امروز سوم مارس برابر با 12 اسفند در تقویم سازمان ملل به نام «روز جهانی حیاتوحش» ثبت شده است. این روز به خاطر ارزشهای ذاتی جانوران و گیاهان وحشی و هم برای یادآوری این که باید نسبت به جرایمی که در این ارتباط صورت میگیرد، اقدامی فوری و عاجل انجام داد در سراسر جهان جشن گرفته میشود. در ایران با توجه به وسعت سرزمینی و تنوع قابل توجه گونهها، اهمیت چنین روزی دو چندان است.
به گزارش ، جلم جم نوشت: اما به نظر میرسد حیات وحش در ایران از جنبههای مختلف بشدت در مضیقه هستند. حفاظت از حیات وحش در کشورمان به حفاظت فیزیکی خلاصه میشود. در حالی که سالانه گونههای زیادی مانند خرس، پلنگ و یوزپلنگها یا سایر حیوانات بر اثر تصادفات جادهای یا شلیک شکارچیان غیرمجاز دچار آسیب جدی میشوند، اما پزشک متخصص برای کمک به این حیوانات آسیبدیده وجود ندارد. حتی اگر موارد آسیبدیدگی حیوان به سازمان حفاظت محیط زیست نیز گزارش شود، چون حوزه حیاتوحش از کمبود درمانگر متخصص رنج میبرد، شاید نتوان راه نجاتی برای حیوان آسیبدیده متصور بود. متاسفانه تنوع گونهای ایران، کمتر از جنبههای مختلف مورد توجه قرار گرفته و نبود نیروهای تخصصی در بدنه سازمان حفاظت محیط زیست برای کنترل بیماریهای حیاتوحش و انجام اقدامات پیشگیرانه، خطر انقراض را برای برخی گونههای ارزشمند محیط زیست ایران در آیندهای نه چندان دور رقم خواهد زد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شصت و هشتمین جلسه خود در 20 دسامبر 2013 روز تصویب کنوانسیون منع تجارت گونههای نادر گیاهی و جانوری (CITES) را بهعنوان روز جهانی حیات وحش اعلام کرد. هدف از اعلام این روز، توجه بیشتر جهان به مساله حیاتوحش است. «گربههای بزرگ جثه: صیادان طبیعی در معرض تهدید/ امروز کاری برای کمک به حفاظت از این مخلوقات باشکوه انجام دهیم»؛ این شعاری است که امسال برای روز جهانی حیات وحش در نظر گرفته شده است.
اما در ایران همانطور که نسبت به حفظ زیستگاههای حیات وحش به عنوان مکان زیستن آنها بیتوجه هستیم برای حفظ سلامت حیات وحش هم با کمبود نیروی متخصص مواجهایم. هربار که طاعون نشخوارکنندگان کوچک که بیماری مشترک بین دامهای اهلی و حیات وحش است، شایع میشود بخشی از حیات وحش آسیب میبیند. در تصادفات جادهای هم هر از گاهی خبر از آسیب دیدگی خرس، پلنگ، یوزپلنگ و حتی گربه وحشی منتشر میشود. گاهی هم بخش گونههای جانوری هدف گلوله شکارچیان غیرمجاز قرار میگیرند و نیازمند جراحی و امدادرسانی میشوند. فکهای خزری گیر کرده در تور صیادان نیز به تیمار نیاز پیدا میکنند. حتی لاشههای آنها در سواحل خزر نیز باید از نظر بیماری یا سلامت مورد بررسی قرار گیرد تا اگر علت مرگ بیماری باشد، با اقدامات پیشگیرانه از شیوع این بیماری در میان تنها پستاندار خزر جلوگیری شود، همه اینها نیاز به یک تیم قوی و منسجم دارد. اما برخی کارشناسان معتقدند در ایران اصلا درمانگر حیاتوحش وجود ندارد و گروهی دیگر هم بر این باورند که جمعیت آنها به اندازه تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد.
گرایش دشوار
اما چرا کسی مایل نیست در شاخه پزشکی حیات وحش مطالعه کند؟ و چرا در ایران از این نظر در مضیقه هستیم؟ ایمان معماریان به عنوان دامپزشک در این باره به جامجم میگوید: تقریبا هیچیک از فارغالتحصیلان دبیرستانی که رتبه آنها اجازه ادامه تحصیل در پزشکی دانشگاه تهران را میدهد، حاضر نیستند در انتخاب رشته به دامپزشکی اولویت دهند.
او با اشاره به سختیهای رشته دامپزشکی بیان میکند: دامپزشکان با گونههای مختلف سر و کار دارند. مریضشان حرف نمیزند و ممکن است به آنها آسیب برساند. در پزشکی حیاتوحش، احتمال آسیبدیدگی خیلی هم بیشتر است. سایر دامپزشکانی که کار درمانی انجام میدهند با حیوانات خانگی یا دام و طیور سر و کار دارند. فقط درمانگران حیات وحش هستند که با گونههای خیلی متنوع سر و کار دارند و باید علم و دانش آنها بیشتر باشد.
بدون درآمد
در ایران درمانگر حیات وحش وجود ندارد، زیرا هیچگاه به عنوان یک شغل به آن توجه نشده و هیچ درآمدی برای این حرفه قابل تصور نیست. علاوه بر این کسی فکر نمیکند اگر پزشکی، حیات وحش را درمان کند، باید پول دریافت کند.
معماریان میافزاید: هیچکس درآمد مستقلی برای این حرفه در نظر نمیگیرد و تاکنون شغل مستقلی هم به حساب نیامده است. خیلی از دامپزشکان وقتی وارد این رشته میشوند، کمکم به آن علاقهمند میشوند، اما این به تنهایی برای درمانگر حیات وحش شدن، کافی نیست.
او ادامه میدهد: دانشگاهها هم به دلیل نداشتن درمانگر حیات وحش، برای این حوزه نیرو تربیت نمیکنند اما علت اینکه پزشک حیات وحش نداریم، این است که نیاز به این تخصص احساس نمیشود و تقاضا برای این رشته وجود ندارد. این رشته خطرات بیشتری دارد و درآمدی هم ندارد به همین دلیل درمانگر حیات وحش تربیت نمیشود.
براساس قوانین، مراکز نگهداری حیوانات باید یک دامپزشک در مجموعه خود داشته باشند. معماریان در این باره میگوید: مراکز نگهداری حیوانات که باید دامپزشک داشته باشند، تعدادشان محدود است و عملا بازار کار مناسبی به شمار نمیرود. باغ وحشها واقعا نیروی متخصص جذب نمیکنند. قانون میگوید یک مسئول فنی باید در این مراکز وجود داشته باشد. اما نمیگوید این مسئول فنی چه مشخصاتی داشته باشد و این فرد میتواند دامپزشکی معمولی باشد.
این درحالی است که تعداد باغ وحشها هم محدود است و تقریبا باغ وحش خوبی در کشور نیست. تعداد محدودتری از باغ وحشها هم به مساله دامپزشک توجه میکنند که طبعا این رفتارها باعث میشود پزشکی حیات وحش، شغل محسوب نشود تا برای آن نیرویی تربیت شود.
او درباره وضعیت استخدام دامپزشک در سازمان حفاظت محیط زیست یادآور میشود: این سازمان در چارت خود باید درمانگر حیاتوحش داشته باشد اما نیروهایی که جذب میکند، صرفا دامپزشک هستند و تخصص حیات وحش ندارند. آنها به صورت تصادفی جذب محیطزیست شدهاند.
اولویت نیست
برخی معتقدند بیتوجهی به حیات وحش در کشور ریشه تاریخی دارد، آنها برای نمونه به پادشاهانی که به عنوان تفریح به قتلعام حیات وحش میپرداختهاند، اشاره میکنند و از این میگویند که برای حل مسائل محیطزیست باید به فرهنگسازی پرداخت. این درحالی است که آگاهی مردم سبب شده امروزه مسائلی مانند نبود درمانگر حیاتوحش به عنوان یک مطالبه پیگیری شود.
پیام محبی، رئیس جامعه دامپزشکان نیز در گفتوگو با جامجم، نبود دامپزشک حیات وحش را مشکل جدی میداند.
او میگوید: متاسفانه در سازمان حفاظت محیطزیست یک کلینیک برای درمان حیاتوحش نداریم و درمانگاهی هم که در پردیسان وجود دارد، اجاره داده میشود. سازمان حفاظت محیطزیست تا کنون به دانشگاهها اعلام نکرده نیاز به متخصص حیات وحش دارد. این مساله نشان میدهد ما حیات وحش را جدی نگرفتهایم.
محبی معتقد است، دامپزشکان میتوانند حیات وحش را به صورت عمومی معاینه کنند، چون کلیاتی درباره گربه میخوانند که قابل تعمیم به گربهسانان است و برخی مطالب درباره آناتومی اسب یا نشخوارکنندگان به آنها آموزش داده میشود که تا حدودی قابل تطبیق بر تکسمیان و زوجسمیان است اما درمان تخصصی حیات وحش، کار دامپزشکان فارغالتحصیل از دانشگاههای ایران نیست.
به گفته او در ایران پزشک حیات وحش نداریم، زیرا برای درمان حیات وحش مانند درمان دام نیاز به تخصصهای مختلفی هست و همانطور که دامپزشکی که گاو و گوسفند معاینه میکند، نمیتواند حیوان را جراحی کند، برای درمان حیات وحش هم به تخصصهای مختلف نیاز داریم.
رئیس جامعه دامپزشکان با تاکید بر اینکه باید نگاهمان به محیطزیست و حیات وحش را تغییر دهیم، میگوید: مثلا در تانزانیا به دلیل وابستگی معیشت مردم به حیات وحش، این مساله اهمیت خاصی دارد. در تانزانیا سازمانی به نام «تَویری» وجود دارد که به سازمان محیطزیست آنها وابسته است.
براساس تعاریفی که داشتند، حیوانی که به خاطر عوارض بشر دچار آسیبدیدگی شده را در تویری مداوا میکردند، زیرا معتقد بودند اگر یک گورخر توسط ببر زخمی شده باشد، باید در این مساله مشارکت نکرد تا اگر حیوان زخمی قوی بود، زخمش درمان شود در غیر این صورت زخم چرک میکند و باعث مرگ حیوان شده و لاشه توسط لاشخورها خورده میشود. اما اگر همین گورخر با سیمخاردار زخمی میشد، به دلیل زخم ناشی از عوارض انسانی برای درمان وارد عمل میشدند.
او تاکید میکند: این نوع نگاه در ایران وجود ندارد. در ایران اگر پلنگی گوسفند را بخورد یا خرسی به دو گوسفند حمله کند، حیوان را میکشند در حالی که حیات وحش سهم خود را از طبیعت میگیرد. در تانزانیا اگر کسی زرافه را به صورت غیرعمد میکشت، حبس ابد داشت. آنها باورشان این است که حیات وحش قسمتی از اکوسیستم است. البته برای ما حیات وحشی هم نمانده است، زیرا شرط بقا را از حیات وحشمان گرفتهایم.