سینماسینما، محسن جعفری راد:
جشن دلتنگی مثال مناسبی برای تشریح این نکته کلیدی در روایت سینمایی و در کل هر اثر هنری است که فاصله مهمی بین چه گفتن و چگونه گفتن وجود دارد. از سال 1920 تا کنون از فرمالیست های روس گرفته تا نظریه پردازان چند دهه اخیر مثل رولان بارت تاکید کرده اند که چگونه گفتن و نشان دادن و ترسیم کردن پ در کل بیان مندی در یک اثر هنری باید ترجیح داده شود به چه گفتن و مضمون و محتوا. نه اینکه چه گفتن مهم نباشد بلکه در هنر مدرنی مثل سینما چگونه گفتن هدف نهایی است. جشن دلتنگی از همین فاصله زیاد رنج می برد. مضمون تاثیر مخرب فضای مجازی مثل اینستاگرام در زندگی روزمره و فرهنگ نامناسب استفاده از نرم افزارهای مدرن و مخدوش شدن روابط، فی نفسه مضمون مهمی است و پرداختن به آن قابل ستایش است اما ابزار نویسنده و کارگردان برای بسط و گسترش و پردازش این مضمون چیست؟ مصداق های نبود نقشه راه مدون برای پرداخت داستان و ابزارهای بیانی ناکارآمد فراوانند؛ از دیالوگ های تکراری پ قابل پیش بینی گرفته تا شخصیت پردازی شبیه سریال های تلویزیونی،عدم تناسب و ارتباط مستدل و منطقی میان چند خانواده، نگاه یک سویه به تاثیر فضای مجازی در صوتی که می شد نگاه نسبی نگری داشت و شمایلی خاکستری از آن را تبیین کرد ، پایان بندی هندی وار با لحن به شدت شعاری و مطلق نگر و … نشان می دهد که فیلم در فیلمنامه و داستان پردازی شکست خورده است.
در اجرا و کارگردانی هم امتیاز مثبتی دیده نمی شود. از فیلمبرداری خالی از ظرافت و بداعت گرفته تا بازی های تکراری بهنام تشکر و محسن کیایی و … که مشخص می شود پوریا آذربایجانی همچنان در ساخت یک روایت مستقل و اثرگذار و چندوجهی نمی تواند موفق عمل کند و اندک استعداد او در ساخت فیلمی مثل اروند هنوز نتوانسته ثمربخش باشد و جایگاه خودش را به عنوان یک فیلمساز مستعد تثبیت کند.
در واقع آذربایجانی برای چگونه گفتن تاثیر فضای مجازی و وضعیت زندگی سنتی در حال گزار به مدرنیته جامعه ایرانی، با لکنت و عقیم رفتار کرده و بر پتانسیل های سمعی و بصری چنین فضاهایی تمرکز کامل را نداشته است.
حرف آخر اینکه شیوه پرداخت موقعیت ها و شخصیت ها هم از یک گزارش شتابزده منتشر شده در روزنامه های کثیرالنتشار! فراتر نمی رود، – از شاعر معلول گرفته تا پدری که تمایلی به بچه دار شدن ندارد و زن خانه داری که اوج لذتتش، گذاشتن عکس از غذاهای خانگی در. صفحه اینستاگرامش است- در صورتی که به سینما می رویم تا زاویه دید و روایت عمیق و چند بعدی و پرپرسپکتیو و روشنگرانه و سرگرم کننده فیلمساز را شاهد باشیم نه شناسایی موضع پنددهنده و دم دستی نسبت به معضلات روز جامعه.