مجموعه ایی خواندنی و زیبا از انواع لطیفه های خنده دار و جذاب و انواع جوک های زیبا برای کودکان را در این مطلب گردآوری نموده ایم که مطمئنا مطالعه این لطیفه های بامزه برای همه کودکان جذاب و دوست داشتنی خواهد بود.
آشنایی با لطیفه های خنده دار و بامزه مناسب سن کودکان برای همه والدین از اهمیت خاصی برخوردار است و اغلب ترجیح می دهند کودکان خود را با اینگونه لطیفه ها و جوک ها سرگرم نمایند. بر این اساس قصد داریم در این مطلب به ارائه مجموعه ای جدید و زیبا از لطیفه های کودکانه بپردازیم که می توانند بهترین گزینه برای سرگرم بچه ها باشند. در ادامه همراه ما باشید و از مطالعه لطیفه های بامزه و خنده دار کودکانه لذت ببرید.
مجموعه لطیفه های خنده دار و بامزه کودکانه :
جدیدترین لطیفه های خنده دار و جالب برای کودکان را پیش رو دارید، این مجموعه جوک و لطیفه می تواند بهترین انتخاب برای کودکان شما باشد و با استفاده از این مجموعه لطیفه خنده دار و جدید لحظاتی شیرین و دوست داشتنی را برای خود و فرزندتان به وجود آورید. تا پایان با این لطیفه ها و جوک های خنده دار کودکانه همراه ما باشید.
اگر گفتی بهترین راه مبارزه با مگس چیست؟
دوّمی: بهترین راه این است که آن ها را یکی یکی بگیریم و قلقلکشان بدهیم؛
وقتی خنده شان گرفت کمی فلفل توی دهانشان بریزیم و رهایشان کنیم.
*******
معلم:«چرا در آخر ماه ، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا می رود؟»
شاگرد:«آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد.»
*******
معلم در دیکته پای تخته گفت : صابون
شاگرد نوشت : سابون
معلم : عزیزم صابون با ص است نه س
شاگرد: خانم ، اشکالی ندارد، این هم کف می کند
*******
معلم: وقتی گفته می شود «من می روم، تو می روی، او می رود» چه زمانی است؟
شاگرد: این زمانی است که زنگ خورده و ناظم هم جلوی در ایستاده.
*******
محمود: من از بس گوشت گاو خوردم، پر زور وقوی شدم.
مسعود: پس چرا من این قدر ماهی می خورم، شنا یاد نگرفته ام.
*******
لطیفه های خنده دار کودکانه
ایرج: بیژن چرا روزهای آفتابی باخودت چتر می آوری
بیژن :آخه روزهای بارانی بابام چتر را می برد.
*******
از آقا کلاغه می پرسند: اسمت چیست؟
کلاغه گفت: طوطی.
پرسیدند: پس چرا رنگت سیاه است؟
گفت: آخه توی زغال فروشی کار می کنم.
*******
کلاغه به درخت پیر گفت شنیدم که مامان بزرگ شدی اسم نوه ات چیه ؟
درخت با خوش حالی گفت اسمش مداده مداد
*******
به مظفر گفتند یک جوک بگو. گفت: خیار.
گفتند: چه بی مزه. گفت: خیلی خوب بابا، خیار شور.
*******
مادر : عزیزم حالا که در درس حساب نمره صفر گرفتی، به کسی نگو تا آبرویت نرود
فرزند : باشه مامان ، به هم کلاسی هام و دوستام و همسایه ها
و خاله و عمه و عمو هم سفارش می کنم به کسی نگن!
*******
مادر: پسرم برو مغازه الکتریکی، یک مهتابی بخر!
پسرک به مغازه که رسید، یادش رفت چی باید بگه…
کمی فکر کرد و گفت: آقا ببخشید می شه یک متر لامپ بدید.
*******
اولی: فیلم دیشب را تا آخر دیدی؟
دومی: بله
اولی: من خوابم برد. آخرش چی شد؟
دومی: هیچی، فیلم تمام شد.
*******
اولی: چرا ماهی ها نمی توانند حرف بزنند؟
دومی: تو خودت اگر دهانت پر از آب باشد می توانی حرف بزنی؟
*******
معلم به بچه گفت یک کرم بکش.
دانش آموز سیب کشید.
معلم پرسید چرا سیب کشیدی؟
دانش آموز جواب داد کرمه توی سیب قایم شده خانم
*******
لطیفه های خنده دار و بامزه
از مظفر پرسیدند: تولدت کی می شه؟
گفت: این سه شنبه نه، پنج شنبه ی دیگه.
*******
یک نفر سوار آسانسور می شود، می بیند نوشته اند: ظرفیت :12 نفر
با خودش می گوید :عجب! حالا 11 نفر دیگر را از کجا بیاورم؟
*******
کچلی به سلمانی میرود همه نگاهش می کنند
میگه : چیه ؟ اومدم آب بخورم !!
*******
خال خالی گفت بند کفش بابای من خیلی زور دارد.
دوستش پرسید از کجا می دانی ؟
فسقلی جواب داد آخه دیروز بند کفشه رفت زیر پای بابام پرتش کرد روی زمین.
*******
امیدواریم مطالعه این لطیفه های خنده دار و بامزه برای شما نیز لذت بخش بوده باشد و نهایت استافده را از این لطیفه های کودکانه برده باشید. اما در صورتی که تمایل دارید با دیگر لطیفه ها و جوک های خنده دار و باحال نیز آشنا شوید، پیشنهاد می کنیم به بخش اس ام اس خنده دار مراجعه نموده و از دیگر مطالب جالب و بامزه دیدن فرمایید.