اگر خود را فردی خلاق نمیپندارید و از قوهی تخیلی قوی برخوردار نیستید میتوانید روزانه با انجام تمرینهایی ساده خلاقیت خود را تقویت کنید. برای آشنایی با این تمرینات در ادامه با یوکن همراه باشید.
هنوز آن زمانی را که 6 ساله بودم و در کلاس هنر نقاش پدر و مادرم را کشیدم، به خاطر دارم. آن اولین کلاسم بود و میتوانستم هر چه را که میخواستم بکشم ولی من دوست داشتم خانوادهام را نقاشی کنم و این کار را نیز کردم. همکلاسیهایم چیزهای متفاوتی را کشیده بودند؛ بعضیها حیوانات مختلف، بعضیها تصاویر عجیب و زشت و بعضیها پرنسسهای زیبا را نقاشی کردند. معلم نقاشی پیش من آمد و به من گفت: "دفعهی آینده خلاقیت بیشتری داشته باش." در آن لحظه بود که فکر کردم که شاید من فرد خلاقی نیستم و اینکه شاید خلاقیت یک مسئله ذاتی باشد.
همانطور که بزرگتر میشدم این عقیده همراه من بود تا زمانی که کتاب مسئله این نیست که چقدر خوب هستید، مسئله این است که چقدر میخواهید خوب باشید نوشتهی پاتریک اونیل را خواندم. این کتاب من را متقاعد کرد که تا زمانی که خواهان خلاق بودن باشم، میتوانم خود را برای این منظور تمرین دهم.
بنابراین شروع به تحقیق بیشتری در مورد روشهای کسب خلاقیت کردم. یک تمرین پرطرفدار در کمدی به نام "بله و" وجود دارد که در آن فردی یک ایده معمولا ساده را بیان میکند و شخص دیگر با اضافه کردن جزئیات کوچک پاسخگو میشود؛ بنابراین من از این تمرین الهام گرفتم و تمرینی را ساختم که خلاقیت را گسترش میدهد همانطور که ورزش ماهیچهها را ورزیده میکند.
این تمرین برای کسانی که زندگی پر مشغلهای دارند عالی ست. این تمرین همچنین برای کسانی که در محیطی کار میکنند که کارها دستور خاصی دارند و تازگی مورد نیاز نیست هم مناسب است. اگر حتی شما در زمینهای که به خلاقیت نیازی ندارد فعالیت میکنید، تمرین دادن خلاقیت خود با این تمرین سبب میشود که با چالشها و مشکلات بهصورت شجاعانه و خلاقانه برخورد کنید.
تمرینی که قصد معرفی آن را دارم فقط 10 دقیقه در روز برای تمرین دادن ماهیچههای خلاقیت وقت شما را میگیرد.
من اسم این تمرین ذهنی را سفر یک مرد و یک سگ گذاشتهام
اول از همه تصور کنید یک مرد و یک سگ وجود دارد.
رابطهی آنها را در نظر بگیرید.
این سگ از کجا آمده است؟ چند وقت است که مرد این سگ را دارد؟
سگ از چه نژادی است؟
آیا سگ حیوان خانگی این مرد است؟ آیا مرد با سگش در پارک قدم میزند؟
بعد از چند دقیقه تفکر در مورد این سوالات، احتمالات بیشتری را نیز در نظر بگیرید.
برای مثال، شاید مرد سگ را رها شده در جایی پیدا کرده است.
چرا سگ رها شده بود؟ سگ چگونه بود؟
از شکل دادن به این ایده نترسید. احتمالات عجیبی را که دوست دارید را نیز میتوانید در نظر بگیرید.
ممکن است آن مرد و سگش نجات یافتگان آخرالزمان باشند که در جستجوی محلی برای استقرار به سر میبرند. شاید سگ قدرتمندتر و باهوشتر از مرد است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به این ایدهها اضافه کنید.
در استفاده از عنصر تخیل خلاقیت خود را هر چه بیشتر افزایش دهید.
برای مثال، مرد میتواند یک دانشمند باشد که میخواهد سگ را به سیارهی مریخ ببرد تا ببیند که آیا در آنجا میتواند زندگی کند یا خیر.
اضافه کردن به رابطهی سگ و مرد شما را به تفکر به چیزهایی که در گذشته به آنها فکر نمیکردید وادار میکند و همچنین سبب تقویت ظرفیت ذهنی به منظور تفکر در روشهای نو و خلاقانه میشود.
این تمرین لزوما نباید در مورد مرد و سگ باشد.
اگر بنا به دلایلی احساس میکنید که مرد و سگ محدود کننده هستند، میتوانید مثالهای دیگری را در نظر بگیرید:
- معلم و دانشآموز
- پلیس و مجرم
- مرد پولدار و مرد فقیر
- عنکبوت و مردی پیر
- یک مرد با جارو
- ... هر رابطهی ممکن بین دو و یا چندین شخص یا شی
پس از مدتی میتوانید حتی این تمرین را در دنیای واقعی نیز اجرا کنید.
از پنجرهی خود بیرون را تماشا کنید و رهگذرانی را که عبور میکنند را ببینید. سعی کنید به زندگی که دارند بی اندیشید. برای هر شخصی داستانی بامزه و یا عجیب در ذهن خود بسازید.
با تکرار این روشها، قبل از اینکه متوجه شوید ذهن شما به تفکر خلاقانه عادت میکند و شما به طور طبیعی قادر خواهید بود ماهیچههای خلاقیت خود را به کار گیرید.
منبع: Lifehack