دومین روز همایش امید اجتماعی هم روز گذشته ادامه داشت و در این همایش محمدامین قانعیراد، عضو هیئتعلمی دانشگاه جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاسی کشور، علیرضا علویتبار، فعال سیاسی و شهیندخت مولاوردی، مشاور رئیسجمهوری در امور حقوق شهروندی، سخنرانی کردند.
انصاف اکتشافی و امید اجتماعی
به گزارش ، شرق نوشت: علیرضا علویتبار، فعال سیاسی و روزنامهنگار، در دومین روز همایش علمی امید اجتماعی در ایران در سخنان خود به مسئله انصاف در اجتماع اشاره کرد. به عقیده علویتبار میزان درک انصاف در جامعه از سوی افراد نسبتی مستقیم با امیدواری اجتماعی آنان خواهد داشت. او معتقد بود اگر امروز احساس میکنیم امید اجتماعی در جامعه ما پایین است، به نگاه آنان نسبت به عدالت در جامعه بازمیگردد. او تنها راه نجات کشور از این ورطه را اصلاحات اساسی و بنیادی در ساختارها به نفع احیای نقش جمهور در جایگاه بنیانگذاری میداند. در ادامه متن کامل صحبت علویتبار آمده است:
تصور من از امید اجتماعی به صورت یک نگرش است. اگر این مسئله پذیرفته شود؛ پس امید هم مانند هر نگرش دیگری سه عنصر دارد؛ وجه شناختی، وجه عاطفی و وجه آمادگی برای اقدام. در راستای تبیین وضعیت امید اجتماعی یکی از کارهایی که میتواند استفاده شود، نظریه اکتشافی انصاف از سوی الن لید است که بهخوبی امید اجتماعی را توصیف میکند. این نظریه تکامل یا بهبودبخشی مدل دیگری است که از پیش در تئوریهای رفتار سازمانی به نام بیعدالتی مورد انتظار مطرح بود. مطابق آن اگر کسی در گذشته تجربه بیعدالتی داشته باشد، در آینده انتظار بیعدالتی خواهد داشت. این انتظار براساس اطلاعاتی است که شخص درباره آینده نیز دریافت میکند. به عبارتی یک نوع بیعدالتی ادراکشده در او ایجاد میشود.
در نظریه او ارجاعات زیادی به عدالت و تصور ما از عدالت میشود. عدالت در این نظریه بسیار به دیدگاه جان رالز شباهت دارد؛ یعنی شکلی از انصاف و بیطرفی. یعنی وقتی از عدالت صحبت میشود، در حقیقت نوعی ارجاع به انصاف و درک ما از انصاف است. حرف اصلی لید این است که وقتی یک فرد میخواهد تصمیم مهمی بگیرد و فقط میتواند میان منافع خودش، گروهش و خانوادهاش در مقابل منافع دیگران یکی را انتخاب کند، اغلب منافع خود و خانواده و گروهش را انتخاب خواهد کرد؛ هرچند اغلب این انتخاب را توجیه میکند.
بهطورکلی هر رفتاری که پاداش بیشتری داشته باشد، احتمال انجام و تکرارش بیشتر است و چون افراد در رفع نیازهای خودشان نسبت به دیگران پاداش بیشتری به دست میآورند، پس معمولا اولویت با رفع نیازهای خود، خانواده و گروه وابسته به خود خواهد بود. بههمیندلیل پدیدهای شکل میگیرد که عنوان معمای بنیادین اجتماعی را بر آن اطلاق کردهاند. این معما به این اشاره دارد که از سویی انسانها مجبور به زندگی در اجتماع هستند و از سوی دیگر انگیزهای قوی در فردگرایی دارند. لید سؤالی را مطرح میکند که آدمها با وجود انگیزه فردگرایانه، در مواقعی حالت جمعی را بر فردی ترجیح میدهند! مسئله اینجاست که این حالت در چه مواقعی ایجاد میشود؟ پاسخی که لید میدهد، حالتی است که مردم احساس کنند انصاف در اجتماع وجود دارد. هرچه این انصاف کمتر شود، حالت فردگرایانه نیز افزایش پیدا میکند. البته باید توجه داشت گاهی فردگرایی را به معنای کسب استقلال فردی و اتکا به تواناییهای شخصی در نظر میگیریم. این معنا جنبه مثبت فردگرایی را نشان میدهد؛ اما گاهی این احساس حالت خودخواهی پیدا میکند که این حالت منفی در نظریه اکتشافی انصاف مد نظر است. فرایند وجود انصاف صرفا نوعی وانمود عینی واقعیتها نیست. انسانها براساس واقعیتها عمل نمیکنند؛ بلکه تصور واقعیت بیش از خود واقعیتها در ما عمل میکند. در واقع پیدایش مفهوم انصاف در فرایندی ادراکی رخ میدهد. ادراک فرایندی است که بر اثر آن ابتدا اطلاعاتی را از محیط میگیریم؛
سپس برخی از آن اطلاعات را به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه گزینش کرده و انتخاب میکنیم. سرانجام با سازماندهی مجدد آنها، از دل آن اطلاعات، معنای انصاف را دریافت میکنیم. تأکید لید این است که نوعی اکتشاف در این فرایند در ذهن ما شکل میگیرد. ما از دل این دادههای پراکنده یک معنای وجود درک میکنیم و از دل آنها یک معنا برای انصاف تولید میشود و فرد به برداشتی از وضعیت انصاف در جامعه خود میرسد. در ادامه میتوان برداشتها از جامعه را ذیل سه دسته تقسیم کرد؛ عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای. افراد زمانی که به جامعه خود نگاه میکنند، در ابتدا بر اثر توزیع مطلوبهای کمیاب مانند ثروت، قدرت و منزلت قضاوت میکنند. این نوع داوری را عدالت توزیعی مینامند. در مرحله بعد به رویههای موجود در جامعه نگاه میشود. اینکه چنین محصولات مطلوبی در چه رویهای توزیع شده است، قضاوت ما از عدالت رویهای را شکل میدهد. در آخر براساس نوع برخورد توزیعکنندگان با فرد قضاوت دیگری که بهعنوان عدالت مراودهای تعریف شده است، شکل میگیرد. مجموعا این سه نوع داوری تصور انصاف در جامعه را نشان میدهد و این قضاوت بر احساس آنان از جامعه و پذیرشی که نسبت به توزیعکنندگان و قضاوتشان از قواعد جاری در جامعه خواهد داشت، اثر میگذارد.
همانطور که در ابتدا توضیح دادم اگر امید را نوعی نگرش بدانیم و بپذیریم که امید اجتماعی حاصل قضاوت ما از میزان وجود انصاف در زندگی اجتماعی است و بپذیریم که قضاوت ما از انصاف به میزان زیادی به عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای مرتبط میشود، تبیینی که این نظریه از امید اجتماعی دارد را دریافتهایم. حال اگر بپذیریم امید اجتماعی امروز در جامعه ما به کمترین میزان خود رسیده است، پس باید بپذیریم نزد مردم جامعه ما امروز از توزیع و از رویه و از مراودات موجود تصور عادلانه وجود ندارد، در نتیجه این تصور آنها از انصاف، افراد را به سمت ناامیدی اجتماعی برده است. راهکار مقابله با این ناامیدی باور مجدد به جایگاه جمهور در بنیانگذاری است. یعنی اگر در ملتی این تصور ایجاد شود که جایگاه جمهور مورد توجه است و جایگاه بنیادی خود را در امور دارد، چنین مسئلهای منجر به اعتمادبهنفسی در میان اعضای جامعه میشود. در نتیجه توأم با اصلاحات اساسی مجدد احیا خواهد شد. این خواسته جامعه ما و تاریخ ما از نسل ماست. در پایان اضافه کنم به نظرم امید به مقدار زیادی با اعتقاد ما نسبت با کل هستی نیز مرتبط است. اگر ما هستی را یک نظام اخلاقی بدانیم، پس جهان ما یک سیستم خواهد بود که به خوب و بد ما واکنش نشان میدهد. این بستر امیدبخش خواهد بود و فضای ناامیدی بر ما غلبه نخواهد کرد.
امید اجتماعی نتیجه احقاق حقوق شهروندی
شهیندخت مولاوردی، مشاور رئیسجمهوری در امور حقوق شهروندی هم از دیگر سخنرانان روز دوم اولین همایش علمی امید اجتماعی در ایران بود. او در صحبتهای خود ضمن اشاره به جهانیبودن بحران ناامیدی، تأکید کرد راهکار تحقق امید اجتماعی بر رعایت حقوق شهروندی مبتنی است. او در همین راستا چهار راهکار پیشنهادی خود را برای اجرای منشور حقوق شهروندی در ایران ارائه داد. در ادامه متن سخنان وی در همایش امید اجتماعی آمده است: برای بحث درخصوص امید اجتماعی باید چند مسئله را مورد توجه قرار داد. چیستی امید، چیستی وضعیت موجود، آسیبهای اجتماعی مرتبط و چیستی راهکارهای ارتقای امید اجتماعی، از این دست مسائل است. در اینجا ما چارچوب بحث امید اجتماعی را در ظرفیتهایی که در منشور حقوق شهروندی وجود دارد، قرار میدهیم. باید گفت بحران ناامیدی امروز یک بحران جهانی محسوب میشود. بهجز چند کشور اروپایی، آمریکای شمالی و آمریکای لاتین، سایر کشورها کمابیش با بحران ناامیدی مواجه هستند. خصوصا در سرزمینهایی که مسئله حقوق شهروندی دچار چالشهایی است، چنانکه گویی در این کشورها به آینده انسانها امیدی نیست! حقیقت آن است که حقوق شهروندی بدون امید اجتماعی محقق نخواهد شد و زمانی که در جامعهای شهروندان از حقوق خود برخوردار نباشند، امیدوار نیز نخواهند بود. اما اگر بخواهیم از ظرفیت موجود برای ارتقای امید اجتماعی بهره ببریم، باید چند قدم را برداریم. در ادامه به توضیح این گامها میپردازم:
اول اینکه زمانی که از امید سخن میگوییم، باید مشخص کنیم دقیقا از چه سخن میگوییم؟ آیا از گونه خاصی احساس سخن گفته میشود؟ رونالد آرنسون معتقد است امید یک اساس اجتماعی و یک کنش اجتماعی است، امیدواربودن رابطه قدرتمندی با اجتماع انسانی دارد. امید یک ارزش است به همین دلیل کلارک میگوید مهم نیست یک وضعیت تا چه اندازه بغرنج است؛ مهم این است که امید در هر شرایطی وجود دارد. امید سبب کنشگری و فعالبودن انسانها برای تحقق حقوق شهروندی میشود. امید باید با چشماندازی قابل تغییر و قابل تصحیح کارکردگرا و پراگماتیست باشد. در گام دوم ما باید نوع گفتمانمان را برای کسب حقوق شهروندی تغییر دهیم. به جای تندادن به تهدیداتی که وجود دارد، باید از فرصتهایی که برای رعایت حقوق شهروندی وجود دارد، صحبت کرد، همانطور که یکی از اهداف حقوق شهروندی تصویر آرمانشهر از حقوق شهروندی است. در قدم دوم بر این نکته تأکید میشود که نوع گفتمان در حوزه حقوق شهروندی را تغییر دهیم. قدم سوم؛ با آموزش و ترویج حقوق شهروندی به احیای حقوق شهروندی در جامعه کمک میشود زیرا با آگاهی، امیدواری به زندگی افراد برمیگردد. اگر شهروندان ندانند هر چالشی راهحلی دارد، بیشتر احساس ناامنی میکنند و نتیجه آن افزایش ناامیدی بوده و مجموعه انسانهای ناامید، یأس اجتماعی را در جامعه حاکم میکنند. در گام چهارم هم باید گفت به همان میزان که با اشکال و ناقضان برخورد میشود، دستاوردها را نیز نشان دهیم. به بیان دیگر تنها به قربانیان نقض حقوق شهروندی توجه نکنیم و به قهرمانان حقوق شهروندی نیز توجه داشته باَشیم.
در همین راستا رونمایی از منشور حقوق شهروندی که یک ظرفیت آرزومندی بعد از تاریخ مبارزات طولانی و مشروطهخواهی و مبارزات دیگر است که پیشنویس آن در صد روز ابتدایی دولت یازدهم و در تاریخ ٢٩ آذر سال ٩٥ به شکل امروزی درآمد، یک ظرفیت برای مطالبهگری گروههای مختلف مانند گروههای در حاشیه مانند زنان، جوانان و اقوام است.
دولت متعهد به احقاق حقوق شهروندی است بهویژه بعد از اولین سالگرد حقوق شهروندی نشان داده شده که انتظارات جامعه نسبت به آن بالا رفته و این نشاندهنده پویایی جامعه برای مطالبهگری است. تحقق این وضعیت به شهروندان فعال که کنشگری آگاهانه دارند و ساختارهای تبعیضآمیز را بررسی کردهاند و برای اصلاح آن تلاش میکنند، نیاز دارد، نه شهروندان بیعملی که هیچ فعالیتی ندارند. باید به تقویت مشارکت اجتماعی توجه داشته باشیم از جمله از راه ترویج گفتوگوی جمعی. اینگونه همایشها برای آگاهی جمعی میتواند برای دولت هم به منظور برنامهریزی درست کمککننده باشد. دکتر فراستخواه در مقالهای عنوان کردند، ما در مقابل درماندگی آموختهشده امید را داریم اما نهادهایی مانند خانواده، سیستم آموزشوپرورش و نهادهای دولتی مدام نتوانستن را القا میکنند. ما احساس توانمندی آموختهشده را نداریم و باید این مسئله را در نظر داشته باشیم امید از طریق تعاملات اجتماعی برطرف میشود. مهمترین شکاف، شکاف دولت و ملت است که فرصت برای بررسی این شکاف نیست و این بحثها باید برای تعمیر این شکافها باشد نه تعمیق آنها.
امید اجتماعی به مثابه ویژگی وجدان جمعی
دکتر محمدامین قانعیراد، عضو هیئتعلمی دانشگاه جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاسی کشور نیز در سخنان خود در این همایش ضمن تأکید بر فردیبودن مفهوم امید، بر ویژگیهای اجتماعی امید اجتماعی تأکید کرد. قانعیراد معتقد بود اگر جامعه بتواند امید را تولید کند افراد آن جامعه نیز امیدوار خواهند شد. متن سخنان دکتر قانعیراد در ادامه آمده است: امید اجتماعی دارای یک ویژگی دوگانه است، شاید به نحو خیلی روشنی جمعی و فردی است و از یک سو با روانشناسی فردی و از یک سو با روانشناسی اجتماعی سروکار داریم، بهطوریکه تفکیک آنها مشکل است، ولی سعی میشود در این بحث از نظر تحلیلی بین این دو تفکیک قائل شویم. بیشتر بحثهای امروز درباره امید اجتماعی بهعنوان یک نگرش فردی و نگرشی در زندگی روزمره به آن نگاه و توجه میشود و آدمها ناامید میشوند وقتی بیعدالتی و تبعیض در جامعه میبینند.
باید این وضعیت را در نظر بگیریم که افراد در جامعهای که خودش امیدوار است یا خیر آیا امیدوار هستند یا نیستند؟ این تفکیک کمی مشکل است چون امید اجتماعی، هم یک وضعیت فردی است و هم یک وضعیت هستیشناختی. مانند بحث سلامت اجتماعی در مقابل سلامت فردی، اینجا سلامت جامعه مورد بحث است نه افراد. اگر جامعه را یک ارگانیسم در نظر بگیریم منظورمان باید این باشد جامعه سلامت اجتماعی دارد یا نه. این تفکیک کمی مهم است و اگر اینجا از نظر فردی امید اجتماعی را در نظر داشته باشیم جامعهشناسی شاید حرفی برای گفتن نداشته باشد، چون آدمهای مختلف در شرایطی امیدوار در شرایطی ناامید میشوند. امید اجتماعی بهعنوان ویژگی جامعه، این است که آیا جامعه فینفسه ظرفیتی برای از نو آغازکردن دارد یا خیر؟ بحث این است آیا خود جامعه ایرانی بهعنوان ویژگی وجدان جمعی کمک میکند که خودش را بازسازی کند. جامعه ممکن است با آسیب روبهرو شود یا میتواند آن آسیب را از میان ببرد که امیدوار باشد.