بخش بزرگی از فعالیت های یک استارتاپ را "تکرار و آزمایش" برای پیدا کردن مسیر درست، در بر می گیرد. اما اشتباهاتی هم در این مسیر وجود دارند که امتحان کردن آنها نیز بی ارزش است.
عقیده ی اصلی در فلسفه ی کارآفرینی مدرن، آزمایش همه چیز برای پیدا کردن جواب درست، بازارها، محصولات، ایده ها، مردم است. جواب هایی را پیدا کنید که به اندازه ی کافی درست باشند و مسیر آن را پیش بگیرید و منتظر آورده های جهان اطراف بمانید.
چیزهای بد را از آن بیرون بکشید و موارد خوب را حفظ کنید. در صورت نیاز، آنها را تغییر دهید و تا حد امکان، تکرار کنید.
اما گاهی اوقات، چیزهایی وجود دارند که هرگز نباید انجام دهید. در جهان استارتاپ، نمی توان همه چیز را امتحان کرد. برخی از کارآفرینان بسیاری از کارها را انجام داده اند و با انتشار تجربیات خود قصد دارند دیگران را از انجام این کارهای اشتباه، بر حذر بدارند.
در ادامه در یوکن، با تجربیات کارآفرینانی آشنا خواهید شد که از انجام این کارها پشیمان شده اند:
1. تمام پول خود را برای تبلیغات هزینه نکنید.
این کار بسیار اغوا کننده است. روزی فرا می رسد که محصول شما به واقعیت تبدیل شده است. تیمی از بازاریاب ها را جمع آوری کرده اید که برای رسیدن آن روز، لحظه شماری می کنند. شما و تمامی اطرافیانتان از رسیدن آن روز، هیجان زده هستند.
اما فراموش نکنید که مشتریان، هیجان چندانی از حضور محصول شما در بازار ندارند. واقع بین باشید؛ شما محصولی را راه اندازی کرده اید که در 99 درصد از مواقع، از ماشین های تبدیل خارج می شود. برای بازاریابی آن، هزینه نکنید. در ماه های آینده مجبور می شوید که هزینه های دیگر را پشتیبانی کنید.
2. انجام خدمات برای مدل های حقوق صاحبان سهام
سرمایه گذار ثروتمندی را ملاقات می کنید که جیب های پر از پولی دارد. او با استفاده از تخصص خود می تواند شما را به بازاری معرفی کند که فرصت های بیشماری را برای شما فراهم می کند. همه چیز عالی به نظر می رسد.
این احتمال وجود دارد که این سرمایه گذار، اولین پاسخ مثبتی را به شما داده باشد که بعد از مدت ها شنیده اید. بنیانگذار استارتاپ Menguin گفته است که قبل از شنیدن پاسخ مثبت خود، 70 مرتبه با پاسخ های منفی روبرو شده است. سرمایه گذار می تواند با امکاناتی که در اختیار دارد، خدمات مورد نیاز را نیز انجام دهد. او با دانش خود می تواند همه چیز را سر جای خود قرار دهد؛ اما همه چیز همیشه به این شکل پیش نمی رود!
3. فراموش نکنید که باید زمان زیادی را با مشتریان خود سپری کنید.
مشتریان، همه چیز شما هستند. اگر از عملکرد شما راضی باشند، با ادامه ی همکاری خود، این مساله را نشان می دهند.
باید بدانید که چه چیزی باعث احساس رضایت آنها شده است. از خدماتی مثل inspectlet استفاده کنید تا از تجربه ی کاربری آنها در سایت، باخبر شوید. روی آنها متمرکز شوید. برای مصاحبه ی تک به تک با آنها، کارت های هدیه ارائه دهید. آنها تمامی پاسخ های شما را در اختیار دارند.
4. روی تنها یک کانال رشد تمرکز نکنید.
کانال های پر بازده می توانند گمراه کننده باشند و تمرکز بیش از حد روی آنها بسیار آسان است. اگر تنها روی تجارت الکترونیک تمرکز کنید، به خوبی می دانید که چه آینده ای در انتظار شما خواهد بود.
برای مثال، به خوبی می دانید که بازده شما از طریق فیس بوک، بیشتر است. بنابراین، ساعت های زیادی را برای آزمایش روش های بازگشت بهینه، سپری می کنید و تمام تیم خود را روی کانال فیس بوک متمرکز می کنید. ناگهان، روزی متوجه می شوید که همه چیز متوقف شده است. ممکن است که فیس بوک، روند خود را تغییر دهد و یا اینکه، رقیبانی در عرصه ظاهر شوند که با صرف هزینه های بیشتر برای تبلیغات، شما را نابود کنند. در این مرحله است که متوجه می شوید، موتور رشد خود را از دست داده اید. هرگز این کار را با استارتاپ خود نکنید.
5. پیشاپیش برای مقایس ها هزینه نکنید.
"اگر آنها را بسازید، سرازیر خواهند شد."
به این نقل قول اعتماد نکنید. استارتاپ هایی که از پشتیبانی شرکت های سیلیکون ولی یا بچه پولدارهای اینستاگرام برخوردارند، به سادگی می توانند از حجم زیاد پولی که به ناگاه در اختیار آنها قرار می گیرد، بهره مند شوند.
این شرکت ها، قبل از اینکه به یک نام تجاری تبدیل شوند، به رشد سریع دست می یابند. اما مشکل اینجاست که ارزش ترازنامه با ارزش درآمد در تضاد است. این مساله می تواند شرایط بسیار پیچیده ای را به وجود آورد که به دست آوردن پول بیشتر را به یک معضل تبدیل می کند.
6. کمال گرا نباشید.
ممکن است که یک محصول تقریبا کامل، در نقطه ای از جهان وجود داشته باشد، اما هیچ کس آن را ندیده است. محصول بدی که توانایی رقابت را داشته باشد، بهتر از محصول بی نقصی است که هیچ کس از وجود آن خبر ندارد. برخی از استارتاپ ها، ماه ها محصول خود را در قرنطینه نگه می دارند و منتظر تکمیل آن هستند. برای کمال گرایی، وقت نداریم.
7. خودتان را به عنوان یک کمیته یا سازمان معرفی نکنید.
سرمایه گذاران روی افراد سرمایه گذاری می کنند نه روی شرکت ها. این مساله به مرور زمان تغییر می کند؛ اما در مراحل اولیه هرگز به این شکل نخواهد بود. علاوه بر این، اگر بتوانید کسب و کار را در قالب یک فرد معرفی کنید، ارتباط شما با سرمایه گذار، شکل صمیمانه تری به خود می گیرد.
8. اطلاعات دادن بیش از حد، درست نیست.
جاستین دلانی، سخنگو و مدیرعامل Mengun در این باره می گوید: "زمانی که برای اولین بار وارد این عرصه شدم، به گروهی پیوستم که در ماه های آینده، مبلغ 20 میلیون دلار را روی شرکت رقیبم سرمایه گذاری کرد. یکی از شریکان گروه، رسما از من به عنوان منبع اطلاعات استفاده می کرد."
این موارد اغلب اتفاق می افتند، به ویژه برای تحلیلگران. یک قانون بزرگ را فراموش نکنید، هیچ وقت در روز اول، همه چیز را به اشتراک نگذارید.
9. مشاور حقوقی خودتان نباشید.
یک مساله ی رایج و احمقانه این است که به محض رشد و جلب توجه مردم، کسانی پیدا می شوند که از شما شکایت کنند. پس پیشنهاد می کنیم که برای خود وکیل بگیرید.
10. سرمایه گذار خود را عصبانی نکنید.
بنیانگذار Menguin از تجربیات خود می گوید: "یکی از اولین سرمایه گذاران من، مارک کیوبن بود. در اولین رد و بدل ایمیلی، رفتار درستی نشان ندادم و برای اینکه نشان دهم از موضع خودم پایین نمی آیم و روی حرف خودم می مانم، سر موضوع بی ارزشی، پافشاری کردم. او نیز تا شش ماه آینده، با من حرفی نزد. البته در حال حاضر، اوضاع خوبی داریم؛ البته اینطور فکر می کنم."
منبع: inc