سال 1905 میلادی فرمان جالبی از سوی مظفرالدین شاه صادر میشود که مضمون آن بیانگر ترویج و اشاعه دستگاه نوظهور گرامافون در ایران است. این محصول جدید شاید حدود 10 سال پس از اختراعش به ایران وارد شد و طبق معمول نیز سر از دربار درآورد و ناصرالدین شاه اولین استفاده کننده آن بود که با چگونگی استفاده از آن آشنایی داشت.
وی در سفرنامهاش به اروپا ــ سومین سفر ــ به سال 1889 نمایشی را که به منظور آشنایی وی با جدیدترین اختراعات قرن ترتیب داده بودند چنین شرح میدهد:
«.. بعد یک شخص آمریکایی که صاحب فنوگراف است، آمد جلوی ما ایستاد و خطابه مفصلی در تعریف فنوگراف خوانده ناظمالدوله ترجمه کرد. بعد فنوگراف را وسط مجلس حاضر نمود، معلوم شد این نوع فنوگراف غیر از فنوگرافی است که در طهران ما داریم. هم سهلتر و هم صدا را بهتر پس میدهد. اول صدای موزیکی که در او داده بودند پس داد خیلی خوب و واضح بود بعد حرف زدند همانطور پس داد. بعد به مهدی خان آجودان مخصوص فرمودیم که توی فنوگراف حرف بزن، دو بیت شعر حافظ خواند که این است:
اگر چه باده فرحبخش و باد گلبیز است
به بانگ چنگ مخور میکه محتسب تیز است
صراحیی و حریفی گرت به دست افتد
به عیش کوش که ایام فتنه انگیز است
همه را همانطور جواب داد. صاحب فنوگراف وعده داد که یک دستگاه فنوگراف همینطور برای ما تقدیم نماید.» در کتاب المآثر و الآثار محمدحسن اعتمادالسلطنه جزو وسایلی که در آن ایام به ایران وارد شد علاوه بر میزان الهوا، میزان الارتفاعات و میزان الحرکه از «حافظ الاصوات» یا گرامافون هم یادی شده است.
با شروع پادشاهی مظفرالدین شاه اندکاندک این دستگاه علاوه بر دربار در خانههای اعیان و اشراف نیز دیده شد. چنان که در زندگینامه معیرالممالک در سالهای 1316 ق. آمده است وی در ایام استراحت در ملک خود واقع در مهرآباد علاوه بر پرداختن به علاقههای شخصی خود، چون گلکاری با دو دستگاه گرامافون خود شبها به ضبط آثار استادان موسیقی ایرانی آن زمان مشغول بود که نمونههایی از آن تا این زمان حفظ شده است.
البته باید در اینجا به این نکته اشاره کرد که گرامافونی که تا این زمان در ایران از آن استفاده میشد با گرامافونهایی که بعدها به وسیله عامه مردم استفاده میشد و متشکل از یک صفحه مدور که سوزنی روی آن میگشت و صدایی خارج میشد فرق میکرد، زیرا آنها دستگاهی بودند ساده متشکل از یک شیپور قیفیشکل و استوانهای مومی که سوزنی روی آن حرکت میکرد.
این دستگاه فنوگراف خوانده میشد هم قابلیت ضبط و هم پخش را داشت، ولی گرامافونهای بعدی فقط قابلیت پخش صدا را داشتند و از صفحاتی که در استودیوها ضبط شده و تکثیر میشدند استفاده میکردند. به این لحاظ با استفاده از گرامافونهای قدیمی صدای افراد زیادی ضبط شد.
در سال 1324 قمری که مظفرالدین شاه اولین مجلس شورای ملی را افتتاح کرد صدای وی به وسیله همین فنوگرافها روی استوانه مومی ضبط شد که هنوز هم قابل شنیدن است. پس از صدور فرمان اشاعه گرامافون در ایران اولین شعبه فروش و تکثیر صفحات آن در سال 1324 (1906 م) به وسیله شرکت گرامافون و ماشین تحریر در ایران تاسیس شد.
پس از دایر شدن نمایندگی شرکت مذکور در تهران ضبط و تولید صفحه از اجرای هنرمندان ایرانی آغاز شد و صفحه ضبطشده اصلی برای تکثیر به یکی از شعبههایی که دارای امکانات تکثیر بودند به خارج از ایران ارسال میشد و پس از تکثیر در ایران توزیع میشدند.
گفته میشود اولین گرامافون بهدست «حاجی محمد صباغی» پدر مرحوم محمدرضا صباغی حدود سالهای 1305 تقریبا 90 سال قبل از مکه مکرمه به روستای خنگ آورده شده که در آن موقع برای اهالی بسیار عجیب و دیدنی بوده و مردم گروه گروه به تماشای آن میرفتهاند. در زمان سلسله قاجار 5 دوره ضبط موسیقی انجام یافت که به ترتیب در سالهای 1284 تهران، 1286 پاریس، 1288 لندن، 1291 تهران و 1293 ش. تفلیس بوده است.
گرامافون تدریجا بهعنوان یک وسیله صوتی رسانهای جایگاه خود را در میان مردم باز کرد اگرچه ضبط سال 1284ش بیشتر شامل دستور درباریان و دستههای موزیک سلطنتی بوده، اما پس از پایان دوره استبداد صغیر و فرار محمد علیشاه در ضبط دوم در تهران، 1291 ش. زنان از خلوت دربار بیرون آمده و به ضبط تصانیف عارف قزوینی برای اولین بار میپردازند. ضبط دوم در تهران با ضبط نخستین در سال 1284 ش. از نظر محتوا اختلاف چشمگیری داشته است.
نکته اینکه در آن روزگار کسانی که میتوانستند بخوانند و بنویسند اندک بودند، اما همه میتوانستند بشنوند؛ بنابراین تصانیف عارف و شیدا، آثار کمدی و حتی صفحات تئاتر به ضبط رسید و گرامافون بهعنوان یک وسیله صوتی توانست در تاریخ اجتماعی ایران تاثیرگذار باشد.
پس از آخرین ضبط در دوره قاجاریه (1293 ش) دیگر تا سال 1306 بهمدت 14 سال به دلیل تغییر و تحولات حکومتی و شرایط نامطلوب اقتصادی هیچ کمپانی حاضر به سرمایهگذاری در ایران نشد. طی این 14 سال توقف ضبط موسیقی، هنرمندان بزرگی، چون میرزا حسینقلی و درویش خان روی در نقاب خاک کشیدند. در سال 1306 کمپانیهای هیزمستر ویس و پولیفون و چند کمپانی دیگر به ایران آمدند و به ضبط آثار موسیقی پرداختند که وسعت چشمگیری نسبت به ضبطهای گذشته داشت و تنوع افراد شرکتکننده در این ضبطها درخور توجه بوده است.
در این شرایط جامعه ایرانی رو به تجددگرایی گذاشته بود و گرامافون به هتلها و رستورانها و قهوهخانهها راه یافته و برق اختراع شده و تکنولوژی ضبط صفحات پیشرفت کرده بود. گزارشی از روزنامه اطلاعات در 5 مهر ماه 1306 به قلم میرحسین حجازی اشاره به این نکته دارد که از میدان توپخانه تا میدان حسنآباد 16 قهوهخانه موجود است که انسان هنگام عبور از پیادهرو تازهترین صفحات موسیقی ایرانی را میشنود.
در سال 1307 بازتاب تصانیفی، چون مرغ سحر با صدای ملوک ضرابی،ای دست حق (کابینه سیاه) با صدای قمر و تصانیفی که با اشعار ملکالشعرای بهار و صدای جمال صفوی به گوش مردم میرسید دولتمردان را متوجه خطر این وسیله جدید کرد! به همین دلیل سرتیپ محمد درگاهی، رئیس کل تشکیلات نظمیه مملکتی، 16 اردیبهشت ماه 1307 نظامنامه مقررات ضبط صوت در صفحات گرامافون را به تصویب وزیران رساند که در تاریخ 24 اردیبهشت ماه 1307 برای اجرا ابلاغ شد. این نظامنامه در 5 ماده به شرح زیر بوده:
ماده 1- کلیه نمایندگان کمپانیها قبل از هر اقدام، جهت تحصیل اجازه مخصوص برای اسناد و آرتیستهای خود به اداره نظمیه محل مراجعه و کتبا متعهد بشوند که صفحات را طبق این شرایط پر نمایند.
ماده 2- در هیچ موقع صفحاتی بدون اطلاع و حضور نماینده نظمیه پر نکرده و با آرتیستهای غیرمجاز کنترات منعقد ننمایند.
ماده 3- در کنتراتی که بین نمایندگان کمپانیها و آرتیستها منعقد و به اداره نظمیه ارائه میشود نام دستگاه و اشعار و آواز و تصنیف و هویت اشخاص که صفحه را پر میکنند با ذکر اسم – خانواده – شغل قید گردد.
ماده 4 – پس از انعقاد کنترات نظمیه را در پروگرام ایامی که صفحه پر میشود با ذکر ساعت و محل مشروحا مستحضر نمایند.
ماده 5 – در صورت تخلف از مقررات صفحاتی که بدون اجازه پر شده متخلفین برای مجازات به محکمه صلحیه تسلیم خواهند شد.
از این تاریخ تاکنون ضبط و اجرای صحنهای موسیقی و عوامل آن بهوسیله ارگانهای ذیربط کنترل شده است. صفحات گرامافون تا دهه 50 شمسی یک وسیله رسانهای صوتی تاثیرگذار در تاریخ اجتماعی ایران بودند و از این سال به بعد رسانههای صوتی دیگری جایگزین آن شدند.
منبع: تاریخ موسیقی ایران، حسن مشحون، 1373