کارآفرین بودن و مستقل شدن ممکن است آروزی بسیاری از ما باشد، اما در این راه چالشهایی وجود دارند که اگر از آنها بیاطلاع باشیم ممکن است با شکست رو به رو شویم. برای آشنایی با این چالشها و روشهای مقابله با آنها در ادامه با یوکن همراه باشید.
آخر هفتهی طولانی و طاقت فرسا که با کار کردن برای شخص و یا شرکتی که از آن راضی نیستید و انجام دادن کاری که به آن علاقه ندارید گذشته است بار دیگر با رویاپردازی در مورد کارآفرین شدن، کار کردن برای خود، داشتن درآمدی بسیار بیشتر از شغل فعلیتان و داشتن آزادی که همیشه خواهان آن بودید، میگذرد. ممکن است ایدههای بسیار خوبی در ذهن داشته باشید و در فکر استعفا دادن از شغل اکنونتان و آغاز زندگی مستقل خود باشید.
فکر خوبی را در سر دارید. زندگی به عنوان یک کارآفرین بسیار عالی است؛ اما قبل از شروع این رویا چالشهایی را که باید با آنها در این مسیر رو به رو شوید را نیز در نظر بگیرید. در ادامه به معرفی این چالشها میپردازیم.
1.کسب و کارتان بازتابی از خودتان است.
هر جنبهی کسب و کار شما انعکاسی مستقیم از خودتان است.
اگر رویای خودتان را باور نداشته باشید، اگر انگیزهی قوی نداشته باشید و اگر ایدهی کاریتان با شما به عنوان یک شخص مغایرت داشته باشد؛ بنابراین همهی اینها بر تجارت شما تاثیر منفی خواهد گذاشت و موفق نخواهید شد. شما سرنوشت خود را میسازید. عملکرد شما، عملکرد کسب و کارتان خواهد بود و برعکس اگر کسب و کارتان موفق شود، موفقیت خودتان است , تمام جنبههای تجارت شما بازتاب مستقیم موفقیت شما خواهد بود.
2. به منظور شناخت کسب و کار خود باید ابتدا خود را بشناسید.
اگر ندانید که چه کسی هستید، چه چیزی به شما انگیزه میدهد، شما را خورد میکند، به شما الهام میدهد و نقطه ضعفها و قوتهای شما چه هستند در زندگی و قطعا در کسب و کار خود پیشرفت نخواهید کرد.
بدانید که چگونه میتوانید کار کنید و چگونه نمیتوانید و نحوهی استفادهی کامل از پتانسیل خود را فراگیرید. شما میتوانید کارهایی که نمیتوانید انجام دهید را بیاموزید و یا شخصی را برای انجام این کارها استخدام کنید.
3. شما رئیس خود نخواهید بود.
بنیانگذار، مدیر عامل و رئیس شرکت خود بودن، بیمعنی است زیرا که شما همهی عنوانهای دیگر شرکت را نیز دارا هستید. رئیس حقیقی شما مشتریتان ( و تکنولوژی ) است؛ آنها هستند که تصمیم میگیرند و شما باید مطابق خواستهها و نیازهای آنها عمل کنید.
زمانی که مشتری جذب کردید، باید به نیازهای آن را پاسخ دهید و آنها هستند که در شما و محصولاتتان سرمایهگذاری میکنند.
4. دلتان برای حقوق ثابت تنگ خواهد شد.
شما از همان ابتدا پردرآمدترین شخص در کسب و کارتان نخواهید بود. به احتمال زیاد، پشتیان فنی شما پردرآمدترین فرد خواهد بود؛ مگر آنکه شما برای ذخیره پول، پشتیبان فنی شرکت خود باشید که در نهایت اینکار برای شما هزینه خواهد داشت زیرا که زمان زیادی را هر روز صرف کار کردن روی وبسایت بهمنظور جذب مشتری میکنید. کارآفرینان بیشتر زمان خود را صرف ساختن و مدیریت زیرساختهای خود میکنند. ابتدا زیر دستهای شما حقوق خود را میگیرند.
شما به عنوان یک کارآفرین باید زمان خود را صرف توسعه محتوا برای کسب و کار، بازاریابی، شبکهسازی و حسابداری کنید. به عبارت دیگر، تعادل بین زندگی و شغل که در زمان داشتن شغلی ثابت از آن بهرهمند بودید، دیگر وجود نخواهد داشت.
اما زمان شما و تمام پولی که به دست میآورید از آن شما خواهد بود و مدیری بالای شما وجود نخواهد داشت که بخشی از سود شما را کسب کند.
5. شما از همه چیز ناامید خواهید شد.
اگر حتی چیزی اتفاق نیز بیفتد دو برابر طول خواهد کشید. کاری که بر روی کاغذ آسان به نظر میرسد، اگر بهطور کلی پیچیده باشد یا شامل یک سبد خرید از محصولات موجود نیز باشد، ممکن است هفتهها و یا ماهها طول بکشد. حتی نوشتن آگهی جدید نیز دو برابر طول خواهد کشید، و صفحات خالی شما، مشتریانی که برای خرید نیاز به توضیح دارند و همچنین کل صنعت بازاریابی را ناامید خواهد کرد.
اما نتیجه نهایی شما را به یک متخصص فنآوری، طراحی وب سایت، بازاریابی و فروش، حسابداری، توسعه محصول، آگهی الکترونیک و یک تاجر هوشمند تبدیل خواهد کرد. شما زمانی یک متخصص خواهید شد که تمام این سرخوردگیها و ناامیدیها را کنار زده و با آنها روبرو شوید.
برای مشاهده قسمت دوم اینجا کلیک کنید
منبع: Lifehack