اگر قرار باشد در حوادثی مانند سانحه سقوط هواپیمای مسافری پرواز تهران-یاسوج کسانی به عنوان مقصر شناخته شوند، متهمان ردیف اول همان کسانی هستند که با نوسازی ناوگان هوائی مخالفت کردند و گفتند این کار نوعی اشرافیت است و پول باز گردانده شده به کشور در چارچوب برجام نباید به جیب شرکتهای غربی سازنده هواپیما برود. قطعاً اگر شما با پولهای کلان فروش نفت در دولتهای نهم و دهم، صنعت هواپیماسازی کشور را به خودکفایی میرساندید، امروز نیازی به خرید هواپیما از شرکتهای غربی سازنده هواپیما نبود ولی حال که شما چنین نکرده اید، آیا دولتمردان باید با خودداری از نوسازی ناوگان هوای کشور جان مردم را به خطر بیاندازند؟
به گزارش ، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «سقوط هواپیمای مسافری در منطقه سمیرم، چه خودش به دلیل قدمت معیوب بوده باشد و چه آن طور که گفته میشود، فرودگاه یاسوج به دلیل فقدان تجهیزات پیشرفته راداری دچار نقص باشد، این واقعیت را به همه گوشزد میکند که ناوگان هوایی کشور باید نوسازی شود.
متاسفانه جامعه ما با این که یک جامعه اسلامی و انقلابی است، هنوز لایههائی دارد که در برابر تلاشهائی که برای بالا بردن میزان پیشرفتها صورت میگیرد مقاومت میکنند. آن روز که سخن از ساخت مترو در تهران بود، عدهای مقاومت کردند و پیشگامان تاسیس مترو را متهم به اشرافیت نمودند. این جفاها تا آنجا پیش رفت که آیتالله هاشمی رفسنجانی در آن زمان مجبور شد یک خطبه از نماز جمعه تهران را به ضرورت ایجاد مترو در کشور و مزایای آن اختصاص داد و در عین حال، شماتتها و تهمتها را به جان خرید و در برابر کارشکنی مقاومت کرد و سرانجام مترو ابتدا در تهران و سپس در تعدادی از شهرهای بزرگ ایجاد شد. تصور کنید اگر آن روز در مقابل کارشکنیها و شماتتها مقاومت صورت نمیگرفت و مترو ایجاد نمیشد، امروز مردم تهران و بعضی از شهرهای بزرگ دچار چه مشکلات بزرگی در اثر ترافیک فوق سنگین میشدند. اکنون با این که مترو در این شهرها مشغول فعالیت و حمل و نقل مسافر است، مشکل ترافیک هم وجود دارد. روشن است که اگر مترو نبود خیابانهای این شهرها قفل میشدند و مردم به هیچ کاری نمیرسیدند.
همان مقاومت غیر منطقی متاسفانه در برابر نو ساختن ناوگان هوایی در سالهای اخیر صورت گرفت. قابل تامل است که کسانی در برابر خرید هواپیمای جدید و پیشرفته مقاومت کردند که در دوران دولتهای نهم و دهم نه تنها اقدامات نادرست مسئولین آن دولتها، که چندین تحریم را برای کشور فراهم ساختند و قطعنامههای ضدایرانی سازمان ملل را کاغذ پاره نامیدند، را محکوم نکردند بلکه از آنها به صورت همه جانبه حمایت هم کردند. در آن دوران هشت ساله درآمد نفتی کشور از درآمدهای نفتی تاریخ ایران تا آن زمان بیشتر بود ولی مسئولان آن زمان هیچ قدمی برای نوسازی ناوگان هوایی برنداشتند و اجازه دادند هواپیماهایی با عمرهای طولانی در ناوگان هوایی کشور بمانند و قدیمیتر شوند و هر روز خطر ناشی از این کهنگی بیشتر و جدیتر شود و جان مردم به خطر بیافتد. کسانی که در سالهای اخیر در برابر خرید هواپیمای جدید مقاومت کردند در آن هشت سال نه تنها به دولت مورد حمایت همه جانبه خود تذکر ندادند فکری برای مشکل ناوگان هوایی کشور کند بلکه حتی در برابر اقدامات خلاف قانون و خلاف منافع ملی دولتهای آن هشت سال سکوت کردند و در مواردی نیز به حمایت از آن اقدامات برخاستند.
اکنون که ناوبری هوایی کشور هنوز ناچار است از هواپیماهایی با قدمت 25 سال استفاده کند و بعضی فرودگاههای کشور دچار کمبود تجهیزات ناوبری هستند، همین افراد از یکطرف به خانوادههای سانحه دیدگان تسلیت میگویند و از طرف دیگر مسئولین دولتی را زیر سوال میبرند که عدم مدیریت شما موجب پیدایش چنین حوادثی میشود! این، از پدیدههای تماشایی جامعه امروز ماست که مانع تراشان بر سر راه نوسازی ناوگان هوایی کشور، قیافه طلبکار به خود میگیرند و کارشکنیهای خود را به روی مبارک نمیآورند.
اگر قرار باشد در حوادثی مانند سانحه سقوط هواپیمای مسافری پرواز تهران – یاسوج کسانی به عنوان مقصر شناخته شوند، متهمان ردیف اول همان کسانی هستند که با نوسازی ناوگان هوائی مخالفت کردند و گفتند این کار نوعی اشرافیت است و پول باز گردانده شده به کشور در چارچوب برجام نباید به جیب شرکتهای غربی سازنده هواپیما برود. قطعاً اگر شما با پولهای کلان فروش نفت در دولتهای نهم و دهم، صنعت هواپیماسازی کشور را به خودکفایی میرساندید، امروز نیازی به خرید هواپیما از شرکتهای غربی سازنده هواپیما نبود ولی حال که شما چنین نکرده اید، آیا دولتمردان باید با خودداری از نوسازی ناوگان هوای کشور جان مردم را به خطر بیاندازند و اجازه بدهند 65 نفر در یک سانحه هوایی قربانی شوند؟
این واقعیت تلخ نشان میدهد مدیریت کلان کشور باید فکری به حال این تنگ نظری ها کند و راه را برای حل مشکلات ناشی از بیتدبیریهای گذشته، باز نماید.»