ماهان شبکه ایرانیان

استاد شهیدی(ره)؛ مصداق بارز وحدت حوزه و دانشگاه

استاد دکتر سید جعفر شهیدی را از نزدیک در کنگره های نهج البلاغه دیده بود م و بعدها در جلسات و مجامع علمی دیگر با افکار و اخلاق ایشان آشنا شدم

استاد شهیدی(ره)؛ مصداق بارز وحدت حوزه و دانشگاه
استاد دکتر سید جعفر شهیدی را از نزدیک در کنگره های نهج البلاغه دیده بود م و بعدها در جلسات و مجامع علمی دیگر با افکار و اخلاق ایشان آشنا شدم.
جنبه های علمی آن مرحوم، که ازحوزه ی علمیه ی نجف اشرف نشئت گرفته بود، در بیان و خامه ی او مشهود بود. اعتقاد و علاقه ی او به فرهنگ اسلامی ائمه ی اطهارــ علیهم السلام ــ به حدّی بود که از مرز قرارداد و تشریفات گذشته بود و بی توجه به مسائل مادی و ظاهری، قلم به دست می گرفت و محصول اندیشه و اعتقاد خود را می نوشت.
از خصوصیات دیگر آن مرحوم، توجه به بازتاب گفته ها و نوشته هایش بود. او قبل از گفتن و نوشتن می اندیشید و در چارچوب نیاز و ضرورت و مصلحت جامعه به بیان مطالب می پرداخت.
در کنگره ی اول نهج البلاغه، که پیام امام ــ ره ــ بدان روح بخشید و بازتاب بین المللی پیدا کرد، عدّه ی زیادی از شخصیت های علمی، محققان و نویسندگان به ایراد سخنرانی و ارسال مقاله پرداختند؛ از آن جمله، روانشاد دکتر شهیدی بود، که تحت عنوان «بهره ی ادبیات از سخنان علی(ع)» و با ارائه ی 94 منبع، مقاله ی خود را پربار ساخته بود که نشان دهنده ی تسلّط ایشان بر منابع فارسی و عربی بود. البته رساله ی دیگری هم در همین موضوع به رشته ی تحریر در آوردند که به طور مستقل از سوی بنیاد نهج البلاغه به طبع رسید.
نکته ی دیگر درباره ی این استاد فرزانه، همکاری های آموزشی و دانشگاهی ایشان بود. می دانید که نهج البلاغه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی طاغوت مورد تهدید و سخت گیری بود؛ به طوری که اگر ساواک در کتابخانه ی شخصی این کتاب را می دید، یکی از نشانه های ضد رژیم و انقلابی بودن آن شخص به شمار می آمد و قهراً این کتاب در دانشگاه و محیط دانشجویی کمتر مورد استفاده قرار می گرفت؛ تا چه رسد به این که به عنوان یک درس رسمی مورد توجه قرار گیرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیاد نهج البلاغه تلاش کرد که به همفکری و همکاری اساتید بزرگ، نهج البلاغه را نه تنها به عنوان یک درس بلکه به عنوان یک رشته ی درسی به تصویب وزارت علوم برساند. روشن است که چنین کار بزرگی، به خصوص با وجود گرایش های خاص در وزارت علوم آن زمان، کار ساده و آسانی نبوده، ولی وجود شخصیت های علمی، چون دکتر شهیدی، دکتر گرجی و دکتر محقق داماد و دیگر بزرگان، باعث شد که موانع کنار رود و رشته ی نهج البلاغه به تصویب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برسد.
بنابراین، یکی از چهره های بسیار معتبر و وزین در دانشگاه، مرحوم دکتر شهیدی بود که وجود ایشان به عنوان یکی از اعضای اصلی این طرح و ورود قدرتمندانه و قاطعانه ی ایشان در تحقق این امر بسیار شایان توجه است. به نظر می رسد که یکی از باقیات صالحات مرحوم استاد شهیدی ــ ره ــ، نقش بزرگ او در تصویب رشته ی نهج البلاغه در دانشگاه های کشور است، که برای اولین بار به این گستردگی صورت رسمیت یافت.
امروزه همه ی دانشگاه های کشور می توانند این رشته را در حوزه ی ویژه ی خود تأسیس و دانشجویان از طریق کنکور سراسری در آن شرکت کنند و اکنون به طور خاص، دانشگاه پیام نور و دانشکده ی علوم حدیث سال هاست که دانشجو می گیرند و اخیراً دوره ی دکترای نهج البلاغه هم در شرف تأسیس است.
از دیگر خدمات استاد، باید از ترجمه ی نهج البلاغه ی آن مرحوم یاد کرد. ایشان از پیش کسوتان ترجمه ی نهج البلاغه به شمار آمده و از کسانی است که به دو زبان عربی و فارسی تسلط داشت و صاحب نظر بود و با دقت و اشراف بر مبانی علمی دست به ترجمه برد؛ به طوری که ترجمه ی ایشان در ردیف کتاب های مرجع قرار گرفته است.
نکته ی دیگر درباره ی مرحوم دکتر شهیدی، ساده زیستی و بی تکلّف بودن و پرهیز شدید از تظاهر و خود معرفی کردن بود. او با اینکه پدر شهید بود و به این موضوع مباهات می کرد، اما از تظاهر به این امر و مطرح کردن آن خودداری می نمود و هرگز اجازه نمی داد اغراض مادی و سیاسی، این امر الهی را بیالاید.
در اینجا بر خود لازم می دانم از دانشگاه تهران و مسئولان مربوطه تشکّر کنم که تا آخرین لحظات عمر جناب استاد از مقام ایشان حمایت و پاسداری کرده و جایگاه استادی و شخصیت علمی او را پاس داشته و به وظیفه ی خود عمل کردند، تا آنجا که نویسنده مطلع است که آن استاد فرزانه همچنان در مقام استادی قرار داشت و تا آن زمان که حال مزاجی او اجازه می داد، دانشجویان دوره ی دکتری از راهنمایی های ایشان استفاده می کردند.
در هر صورت، احترام و تجلیل از مقام علم و ایمان موجب گرایش نسل جوان و فرهیخته به این دو گوهر گران بهاست.

وحدت حوزه و دانشگاه
 

نکته ی مهم دیگر آن که مرحوم استاد شهیدی مصداق بارز وحدت حوزه و دانشگاه بود؛ زیرا سرمایه ی اصلی علمی خود را از حوزه ی نجف اشرف و آن پایگاه بزرگ علوم اسلامی و از محضر علمای برجسته کسب کرد و با این پشتوانه ی عظیم فرهنگی و دانش اسلامی و بهره وری از استعداد سرشار پا به محیط دانشگاه گذاشت و با زحمت و تلاش فراوان بهره وری از اساتید، به مدارج عالی داشگاهی نایل آمد و به تدریس پرداخت و دانشجویان در پرتو اخلاق و منش او به تحصیل پرداختند. ایشان در فضای تاریک دوران طاغوت و گسترش فعالیت علیه فرهنگ اسلامی، به مبارزه ی خاموش و ساختن افکار نسل جوان پرداخته، و زمینه های انقلاب اسلامی را فراهم ساخت.
ادامه ی حضور چنین شخصیت ارزش مندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه، با همان صفا و معنویت حوزه، باعث شد که بین این دو نهاد علمی نزدیکی و هماهنگی ایجاد شده و فراتر از قراردادهای اجتماعی ــ سیاسی به عمق و ضرورت وحدت دست یازند.
تدریس ایشان در مجامع دانشگاهی و مطرح کردن مسائل دینی به زبان روز، و نیز شرکت در جلسات درسی طلاّب حوزه ی علمیه ی و بیان مطالب علمی در تبیین معارف اسلامی، به ویژه تاریخ اسلام و ادبیات پربار فارسی، و استناد به منابع ارزش مند نظم و نثر فارسی و عربی، که برای حوزویان حلاوت و ملاحتی خاص داشت، از نمودهای بارز این وحدت بود.
وحدت حوزه و دانشگاه به معنای ایجاد ارتباط و نزدیکی بین اندیشه مندان اسلامی و دانشمندان علوم مختلف و بحث و گفت و گو در فضایی دوستانه و صمیمی است که شکوفایی دانش و کشف اسرار و ناشناخته ها را در پی داشته و با تبادل افکار موجب گشوده شدن مرزهای دانش به روی دانشجویان و محققان خواهد شد. همفکری و همکاری دانشمندن علوم مختلف، مجموعه ی هماهنگی را ایجاد کرده که دانشجویان به دور از تعصّبات کور و موهوم در کنار یکدیگر به تکمیل یافته ها و تبادل بهره وری ها پردازند، زیرا بین علوم الهی و علوم طبیعی نه تنها ناسازگاری نیست، بلکه علوم طبیعی می توانند مقدمه و زمینه ی معرفت الهی باشند؛ چون یکی از راه های خداشناسی، رسیدن از علت به معلول است که جلوه گاه آن، علوم طبیعی و تجربی است.
در هر صورت، رکن مهم در تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه، برداشتن دیوارهای تعصب و بیگانگی است؛ یعنی دانشجو و طلبه باید به یکدیگر با دید دو پوینده و پژوهنده نگاه کنند و هیچ کدام دیگری را متّهم نکند؛ بلکه دو بال برای یک پرواز باشند و در واقع تقسیم کار و مسئولیت برای پیش برد یک هدف مقدس، یعنی تحقّق جامعه ی برتر اسلامی، باشد.
ارتباط صمیمانه ی مرحوم دکتر شهیدی با حوزه و دانشگاه و گفت و گوی دوستانه و مهربانانه با دانشجو و طلبه، روح خوش بینی را در هر دو قشر به وجود می آورد و زمینه ی تحقق وحدت را فراهم می ساخت.

تقیّد به نماز اول وقت
 

یکی دیگر از رفتارهای درس آموز مرحوم دکتر شهیدی، تقیّد شدید ایشان به نماز اول وقت و مقدم داشتن این عبادت بزرگ بر هر کار و اشتغال بود.
کسانی که با این استاد فرزانه محشور و در سفر و حضر از نزدیک شاهد برنامه های او بودند، به خوبی آگاهند که ایشان این فریضه ی الهی را بسیار مهم می شمرد و آن را در اول وقت به جا می آورد؛ حتی در جلسات مهمی که احیاناً رئیس جمهور(1) هم شرکت داشت، موقع نماز جلسه را ترک کرده و به آرامی برمی خاست و در گوشه ای نماز اول وقت را اقامه می نمود و عملاً به فرهنگ سازی در این زمینه می پراخت.
خدایش رحمت کند و با اجداد طاهرش محشور فرماید.
منبع:نشریه النهج شماره 23-24
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان