ماهان شبکه ایرانیان

«الله» به عنوان اسم و صفت خدا

آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل سوره مبارکه «حمد» که تنها سوره ای است که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» به عنوان آیه مستقل محسوب می شود، به جامع ترین نام خداوند متعال اشاره کرده است که متن آن در ادامه می آید؛

آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل سوره مبارکه «حمد» که تنها سوره ای است که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» به عنوان آیه مستقل محسوب می شود، به جامع ترین نام خداوند متعال اشاره کرده است که متن آن در ادامه می آید؛

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ * الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ * إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ *صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ؛ بنام خداوند بخشنده مهربان، حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. بخشنده و مهربان است. مالک روز جزاست. (پروردگارا) تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم. ما را به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آنان نعمت دادی، نه کسانی که مورد غضب واقع شده اند و نه گمراهان». (حمد/ 1 تا 7)

آیا «بسم اللّه» جزو سوره است؟

در میان دانشمندان و علماء شیعه اختلافی در این مسأله نیست، که «بسم اللّه» جزء سوره «حمد» و همه سوره های قرآن است، اصولاً ثبت «بسم اللّه» در متن قرآن مجید در آغاز همه سوره ها، خود گواه زنده این امر است، زیرا می دانیم در متن قرآن چیزی اضافه نوشته نشده است، و ذکر «بسم اللّه» در آغاز سوره ها از زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) تاکنون معمول بوده است.

و اما از نظر دانشمندان اهل تسنن، نویسنده تفسیر «المنار» جمع آوری جامعی از اقوال آنها به شرح زیر کرده است: در میان علماء گفتگو است که: آیا بسم اللّه در آغاز هر سوره ای جزء سوره است یا نه؟

دانشمندان پیشین از اهل «مکّه» اعم از فقهاء و قاریان قرآن از جمله «ابن کثیر» و اهل «کوفه» از جمله «عاصم» و «کسائی» از قراء، و بعضی از صحابه و تابعین از اهل «مدینه» و همچنین «شافعی» در کتاب جدید، و پیروان او و «ثوری» و «احمد» در یکی از دو قولش، معتقدند: جزء سوره است.

همچنین علمای امامیه و از صحابه ـ طبق گفته آنان ـ علی(علیه السلام) و ابن عباس و عبداللّه بن عمر و ابو هریره، و از علمای تابعین سعید بن جبیر و عطا و زهریو ابن المبارک این عقیده را برگزیده اند.

سپس اضافه می کند: مهم ترین دلیل آنها اتفاق همه صحابه و کسانی که بعد از آنها روی کار آمدند بر ذکر «بسم اللّه» در آغاز هر سوره ای ـ جز سوره «برائت» ـ است، در حالی که آنها متفقاً توصیه می کردند قرآن را از آنچه جزء قرآن نیست پیراسته دارند، و به همین دلیل «آمین» را در آخر سوره «فاتحه» ذکر نکرده اند...

سپس از «مالک» و پیروان «ابو حنیفه» و بعضی دیگر نقل می کند که آنها «بسم اللّه» را یک آیه مستقل می دانستند که برای بیان آغاز سوره ها و فاصله میان آنها نازل شده است.

و از «احمد» (فقیه معروف اهل تسنن) و بعضی از قاریان کوفه نقل می کند آنها «بسم اللّه» را جزء سوره «حمد» می دانستند، نه جزء سایر سوره ها.

از مجموع آنچه گفته شده چنین استفاده می شود: حتی اکثریت قاطع اهل تسنن نیز «بسم اللّه» را جزء سوره می دانند.

در اینجا بعضی از روایاتی را که از طرق شیعه و اهل تسنن در این زمینه نقل شده یادآور می شویم: (و اعتراف می کنیم که ذکر همه آنها از حوصله این بحث خارج، و متناسب با یک بحث فقهی تمام عیار است).

1 ـ «معاویة بن عمار» از دوستان امام صادق(علیه السلام) می گوید از امام پرسیدم هنگامی که به نماز بر می خیزم «بسم اللّه» را در آغاز حمد بخوانم؟

فرمود: بلی!

مجدداً سؤال کردم هنگامی که حمد تمام شد و سوره ای بعد از آن می خوانم «بسم اللّه» را با آن بخوانم؟ باز فرمود آری.

2 ـ «دارقطنی» از علمای سنت به سند صحیح از علی(علیه السلام) نقل می کند: مردی از آن حضرت پرسید «السبع المثانی» چیست؟

فرمود: سوره حمد است.

عرض کرد: سوره «حمد»، شش آیه است فرمود: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» نیز آیه ای از آن است.

3 ـ «بیهقی»، محدث مشهور اهل سنت با سند صحیح از طریق «ابن جبیر» از ابن عباس چنین نقل می کند: إِسْتَرَقَ الشَّیْطانُ مِنَ النّاسِ، أَعْظَمَ آیَة مِنَ الْقُرْآنِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ:

«مردم شیطان صفت، بزرگترین آیه قرآن، بسم اللّه الرحمن الرحیم را سرقت کردند» (اشاره به این که در آغاز سوره ها آن را نمی خوانند).

گذشته از همه اینها سیره مسلمین همواره بر این بوده که هنگام تلاوت قرآن بسم اللّه را در آغاز هر سوره ای می خواندند، و متواتراً نیز ثابت شده که پیامبر(صلی الله علیه وآله)آن را نیز تلاوت می فرمود، چگونه ممکن است چیزی جزء قرآن نباشد و پیامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت کنند.

و اما این که: بعضی احتمال داده اند «بسم اللّه» آیه مستقلی باشد که جزء قرآن است اما جزء سوره ها نیست، احتمال بسیار سست و ضعیفی به نظر می رسد، زیرا مفهوم و محتوای بسم اللّه نشان می دهد برای ابتدا و آغاز کاری است، نه این که خود یک مفهوم و معنی جدا و مستقل داشته باشد، در حقیقت این جمود و تعصب شدید است که ما بخواهیم برای ایستادن روی حرف خود هر احتمالی را مطرح کنیم و آیه ای همچون «بسم اللّه» را که مضمونش فریاد می زند سر آغازی است برای بحث های بعد از آن، آیه مستقل و بریده از ما قبل بعد بپنداریم.

تنها ایراد قابل ملاحظه ای که مخالفان در این رابطه دارند این است که می گویند: در شمارش آیات سوره های قرآن (به جز سوره حمد) معمولاً «بسم اللّه» را یک آیه حساب نمی کنند، بلکه آیه نخست را بعد از آن قرار می دهند.

پاسخ این سؤال را «فخر رازی» در تفسیر «کبیر» به روشنی داده است، او می گوید: هیچ مانعی ندارد که «بسم اللّه» در سوره «حمد» به تنهائی یک آیه باشد و در سوره های دیگر قرآن جزئی از آیه اول محسوب گردد (بنابراین مثلاً در سوره کوثر «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر» همه یک آیه محسوب می شود).

به هر حال مسأله آن قدر روشن است که می گویند: یک روز «معاویه» در دوران حکومتش در نماز جماعت «بسم اللّه» را نگفت، بعد از نماز جمعی از مهاجران و انصار فریاد زدند: أَسَرَقْتَ أَمْ نَسِیْتَ؟:«آیا بسم اللّه را دزدیدی یا فراموش کردی»؟

«اللّه» جامع ترین نام خداوند

در جمله «بسم اللّه» نخست با کلمه «اسم» روبرو می شویم و به گفته علمای ادبیات عرب، اصل آن از «سُمُوّ» (بر وزن غُلوّ) گرفته شده که به معنی بلندی و ارتفاع است، و این که به هر نامی «اسم» گفته می شود به خاطر آن است که مفهوم آن بعد از نامگذاری از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع می رسد، و یا به خاطر آن است که لفظ با نامگذاری، معنی پیدا می کند و از مهمل و بی معنی بودن در می آید و علوّ و ارتفاع می یابد.

به هر حال، بعد از کلمه «اسم»، به کلمه «اللّه» برخورد می کنیم که جامع ترین نا م های خدا است، زیرا بررسی نام های خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان «اللّه» است.

به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالباً به عنوان صفت برای کلمه «اللّه» گفته می شود به عنوان نمونه: «غفور» و «رحیم» که به جنبه آمرزش خداوند اشاره می کند (فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیم).

«سمیع» اشاره به آگاهی او از مسموعات، و «علیم» اشاره به آگاهی او از همه چیز است (فَإِنَّ اللّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ).

«بصیر»، علم او را به همه دیدنی ها بازگو می کند (وَ اللّهُ بَصیرٌ بِما تَعْمَلُون).

«رزاق» به جنبه روزی دادن او به همه موجودات اشاره می کند و «ذو القوه» به قدرت او، و «متین»به استواری افعال و برنامه های او (إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین).

و بالاخره «خالق» و «بارء» اشاره به آفرینش او، و «مصوّر» حاکی از صورت گریش می باشد (هُوَ اللّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْماءُ الْحُسْنی).

آری تنها «اللّه» است که جامع ترین نام خدا می باشد، لذا ملاحظه می کنیم در یک آیه بسیاری از این اسماء، وصف «اللّه» قرار می گیرند: هُوَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّر: «او اللّه است که معبودی جز وی نیست، او حاکم مطلق است، منزه از ناپاکی ها، از هر گونه ظلم و بیدادگری، ایمنی بخش، نگاهبان همه چیز، توانا و شکست ناپذیر، قاهر بر همه موجودات و با عظمت».

یکی از شواهد روشن جامعیت این نام آن است که ابراز ایمان و توحید تنها با جمله «لا اله إِلاّ اللّه»می توان کرد، و جمله «لا اله إِلاّ العلیم، الا الخالق، الا الرازق» و مانند آن، به تنهائی دلیل بر توحید و اسلام نیست، و نیز به همین جهت است که در مذاهب دیگر هنگامی که می خواهند به معبود مسلمین اشاره کنند «اللّه» را ذکر می کنند زیرا توصیف خداوند به «اللّه» مخصوص مسلمانان است.

رحمت عام و خاص پروردگار

مشهور در میان گروهی از مفسران این است که: صفت «رحمان»، اشاره به رحمت عام خدا است که شامل دوست و دشمن، مؤمن و کافر، نیکوکار و بدکار می باشد زیرا «باران رحمت بی حسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده» همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهره مندند، و روزی خویش را از سفره گسترده نعمت های بی پایانش بر می گیرند، این همان رحمت عام او است که پهنه هستی را در بر گرفته و همگان در دریای آن غوطه ورند.

ولی «رحیم» اشاره به رحمت خاص پروردگار است که ویژه بندگان مطیع، صالح و فرمان بردار است; زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافته اند که از رحمت، بخشش و احسان خاصی که آلودگان و تبهکاران از آن سهمی ندارند، بهره مند شوند.

تنها چیزی که ممکن است اشاره به این مطلب باشد آن است که: «رحمان» در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است که نشانه عمومیت آن است، در حالی که «رحیم» گاهی به صورت مقید ذکر شده که دلیل بر خصوصیت آن است مانند: وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً: «خداوند نسبت به مؤمنان رحیم است» و گاه به صورت مطلق مانند سوره «حمد».

در روایتی نیز از امام صادق(ع) می خوانیم که فرمود: وَ اللّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْء، الرَّحْمنُ بِجَمِیعِ خَلْقِهِ، وَ الرَّحِیمُ بِالْمُؤْمِنِینَ خاصَّةً: «خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مؤمنان رحیم است».

از سویی دیگر «رحمان» را صیغه مبالغه دانسته اند که خود دلیل دیگری بر عمومیت رحمت او است، و «رحیم» را صفت مشبهه که نشانه ثبات و دوام است و این ویژه مؤمنان است.

شاهد دیگر این که «رحمان» از اسماء مختص خداوند است و در مورد غیر او به کار نمی رود، در حالی که «رحیم» صفتی است که هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال می شود، چنان که درباره پیامبر(صلی الله علیه وآله) در قرآن می خوانیم: عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیم:

«ناراحتی های شما بر پیامبر گران است، و نسبت به هدایت شما سخت علاقمند است، و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم می باشد».

لذا در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: اَلرَّحْمانُ إِسْمُ خاصٍّ، بِصِفَة عامَّة، وَ الرَّحِیْمُ إِسْمُ عامٍّ بِصِفَة خاصَّة: «رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد (نامی است مخصوص خدا ولی مفهوم رحمتش همگان را در بر می گیرد) ولی رحیم اسم عام است به صفت خاص (نامی است که بر خدا و خلق هر دو گفته می شود اما اشاره به رحمت ویژه مؤمنان دارد)».(24)

با این همه، گاه می بینیم «رحیم» نیز، به صورت یک وصف عام استعمال می شود البته، هیچ مانعی ندارد تفاوتی که گفته شد در ریشه این دو لغت باشد، اما استثناهائی نیز در آن راه یابد.

در دعای بسیار ارزنده و معروف امام حسین(ع) به نام دعای «عرفه» می خوانیم: یا رَحْمانَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ رَحِیمَهُما: «ای خدائی که رحمان دنیا و آخرت توئی و رحیم دنیا و آخرت نیز توئی»!

سخن خود را در این بحث با حدیث پر معنی و گویائی از پیامبر اکرم(ص)پایان می دهیم آنجا که فرمود: إِنَّ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ مِأَةَ رَحْمَة، وَ إِنَّهُ أَنْزَلَ مِنْها واحِدَةً إِلَی الأَرْضِ فَقَسَمَها بَیْنَ خَلْقِهِ بِها یَتَعاطَفُونَ وَ یَتَراحَمُونَ، وَ أُخَرُ تِسْعَ وَ تِسْعِیْنَ لِنَفْسِهِ یَرْحَمُ بِها عِبادَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ!: «خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکی از آن را به زمین نازل کرده است، و در میان مخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عواطف و محبتی که در میان مردم است از پرتو همان است، ولی نود و نه قسمت را برای خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن می سازد».

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان