5.آیه اولی الامر
«یا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»(1)
براساس مطالعات تاریخی و آثار مکتوب موجود، نخستین بار آیه اولی الامر، به وسیله مرحوم ابوالصلاح حلبی برای اثبات عصمت ائمه اطهار(ع) مورد استفاده قرار گرفت. پس از وی مرحوم شیخ طوسی نیز به این آیه استناد کردند.
مرحوم حلبی مصداق اولی الامر را همان ائمه(ع) دانسته است و مرحوم شیخ طوسی نیز روایات رسیده از امام باقر و امام صادق(ع) را دلیل بر این مدعا می داند.(2)
پس از این مقدمه مرحوم حلبی این چنین به تقریر این آیه می پردازد: «لأن عموم طاعتهم مقتض لعصمتهم لأنه لو جاز علیهم القبیح مع إطلاق الأمر بطاعتهم فی کل شیء لکان ذلک أمرا بالقبیح المتعذر منه تعالی»(3) به بیان دیگر می توان گفت: امر به اطاعت از کسی به طور مطلق، به معنای عصمت او از ارتکاب گناهان است، خداوند ما را به اطاعت مطلق از امامان امر کرده است؛ پس امامان از ارتکاب گناهان معصوم هستند.
دلیل مقدمه اوّل این است که، صدور گناه از امام همراه با امر کردن مردم به اطاعت مطلق از او، در واقعاً امر به انجام گناه است. چنین کاری بر خداوند متعال محال است. از استدلال مرحوم حلبی به دست می آید که ایشان، به وسیله این آیه به دنبال اثبات عصمت امام از گناه می باشد. اما مرحوم شیخ طوسی، از این فراتر رفته و قلمرو عصمت ثابت شده به وسیله این آیه را، افزون بر گناه، عصمت از اشتباه نیز می داند.(4)
بررسی
پیش از بررسی این برهان، لازم است موقعیت این آیه را نزد خود ائمه اطهار(ع) و بررسی کنیم.
منابع روایی نخستین ما گویای این مطلب است که برخی ائمه اطهار(ع) برای اثبات فضیلت و برتری خود، به این آیه استدلال کرده و خود را مصداق این آیه دانسته اند این موارد عبارتند از:
1.امام علی(ع) در شورای شش نفره برای انتخاب جانشین پس از عمر بن خطاب، با اشاره به این آیه، خود را مصداق آن می داند.(5) همچنین ایشان در نامه ای به معاویه ــ که گویا پیش از جنگ صفین بوده است ــ با بیان این آیه، فضیلت خود را برای معاویه یادآور می شود.(6) همچنین آن حضرت ضمن سخنرانی در میان مهاجران و انصار، از این آیه فضیلت خود را ثابت نموده است؛(7)
2.امام حسن(ع) پس از بیعت مردم با ایشان، با تلاوت این آیه به مدح اهل بیت پیامبر اکرم(ص) پرداخت؛(8)
3.امام حسین(ع) زمانی که معاویه از او می خوهد بالای منبر برود و خطبه بخواند، بر بالای منبر خطبه ای شبیه خطبه امام حسن(ع) می خواند و با اشاره به این آیه، اطاعت مردم از خود و اهل بیت رسول الله(ص) را واجب می دانند.(9)
گفتنی است براساس منابع موجود، متکلمان پیش از مرحوم حلبی به این آیه برای اثبات عصمت امام تمسک نکرده اند. برخی متکلمان امامیه، پس از مرحوم حلبی مانند مرحوم شیخ طوسی(10) و حتی برخی متکلمان اسماعیلیه(11) را می توان یافت که این آیه را برای اثبات عصمت ائمه کافی دانسته اند متکلم شهیر، مرحوم سید مرتضی، با نص بودن این آیه برای امامت امیرالمومنین(ع) مخالف است. همچنین در دلالت آیه بر عصمت امام(ع) با تردید برخورد می کند.(12)
استدلال به این آیه را برای اثبات عصمت ائمه اطهار(ع) می توان در چند محور بررسی کرد:
1.مصداق شناسی اولی الامر
روایات رسیده از امامان معصوم درباره ی این آیه متفاوت است و می توان آنها را به چند گروه تقسیم کرد:
الف.روایاتی که اولی الامر را امراء و فرمانروایان دانسته اند؛(13)
ب.روایاتی که مصداق اولی الامر را امام علی(ع) دانسته اند؛(14)
ج.روایاتی که مصداق اولی الامر را سه امام نخستین شیعه معرفی می کند؛(15)
د.روایاتی که مصداق اولی الامر را اهل بیت یا آل محمد(ص) معرفی می کند؛(16)
هـ.روایاتی که مصداق اولی الامر را به طور مبهم، اوصیا معرفی می کند؛(17)
و.روایاتی که مصداق اولی الامر را امامان دوازده گانه(ع) معرفی می کند.(18)
همچنین با مراجعه به منابع تفسیری اهل سنت، دست کم چهار نظریه درباره ی اولی الامر به دست می آید:
الف.حکام و زمامداران مسلمان و عادل؛(19)
ب.فرماندهان سری ها(20 و 21)
ج.علمای دین؛ (22)
د.اهل حلّ و عقد(23)
روایاتی که مصداق اولی الامر را ائمه اطهار(ع) دانسته اند، مستفیضه هستند. اگر استفاضه را در مباحث اعتقادی کافی بدانیم، می توان مدعای مرحوم حلبی را مبنی بر اینکه، مقصود از اولی الامر، همان ائمه اطهار(ع) هستند، تأیید کرد. ضمن اینکه، این روایات با روایات دسته دوم، سوم و چهارم منافاتی ندارد.
2.کیفیت استدلال
استدلال به این آیه دارای چند بخش است:
الف.مقدمات: استدلال مرحوم حلبی و شیخ طوسی دو مقدمه داشت: اولی الامر، ائمه اطهار هستند خداوند به طور مطلق ما را به اطاعت از اولی الامر امر کرده است.
پیش از این، مقدمه اول را بحث و آن را تأیید کردیم. اما در مقدمه دوم، مقصود از اینکه خداوند به طور مطلق ما را به اطاعت از اولی الامر، امر کرده است، چیست؟ از آنجا که مرحوم حلبی، عصمت امام از گناهان و شیخ طوسی، عصمت امام از اشتباه را نیز نتیجه گرفته اند، مقصود آنها از مقدمه استدلال، این است که خداوند ما را در گفتار و افعال به اطاعت از ائمه اطهار(ع)، امر کرده است. از آنجا که، خداوند حکیم به زبان مردم با آنها سخن گفته است، لازم است برداشت عرفی از این آیه را به دست آورد.
با توجه به این مقدمه باید گفت: وقتی متکلمی به کسی می گوید: «از فلانی به طور مطلق اطاعت کن»، ظاهراً مقصود وی این است که «هرچه می گوید انجام بده»، بدین معنا که او در گفته هایش دروغ نمی گوید یا اشتباه نمی کند؛ اما آیا علاوه بر آن ظهوری که ما از آیه به دست آوردیم، می توان گفت که خداوند در این آیه، در صدد القای این است که «هر عملی نیز او انجام می دهد تو اطاعت کن و انجام بده»، تا از این رهگذر بتوان مدعی که اولی الامر از گناه نیز معصوم هستند؟
اگر قلمرو اطاعت از اولی الامر را به عمل آنها توسعه دهیم، لازمه اش این است که اطاعت از اولی الامر را به حسب اطلاق آیه در تمام اعمال، اعم از عادی و دینی، واجب بدانیم؛ حتی اگر امام(ع) در روز به مقدار معینی خوابید یا غذا خورد یا غذای مخصوصی خورد و ...در این صورت به حکم این برداشت از آیه، اطاعت از او واجب و لازم است.
به نظر می رسد، التزام به این قول، نه قائلی دارد و نه می تواند درست باشد؛ زیرا کمترین اشکال آن، لزوم تکلیف به ما لا یطاق از سوی خداوند حکیم است.
بنابراین، باید گفت: قدر متیقن از این آیه، لزوم اطاعت از اوامر و نواهی اولی الامر است.
اگر عملی که انجام می دهد، بگوید آن عمل واجب است؛ یا ما بدانیم که آن عمل واجب است، یا بگوید عملی را که انجام نمی دهد، حرام است، یا ما بدانیم که حرام است، در اینجا اطاعت از عمل نیز لازم است. در اینجا نیز کلام به اطاعت از اوامر و نواهی برمی گردد.
ب.نتیجه استدلال: مرحوم حلبی به وسیله این برهان، عصمت امام از گناه و مرحوم شیخ طوسی عصمت از اشتباه را نیز نتیجه گرفته اند. با توجه به آنچه گذشت، روشن می شود که این آیه تنها برای اثبات عصمت ائمه اطهار(ع) از اشتباه و دروغ در اوامر و نواهی شان مفید است. حال این سؤال مطرح می شود که مقصود از عصمت از اشتباه، عصمت از مطلق اشتباه است یا تنها اشتباه در تبیین دین؟ در پاسخ به این سؤال، باید گفت اساساً معنای اولی الامر چیست و آنها چه جایگاهی دارند؟ وقتی که می گوییم «صاحب امر»، مقصود کدام امر است؟
مرحوم حلبی و شیخ طوسی به جزئیات این بحث نپرداخته اند و برای یافتن پاسخ این پرسش ها، باید به روایات وارد شده در تفسیر آیه مراجعه کرد.
بنابراین، می توان مدعی شد که اولاً، اولی الامر، عنوانی مبهم است. اگر آن را به لحاظ مصداقی، با «امامت» مساوی بدانیم، می توان گفت این آیه برای اثبات عصمت متصدی منصب امامت کافی است. اگر هم آن را یک عنوان مستقل و در عرض عنوان امام بدانیم، باید گفت این آیه برای اثبات عصمت ائمه اطهار(ع)، که مصادیق آن هستند، مناسب است، نه متصدی منصب امامت؛ ثانیاً، این آیه قابلیت اثبات عصمت امام از دروغ و عصمت از اشتباه در امور دینی، پس از تصدی منصب امامت را دارد؛ زیرا پیش از آن، امام(ع)، امام و اولی الامر نبوده است؛ ثالثاً، اگر به وسیله این آیه، عصمت امام از تمام گناهان را نیز بپذیریم، می توان مدعی شد که این آیه تنها عصمت امام از گناهان عملی، نه مخفیانه را ثابت می کند؛ زیرا در همینجا است که بحث اطاعت مردم از آنان مطرح می شود.
سخن آخر
با توجه به آنچه گذشت، روشن می شود که هریک از براهین می تواند بخشی از قلمرو عصمت را اثبات کند و نمی توان از راه یک برهان نقلی به عصمت حداکثری امام دست یافت. چنانکه مطرح شد، قلمرو عصمت شامل چهارده بُعد است. به نظر می رسد، منطقی ترین روش در مستدل سازی آموزه های مطرح در مسئله عصمت، این است که باید ابعاد گوناگون را در نظر گرفت و با توجه به آن ابعاد، برای هریک از آنها برهان ارائه نمود.
نگارنده در این نوشتار، در پی نارسا جلوه دادن براهین نقلی نبوده است، چنان که اثبات عصمت ائمه از تمام اشتباهات و گناهان عمدی و سهوی، از ابتدا تا پایان عمر نیز مدنظر نبوده است، بلکه هدف، ارائه پیشنهادی منطقی در مسئله عصمت است، مبنی بر اینکه از آنجایی که یک برهان به تنهایی قادر به اثبات همه ساحت های موجود در قلمروی بحث عصمت نیست، بر اندیشمندان دینی فرض است تا به طور مستقل برای عصمت هریک از ساحت های عصمت براهین اقامه کنند.
نتیجه گیری
در پنج قرن نخست هجری، آیات متعددی برای اثبات عصمت امام(ع) اقامه شده است.
آیه تطهیر، آیه صادقین، آیه ابتلاء، آیه اهل الذکر و آیه اولی الامر. این آیات از جمله مستندات قرآنی دال بر عصمت امام(ع) هستند؛ چند نکته در اینجا حائز اهمیت است:
1.آیه اهل الذکر دلالتی بر عصمت امام(ع) ندارد؛
2.مستندات قرآنی دال بر عصمت امام(ع) از نظر قلمروی عصمت اثبات شده به وسیله آنان، با یکدیگر متفاوتند؛
3.آیه تطهیر به درستی ائمه اطهار(ع) را از ابتدای تا انتهای عمر، از گناهان معصوم می داند؛
4.سایر آیات ذکر شده قادر به اثبات عصمت امام، به طور مطلق از گناه و اشتباه عمدی و سهوی، از ابتدا تا پایان عمر، نیستند.
پی نوشت:
1.نحل: 43/انبیاء: 7.
2.شیخ طوسی، التبیان، ج 3، ص 236.
3.ابوالصلاح حلبی، الکافی، ص 93.
4.ر.ک: شیخ طوسی، التبیان.
5.محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص 545.
6.ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج 1، ص 116.
7.شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 275.
8.شیخ مفید، الامالی، ص 349/محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص 121.
9.احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 299.
10.حسن بن یوسف علامه حلی، الالفین، ص 65.
11.احمد حمید الدین کرمانی، المصابیح فی اثبات الامامة، ص 99ــ 96.
12.«...علی أن الآیة لو دلت علی وجوب عصمة الأئمة، و النص علیهم علی ما اعتمدها ابن الراوندی فیه، وحکاه صاحب الکتاب فی صدر کلامه لم تکن دالة علی وقوع النص علی أمیرالمؤمنین(ع) بالإمامة...». (سید مرتضی علم الهدی، الشافی، ج2، ص 257 و 258).
13.فرات کوفی، تفسیر الفرات، ص 108.
14.همان، ص 108ــ110/علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج 1، ص 141/شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 352/حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 190/علی بن موسی ابن طاووس، سعد السعود، ص 115.
15.محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 286/محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص 249/حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 191.
16.شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 228 و 237/احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 160/فرات کوفی، تفسیر الفرات، ص 108.
17.محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 178 و 189/محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 249.
18.همان، ج 1، ص 205؛ ج 1، ص 276؛ ج 2، ص 21/شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 214 این روایات صحیحه هستند. و همان، ص 222 و 253/همو، علل الشرائع، ج 1، ص 124/همو، عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 131/همو، الخصال، ج 2، ص 479/محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص 80/علی بن محمد خزاز قمی، کفایة االاثر، ص 53، فرات کوفی، تفسیر الفرات، ص 108/محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 251 و 252.
19.محمود زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 524/عبدالرحمن بن ناصر السعدی، تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، ج 2، ص 89.
20.جنگ هایی که پیامبراکرم(ص) در آنها حضور نداشته است.
21.وهبة زحیلی، التفسیر المنیر، ج 5، ص126.
22.محمد بن محمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 3، ص 180.
23.فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج 4، ص 113/محمدرشیدرضا، المنار، ج 5، ص 182.
منابع
ابن بابویه القمی، علی بن حسین، الامامة و التبصرة من الحیرة، قم، مدرسه الامام المهدی، 1363ش.
ابن جوهری، طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دارالفکر، بی تا.
ابن سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار احیاء التراث، 1423ق.
ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، 1396ق.
ابن قتیبهالدینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، قم، شریف رضی، 1413ق.
ابن کثیر قرشی دمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالاندلس، بی تا.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1995.
اسماعیل زاده، ایلقار، تفسیر تطبیقی آیه تطهیر، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1382ش.
آصفی، محمد مهدی، در آیینه وحی، ترجمه ی محمد حسین نواب، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رح)، 1385
اندلسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، 1420ق.
انصاری قرطبی، محمد بن محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالفکر، 1999م.
ایجی، عضدالدین، شرح المواقف، قم، منشورات شریف رضی 1907ق.
بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی تا.
ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، 1403ق.
تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، قم، منشورات الشریف الرضی، 1371.
ثقفی، ابراهیم بن احمد، الغارات، قم، موسسه دارالکتاب، 1410ق.
ثمالی، ابوحمزه، تفسیر ابوحمزه ثمالی، بیروت، دارالمفید، 1420ق.
حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1404ق.
حسکانی، حاکم، شواهد التنزیل، تهران، موسسه چاپ و نشر، 1411.
حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، بیروت، دارالعلوم للطباعة و النشر، 1424ق.
حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1402ق.
ـــــــ، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمومنین(ع)، 1403ق.
محقق حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، تحقیق رضا استادی، مشهد، موسسه الطبع و النشر فی الآستانة الرضویه المقدسة، 1414ق.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الالفین، قم، دارالهجرة، 1409ق.
ـــــــ، الرسالة السعدیة، قم، بهمن، 1410ق.
ـــــــ، مناهج الیقین، یاران، 1412ق.
ـــــــ، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، قم، موسسه پژوهش و مطالعات عاشورا، 1379.
ـــــــ، نهج الحق و کشف الصدق، تعلیق عین الله حسینی ارموی، قم، دارالهجرة، 1400 ق.
حنبل، احمد، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی تا.
خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، قم، موسسه آل البیت(ع)، لاحیاء التراث، 1417ق.
خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، قم، بیدار، 1401ق.
خویی، سید ابوالقاسم، محاضرات، قم، موسسه اسماعیلیان، 1375ش.
ـــــــ، معجم رجال الحدیث، نشر الثقافة الاسلامیة، 1413ق.
رازی، ابوالفتح، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1367.
ـــــــ، عصمة الانبیاء، بی جا، المکتبة الاسلامیة، بی تا.
ـــــــ، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق.
رشید رضا، محمد، المنار، مصر، بی نا، 1954.
زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالمکتبة الحیاة، بی تا.
زحیلی، وهبة، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر، 1991.
زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، قم، البلاغة، 1415.
سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق.
ــــــ، الجدید فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406ق.
السعدی، عبدالرحمن بن ناصر، تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، ریاض، موسسه السعیدیة، بی تا.
سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیة، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1382.
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، جدّه، دارالمعرفة، 1365.
صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، فرهنگ اسلامی، 1365ش.
ــــــ، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1403ق.
ــــــ، علل الشرایع، نجف اشرف، مکتبة الحیدریة، 1386 ق.
ــــــ، عیون اخبار الرضا(ع)، بی جا، جهان، 1378ق.
ــــــ، کمال الدین و تمام النعمة، قم، دارالکتاب الاسلامیة، 1395ق.
ــــــ، معانی الاخبار، قم، جامعه مدرسین، 1361ش.
صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق.
طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1417ق.
طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، مرتضی، 1403ق.
طبرسی، فضلبن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1406ق.
شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
ـــــ، الامالی، قم، دارالثقافة، 1404ق.
ـــــ، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعة، 1411 ق.
طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378 ش.
عاملی، سید جعفر مرتضی، اهل بیت در آیه تطهیر، ترجمه محمد سپهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1379ش.
عاملی، علی بن حسین، تفسیر الوجیز، قم، دارالقرآن الکریم، 1413ق.
عراقی، ضیاء الدین، مقالات الاصول، تحقیق محسن اراکی، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1414 ق.
علم الهدی، سید مرتضی، الامالی، تحقیق سید محمد بدرالدین النعسانی الحلبی، قم، مکتبة آیت الله مرعشی نجفی، 1403ق.
ـــــــ، تنزیه الانبیاء و الائمه(ع)، بیروت، دارالاضواء، 1409ق.
ـــــــ، الشافی فی الامامة، قم، موسسه اسماعیلیان، 1410ق.
عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، چاپ خانه علمیه، 1380.
غروی اصفهانی، محمد حسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، قم، سیدالشهداء(ع)، 1374.
فاضل لنکرانی، محمد و شهاب الدین اشراقی، آیة تطهیر رویة مبتکرة، بیروت، الامام و الدراسات الاسلامیة، 1416ق.
فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، دارالهجرة، 1405.
فضل الله، سید محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک، 1419ق.
فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1991.
فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، دارالهجرة، 1405.
قرشی، سیدعلی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377 ش.
قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا.
سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، 1415 ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، موسسه دارالکتاب، 1404 ق.
کاشانی، ملافتح الله، زبدة التفاسیر، قم، موسسة المعارف الاسلامیة، 1423 ق.
ــــــ، منهج الصادقین، تهران، چاپخانه محمد حسن علمی، 1330.
کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر معین، قم، مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، 1410ق.
کرمانی، احمد، المصابیح فی اثبات الامامة، بیروت، منشورات احمد، 1969.
کشی، ابوعمر، رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تهران، موسسه چاپ و نشر، 1410 ق.
کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیرالمومنین(ع)، تحقیق محمد باقر محمودی، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1412.
لاهیجی، شریف محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، بی جا، موسسه مطبوعاتی علمی، 1340ش.
محسنی، محمد آصف، صراط الحق فی المعارف الاسلامیة و الاصول الاعتقادیة، نجف اشرف، مطبعة نعمان، 1387ق.
ــــــ، مشرعة بحارالانوار، مکتبة العزیزی، 1381.
محمد ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب و السنة، قم، دارالحدیث، 1375.
مدرسی، سید محمد تقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، 1419ق.
مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
مشهدی قمی، محمد، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، موسسه طبع و نشر وزارت ارشاد، 1366ش.
مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ق.
مغربی، قاضی نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، تحقیق سید محمد حسینی جلالی، قم، موسسه ی النشر الاسلامی، بی تا.
مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، موسسه اسماعیلیان، 1417ق.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1381.
شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.
ــــــ، الامالی، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.
ــــــ، المسائل العکبریة، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
ــــــ، الفصول المختارة، بیروت، دارالمفید، 1414.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، 1397ق.
منبع: نشریه معرفت کلامی شماره 1