برترین ها - احسان درخشنده:
شناسنامهی اثر
- نام انگلیسی: Golden Shot
- کشور تولیدکننده: ترکیه
- کارگردان: گوکالپ گونن (Gökalp Gönen)
- سال تولید: 2015 میلادی
- مدت زمان: 9 دقیقه
- ژانر: فانتزی (خیالپردازانه)
خلاصه داستان
در یک دنیای ماشینی و تاریک، گروهی از روباتها با بهرهگیری از انرژی محدود و کمدوام نور لامپ به کارکرد و بقای خود ادامه میدهند. به خاطر محدود بودنِ این انرژی، روباتها نمیتوانند از حداکثر ظرفیتِ توان خود استفاده کنند. آنها همگی در آرزویِ منبعِ انرژیِ خورشیدآسایی هستند که نور عالمگیر آن، رنج و محنتِ استفاده از انرژی مختصر لامپها را به پایان برساند. در این میان، یکی از روباتها طرحی میریزد که به نظر حلال مشکلات است اما...
جوایز و افتخارات شاخص
- برندهی جایزه از «جشنوارهی بینالمللی فیلم رود آیلند» (Rhode Island International Film Festival) در بخش «بهترین انیمیشن» / سال 2015 میلادی
- برندهی جایزه از «جشنوارهی بینالمللی فیلم انکوریج» (Anchorage International Film Festival) در بخش «انیمیشن» / سال 2015 میلادی
- برندهی جایزه از «جشنوارهی بینالمللی فیلم هارلم» (Harlem International Film Festival) در بخش «بهترین انیمیشن» / سال 2015 میلادی
دربارهی اثر
بعضی آرمانها دستیافتنی هستند و بعضی دیگر دور از دسترس. بسیاری از ما انسانها، یک سری از آرمانها را صرفاً به دلیل اینکه دور از دسترس هستند به طور کل کنار میگذاریم؛ اما در این میان، عدهی قلیلی هم هستند که برای رسیدن به این آرمانهای دور از دسترس، تمام تلاش خود را به کار میبندند و به اندازهی وُسع و توان خود، سعی میکنند به سمت آرزوهای آرمانی حرکت کنند؛ به قول مولوی، شاعر بلندآوازهی ایران زمین:
آب دریا را اگر نتوان کشید *** هم به قدر تشنگی باید چشید
افرادی که طرز فکر متفاوت با سایرین دارند، افرادی که اهداف بزرگ در سر میپرورانند و افرادی که از محدودیتها نمیهراسند و هیچ گاه تسلیم جَبرِ زمانه نمیشوند، با این که همواره در ابتدایِ راه در اقلیت هستند، ولی در صورت برخورداری از آیندهنگری و ایدههای مناسب، میتوانند خیلِ کثیری از مردم را با خود همراه ساخته و به عنوان خواص جامعه، بر روی همنسلان و حتی نسلهای آتی تأثیرات بهسزا و ماندگار بر جای بگذارند.
با استناد به توضیحات فوق، شاید بتوان انیمیشن کوتاه «تلاش طلایی» را تا حدودی تحلیل و توصیف کرد. «گوکالپ گونن» کارگردان این اثر، سوژهای را برای روایتِ داستانِ خود در نظر گرفته که انسان را عمیقاً به فکر و تأمل فرو میبرد. شخصیتهای داستان او، یک سری روبات هستند که به نور، برای تداوم کارکرد و بقای خود نیازمندند. با این حال، یک بینندهی آگاه به سهولت در مییابد که این روباتها، ما به اِزایِ تخیلیِ خودِ ما انسان هستند. آرمان این روباتها، نور عالمگیر و خورشیدآسایی است که بتواند ظرفیتها و پتانسیلهای محدودشان را به مرحلهی شکوفایی و کمال برساند.
همهی روباتهای انیمیشن «تلاش طلایی» به خوبی از یک آرمانِ غایی مطلع هستند ولی از آنجایی که از رسیدن به کمال مأیوسند، خود را به نورِ محدودِ لامپ قانع نمودهاند؛ به بیان دیگر، آنها برای رهایی و پرواز از پیلهی تنگ و تاریک خود، نه تنها هیچ راهکاری ندارند، بلکه هیچ تلاشی هم متحمل نمیشوند. البته در این میان، یک روبات وجود دارد که با دور کردنِ ناامیدی از خود، دست به کاری بزرگ میزند. او ایدهی خود را به کار میبندد و آرمانِ افسانهای و دور از دسترس سایرین را به یک واقعیت ملموس بدل میگرداند. تا این جایِ انیمیشن، همه چیز خوب و مطلوب پیش میرود و حس امید در مخاطب تقویت میشود ولی به یکباره، پایانبندی داستان به گونهای رقم میخورد که بینندگان دچار حیرت و حتی سرخوردگی میگردند.
متأسفانه، علیرغم جنبههای فنی و تکنیکی انیمیشن «تلاش طلایی» که در نهایت دقت، ظرافت و تأثیرگذاری به مرحلهی اجرا در آمدهاند، باید اذعان کرد که پایانبندیِ داستان، بسیاری از مخاطبان را آزردهخاطر میسازد. با نهایت احترام برای سازندهی اثر و تلاش او، شاید به جرأت بتوان گفت، چنانچه کارگردان، اثرِ خود را با سکانس دستیابی به نور به پایان میرساند، تأثیرگذاریِ به مراتب مثبتتری بر روی ذهنِ تماشاگران باقی میماند، ولی او ترجیح داده که به جای نور، ظلمات را به عنوان پایانبندیِ داستان انتخاب کند تا اثر با یک خاتمهی غیرمنتظره و شگفتانگیز به پایان رسد.
شاید منظورِ صاحب اثر از پایانبندیِ داستان این بوده که دستیابی به آرمان، ولو به صورت کوتاه مدت و موقت، بسیار بهتر از انفعال و تن دادن به روزمرگیِ ملالتبار و آمیخته با اضطرابِ همیشگی است. این برداشت، گرچه در ذاتِ خود حسی مثبت را به انسان منتقل میکند، ولی نمیتوان کتمان کرد که بسیاری از مخاطبان، برای رسیدن به این برداشتِ ذهنی، با یک مانعِ ظاهری و یک مشکلِ جدی مواجه هستند: صحنهی تلخ و یأسبارِ پایانِ اثر، ذهنها را بیشتر به سمتِ یک «تلاش نافرجام، ناامیدکننده و ویرانگر» میبرد تا یک «تلاش طلایی».
با تمام این اوصاف، چه از پایانِ اثر خوشمان بیاید یا نه، بعید است که کسی بتواند منکر ارزشهای انیمیشن کوتاه «تلاش طلایی» گردد؛ کسی که شناختی مختصر نسبت به ماهیت انیمیشنهای کوتاهِ تأثیرگذار داشته باشد، به سهولت در مییابد که «تلاش طلایی» اثری خوشساخت، عمیق و ایدهمحور است. نباید فراموش کرد که به باورِ بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، اثری که مخاطب را به تفکر و تأمّل وا میدارد، قطعاً اثری حائز اهمیت است.
در پایان، امیدوارم که انیمیشن «تلاش طلایی» را سرِ فرصت و با حوصله تماشا بفرمایید تا بتوانید از جزییات نهفته در اثر بیشتر لذت ببرید. ناگفته نماند که تماشای این اثر، به عزیزانی که صرفاً دوستدار آثارِ انیمیشنیِ اکشن، هیجانانگیز و برخوردار از ضرباهنگِ سریعِ داستانی هستند، به هیچ وجه توصیه نمیشود.