«66» أَلْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَإِن یکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُواْ اَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ
اکنون خداوند، (در امر جهاد) بر شما تخفیف داد ومعلوم داشت که در شما ضعف راه یافته است. پس اگر صد نفر از شما پایدار باشد، بر دویست نفر (از کفّار) پیروز مىشود، و اگر از شما هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر (از آنان) با خواست خداوند پیروز مىشوند. و خداوند با صابران است.
نکتهها:
مراد از «ضَعف» در آیه، ضعف در ایمان و روحیّه است، چون سپاه اسلام از نظر عِدّه و عُدّه، کم نشده بود.
در این آیه و آیهى قبل، به سه مسألهى روحى که عامل پیروزى است و نبود آن زمینهساز شکست است، اشاره شده است: صبر، ایمان و آگاهى. البتّه نقش اصلى در پیروزى، اذن و ارادهى خداست وگرنه در جنگ حُنین، با آن همه جمعیّت، مسلمانان شکست خورده و گریختند: «أعجبتکم کثرتکم ... ثم ولّیتم مدبرین»(187)
احکام متفاوت این آیه و آیهى قبل، در ارتباط با دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است، نه اینکه حکم اوّل نسخ و باطل شده باشد.(188)
پیامها:
1- در مدیریّت، گاهى باید به دلیل تغییر شرایط و متناسب با مخاطب، آییننامهها تغییر کند و این منافات با قاطعیّت ندارد. «الآن خفّف»
2- تعیین تکلیف وتغییر قانون، تنها به دست خدا است. «خفّف اللّه»
3- ایمان، قابل کاهش و افزایش است. «اَنّ فیکم ضَعفاً»
4- همه جا جمعیّتِ زیاد سبب قوىشدن روحیّه نیست، گاهى جمعیّت زیاد مىشود، ولى روحیّه تنزّل پیدا مىکند. «انّ فیکم ضَعفاً»
5 - در قانونگذارى باید به روحیّه و توان افراد نیز توجّه داشت. «خفّف اللّه عنکم و علم انّ فیکم ضَعفاً»
6- عامل اصلى شکست، از درون است نه بیرون. «فیکم ضعفاً»
7- فرماندهان باید به روحیه، نشاط، ایمان و تصمیم سپاه اسلام توجّه داشته باشند. «علم أن فیکم ضعفاً»
8 - ضعف اراده، گاهى توان رزمى و روحى ده برابر را به دو برابر کاهش مىدهد. (یعنى هشتاد درصد کاهش) «مائة یغلبوا مأتین» صد نفر بر دویست نفر، در حالى که در آیهى قبل آمده بود: «مائة یغلبوا ألفاً» صد نفر بر هزار نفر.
9- مسلمانان حتّى در حال ضعف روحیّه نیز باید دو برابر کافران قدرت داشته باشند. «فیکم ضعفاً... ان یکن منکم ألف یغلبوا ألفَین»
10- به پیروزى خود مغرور نشویم که پیروزى با ارادهى اوست. «باذن اللّه»
11- انسان صابر، محبوب خدا و در پناه او و مشمول امدادهاى الهى است. «واللّه مع الصّابرین»
12- شعار «واللّه مع الصابرین» باید در جبهههاى جنگ و هرجا که نیاز به مقاومت و صبر است، تلقین شود. «واللّه مع الصّابرین»
«67» مَا کَانَ لِنَبِىٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى یُثْخِنَ فِى الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَاللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
هیچ پیامبرى حقِّ اسیر گرفتن ندارد، مگر بعد از آنکه در آن (منطقه و) زمین، غلبهى کامل یابد. شما (به خاطر گرفتن اسیر وسپس آزاد کردن با فدیه) به فکر متاع زود گذر دنیا هستید، ولى خداوند (براى شما) آخرت را مىخواهد و خداوند، شکست ناپذیر و حکیم است.
نکتهها:
«ثخن» به معناى ضخامت، غلظت و سنگینى است و در جنگ کنایه از استحکام و پیروزى و غلبهى آشکار و قدرتمندانه است.
این آیه، هشدارى است که اسیر و فدیه گرفتن براى آزادى آنان و جمع غنائم جنگى، مسلمانان را از هدف اصلى باز ندارد و ناخودآگاه ضربه نخورند.
پیامها:
1- تعیین شیوهى جنگ و اسیر گرفتن، از وظایف پیامبر است. «ما کان لنبىّ...»
2- سنّت و سیرهى انبیاى الهى این بوده است که تا پایگاهشان محکم نشده، نباید اسیر بگیرند. «ما کان لنبىّ... حتّى یثخن»
3- از خطر دنیاگرایى، حتّى براى مؤمنان نباید غافل شد. «تریدون عرَض الدنیا»
4- در صحنهى جنگ، پیش از تسلّط کامل بر دشمن، اسیر گرفتن ممنوع است. «ما کان... حتّى یُثخِن»
5 - وظیفهى رزمنده، ابتدا تثبیت موقعیّت خود است (نه اسیر گرفتن و جمع غنائم). «حتّى یُثخِن فى الارض»
6- تمرکز در هدف و دورى از تشتّت در جنگ، یک ضرورت است. «حتّى یثخن فى الارض»
7- دنیا، ناپایدار و گذراست. «عرض الدنیا»
8 - سرکوبى مخالفان دین و محکم کردن پایگاه توحید، آخرتجویى است. «حتّى یثخن فى الارض... واللّه یرید الاخرة»
9- هدف اصلى در جنگ و جهاد اسلامى، رسیدن به منافع اخروى (جلب رضاى خدا، تقویت حقّ وتلاش براى نجات مستضعفان) است، نه به دست آوردن غنائم و اسیر و فدیه گرفتن. «واللّه یرید الاخرة»
10- رهنمودهاى خداوند در زمینهى مسائل جنگ، حکیمانه و بکارگیرى آنها رمز عزّت وپیروزى است. «واللّه عزیز حکیم»
11- دین اسلام نه تنها بىارتباط با مسائل اجتماعى و دنیوى نیست، بلکه در ریزترین مسائل تاکتیکى جنگ هم دخالت کرده و نظر داده است. (کلّ آیه)
«68» لَوْلَا کِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیمَآ أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ «69» فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالاً طَیِّباً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
اگر حکم ازلى خداوند نبود (که بدون ابلاغ، هیچ اُمّتى را کیفر ندهد)، به خاطر آنچه (از اسیران که نابجا) گرفتید، عذابى بزرگ به شما مىرسید. پس، از آنچه غنیمت گرفتید، که حلال و پاکیزه است، مصرف کنید و از خداوند پروا کنید، همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.
نکتهها:
در معناى جملهى «کتاب من اللّه سبق» اقوالى بیان شده است:
الف: اشاره به سنّت الهى است که او پیش از بیان حکم، کسى را کیفر نمىدهد. چنانکه در آیهاى دیگر مىفرماید: «وما کنّا معذّبین حتّى نبعث رسولاً»(189)
ب: اشاره به ارادهى الهى به پیروزى مسلمانان در جنگ بدر است که اگر تقدیر خداوند به پیروزى شما نبود، اسیر گرفتن پیش از تثبیت مواضع، ضربهى سنگینى به شما مىزد.(190)
ج: شاید مراد نکتهاى باشد که در آیه 33 همین سوره خواندیم که تا پیامبرصلى الله علیه وآله در بین شماست، خداوند عذابتان نمىکند. «وما کان اللّه لیعذّبهم و انت فیهم»
بنابراین آیه را چنین معنا مىکنیم: اگر به خاطر حضور مبارک تو که سابقاً در کتاب آسمانى گذشت نبود، مسلمانان در جنگ بدر به خاطر اسیر گرفتن بىموقع مرتکب گناه کبیره و عذاب بزرگى مىشدند.
طبق روایات، غنائم در این آیه، همان مبلغى است که به عنوان فدیه، در برابر آزادى هر اسیر دریافت مىکردند که بین هزار تا چهار هزار درهم بوده است.
پیامها:
1- اسیر گرفتن در بحبوحهى جنگ، شکست و عذاب سختى را بدنبال دارد. «لمسّکم فیما اخذتم عذاب عظیم»
2- پرداختن به غنائم پیش از سرکوبى کامل دشمن، ممنوع است. «لمسّکم فیما اخذتم عذاب عظیم»
3- شرط مصرف، حلال و پاک و دلپسند بودن است. «حلالاً طیّباً»
4- همهى غنائم از شما نیست، بلکه باید خمس آن رابپردازید. «فکلوا ممّا...» چنانکه در آیه 41 خواندیم: «و اعلموا انّما غنمتم من شىء فاِنّ لِلّه خمسه وللرسول...»
5 - هشیار باشید تا غنائم جنگى و فدیه گرفتنها، انگیزهى والاى شمارا در جهاد تغییر ندهد و همواره خدا را در نظر داشته باشید. «اتّقوا اللّه» (آرى، بهرهبردارى از غنائم، لغزشگاه است.)
6- مغفرت الهى، پرتوى از رحمت اوست. «غفور رحیم»
«70» یَآ أَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِّمَن فِى أَیْدِیکُم مِّنَ الْأَسْرَى إِن یَعْلَمِ اللَّهُ فِى قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِّمَّآ أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شمایند بگو: اگر خداوند در دلهاى شما خیرى بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده است به شما خواهد داد (و مسلمان خواهید شد) و گناهانتان را مىبخشاید و خداوند بخشاینده و مهربان است.
نکتهها:
در شأن نزول آیه آمده است: عباس، عقیل و نوفل در جنگ بدر اسیر شدند، پیامبرصلى الله علیه وآله با گرفتن فدیه آنان را آزاد کرد، آنان هم مسلمان شدند. پول فدیههایشان هم بعداً به آنان برگردانده شد.(191)
در تفاسیر آمده است، پس از جنگ بدر برخى گفتند: به احترام پیامبر، از عبّاس، عموى آن حضرت فدیه نگیرید. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: «واللّه لاتذرن منه درهماً» به خدا سوگند از یک درهمش هم نگذرید! سپس آن حضرت به عموى خود فرمود: «تو ثروتمندى، براى خودت و برادرزادهات عقیل، فدیه بده». عبّاس گفت: «اگر فدیه دهم بىپول مىشوم!» حضرت فرمودند: «از پولهایى که نزد همسرت امّالفضل در مکّه گذاشتهاى خرج کن». عبّاس گفت: «احدى از این ماجرا خبر نداشت، فهمیدم که به راستى تو پیامبر خدا هستى» و همانجا مسلمان شد.
در نظام اسلامى، براى اسراى جنگى، سه طرح مشروع و مقبول است:
1. آزاد کردن بدون فدیه، مثل آنچه در فتح مکّه واقع شد، با آنکه مسلمانان قدرت اسیر و فدیه گرفتن را داشتند، ولى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله همه را با جملهى «انتم الطلقاء» آزاد ساخت.
2. آزادى اسیران با گرفتن فدیهى نقدى یا مبادلهى اُسرا.
3. نگه داشتن اسیران در دست مسلمانان، تا هم از قدرت یافتن دشمن جلوگیرى شود، هم به تدریج تعالیم دین را آموخته و به اسلام ارشاد شوند و به تدریج با سهمى از زکات یا کفاره روزه خوارى و امثال آن آزاد گردند.
انتخاب هر یک از این سه راه در اختیار حاکم اسلامى است.
پیامها:
1- پیامبر و رهبر حکومت اسلامى مأمور است تا با اسیران گفتگو کرده و آنان را ارشاد کند. «یا ایّها النبىّ قل لمن فى ایدیکم...»
2- با اسیران چنان رفتار کنید که زمینهى هدایت و ارشادشان فراهم شود. (بکار بردن کلمه «خیر» و«مغفرت» براى شکست خوردگان، گویاى این پیام است.)
3- تبلیغ و ارشاد اسیران جنگى لازم است و از هر فرصتى باید استفاده کرد. «قل لمن فى ایدیکم»
4- خیر واقعى، اسلام و ایمان آوردن است. «اِن یَعلمِ اللّه فى قلوبکم خیراً»
5 - به مردم امید بدهید که با کمترین خیر، مىتوانید به سعادت برسید. «اِن یَعلمِ اللّه فى قلوبکم خیراً یؤتکم خیراً»
6- هدف از جنگ، هدایت مردم و شکست دادن طاغوت است، نه قتل، غارت، اسیر و فدیه گرفتن. «یؤتکم خیراً مما اُخذ منکم»
7- حتّى شرکت در جنگ بر ضد پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله، مانع توبه و برگشت و دریافت مغفرت الهى نیست. «قل لمن فى ایدیکم... یغفر لکم واللّه غفور رحیم»
8 - پذیرش اسلام، موجب گذشت از خطاها وسبب دریافت لطف ورحمت الهى است. «اِن یَعلمِ اللّه فى قلوبکم خیراً... یغفر لکم واللّه غفور رحیم»
پی نوشت ها :
187) توبه، 25.
188) تفسیر نمونه.
189) اسراء، 15.
190) تفسیر اطیبالبیان.
191) تفسیر نورالثقلین.
منبع:مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن
/ع