زنانی که علاوه بر وظایف سنتی خود ، نقش هایی مانند مادر بودن ، همسر بودن ، برای به دست آوردن استقلال فکری و اجتماعی نیز به تعداد فزاینده ای به محل های کار سرازیر میشوند برای خود کسب و کار مستقلی را آغاز میکنند یا وارد موقعیت ها و پست هایی میشوند که تا قبل از ان به مردان تعلق داشته است و این منسب های را یکی پس از دیگری تسخیر میکنند .
هم مردان و هم زنان ، اگر دارای اعتماد به نفس واقع بینانه درباره اندیشه و ارزش خود باشند و در خود احساس امنیت کنند، خواهند توانست در مقابل مشکل ها و موقعیت ها به شکل مناسبی واکنش نشان دهند .
خود باوری انرژی زا و انگیزه دهنده است و ما را ترغیب به موفقیت میکند و باعث میشود از موفقیتهای خود احساس لذت و غرور کنیم .
خود باوری بالا در جست و جوی اهداف و دستیابی به انها ما را یاری میکند . رسیدن به این اهداف خود باوری را تقویت میکند . هر چه خود باوری ما تقویت شود بهتر برای مقابله با مشکلاتی که در شغل یا زندگی شخصی مان بروز میکند ، آمادگی خواهیم داشت و بعد از شکست ، سریع تر خود را باز مییابیم و انرژی بیشتری برای آغازی دوباره خواهیم داشت .
موانع ، زنانی را که دارای خود باوری بالاتری هستند متوقف نمیسازد ، چرا که امروزه همه زن ها و یا حداقل تعداد زیادی از آنها مشغول به راه انداختن کاری و یا فکر ویژه ی برای رشد در شغلشان دارند .
همین طور یک ازدواج یا ماجرای عشقی ناموفق قادر نخواهد بود که ضمیر یک زن دارای اعتماد به نفس را انچنان تحریک کند که از ترس احتمال ناراحتی های اینده و دوباره اتفاق افتادن این وقایع ، علیه هر گونه ارتباط با جنس مخالف موضع بگیرند تا جایی که به قیمت از دست رفتن جوانی و شادابی او تمام شود . هر چه خود باوری ما افزون میشود ، جاه طلبی ما هم بیشتر میشود و این جاه طلبی نه اینکه فقط جنبه های مادی را شامل شود بلکه همه جنبه های عاطفی ، ذهنی ، روحی را نیز در بر میگیرد . هرچه خود باوری ما کمتر باشد ، آرزوهای کوچک تری خواهیم داشت و احتمال کمتری برای موفقیت ما وجود خواهد داشت و همین طور احتمال کمتری وجود دارد که موفق شویم . هر کدام از این مسیرهای خود باوری راهنمایی برای نیل به تقویت نفس و تمرکز برخویشتن است . هر چه خود باوری ما بیشتر باشد ، محرک درونی ما برای بیان عقایدمان قویتر خواهد بود ، که این خود نشان دهنده ی غنای درونی ماست و هر چه خود باوری ما کمتر باشد ، نیاز به اثبات وجودمان مهم تر جلوه میکند و یا اینکه سعی میکنیم بازندگی مکانیکی و نااگاهانه خود را به دست فراموشی بسپاریم . هر چه خود باوری ما بیشتر باشد ، رو راست تر و صادق تر خواهیم بود و در ارتباطمان انطباق پذیرتر خواهیم بود . زیرا که معتقدیم عقاید ما دارای ارزش هستند و بنابراین از ابراز عقایدمان واهمه نداشته باشیم بلکه از انها باید استقبال کرد بدون هیچ گونه ترسی .
و یک نکته جالب هر چه خود باوری ما پایین تر باشد روابطمان به میزان بیشتری غبار الود و حیله گرانه خواهد بود زیرا در مورد اندیشه و احساسات خود نامطئن تر بوده و نگران واکنش شنونده هستیم . اگر امید دارید که به رابطه ای شاد با همسر یا نامزد خود دست یابید ،هیچ عاملی مهم تر از خود باوری نیست . هیچ مانعی بزرگتر از این نیست ما درباره خود عمیقا احساس کنیم که قابل دوست داشتن نیستیم و اولین ماجرای عشقی که باید در این جهان با موفقیت به کمال برسانیم ، رابطه ای است که با خود داریم و تنها بعد از این مرحله است که قادر به عشق ورزیدن هستیم و میتوانیم عشق را به درونمان راه دهیم .
پذیرش اینکه شخص دیگری ما را دوست داشته باشد بدون حصول اطمینان به عشق او رابطهمان برایمان کاملا واقعی یا متقاعد کننده نخواهد بود و در اندیشه پریشان خود راه های زیادی برای تحلیل یا تخریب آن خواهیم یافت . زمانی که یک زن از سطوح مطلوبی از خود باوری برخوردار است، گرایش به رفتار مناسب با دیگران داشته و همچنین نیاز به رفتار خوب از سوی دیگران نسبت به خود دارد . او حد و مرزهایش را به روشنی میشناسد و میداند که چه چیز هایی در رفتار فرد منتخب او قابل قبول و چه چیز غیر قابل قبول است او رفتار ناپسند را صرفا به دلیل اینکه عاشق است ، نمیپذیرد .
او عشق را با لذت میشناسد، نه با رنج و برای عشق به اندازه موفقیت در زندگی شغلی ارزش قائل است . مردانی که از سطح مطلوبی از خود باوری برخوردارند به خود باوری در یک زن ارزش میدهند . آنها یک موجود وحشت زده را به عنوان یک شریک زندگی نمیخواهند و بر عکس این شرایط نیز وجود دارد زنی که دارای خود باوری است به مردی که ان قدر متزلزل است که اعتماد به نفس او موجب وحشتش میشود ،چه نیازی دارد ؟ خود باوری یک تجربه درونی است .
ما میتوانیم از عشق خانواده ، همسر و دوستانمان برخوردار باشیم و بااین وجود خود را دوست نداشته باشیم . ممکن است مورد تحسین دیگران قرار بگیریم و با وجود این خود را بی ارزش بپنداریم . میتوانیم تصویری از اعتماد به نفس خود نشان دهیم که همه را بفریبیم اما از درون تهی هستیم و هر ثانیه در دل ارزو میکنیم که ای کاش واقعا و به راستی این گونه بودیم . ما قادریم انتظارات دیگران را براورده کنیم و با این وجود ، احساس ناکامی میکنیم . هر روز با احساس بیمار گونه ای بیدار میشویم که یک روز دیگر با شروع نقشی تازه اغاز شد . تمجید و ستایش دیگران در ما خود باوری ایجاد نمیکند . تحصیل علم ، ازدواج ، والدین بودن و .... هیچ یک نمیتوانند در ما خود باوری ایجاد کنند . این چیز ها گاهی ممکن است به طور موقت باعث شود ما احساس بهتری درباره خود داشته باشیم یا در موقعیت های ویژه ای احساس راحتی بیشتری کنیم اما هیچ چیز بهتر از خود باوری نیست .
منبع :