به نظر میرسد خیلی از مردم دوست دارند راز خلق محصولات "بی همتای" مرا بدانند. خیلی ساده است. همه چیز با این شروع میشود که "در توجه کردن اولین باشید". توجه کردن به چیزی از دیدن، تماشا و نگاه به آن سختتر است. وقتی اینکارها را انجام دهید یک مشاهده گر صبور هستید. با اینحال، "وقتی در توجه اولین باشید" شاهد چیزی که به آن توجه دارید خواهید بود. در ادامه با یوکن همراه باشید.
همینطور باید عاشق ناشناختهها و لذت کشف کردن باشید. فکر کنم من به اندازه یا حتی بیشتر از چیزی که کشف میکردم عاشق کشف چیزهای تازه بودم. وقتی اینکار را بکنید از محدودیتهای زمان و حتی کسی که هستید در ارتباط با چیزی که به آن توجه دارید عبور میکنید. به جای اینکه به "جایی" که میروید توجه داشته باشید، به چیزی که به آن توجه دارید میرسید و این باعث رسیدن به بی نهایتها میشود. این حتی به شما اجازه میدهد فراتر از چیزی که مشتری بدان مینگرد را ببینید و به جایی در آینده بروید که او روحش هم خبر ندارد.
تحت کنترل داشتن همه چیز ویژگی که از اتوبیوگرافی یک یوگی نوشته پراماهانسا یوگاناندا یاد گرفتم به من کمک کرد کار اکتشاف را پیوسته انجام دهم. این تنها کتابی بود که روی آیپدم داشتم. صدبار آن را خواندم و خواستم هرکسی در مراسم ترحیمم شرکت کرد یک کپی از آن را داشته باشد. این یکی از تاثیرگذارترین منابعی بود که به من کمک کرد هم با ذهن باز و هم با قلبی پذیرا به دنیا بنگرم. متاسفانه در برخورد با کسانی که باید هر آنچه به واقعیتش دست یافته بودم برایشان میساختم، کمتر اینکار را کردم.
همینطور مطالعه اینکه چه چیزی باعث ایجاد بهترین تجربه کاربر که در بخش 2 از همین سری صحبت کردم، مؤثر واقع خواهد شد. شش کلید تجربه کاربر عالی و دیوانه کننده که باید ببینید به این ترتیب است:
- مرتبط بودن
- سادگی
- قابل اعتماد
- جالب
- زیبا
از نظر اجتماعی قابل بازخرید (اگرچه این بعد از فراهم کردن 5 مورد اول و در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد)
لذت اکتشاف 4 عنصر داردکه برای من در بازدید از Xerox Parc در سال 1979 اتفاق افتاد وقتی که اولین بار چشمم به گرفیکال یوزر اینترفیس (GUI) افتاد.
وقتی این اتفاق افتاد پیش خودم فکر کردم "وای باورم نمیشه دارم چی میبینم."
بعد فکر کردم "این غیرقابل باور، فوق العاده و حیرت انگیز است."
بعد پیش خودم گفتم "انقدر خوب است که نمیتوان از آن استفاده کرد. بلافاصله متوجه نشدم قراراست چطور از آن استفاده شود اما میدانستم که روزی از آن استفاده خواهیم کرد." واز وارد شد و به من گفت "این همه چیز را متحول میکند. راه برگشتی ندارد."
در نهایت به خود گفتم "بله روزی همه کامپیوترها همینطور کار خواهند کرد." میدانستم عامل تحول بزرگتری را دیدهام که کامپیوترهای شخصی را به چیزی تبدیل میکند که هر کسی در جهان خواهان آن خواهد بود.
ویدیوی زیر را چک کنید (که بازسازی آن ملاقات است) که در آن واکنش من با "وای!" "اوم" "بله!" و تاییدهای واز را میبینید.
نتیجه گیری :
اگر خواهان ساخت چیزی هستید که در حد دیوانه کنندگی باشد که البته "دیوانه کننده" به معنی متمایز بودن نیست بلکه به معنی فرای این جهان است، قبل از اینکه چشمتان به چیزی بیفتد و واکنش "وای!" "اوم" "بله!" نشان دهید، به کسی تبدیل شوید که در توجه کردن اولین است. برای اینکار، از آدمهای منفی نگری که خیلی زود نتیجه گیری میکنند یعنی قبل از اینکه کمالی که تلاش میکند خودش را به چشم شما برساند را به وضوح در ذهنتان تجسم کنید و چیزی که باید را بسازید، دوری کنید. در مورد من اینطور شد که نساختمش اما اگر میدیدم متوجه آن میشدم. آنقدر محصولات اپل را رد کردم تا به چیزی رسیدیم که با تصویر ذهنم سازگار بود.
با نیاز نامحدود برای تفکر همگرا قبل از کشف همه چیزهایی که با تفکر متنوع به دست میآید، اگر بتوانید به جایی که بدان مینگرید برسید، به شما کمک میکند نگاهی اجمالی به آینده بیندازید.
منبع: linkedin