سینماسینما، علی نعیمی:
«جشن دلتنگی»
جدیدترین ساخته پوریا آذربایجانی فیلم شلخته و بی سر و تهی است. فیلمساز اصلا بر روی هیچ کدام از قصه ها تمرکز ندارد و آنقدر که درگیر پند و اندرز پیرامون مضرات فضای مجازی و دعوت خانواده ها به زندگی بدوی است که فراموش کرده است قصه ای تعریف کند. فیلم در سطح یک مستند بی کیفیت پیرامون شبکه های اجتماعی تقلیل یافته و ذوق زدگی کارگردان از استفاده از پتانسیل های چنین فضایی کار را به جایی رسانده است که تنها ذکر چند نام و اصطلاح تنها ره آورد او در ترسیم این اتمسفر است. صحبت از یک خواننده زیرزمینی که در اینستاگرام فالوورهای چند میلیونی دارد و از هم پاشیدگی خانواده ها در اثراستفاده از این نرم افزرهای جمعی بیشتر به درد نشان دادن در تلویزیون می خورد.
فیلمساز جوان ما نمی خواهد باور کند اگر قرار است راوی یک اتفاق اجتماعی باشد باید بدون پیش داوری به دنبال یک هدف مشخص برود نه اینکه کار را درون فیلمش به جایی برساند که حتی به مارک زاکربرگ هم به خاطر حامله شدن همسر یکی از کاراکترها فحش بدهد.
فیلم قرار است حرف های جدی بزند که برای زدن این حرف ها هیچ ظرفی را تدارک ندیده است.
امتیاز:
نیم از 5
هایلایت
پدیده عجیب جشنواره امسال فیلم «هایلایت» است. فیلمی که فارغ از بدعت های عجیب در مضمون که تا پیش از این سینمای ایران درون خود آن را ندیده است، از لحاظ شکل اجرا یکی از پیش پا افتاده ترین آثار جشنواره امسال است که حتی در کارنامه کاری اصغر نعیمی نیز یک سقوط به حساب می آید.
این حجم از بی دقتی در اجرا و فرم و قصه گویی و حتی کارگردانی که خطاها و اشتباهات آکادمیک درون برخی پلان ها مشهود است از منتقد با سابقه و کارگردان خوش ذوق سینمای ایران بعید است. «هایلایت» می خواهد در یک موقعیت دو گانه قهرمان قصه اش را در برزخ محاکمه و بخشش قرار می دهد و در این مسیر آنقدر کنش ها و منطق داستان غیرقابل باور است که مخاطب نمی تواند با هیچ یک از شخصیت های درون قصه همراه شود.
امیدوارم «هایلایت» برای نمایش عمومی با یک تجدید نظر در تدوین به ساختار مناسب تری دست پیدا کند.
امتیاز
نیم از 5
ماهورا
ماهورا ساخته حمیدزرگر نژاد نمونه یک سینمای تکامل یافته در گونه سینمای دفاع مقدس است. قصه ای در دل یک جغرافیای بکر و مردمانی که سینمای دفاع مقدس کمتر به سراغ آن ها و مصائب دوران جنگ پیرامون آن ها رفته است. فیلم بر خلاف فیلم دیگر جشنواره یعنی تنگه ابوقریب مولفه های استانداردی برای این نوع از سینما را کنار هم دست و پا کرده است. جغرافیای فیلم دارای هویت مشخص است که گاه در قامت یک کاراکتر قصه را به پیش می برد. روابط میان انسان ها دقیق و کامل شکل گرفته است و در شخصیت پردازی از هیچ یک از افراد درون قصه دور نمی شود.
بازی های روان بازیگران فیلم از جمله ساعد سهیلی و کامران تفتی و احمد کاوری در کنار دیالوگ های فیلم که اکثرا به زبان عربی است توانسته است بیشتر بار واقعیت پذیری قصه را به دوش بکشد.
فیلم چند صحنه درخشان دارد از جمله سکانس پایانی آن و شناسایی جنازه هایی که به صورت دسته جمعی زنده بگور شده اند که کاملا تاثیرگذار از آب درآمده است. شاعرانگی درون فیلم و مرز میان واقعیت و رویا و قصه عاشقانه امین با بازی ساعد سهیلی به عنوان نخ تسبیح درام فیلم به خوبی کارکرد خود را برقرار کرده است.
«ماهورا» فیلم خوش ریتمی است و نشان از ظهور فیلمسازی می دهد که در حوزه سینمای دفاع مقدس حرف های مهمی برای گفتن دارد.
امتیاز
سه از 5