مناسبات و روابط امامان (ع)با قدرت های فاسد زمان (۳)

امام سجاد(ع)   امام سجاد (ع)، در مواقف چندی، مردم را به پذیرش امامت خویش فراخواند

مناسبات و روابط امامان (ع)با قدرت های فاسد زمان (3)

امام سجاد(ع)
 

امام سجاد (ع)، در مواقف چندی، مردم را به پذیرش امامت خویش فراخواند. در بسیاری از گفته ها و تقریراتی که بیان فرموده مثلاً در جمع مردم مدینه:
«نحن ابواب الله و نحن الصراط المسقیم و نحن عیبه علمه و نحن تراجمه و حیه، و نحن ارکان توحیده و نحن مواضع سره» (صدوق، 1358، 31)؛ ما درهای رحمت الهی هستیم، ما راه مستقیم هستیم، ما مخزن و جایگاه علم الهی هستیم، ما ترجمان وحی خداییم، ما ارکان توحید الهی هستیم، و ما جایگاه سرّ الهی هستیم.
این موضع گیر ها در ماجرای اسارت و پس از آن ونیز در صحیفه ی سجادیه و کلماتی که برای شیعیان و شاگردان و اصحاب خویش مطرح فرموده اند، فراوان است.

امام باقر(ع)
 

در دوران امام باقر (ع)، این فرازها و کلمات به صورت برجسته تری نمودار است که به دو نمونه هم در این زمینه اشاره می کنیم.
«عن ابی خالد الکابلی، قال سألت اباجعفر (ع) عن قول الله عز وجل فآمنوابا لله والقیامهًْ و هم والله نورالله الذی انزل و هم و الله نور الله فی السماوات، و فی الارض و الله یااباخالد، لنور الامام فی قلوب المؤمنین و یحجب الله عز وجل نورهم عمن یشاء فتظلم قلوبهم، والله یا ابا خالد،یحبنا عبد ویتولانا حتی یطهر الله قلبه ولا یطهر الله قلب عبد حتی یسلم لنا، و یکون سلما لنا سلمه الله من شدید الحساب و امنه من فزع یوم القیامهًْ الاکبر» (کلینی، بی تا، ج 1، 276)؛ ابی خالد کابلی می گوید از امام باقر (ع) درباره ی این آیه پرسیدم که ایمان بیاورید به خدا و رسولش و نوری که به او نازل کردیم. فرمود: ای اباخالد، به خدا قسم نور، ائمه (ع) ، از آل محمد هستند تا روز قیامت، آنان به خدا سوگند نوری هستند که با وجود او نازل شده اند، آنها نور آسمان ها و زمین هستند. ای اباخالد، به خدا سوگند، نور امام در قلوب مؤمنین، درخشنده تر از نور خورشید تابنده در روز است. آنان قلوب مؤمنین را نور می بخشند و خداوند از هرکس خواهد نور ایشان را پنهان می دارد. پس دل آنان تاریک شود، و خداوند قلب بنده‌ای را پاکیزه نکند تا این که با ما خالص شده باشد و آشتی کرده باشد، و چون با ما سازش کرد، خداوند از حساب سخت قیامت در امانش دارد و از هراس بزرگ محشر مصونش نماید.
نمونه ی دیگر:
«عن سریر عن ابی جعفر (ع) ، قال: قلب له: جعلت فداک ما انتم؟ قال: نحن خزان علم الله و نحن تراجمه وحی الله و نحن الحجهًْ البالغهًْ علی من دون السماء من فوق الارض» (کلنی، بی تا، 274)؛ سریر می گوید: به امام باقر (ع) عرض کردم، قربانت شوم، چه سمتی دارید؟ فرمود: ما خزانه دار علم خدایم، ما ترجمان وحی خداییم، ما حجت بلند و رسای الهی هستیم، برهر که در زیر آسمان و روی زمین است.

امام صادق (ع)
 

در دوره ی امام صادق(ع) از آن بزرگوار کلمات مهمی راجع به احقیت و اولویت امامان (ع) درباره ی رهبری اجتماع بیان شده که فقط این مقام، شایسته و زیبنده ی امامان شیعه (ع) است.
«عن عبدالحمان بن کثیر قال: سمعت ابی عبدالله(ع)، یقول: نحن ولاهًْ امرالله و خزنهًْ علم الله و عیبه وحی الله» (کلینی، بی تا، 273)؛ عبدالرحمان بن کثیر می گوید: شنیدم از امام صادق (ع) که فرمود: ما ولی امر خدا، امام و خلیفه ی خدا و گنجینه ی علم و صندوق وحی خدا هستیم.
«عن عبدالله بن سنان، قال: سألت ابا عبدالله، عن قول الله عز وجل وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم؟ قال: هم الائمهًْ» ؛ عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق (ع)، درباره ی تفسیر این آیه پرسیدم که خدا وعده داده است از میان شما کسانی را که ایمان آورده و کار شایسته کرده اند که آنان را در زمین به خلافت و جانشینی گمارد، چنان که پیشینیان ایشان را به خلافت گمارد؛ فرمود: ایشان ائمه (ع) هستند.
موارد فراوانی از قول امام صادق (ع) است که در جمع های مختلفی و در میان اصحابشان و در سؤال هایی که از ایشان می شده، احقیت واولویت خود را برای امامت بیان می کرده اند و سایرین را غاصب مقام رهبری دانسته اند.

امام موسی بن جعفر(ع)
 

امام موسی بن جعفر (ع) در مواقف مختلفی اولویت خود را تبیین فرموده، به حدی که برای هارون نیز این مسأله مورد تذکر قرار گرفته است.
«روی المأمون عن ابیه الرشید انه قال فی حق موسی الکاظم (ع)، هذا الامام الناس، و حجهْ الله علی خلقه، و خلیفهًْ علی عباده، و انا امام الجماعهًْ فی الظاهر و الغلبهًْ و القهر، و انه و الله احق بمقام رسول الله(ص) منی و من الخلق جمیعاً، و الله لو ناز عنی فی هذا الامر لاخذن الذی فیه عیناه، فان الملک عقیم و قال الرشید للمأمون، یا بنی هذا وارث علم النبیین، هذا موسی بن جعفر (ع)، اذا اردت العلم الصحیح تجده هذا»؛ مأمون از پدرش رشید روایت نموده که رشید (هارون) در حق موسی بن جعفر (ع) چنین گفت: فرزندمً این، امام مردم و حجت خدا بر خلق او وخلیفه ی خدابر بندگان او است و من امام مردم و جماعت، در ظاهر هستم و با غلبه و قهر،و او (موسی بن جعفر (ع) سزاوارتر به مقام رسول خدا(ص) از من و از تمام خلق است و به خدا قسم اگر مرا در این مورد در نزاع و منازعه قرار دهد، چشم هایش را در می آورم، زیرا حکومت عقیم است.رشید به مأمون گفت: این، وارث علم پیامبران است، این موسی بن جعفر (ع) است، هرگاه اراده کردی علم صحیح را نزد او خواهی یافت.

امام علی بن موسی الرضا(ع)


موضع گیری های صریح امام رضا (ع)، در باب احقیت و اولویت و افضلیت خودشان برمسأله ی امامت بسیار فراوان است.
این که آن حضرت(ع) به یکی از آنها می فرماید نمازت را شکسته بخوان و به دیگری می فرماید نمازت را تمام بخوان، بسیار مهم است.
آن دو دلیل می خواهند که حضرت (ع) برایشان بیان می فرماید.
به اولی می فرماید:لانک اردتنی و انت مسافر، و به دومی می فرماید: لان سفرک معصیهًْ و انت اردت السلطان (تحف العقول).
این ها همه دعوت به خویش است ودرنیشابور ، حدیث سلسلهًْ الذهب بسیار مهم است؛ کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی و سپس سررا از کجاوه بیرون کرد و فرمود: الا بشرطها و شروطها و انا من شر وطها (تحف العقول)؛ آگاه باشید که با شرط و شروطش لااله الا الله دژ مستحکم خداست، و من شرایط آن هستم.
این بینش و اعتقاد را در نوشته‌ای از امام رضا (ع)، که به جوامع الشریعه شهرت یافت، چنین می بینیم.
«عترهًْ الرسول اعلمهم بالکتاب و السنهًْ و اعدلهم بالقضیهًْ و اولاهم بالامامهًْ فی کل عصر و زمان وانهم العروهًْ الوثق و اعمهًْ الهدی» (تحف العقول)؛ عترت پیامبر(ص)، آگاه ترین مردم به قرآن و سنت و در قضاوت و داوری، عادل ترین و در هر زمان و عصر، برای مردم شایسته ترین مردمند، آنان ریسمان محکم و مطمئن و پیشوای هدایتند.

امام جواد(ع)
 

همین موضع گیری ها در باب امام جواد(ع) وجود دارد که در برابر مأمون، آن حضرت (ع) موارد جستارهای مهمی را بیان می فرماید. از جمله موارد، این مورد است که در کودکی به سؤال های فراوان پاسخ می دهد و موضع و جایگاه خویش را برای امامت، به دیگران تفهیم می فرماید.

امام هادی (ع)
 

امام هادی(ع)، در برابر معتصم بن هارون و نیز متوکل عباسی از پدر بزرگوارش امام جواد (ع)،امامت اسلامی را به عهده گرفت.
موضع گیری های هشدار دهنده و صریحی در برابر معتصم به سلب صلاحیت از وی و نسبت به اولویت خویش بیان فرموده است.

نتیجه
 

نتیجه‌ای که از این فراز گرفته می شود موارد ذیل قابل دریافت است:
1)امامان شیعه(ع)، همواره حالت‌اعتراض وتقابل با حکومت های جور واستبداد داشته اند؛
2) استراتژی واحدی برحرکت امامان (ع) در مسیر مبارزه ی سیاسی موجود است؛
3) صورت های دریافت و اشارات کلامی امامان معصوم (ع)، مختلف بوده ولی هر کدام در مقصدی واحد به تعامل و تکاپو می پرداخته اند؛
4) امامت شیعی، هیچ گاه صحنه ی مبارزاتی را خالی نگذاشته و برای پیروان خویش هم، راهی روشن را ترسیم و تصویر نموده اند.
منابع و مآخذ:
1)قرآن کریم.
2)خامنه‌ای، سید علی(مقام معظم رهبری) (1361)، پژوهشی در زندگی امام سجاد(ع)، حزب جمهوری اسلامی.
3) خامنه‌ای، سید علی (مقام معظم رهبری) 1365)، عنصر مبارزه در زندگانی ائمه (ع)، کنگره ی جهانی حضرت رضا (ع).
4) الخوارزمی (بی تا)، مقتل الحسین (ع)، مطبعهًْ النجف الالشرف، ج 1.
5) الشاکری، حسین (1420 هـ )، من السیهًْ الامام الحسین (ع)،مطبعهًْ ستاره، ج 1.
6) ابن قتیبه دینوری، الامام الفقیه ابی محمد عبدالله بن مسلم (بی تا)،الامامهْ و السیاسهًْ، مؤسسه اللبی، ج 1 .
7) صدوق، علی بن بابویه قمی (1358)، معانی الاخبار، بی جا.
8) کلینی، محمد بن یعقوب (بی تا)، اصول کافی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت.
9) ابن شعبه، علی(بی تا)، تحف العقول، ی جا.


منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر