روانپزشکان فردى را از نظر روانى سالم میدانند که تعادلى میان رفتارها و کنترل او در مواجهه با مشکلات اجتماعى وجود داشته باشد. از این دیدگاه انسان و رفتارهاى او در مجموع یک دستگاه در نظر گرفته میشود که براساس کیفیات تأثیر و تأثر متقابل عمل میکند. با این نگاه ملاحظه میشود که چگونه عوامل متنوع زیستى انسان بر عوامل روانى - اجتماعى او اثر گذاشته و یا برعکس از آن اثر میپذیرد؛ به سخنى دیگر در بهداشت و تعادل روانى، انسان به تنهایى مطرح نیست بلکه آن چه مورد بحث قرار میگیرد، پدیده هایى است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع نظام او تأثیر میگذارند و از آن متأثّر میشوند.
به سخنى دیگر از آنجایى که انسان ترکیبى از خیر و شر، ماده و معنویت و تن و جان است همواره در حالت کشمکش درونى است. از اینرو، هر لحظه در معرض بحرانهاى شخصیتى و خروج از تعادل است. براى حفظ تعادل شخصیتى، قرآن دستورها و آموزه هایى را بیان نموده است که در سایه آن شخصیت انسانى از تعادل لازم برخوردار خواهد شد.
قرآن تأکید میکند که خداوند، آفریدگار انسان از یک غناى ذاتى برخوردار است و انسان به عنوان یک آفریده همواره گرفتار فقر ذاتى است؛(فاطر/5). از اینرو هرگاه به علت عواملى این ارتباط خود را در هر جا نشان ندهد، آن بخش با اختلال مواجه خواهد شد، هر چند که این اختلال هیچ گاه به نیستى و نابودى نخواهد انجامید ولى در زندگى دنیوى و اخروى دچار تنگنا میشود.
خداوند میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا»(طه / 124) هر کس از یاد خدا و ارتباط با او اعراض کند در زندگى دچار تنگنا خواهد شد.
این تنگنا عبارت از همه مواردى میشود که انسان را از حالت تعادل شخصیتى بیرون میبرد و دچار بحرانهاى جسمى و روحى مینماید. بنابراین تنها با بهره گیرى از توحید و یاد خداست که بهداشت روانى و تعادل درونى و بیرونى در انسان پدید خواهد آمد.
راهکارهاى قرآنى در بهداشت روانى
مناسب ترین راه حل مشکل تضاد میان جنبه هاى جسمانى و روانى انسان، ایجاد هماهنگى میان آن دو است. به این معنا که انسان در حدود شریعت نیازهاى جسمانى خود را ارضا کند و همزمان با آن به ارضاى نیازهاى روانى خویش نیز بپردازد. اگر انسان در زندگى به میانه روى و اعتدال و دورى از زیاده روى و افراط در ارضاى انگیزه هاى جسمانى و روانى ملتزم باشد، ایجاد هماهنگى میان نیازهاى جسم و روح کاملاً امکان پذیر است. خداوند در این باره می فرماید: «وَ ابْتَغِ فِیمَآ ءَاتَکَ اللَّهُ الدَّارَ الْأَخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا»(قصص/ 77) در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن.
از نظر قرآن تعادل شخصیتى و شخصیت بهنجار در صورتى حاصل می آید که جسم و روح در آن متعادل باشد و نیازهاى هر یک به خوبى ارضا شود. انسانى که داراى شخصیت بهنجار است، به جسم و سلامت و نیرومندى آن اهمیت میدهد و نیازهاى آن را در حدود شرع مقدس روا داشته و برآورده مىسازد
نقش خانواده در ایجاد تعادل شخصیتى
اسلام براى پیشگیرى و بهداشت روانى در دوران مختلف، آموزههاى دستورى و ارشادى دارد نخست به دوره جنینى پرداخته ، زیرا سهم عوامل ارثى و مادرزادى در ایجاد اختلالات روانى بیش از سایر عوامل است به این ترتیب، میتوان به منشأ بسیارى از فعالیتهاى حیاتى و همین طور اختلالات جسمى و روحى و روانى انسان پى برد که ریشه در وراثت دارد.
چنانچه پاکى پدر و مادر تأثیر بسزایى در سلامتى روح و روان کودک دارد و اثرات آن پس از بلوغ نیز در ابعاد مختلف خود را نشان مىدهد. در دوره کودکى توجه به شخصیت کودک او را از بحرانهاى روحى و روانى در امان می دارد و تأکید اسلام به آن است که کودک را انسانى با شخصیت و مستقل بار آورد. در این میان نقش مادر به مراتب مهمتر از نقش پدر است او ماهها طفل را در رحم با شیره جانش و پس از تولد ماهها از مجراى سینه اش پرورش می دهد. در این مدت پدر و مادر وظیفه دارند که با رعایت قوانین بهداشتى، جسم و محیط زندگى خود را سالم نگه دارند، زیرا اگر آنها سلامت جسمى خود را به خطر اندازند طفل را گرفتار خطرات غیر قابل اغماضى می کنند و اثرات آن در آینده به صورت اندوه، افسردگى و اضطراب بروز می کند.
دوره بلوغ از مهمترین دوره هاى رشد انسان است که ویژگىهاى خاص خود را دارد و توجه به آن می تواند در بهداشت روانى فرد بسیار مۆثر باشد. این دوره از نظر فیزیکى و روانى تحولات بسیار عمیق و ژرفى در فرد ایجاد میکند. در این دوره شرایط ناخوشایند جدیدى در زندگى فرد بیدار میشود که آرامش روانى او را مختل میسازد.
با تحکیم مبانى خانواده و بالا بردن فرهنگ آن مىتوانیم در تأمین بهداشت روانى انسان گامهاى مۆثرى را برداریم. توجه به روابط ظریف زوجین و توجه آنان در زمینه ى نقشها و وظایفى که نسبت به یکدیگر عهده دار هستند و نیز نقش هر یک در تأمین سلامت روانى طرف مقابل و ارضاى کامل نیازهاى یکدیگر و آموزش آنها به خانواده ها، نقش تعیین کنندهاى در حفظ سلامت روانى آحاد اجتماع دارد.
خانواده با تأثیر قطعى بر ساخت شخصیت کودکان می باید از لحاظ آشنایى با نظام تعلیم و تربیت اسلامى و با تأثیرات گوناگون رفتارها بر روى شکل گیرى شخصیت کودک آشنا شود. توجه به مراحل رشد کودک و وظایف والدین در هر یک از مراحل، آشنا شدن با تنبیه و تشویق و چگونگى اعمال آن، توجه به تفاوتهاى روانى - تربیتى دختر و پسر و بسیارى از ظرایف دیگر از اهم وظایف خانواده در رابطه با تأمین سلامت روانى براى فرزندان خود به شمار می آید، خانواده از دیدگاه اسلام اهمیت به سزایى در حفظ عفت و حدود اجتماع دارد. مرزهایى که لذت طلبیها را در خود حفظ کرده و اجتماع را از آلودگى محفوظ دارد.
خداوند در اینباره در بُعد آموزش عفت خانوادگى و حفظ مسایل زناشویى در چارچوب زن و مرد مسأله اذن پیش از ورود به اتاق در زمان هایى که احتمال تنها شدن زن و مرد می رود را مطرح می سازد و دستور می دهد، که هرگز فرزندان نمی بایست بدون اذن پدر و مادر به خوابگاه ایشان وارد شوند. اى مۆمنان باید که مُلک یمینتان و کسانى از شما که هنوز به حد بلوغ نرسیده اند، سه بار پیش از نماز صبح و هنگامى که در ظهر لباسهایتان را در می آورید و پس از نماز شام که سه هنگام برهنگى شماست، از شما براى شما ورود به اتاقتان اجازه بگیرند و پس از آن سه هنگام نه بر شما و نه بر ایشان گناهى نیست، چرا که در پیرامون شما در گردشاند و با هم در حشر و نشر هستید. بدین سان خداوند آیات خویش را براى شما روشن می گرداند و خداوند داناى فرزانه است» (نور/ 58)
منبع: مجله پاسدار اسلام ـ نوشته خلیل منصوری