به گزارش خبرنگار مهر، جعفر گودرزی منتقد و نویسنده سینما و همچنین نایب رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران طی یادداشتی به بررسی سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر پرداخت.
در این یادداشت چنین آمده است:
«ما ساده بودیم. از همان ابتدای جشنواره که شایعاتی مبنی بر عدم حضور برخی فیلم ها در جشنواره سی و ششم برای جلوگیری از حاشیه های احتمالی و به خطر افتادن اکران عمومی شنیده شد و متاسفانه تکذیب هم نشد، باید حدس می زدیم قرار است با چه مدل جشنواره ای روبرو شویم.
بعد از چینش جدول نمایش فیلم های کم تعداد جشنواره امسال، از روز اول جشنواره با حاشیه های ریز و درشت همراه شد. حاشیه هایی که عموما نتیجه مستقیم سوء مدیریت بود و به سادگی قابل پیش بینی و یا مرتفع شدن. انصاف بدهید، واقعا زشت نیست که در دوره سی و ششم جشنواره هنوز مساله مهمی چون مکان یا کاخ جشنواره بدل به یک بحران جدی شود؟ آیا سر و شکل و نوع برگزاری این دوره از جشنواره، تجربه سی و پنج دوره برگزاری جشنواره را با خود به همراه داشت؟ با این همه، روند جشنواره با تمام کاستیها ادامه پیدا کرد و اهالی نقد و خبر نجیبانه صبوری کردند که شاید کیفیت فیلم های انتخاب شده تسکینی برای دردهای همیشگی باشد اما انصافا با یکی از ترکیب های آزارنده در فیلم های منتخب جشنواره روبرو بودیم.
فیلم های منتخب هیات انتخاب، اغلب آثاری نومیدکننده و زهرآلود بودند.
در تمام فیلم ها، اشارات مستقیم و رو و شعاری به مسایل اجتماعی وجود دارد، نظیر فقر، بیکاری، اعتیاد و ... اما سینمای ما مثل دهه شصت هنوز هم به جای پرداختن به عمق مسائل و بررسی عوامل اصلی تاثیرگذار در شکل فعلی جامعه، به نگاهی سطحی و آشفته بسنده کرده بود، و این شاید نتیجه شیوه مدیریت سال های اخیر سینمای ایران باشد که هر فیلمنامه جسوری را سرکوب می کند و انگ سیاه نمایی می زند و از ترس واکنش عده و یا نهادهای خاص، عملا اجازه ساخت یا اکران برخی قصه ها را نمیدهد. ناگفته پیداست سینما فقط وقتی برای جامعه پیشرو و تاثیرگذار است که تنها به پلیدی ها نگاه نکند، بلکه راهبر هم باشد اما فیلم های امروزی ما عملا فاقد هر نوع تحلیلی هستند، و به همین دلیل است که آشکارا می بینیم طبقه متوسط در فیلم های اجتماعی کم اثرند و تاثیر چندانی بر دنیای اطراف خود ندارند.
علاوه بر این دردهای بزرگ، آن چه جشنواره امسال را کم رمق تر از همیشه کرده بود، حذف بخش های مختلف جنبی، نظیر نگاه نو و به نوعی خارج از مسابقه و کم تعداد بودن فیلم های بخش مسابقه بود.
فیلم ها عموما شبیه هم بودند و خبری از جسارت و نوآوری در طراحی و اجرا نبود و در مورد سبک زندگی در فیلم ها بیشتر بدآموزی بود تا ایفای نقش راهبری در جامعه در نتیجه بیشتر با یک هفته نمایش فیلم روبرو بودیم تا یک جشن غافلگیر کننده که بتواند دورنمایی امیدبخش از اوضاع سال آینده سینمای ما به مخاطب بدهد. سیاست زده شدن جشنواره هم در انتخاب و هم در داوری و از آن بدتر در واکنش هنرمندان، وقتی با ضعف های آشکار دبیر جشنواره و برطرف نشدن نقص های آیین نامه ای و قرائت های خودمختارانه برخی داوران همراه شد، نتیجه طبیعی اش کاسته شدن از شور و حرارت اهالی سینما و سرد برگزار شدن جشنواره سی و ششم بود. واقعا دبیر جشنواره چقدر در جریانسازی این رویداد موثر بود؟ گویا نمی دانست جشنواره ای که شور و هیجان نداشته باشد جشنواره نیست. شاید سؤال دقیق تر این باشد که جناب داروغه زاده به راستی چقدر سینما را می شناسد؟
سینمای ما ترسو شده، گویا دغدغه هایش با دردها و مشکلات و آلام مردم فرق و تفاوت دارد و حرفی از کارگران معدن از دست رفته و یا تبعیض، گورخواب ها، فشار گرانی هولناک روی گرده مردم و ... نیست. سینما مگر آینه تمام نمای جامعه نیست؟ واکنش عاطفی شخصیت های فیلم ها محدود به سیگار کشیدن شده، البته امسال فیلم های آپارتمانی کمتر بودند و برخی فیلم ها به خوبی از لوکشین های تازه و بدیع استفاده کرده بودند اما عملا حرفی که سینماگر ایرانی برای مخاطب دارد تازه نیست. وقتی این عدم تازگی با مدیریت ضعیف همراه می شود، دیر و دور از ذهن نیست که مسیر قهقرایی سینمای ایران سرعت بگیرد.
مساله زننده دیگر، فقدان تحمل نظر مخالف در میان سینماگران ایرانی است. ظاهرا حضرات به تاسی از بالادستی ها خود را منزه و مبرا از خطا می دانند و اگر منتقدی از فیلم شان خوشش نیاید، یا او را تهدید به تودهنی می کنند یا به زمین و زمان اعتراض می کنند! این عدم تحمل همدیگر ریشه در کدام مشکلات دارد؟ آیا جز این است که هنرمندان ما شبیه جامعه پرخاشگر و عصبی ما شده اند، به جای این که روی آن تاثیر بگذارند؟
داوری عجیب جشنواره امسال در کنار عدم حضور دبیر جشنواره حتی برای اهدای بهترین فیلم سال، نشانه هایی از عدم مدیریت واحد و محکم جشنواره سی و ششم داشت. اعطای دو سیمرغ بلورین در چند بخش بیشتر نشان دهنده فشار بر روی هیات داوران بوده و راضی نگه داشتن تعدادی بیشتر از هنرمندان. آیا این مهم که خارج از آیین نامه است باعث تضعیف فیلم فجر نمی شود؟ به راستی از تشخص فرهنگی فجر تا به حال چقدر مراقبت شده است؟ چقدر ساحت و مرتبه فرهنگی اش ارتقا یافته است؟ چقدر بر اعتبارش افزوده شده است؟
جشنواره ای که می توانست بدل به نقطه عطفی برای سینمای امید و آزادی باشد اما عملا یک رویداد فرهنگی کم اثر، شلوغ، پرهیاهو و سرد بود. همین که مجبوریم جشنواره را نه با درخشش فیلم ها که با حرف های جنجالی و بهت سینماگران و اهالی رسانه و منتقدان در اختتامیه به یاد بیاوریم، نشان می دهد جای خالی فیلم های خوب چقدر پررنگ بوده است.»