در حال حاضر این موضوع از کسی پنهان نیست که کریستوفر نولان Christopher Nolan یکی از مهمترین و بااستعدادترین کارگردانان حال حاضر سینمای معاصر است. او عاشق ادغام کردن خاصههای بفروش در گیشه و ایدههای بزرگیست که کمتر در صنعت سینما دیده شدهاند، به نظر میآید که این موضوع برای اهالی صنعت و تولیدکنندگان ایجاد شک و تردید میکند و آنها را نگران میسازد. یکی از همکاران نولان بهتازگی اعلام کرده که خیلی وقتها سازندگان فیلمهای نولان از اینکه بینندگان از فیلم خوششان خواهد آمد یا نه مطمئن نبوده و نیستند. او گفته حتی از زمان فیلم «ممنتو» Memento خود نولان هم این جمله را میگفته است که: من که خوشم میاد نمیدونم بینندهها هم خوششان میاد یا نه! اما نولان کاملاً ثابت کرده است که بینندگان قابلیت پذیرش چالشهای او در ساخت فیلم را دارند و خوب سرگرم میشوند.اما بازهم با تمام این احوال به نظر میرسد که سازندگان فیلم با توجه به موفقیتهای پیاپی نولان بازهم پس از نمایش اولیه فیلم برای گروه تست، هنوز هم نگران میشوند. احتمالاً دلیل این موضوع علاقهی نولان در ادغام ساختار و شکل در فیلمهاست. تقریباً از «ممنتو» تا «دانکرک» Dunkirk تمامی فیلمهایش با روایت و داستانی عجیب همراه بوده است و یا ساختاری داشته که خیلی در فیلمهای بزرگ صنعت سینما با آن روبرو نبودهایم؛ اما با تمام این نگرانیها به نظر میرسد که بینندگان همیشه طرفدار کارهای نولان بودهاند و ثابت کردهاند که دستکاریها و نوآوریهای نولان برایشان سرگرمکننده است و جایگاه خوبی در سینمای مدرن دارد.
باید به تاریخچهی فیلمهای نولان نگاه کرد تا فهمید که چرا همکارش در مصاحبه با ورایتی (Variety) گفته که کارهای نولان سازندگان را نگران میکند. مثلاً «بیخوابی» Insomnia که یکی از فیلمهاییست که توجه کافی نگرفته حس بیخوابی و خستگی را بهگونهای منتقل میکند که تعادل بینندگان را بر هم میزند. فیلم «تلقین» Inception باعث شده که بیننده حتی به خود فیلم هم در آخر شک کند؛ و اما فیلم کاندید اسکاری چون «دانکرک» که سه داستان را در یک ساعت، یک روز، یک هفته تعریف میکند. تمام این فیلمها ساختی متفاوت با سلیقه و عادت عمومی سینما دارد.
حتی فیلمهای راست و پوستکندهی نولان هم با ریسک زیاد داستان را تعریف میکنند. برای مثال «بتمن آغاز میکند» Batman Begins با نشان دادن متفاوت سختی و سیاهی ابرقهرمان داستان رویه جدیدی را پیش روی سازندگان دنیای کمیک قرار داد که هنوز هم بهوفور استفاده میشود. دو قسمت بعدی یعنی «شوالیهی تاریکی» The Dark Knight و «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» The Dark Knight Rises هم همان رویه را ادامه دادند و ایدهی تماتیک جدید را نمایان کردند که هرج و مرج و درد را با بدلکاریهای فوقالعاده و جلوههای ویژه درآمیختند.
اگر بخواهیم عادلانه نگاه کنیم درک اینکه چرا سازندگان هالیوود در مورد فیلمهای نولان شک و تردید دارند خیلی هم خارج از فهم نیست.
درست است که او توانسته توانایی خود را در ساخت فیلمهایی اینگونه نشان دهد اما تعداد کارگردانان با استعدادی که در ساخت فیلمها و استفاده از تواناییها و استعدادهایشان در ساخت فیلمهایی پیاپی و موفق، ناتوان ماندهاند هم در سالهای اخیر کم نبود است. مثلاً فیلم «جنگ برای سیارهی میمونها» War for the Planet of the Apes از مت ریوز Matt Reeves و فیلم «بلید رانر» Blade Runner 2049 از دنیس ویلنو Denis Villeneuve در سال 2017 با وجود گرفتن نقدهای مثبت در گیشه موفق نبودند و نشانگر این بودند که سویههای نولانی در فیلمها همیشه هم موفق به فروش نخواهند بود.
اما حتی باوجوداین و با وجود نگرانی تهیهکنندگان و استودیوها بازهم طرفداران نولان همیشه نشان دادهاند که برای فیلمهای او به سینما خواهند آمد. فروش دانکرک و نامزدی آن در اسکار هم نشان دهندهی این است که این رویه به سمت کند شدن و توقف نمیرود.
با نگاه به این موفقیت و رکورد تقریباً بینقص نولان باید منتظر کارهای بعدی او باشیم. بهتر است که این کار و دیگر نامزدهای اسکار را تا پیش از خود اسکار ببینید.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
35