماز و بیان کردن یک سلسله مطالب و همچنین افشاگری علیه رژیم ستمشاهی و ترسیم انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل را قبول کردند و از عهده اش هم خوب بر آمدند. جمعیت انبوهی آنجا شرکت کردند. خیلی بی سابقه بود. آقای مفتح در بیان قیطریه خطبه های داغ و جالب و جامعی ایراد فرمودند و بعد از سخنرانی شهید باهنر هم از قیطریه تا پیچ شمیران و میدان آزادی راهپیمائی شد. بنده حضور داشتم و لحظه به لحظه به جمعیت افزوده می شد. واقعا بی نظیر بود. در این راهپیمایی برای اولین بار علیه شاه و نظام ستم شاهی شعار داده شد. با این جمعیت انبوه و با این راهپیمایی، در حقیقت رکورد شکسته شد و پس از آن، راهپیماییهای دیگری انجام شدند، از جمله در ایام تاسوعا و عاشورا، 17 شهریور و الی آخر، تا منجر شدند به پیروزی انقلاب عظیم اسلامی به رهبری امام خمینی (رض). در این زمینه هم شهید مفتح، عالی عمل کردند و پیشتاز بودند و از این لحاظ هم بر گردن انقلاب حق دارند. نماز عید ایشان، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و شکل گرفتن این انقلاب بود.
در بازداشت 27 نفر از علمای بزرگ تهران که در شب اول ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد، در خدمت شهید مفتح بودم که آن جریان واقع شد. خیلی خلاصه عرض می کنم، بعد از حادثه اصفهان و قیام و نهضت مردم متدین آن سامان که عمال رژیم شاه کشتار کردند،در جلسه ای در یکی از منازل علمای غرب تهران دور هم جمع شدیم. از جمله آقایان شهید مفتح و شهید بهشتی هم و بیست و چند تن از علمای عالی مقام تهران حضور داشتند. بنده هم بودم. آن شب از همانجا با امام تماس حاصل شد و کسب تکلیف گردید. امام مطالبی فرمودند و دستوراتی دادند که ما یادداشت کردیم و قرار شد فردای آن شب در خدمت آیت الله امامی کاشانی اعلامیه ای تنظیم کنیم و در ادامه بیانات امام، جامعه روحانیت مبارز تهران، مردم مسلمان ایران را در دعوت به مقاومت و استقامت و برنامه هایی که امام فرمودند، بکنند. نزدیکیهای سحر، آن جلسه تمام شد. همین که از منزل خارج شدیم، دیدیم که منزل در محاصره است. برای بیست و چند نفر روحانی که آنجا بودند، شاید سی کامیون آورده بودند و صدها سرباز آنجا را محاصره کرده بودند. ما را گرفتندو سوار کامیونها کردند و بردند من هم مطالبی را از فرمایشات امام برای تنظیم اعلامیه آماده کرده بودم که در جیب داشتم.آن کاغذ را مأموران درآوردند. موضوع را با شهید مفتح در میان گذاشتم. وقتی از میان سربازها رد می شدم، یک لگد هم خوردم و گفتم شما هم از این فیض برخوردار بودید یا نه ؟ فرمودند نه. جریان را تعریف کردم و موضوع کاغذ را. فرمودند این لگد مال همان پیش نویس اعلامیه بود. این جزای نقدی بود. جزای بعدی چه خواهد بود، خدا می داند.سپس خندیدند و فرمودند در راه اسلام است.
ما را آن شب بردند و نگه داشتند و سحری مختصری هم به ما دادند و روزه گرفتیم. فردا ظهر، نمازهای جماعت مساجد تهران تعطیل شدند. بیست و هفت نفر از آقایان به مساجدشان نرفته بودند و سر و صدا در تهران پیچید.رژیم هم ترسید که ادامة این تعطیلی نماز ها، کار به دستش بدهد و در ماه رمضان انفجار به وجود آید حتی خبر دادند که در آذربایجان از جمله حقیر و آیت الله هادی خسروشاهی تعطیل کنند. خلاصه احساس کردند که انفجار پدید می آید، لذا بعد از 17-18 ساعت از ما عذرخواهی و آزادمان کردند. مرحوم شهید مفتح فرمودند کاش این زندان طولانی می شد که اثر مثبت آن بیشتر می شد. در هر حال این هم یک خاطره بود در خدمت ایشان.
البته خدمات ایشان قبل از انقلاب خیلی زیاد است و به گردن انقلاب حق دارند. علاوه بر این از شخصیتهای علمی و فقیه و فرهنگی و متعهد به انقلاب و ارادتشان نسبت به امام فوق العاده بود. تا آنجا که می توانست خدمت کرد و بالاخره هم شهید شد.
برگرفته از گفت گوی منتشر نشده توسط حجت الاسلام دکتر حمید صبری.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 14