ماهان شبکه ایرانیان

منافقین از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله در روایات شیعه (۱)

چکیده:   مجموعه ای که پیش رو داریم مباحثی مربوط به نفاق و منافقین و طرز برخورد پیامبر اکرم(ص) با این گروه می باشد

منافقین از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله در روایات شیعه (1)

چکیده:
 

مجموعه ای که پیش رو داریم مباحثی مربوط به نفاق و منافقین و طرز برخورد پیامبر اکرم(ص) با این گروه می باشد.هر زمان که حق قدرت می گیرد، گروهی منافع خود را در ضرر می بینند و با توجه به اینکه توانایی مقابله با حق را ندارند، دست به اقداماتی غیر اخلاقی میزنندودرظاهر با مردم هستند ولی در اصل، برعکس جهت حرکت حق عمل می کنند و بدون اینکه متهم به مقابله و مبارزه با حکومت اسلامی باشند کار شکنی می کنند. ولی افراد مسلمان باید زیرک و باهوش باشند، تا قربانی ساده لوحی خویش نشوند و با استفاده از قرآن و زندگی نامه پیامبراکرم(ص) که بهترین الگو برای ما مسلمانان است، بهترین راه برخورد با این افراد را بفهمند وعمل کنند.در این تحقیق ابتدا به معنا و مفهوم منافقین پرداخته و سپس در فصل های بعدی در مورد شأن نزول سوره منافقین، چهره های برخی منافقین و نحوه پیدایش نفاق و ویژگی های منافقین اشاره کرده ایم نیز جنگ هایی که منافقین در آنها نقش داشته اند و طرز برخورد پیامبر(ص) با ایشان مورد بحث قرار گرفته تا هرچه بهتر این افراد را بشناسیم و بدانیم که چگونه با آنها رفتار کنیم تا از طرف آنها ضرری به ما نرسد.

واژگان کلیدی:
 

منافقین، نفاق، پیامبر(ص)، کفر، شرک، جنگ

مقدمه
 

اصولاً طبیعت هر انقلابی چنین است که بعد از پیروزی، دشمنان جدید پیدا می کنند و این دشمنان جدید کسانی نیستند مگر منافقان که اینک در لباس دوستان ظاهری جلوه گر می شوند.بحث از نفاق و منافق یکی از مهم ترین و اساسی ترین بحث های هر جامعه ای است که باید به آن پرداخته شود. پیش از این نیز علماء و اساتید بزرگی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، امام خمینی (ره)، آیت الله العظمی سبحانی و دیگر بزرگان، از این مهم غافل نبوده و به نوبه ی خود بحث های گسترده ای نموده اند. که از آن جمله می توان به گوشه ای از کلمات قصار امام خمینی (ره) اشاره کرد که فرمودند: (( در اسلام از منافقین بیشتر تکذیب شده است؛ و منافق اوضح مصادیق کفر است. آن قدری که اسلام تکیه کرده است بر این که منافقین را از بین ببرد یا اصلاحشان کند برای کفار این طور نیست . انسان می داند با آدم کافر چه بکند ، اما با منافقین نمی داند چه کند. آن دسته منافقینی که اظهار اسلام می کنند و کمر اسلام را می خواهند بشکنند ، کار مسلمان ها با اینها مشکل است ، حل مسئله ی اینها بسیار مشکل است )).و نیز آیت الله العظمی سبحانی هم در جلد چهارم کتاب منشور جاوید خویش بحث مفصلی در این باره ایراد فرموده اند. لذا به دلیل اتفاقات هولناک اخیر که در جامعه ی اسلامی ایران اتفاق افتاد و الحمد لله به تدبیر بی نقص مقام معظم رهبری (دامت حفاظاته) خنثی و ختم به خیر شد، مرا بر آن داشت تا به اختصار به این امر حیاتی بپردازم و بعضی از اسناد تاریخ اسلام را ورق زده، به بعضی از راهکارهایی که پیامبر مکرم اسلام(ص) در عصر خویش برای مقابله با منافقان استفاده نمودند، اشاره کنم.علی هذا تاریخ منافقین، تاریخ یک دو رویی است که روی دیگرش، شکست حق است که به خاطر اعتماد و اطمینانی که به آنها کرده اند دچار این بلاها شده اند تاریخ منافقین، تاریخ آنانی است که کلام خدا را به پای ابلیس ریختند وحق را با باطل مخلوط کرده-اند. موضوع مهمی که باید به آن توجه داشت این است که، نفاق مخصوص زمان پیامبر(ص) نبوده، بلکه در هر جامعه ای افراد منافق پیدا می شوند و در لحظات حساس و سر نوشت ساز با سخن چینی و کارهای زیرکانه، افکار مردم را به هم می ریزند و روح وحدت را از بین می برند و تخم شک و تردید را در افکار می پا شند. اما اگر جامعه بیدار باشند، مسلماً با یاری پروردگار که وعده ی پیروزی به دوستانش داده، همه نقشه های آنها خنثی می شود و توطئه های آنها در نطفه خفه می شود، به شرط آنکه مخلصانه جهاد کنیم و با هوشیاری و دقت، مراقب این دشمنان داخلی باشیم. البته در طرز جهاد با منافقین بحث است، زیرا مسلماً پیامبر(ص) با منافقان جهاد مسلحانه نداشتند، چنانکه منافق کسی است که ظا هراً در صفوف مسلمین قرار دارد ولی در باطن کار شکنی می کند، لذا همانگونه که از روایات اسلامی و گفتار مفسران استفاده می شود، باید گفت: منظور از جهاد با منافقان انواع و اشکال دیگر مبارزه غیر از مبارزه مسلحانه است، مانند مذمت، توبیخ، تهدید و رسوا ساختن آنها و هنگامی که منافق چهره ی واقعی خود را نشان داد و همه او را شناختند در این موقع بر همه واجب است که با او جهاد مسلحانه کنند. البته این را هم باید در نظر داشت که خطر منافقین برای هر جامعه ای از خطر هر دشمنی بیشتر است، چرا که غالبا ًاز یک سو شناخت آنها آسان نیست و از سوی دیگر آنها دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تاروپود جامعه نفوذ می کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است. منافقین بیشتر وقت ها پیوندهای مختلفی با مؤمنان دارند چه نسبی و چه سببی، برای همین مبارزه با آنها پیچیده می شود و آنها از پشت خنجر می زنند و ضرباتشان غافلگیرانه است. لذا با توجه به مسائل مطرح شده، اهمیت موضوع مشخص می شود که این گروه از افراد را بشناسیم و طرز برخورد با ایشان را با استفاده از زندگی نامه ی پیامبر (ص)بدانیم و از خداوند متعال کمک بگیریم و به هدف واقعی یعنی رضای الهی برسیم، انشا الله.لازم به ذکر است که در این مقاله سعی شده تا به سه پرسش اساسی پاسخ داده شود:
1ـ پیامبر اکرم(ص) با منافقین عصر خویش چگونه برخوردی داشته است؟
2ـ آیا نفاق تنها در دلهای مشرکین و کفار جلوه می کند یا در دلهای مؤمنین نیز رخنه می کند که در این صورت باید برای جلوگیری آن چه کار کرد؟
3ـ آثار و نشانه های نفاق و منافق چیست؟

فصل اول : مفاهیم و کلیات
 

طرح تحقیق
 

این تحقیق در مورد مساله نفاق و طرز بر خورد پیامبر اکرم (ص) با منافقین می باشد و بیشتر در ابعاد سیاسی و اجتماعی بحث شده و می بینیم که پیامبر اکرم (ص) در جنگ ها و صلح ها با این گروه افراد چگو نه برخورد می کنند.هدایت و سعادت انسان ها در گرو پیروی و اطاعت از انبیا و اولیاء الهی است. از این رو شناخت آنها امری ضروری است، چرا که بدون شناخت آنها نمی توان در مسیر شان حرکت کرد و از آنها پیروی نمود. در میان انبیاء و اولیاء الهی، پیامبر اکرم(ص)نمونه شاخصی برای ما می باشد و ما باید با استفاده از قرآن و احادیث، ایشان را بشناسیم و در این مورد که مسئله مورد نظر ما منافقین می باشد نیز از ایشان الگو می گیریم.و با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه اسلامی است و از خطر این گروه افراد در امان نمی باشد پس باید منافقان را بشناسیم و بدانیم که با آنها چگونه رفتار کنیم. در این تحقیق ابتدا مفهوم پیامبر و منافق را می شناسیم سپس نحوه پیدایش منافقین و ظهور صفاتشان را مورد بحث قرار می دهیم و طرز برخورد پیامبر و منافقان را از نظر می گذرانیم و می بینیم که پیامبر اکرم(ص) در هر کدام از جنگ ها چه عکس العملی دررابطه با منافقان ازخودشان نشان می دادند. در رابطه با این موضوع روش تحقیق بیشتر از کتابهای قرآن، تفسیر و تاریخ استفاده شده است.

معنای لفظی پیامبر
 

با توجه به کلماتی که در تحقیق داریم ابتدا به معنی هر کدام از کلمات آن می پردازیم .در بیشتر موارد کلمه ی پیامبر در معانی زیر بکار برده می شود :1.آنکه واسطه ابلاغ پیام ((چه کتبی و چه شفاهی))به دیگران باشد. رسول پیام است 2ـ قاصد، پیک و برید 3ـ پیغمبر ،پیامبر و خشور، که پیامبری یعنی پیغام دادن و پیغام فرستادن که در تبلیغ رسالت یا اداء رسالت نمودن می باشد (1)همچنین به معنی کسی است که از طرف کسی دیگر پیامی را برساند، که پیمبر و پیغمبر بدون الف بیشتر درباره کسی گفته می شود که فرستاده ی خدا باشد (2)وآنکه واسطه ابلاغ سخنی باشد از کسی دیگری خواه به زبان ، خواه به نامه ،پیک و خبر رساننده .(3)
((معنای لفظی منافق))
کلمه ((نفاق)) و (( منافقون )) و سایر مشتقاتش در قرآن کریم 35مرتبه تکرار شده و از آنجا که سوره های قرآن دارای دو قسمت ((مکی)) و ((مدنی)) است، فقط در یک مورد ((سوره عنکبوت)) در سوره مکی و بقیه در سوره های مدنی است مثل سوره های ((بقره))، ((آل عمران))، ((نساء))، ((انفال))، ((احزاب))، ((فتح))، ((توبه))، ((حدید))، ((حشر))، ((منافقون))، ((تحریم)) (4)((نفق))در مواردی بکار برده می شود که اصولاً به معنی سپری، گشتنی، گذرا و رواج یافتن معامله و رایج شدن بازار و یا به معنی شیوع مدت می باشد و به همین خاطر به گذشت از مال و سوق دادن به موارد نیاز از فقرا و مساکین ((انفاق))گفته می شود و کلمه ((نفق)) راهی است که حرکت در آن با سرعت، روان و نافذ باشد و بدین خاطر به خانه های موش صحرایی، ((نافقاء)) می گویند (5)که نفاق هم از این کلمه گرفته شده، با این تفاوت که این کلمه در جمیع موارد استعمالش در قرآن و اخبار، از باب ((مفاعله )) است، بدین معنا که یک برخورد زشت و وقیحی است که اصولا ًبین دو نفر یا دو گروه، بدون هماهنگی و موافقت باطنی صورت می گیرد، زیرا اهل نفاق از دری بعنوان ((شرع )) وارد شده و از در دیگری به عنوان ((کفر )) خارج می شوند. آری موش بیابانی برای خانه های خود سوراخ های متعددی قرار می دهد تا اگر دشمن را از ناحیه ای مشاهده کرد، از سوراخ دیگر فرار کند و بدین وسیله همیشه راه را برای خود باز می گذارد. همچنین طبق لغت نامه های مختلف به معناهای زیر هم آمده است .(6)آنکه ظاهرش مخالف باطنش باشد ((دو رو))
در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم
این در حالی است که ظاهرشان مسلمان و درونشان کافر است و بیشتر به گروهی از مشرکان مکه نام گرفته است .((منافقی کردن )) یعنی درویی کردن و نفاق ورزیدن. به مار ماهی مانی، در این تمام و نه آن تمام منافقی چه کنی به مار باشی یا ماهی.(7)(نفاق ))مصدر است به معنای منافق بودن. یعنی کسی که ظاهر و باطنش فرق دارد. ((یَقُولُونَ بِاَفوَاهِهِم َّمَا لَیسَ فِی قُلُوبِهم))(8) می گویند: با زبانهایشان که نیست آنچه در درونشان منافق به سوی مؤمن با ایمان خارج می شود و به سوی کافر، با کافر .ناگفته نماند ((نفق)) بر وزن ((فرس)) سوراخی است در زیر زمین که درب دیگری برای خروج دارد و در آیه ی (( فَِانِ استَطَعتَ اَن تَبتَغی نَفقاً فِی الاَرضِ او سُلَّماً فِی السَّمَآء))(9)مراد همان نقب است یعنی اگر بتوانیم نقبی در زمین یا نردبانی در آسمان بجویی. همچنین یربوع خزنده ایست شبیه موش و شاید موش صحرایی یا راسو بوده باشد، این خزنده دو لانه می سازد یکی به نام ((نافقاء)) که آن را مخفی می کند و دیگری ((قاصعاء)) که آشکار است چون دشمن قاصعاء به او حمله کند، وارد نافقاءمی شود و از آن خارج می شود به هر حال منافق را از آن جهت منافق گوییم که از ایمان خارج شده و به کفر وارد شده است پس فسق به معنی خروج است .پس نفاق از باب مفاعله می آید مثل ((اَلَم تَرَ اِلَی الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِاخوانِهِمُ الَّذینَ کَفَروا))(10) منافق از کافر خطر ناک تر و عذاب او در آخرت سخت تر است زیرا به حکم دزد خانگی است و پلی است که کفار به وسیله آن به خراب کاری در اسلام راه می یابد. قرآن مجیدمی فرماید: ((اِنَّ المُنفِقِینَ فِی الدَّرکِ الاَسفَلِ مِنَ النَّارِ))(11) منافقین در پایین ترین درجه آتش هستند. و نیز می فرماید: ((وَعَدَ الله المُنفِقِینَ وَ المُنفِقِتِ وَ الکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ))(12) وعده داده خداوند به منافقین و منافقات و کفار آتش جهنم را. در صدر اسلام منافقان در کارهای رسول خدا (ص)بسیار کار شکنی کردند حالاتشان اغلب در سوره توبه که در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهای دیگر قرآن ذکر شده است. همچنین زنان منافق هم کم نبودند که قرآن پنج بار ((منافقات)) را در ردیف ((منافقین )) آورده است .(13)((دیدگاه ))به معنی جای پاسبانی دیده بانی ـ منظره و چشم اندازه آمده است و دیدن به معنی خوی، عادت و روش است

محمد(ص)کیست ؟
 

در صفحات تاریخ، برلوح ها و سنگ نوشته ها و آثارِ به جامانده از کهنترین دوره ها زندگی انسان بر کره خاک تا امروز، از امپراطوران، شاهان و سرداران بیشماری نام برده شده که هر یک در عهد خود به فتوحات بزرگ و در خشانی نایل آمده اند. پیروزی های توأم با افتخار فراوان کسب کرده در رفیع ترین کا خ ها ، غرق در فلزات و سنگ و گوهرهای گران بها ودر محاصره بندگان وچاکران، با جلال وشکوه زیسته اند.و در پایان در اوج افتخار، در میان حسرت و اندوه اطرا فیان جهان را به جهان دار سپرده و رفته اند. آری ! آن مظاهر عظمت و شکوه و جلال، مُردند و فراموش شدند، چنان که در عالم یا نشانی از آنان بر جا نیست و یا اگر هست با افتخار قرین نیست. که در تاریخ حیات بشر، ((نام واثر آن کس جاوید است که قدرت بشر دوستی داشته و در راه سعادت توده های بشری که پایه تکامل و قانون ثابت حیات است، روزگار گذرانده و هدفش خدایی بوده))(14)یکی از افراد بشریت که در تاریخ حیات بشر مانندش دیده شده، محمّد (ص)پیامبر گرامی اسلام است که از ولادت تا بعثت، واز بعثت تا هجرت، واز هجرت تا رحلت، وجود عزیز و نازنینش، با خیر وبرکت و لطف و رافت همراه بوده وبا نور هدایتش ، انسان رابه راه رهایی و سعادت راهنمایی کرده است. کسی چون او حتی با افراد بد وکافر و منافق و مشرک هم رفتار پسندیده داشته و هیچگاه انسانی را مورد آزار واذیت خویش قرار نداده(15)حتی عبایش رابرای مرد یهودی پهن کرده و او را بر آن نشانیده است. در جنگ پیوسته با ملل ضعیف و مغلوب پیمان صلح می بست تا کسی مجبور به مرگ نشود. در برابر کافران و منافقان سخت نرمی و مدارا می کرده است. روشی که ایشان به کار می بردند، روش محبت و خیر خواهی، پند و اندرز دادن ، حوصله کردن و وقت گذاردن برای مردم بود و با وقار و متانت با مردم صحبت می کردند چرا که تحمل و صبر ایشان زیاد بود(16)

نفاق یک بحث تاریخی
 

نفاق یک بحث تاریخی است و فقط در زمان خاصی نبوده است و به افراد خاصی و در مقطع خاصی از تاریخ نبوده، بلکه پیوسته در بین بعضی از افراد رسوخ یافته و تا زمان حاضر ادامه داشته و ادامه خواهد داشت برای پی بردن به این حقیقت، باید به دو مقطع از زمان در تاریخ اندیشید. یکی زمانی که فرهنگ اسلامی در آستانه گسترش بود و حقایق و معارف بلند آن با تهاجم فرهنگی از داخل روبرو می شد و منافقان در برخورد با آیات و معارف دینی، برخورد مناسبی نداشته و یا به ظاهر آن را قبول داشته ولی در باطن با آن مخالفت جدّی داشتند و دیگر زمانی بود که سپاه اسلام موظّف بود حریم اسلام و مسلمین را از گزند کفار و معاندان حفظ کند و در این زمینه مجبور به جنگ مستقیم بودند، منافقان دراین مقطع چنین نقشی را داشتند که در سپاه اسلام به عنوان سربازان مسلمان و مبارز خود را نشان دهند و پس از آن در زمان های حساس، میدان را خالی می کردند. البته برای شناختن چنین چهره های رو سیاهی، باید تاریخ را ورق زد و از وضعیت های آنها جستجو به عمل آورد و آنها را شناخت .(17) همچنین منافقان تاریخ را باید کنار قرآن و راهنمایی آن شناسایی کرد، یعنی ممکن است انسان در شناخت منافقان از بعد تاریخ به خطا رود، ولی هنگامی که آیات تاریخی درباره منافقان را مورد مطالعه قرار می دهیم، در شناسایی آنها به خطا نمی رویم، چرا که تکلیف الهی ما اینست که در همه مراحل سراغ قرآن برویم.

چهره های برخی از منافقان در تاریخ
 

در تاریخ به افراد زیادی بر می خوریم که از خود نام و نشانی به جا گذاشته اند وآوازه ای بلند و معروفی داشته اند اما از دین های الهی روی تاباندند و منافق شدند که در زیر تعدادی از آنها رایاد می کنیم:از جمله آنها ((قارون)) می باشد که بعد از حضرت موسی و هارون ˆعالم ترین، فاضل ترین وزیباترین مردم بنی اسرائیل بود ودر بین آنها کسی نبود که تورات را از او بهتر قرائت کند ولی او منافق بود و بر قوم خود تجاوز کرد(18)سامری هم منافق بود او کسی بود که ادعای دعوت و راهنمایی مردم را می نمود اما در مقابلِ مسیر توحیدی حضرت موسی و هارونˆ ایستاد و با ترفند نابخردانه ی خود، مردم را به شرک دعوت کرد و بعنوان فردی منافق مشهور شد(19) درقصه ی اشموئیل ˆو طالوت فرمانده ی جنگ در مقابل جالوت ستمکار، طالوت همراه با لشگرش در مقابل جالوت بوسیله نهرآب در صحنه امتحان قرار گرفت که هر کس از آن ننوشد، از لشگر طالوت حساب می شود، و هرکس می نوشد از لشگر او محسوب نمی شود، جز اینکه به مقدار کمی از دست او بنوشد تا جزء سپاه او گردد. اکثر سپاهیان جز اندکی ازآب نهر نوشیدند. بعضی از گفته اند تعداد کسانی که از آب نهر نوشیدند، سیصد و چند نفر بودند، برخی گویند چهار هزار مرد بودند و هفتاد و شش نفر منافق شدند و سپس تعدادی از آنها توبه کردند و تعدادی منافق ماندند.(20) در تاریخ انبیاء در خصوص اصحاب رسول خداr چنین آمده ((و لَم یَبقِ أحدٌ مِن اَصحابِ رَسُول الله(ص)إلّا نافَقَ إلّا قَلیلاً)) همه اصحاب رسول خدا(ص) در زمره منافقان گردیدند و جز عدّ ه ی کمی از نفاق سر در نیاوردند.(21)

پی‌نوشت‌ها:
 

1. فرهنگ معین ،ج1،ص864
2.فرهنگ معین ،ج1،ص865
3.لغت نامه دهخدا ،ج22،ص673
4. قریب ،محمد،تبیین اللغات لبیان الآیات ،ص138
5.محمد قریب ،تبیین اللغات لبیان الآیات ج2-ص126
6. محمد روشن ،فرهنگ معین ج4ص4566
7.فرهنگ معین ،دکتر محمد معین ،ج4،ص437.شعر از سناعی غزنوی غزل 351
8.آل عمران ،ایه 167
9.انعام،ایه 35
10.حشر ،ایه 11
11.سوره نساء،ایه 145
12.توبه ،ایه68
13.قاموس قران ،فرهنگ لغات قرانی ،ص225
14.ذبیح الله منصوری ،محمّد پیغمبری که از نو باید شناخت ص130
15.دکتر علی قاعمی ،روش دعوت محمد (ص)ص67
16.ذبیح الله منصوری ،محمد پیغمبری که از نو باید شناخت ص124
17.علیمراد فراشبندی –محمّد(ص)پیامبر شمشیر نیست ص243
18.بحار الانوار ج13،ص254
19.بحارالانوار ج13،ص264
20.مجمع البیان،ج2،ص357-351-بحارالانوار ج3،ص437
21.بحار النوار ج20،ص229
 


ادامه دارد...
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان