ماهان شبکه ایرانیان

پسر ها ودختر های بد جنس ونا جنس

اتاق کار پروفسور باهر پر از دست‌نوشته‌ها و مقاله‌هایی است که با دیدن عناوین آنها شگفت‌زده می‌شوید البته جست و جو میان این کاغذها کاری بسیار دشوار است و پروفسور با تهیه فهرستی از مطالب کار مخاطبانش را راحت کرده است

اتاق کار پروفسور باهر پر از دست‌نوشته‌ها و مقاله‌هایی است که با دیدن عناوین آنها شگفت‌زده می‌شوید البته جست و جو میان این کاغذها کاری بسیار دشوار است و پروفسور با تهیه فهرستی از مطالب کار مخاطبانش را راحت کرده است. این‌بار میان مطالب پروفسور باهر، این عنوان را برای گپ‌زدن انتخاب کردیم: «دختران ناجنس، پسران بدجنس» توصیه می‌کنیم برای شناخت بهتر دختران و پسران امروز و رفع بسیاری از مشکلات در ارتباط با آنها، حتما این مطلب را بخوانید.

تعریف اولیه من‌از دختران در حال گذار

ابتدا باید بگویم این اصطلاح «ناجنسی» دختران مودبانه کلمه بدجنسی است که در جامعه استفاده می‌شود و بسیار هم کاربرد دارد و در کنار کلمه ناجنس به کار می‌رود. به همین دلیل است که از این 2 واژه برای شرح و توضیح نابسامانی‌های رفتاری و اخلاقی هر 2 جنس استفاده می‌شود. عوامل متعددی باعث شده که طی 30 سال اخیر دختران به‌صورت جهشی تغییرات عمده ای داشته باشند و همین تغییرات باعث شده توقع دختران بیشتر شود. این موارد بین دختران جامعه بزرگی مثل تهران و در سطوح و لایه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و تحصیلاتی قابل رویت است و شاید بتوان آن را به دیگر مناطق نیز تعمیم داد و با بررسی و آسیب‌شناسی بتوان از بروز و تکرار نابسامانی‌ها در آن مناطق جلوگیری کرد.

قبل از اینکه باعث به‌وجود آمدن حسادت بین همکاران‌تان شوید، رئیس رفتار خودتان باشید و حرفی نزنید که دیگران را با آن تحریک و عصبانی کنید

پسر ها ودختر های بد جنس ونا جنس

دختران

آموزش عالی

سواد و تحصیلات دانشگاهی در مقایسه با سال‌های قبل و همچنین قبل از انقلاب رشد بسیار فزاینده‌ای داشته‌ است. در حال حاضر متوسط سواد در دختران شهرنشین لیسانس است در حالی‌که در قبل تحصیل تا پایان مقطع دبستان بالاترین میزان بود.

پسر ها ودختر های بد جنس ونا جنس

تغییرات چشمگیر

در مقایسه آماری، تعداد دختران نیز تغییر داشته است. اگر کیفیت را با مواردی چون سلیقه و سواد و آگاهی‌های عمومی و درک و فهم تعریف کنیم در همه این موارد دختران تغییرات چشمگیری با هم‌نوعان خود در سال‌های قبل دارند.

توقعات بالا

یکی از دلایلی که باعث شده دختران دیر و خیلی کم ازدواج کنند توقعات بالا و زیاده‌خواهی‌های آنان است که بر تمام تصمیم‌گیری‌های‌شان تاثیر گذاشته است. قبلا دختران می‌گفتند هرچه پدر و مادرم بگویند یا خدا بزرگ است و من چیز زیادی نمی خواهم ولی در این دوران دختران خواسته‌های‌شان را اعلام می‌کنند و می‌خواهند و براساس آن تصمیم می‌گیرند یعنی تنها تامین مادی از طرف یک مرد برای‌شان ملاک نیست و انواع و اقسام خواسته‌ها و نیاز های مختلفی که دارند را بیان می‌کنند و در ازدواج به‌دنبال برطرف کردن‌شان هستند.

شغل‌یابی

موقعیت های شغلی دختران در مقایسه با سال های گذشته تفاوت‌های آشکاری پیدا کرده است. در گذشته دختران عموما یا کار نمی‌کردند یا کارهایی در حیطه خانه انجام می‌دادند و کمتر دختری خارج از خانه کار می‌کرد ولی امروزه دختران علاوه بر انجام امور منزل عموما خارج از خانه به‌دنبال کار هستند و به راحتی هم جذب بازار کار می‌شوند. در جامعه امروزی می‌بینیم که دختران به کار کردن مشتاق‌تر هستند و توفیقات‌شان در کاریابی و پیشرفت کاری هم بیشتر است.

سن دخترانگی (اصطلاح باهری...)

منظور از این سن، سنی است که دختران را بالغ و عاقل فرض می‌کردند؛ این سن نیز 10 تا 15 سال تفاوت پیدا کرده است؛ به این معنی که در گذشته یک دختر 15 ساله را به‌عنوان یک دختر خانم کامل معرفی می‌کردند که آمادگی ازدواج داشت و اگر در این سن ازدواج نمی‌کرد و مثلا 20 ساله می‌شد می‌گفتند که ترشیده و دیگر شوهری پیدا نخواهد کرد ولی امروزه اگر بخواهند یک دختر 20 ساله را شوهر بدهند همه می‌گویند چرا به این زودی و مگر عجله دارید و. . . سن مناسب و متعارف برای ازدواج که میانگینش در گذشته 15 بود الان به 25 سال رسیده است. به همین دلیل سن دخترانگی بالا رفته است.

زنان مدیر

در سطوح میانی مدیریتی، حضور زنان خیلی بیشتر از گذشته شده است و این یعنی خانم‌های جوان توانسته‌اند از محدوده‌های ممنوعه که در گذشته وجود داشته عبور کنند.

کمیت

تعداد زنان و دختران جوان براساس آمار و مشاهدات نسبت به سال‌های گذشته بالا رفته و افزایش داشته است و این افزایش نه تنها نسبت به تعداد دختران در سال‌های قبل بوده بلکه در مقایسه با پسران نیز این افزایش چشمگیر است.

ارتباطات گسترده

ارتباطات اجتماعی دختران در جامعه امروز بیشتر شده است؛ در جامعه امروز ارتباط با جنس مخالف هم بیشتر از گذشته شده است مثل حضور در دانشگاه و محیط‌های کاری و ... و طبق آخرین آماری هم که اعلام شده 80 درصد از دختران دبیرستانی دوست پسر دارند. شاید بتوان گفت دختران جوان در این دوره آزادی‌های اجتماعی بیشتری می‌خواهند.

استقلال‌طلبی

دختران امروزی استقلال‌طلب هستند یعنی با درنظر گرفتن همه شرایط از جمله مهریه‌های سنگین و حق طلاق و... باز هم دنبال استقلال هستند و حاضر نیستند زیر سایه هیچ‌کسی باشند چه پدر ،چه مادر، چه همسر و چه بچه... .

توصیه‌های کاربردی

اولین اولویت این است که جوان، شناخته شود. با شناخت درست از نیازها و خواست‌های او می‌توان تصمیمات درستی گرفت. باید برای جوانان زمینه فعالیت‌های تولیدی فراهم شود تا از انرژی مازاد او، بهره‌برداری مناسبی صورت بگیرد. جوان اگر مولد نباشد، مخرب می‌شود. باید برای جوانان آزادی‌های مشروع و مشروطی درنظر گرفت که اختیار انتخاب آن هم باید متناسب با شرایط بومی، اقلیمی و فرهنگی جوانان هر شهر، استان یا... باشد نه اینکه یک تصمیم مرکزی گرفته شود و بخواهند آن را در تمام نقاط و در هر شرایطی اجرا کنند.‌حتی مجریان و محافظان این آزادی‌ها هم باید با شرایط جامعه هماهنگ باشند تا برداشت‌های متفاوت باعث ایجاد اختلاف و ناهماهنگی نشود.

باید گفت ضربه‌های فرهنگی که ممکن است از طریق اجرای غلط و ناصحیح قوانین انضباطی و محدودیتی به جامعه جوان وارد شود به‌مراتب از ضربه‌های تهاجم فرهنگی و تحریم های اقتصادی و... مخرب‌تر و کشنده‌تر خواهد بود. پس وضع قوانین، یک طرف قضیه است و نحوه اجرا و صیانت از آن، بعد دیگر قضیه. بنابراین اگر بنیان های اجرایی و اعتقادی‌مان محکم باشد نباید نگران تلاش‌های دیگران باشیم.

پسر ها ودختر های بد جنس ونا جنس

پسران

بی‌خردی

خرد به معنای قدرت تمییز و تشخیص بین پسران به‌شدت کاهش یافته است. در مقایسه پسران گذشته با پسران امروزی در سنین مثلا فوق لیسانس این تفاوت فاحش است. در گذشته در این سن هم فعالیت بیشتر بود، هم کسب درآمد، هم شعور و فهم اجتماعی و هم انگیزه. نسل امروز هوشمندی و ضریب هوشی بالاتری نسبت به نسل گذشته دارند ولی خردشان کمتر و قدرت تحلیل‌شان ضعیف‌تر است. برای مثال در مواجهه و هم کلامی با یک دانشجوی ممتاز در مقطع فوق لیسانس اگر در زمینه‌هایی خارج از حیطه تخصصی دانشگاهی بحث کنید، بسیاری از سوالات‌تان بی‌جواب می‌ماند یعنی اگر میلیمتری از چارچوب کتاب های دانشگاهی خارج شوی نمی‌تواند پاسخ بدهد و این خیلی سخت و مشکل است که آدم ببیند این نسل اینگونه از داخل تهی و پوچ می‌شود.

شادی سطحی

شادی بین پسران ذاتی نیست. خنده‌ها و صداهای بلند بیشتر حالت هیستریک دارد و تحت تاثیر استفاده از مواد محرک یا مخدر است. در فضا های عمومی و پارک‌ها شاهد هستیم که پسران خیلی قهقهه می‌زنند و به ظاهر شادند ولی گفت‌وگو‌ها و خوشی‌های بین آنها کم محتوا، مبتذل و پوچ است. مثلا ساعت‌ها در باره یک سوسک که پیدا کرده‌اند حرف می‌زنند و می‌خندند. حرف‌های پرمحتوایی برای گفت‌وگو ندارند.

ناآگاهی از مسائل روز

پسران امروز نسبت به فرهنگ و تمدن ایران ناآگاه و بی‌تفاوت شده‌اند. نه تنها از مسائل روز بی‌اطلاع هستند بلکه از مسائل دیروز هم بی اطلاعند. برای مثال اگر بپرسید خواجه عبدالله انصاری چه کسی است؟ فقط لبخندی احمقانه تحویلت می‌دهند بدون آنکه فکر کنند یا بخواهند او را بشناسند. درحالی‌که خواجه عبدالله انصاری فرد بسیار بزرگی است و حداقل یک ایرانی باید او را به‌عنوان یک فیلسوف و دانشمند ایرانی بشناسد.

درآمدهای کم

پسران امروزی یا درآمدهای بسیار پایینی دارند یا اصلا درآمدی ندارند و همچنان وابسته به درآمد پدر و مادر هستند. در مقایسه با دختران می‌بینیم که کمتر فکر کار هستند چون دختران با کارهای متوسط، با حداقل حقوق 400 تا 500 هزار تومان هم راضی می‌شوند تا ادامه بدهند ولی پسران با این درآمد حاضر نیستند کار کنند یا اگر هم کار کنند این میزان درآمد برای‌شان کافی نیست.

نبود وابستگی به خانواده

پسرها بلافاصله بعد از اولین آشنایی با یک دختر حتی در حد رابطه دوستی و همکاری، بلافاصله خانواده را فراموش می‌کنند و کاملا به طرف او تمایل پیدا می‌کنند ولی دختران همدلی و وابستگی بیشتری به خانواده دارند.

پشت میز نشینی

پسران علاقه‌مندند که بلافاصله بعد از اتمام دانشگاه شغلی در حد مدیر و مدیر کل داشته باشند تا راضی باشند ولی دختران در سطوح مختلف مشغول به کار می‌شوند.

کاهش انگیزه

انگیزه های پسران به‌صورت عمومی کاهش پیدا کرده است و این بی انگیزگی یا کم‌انگیزگی به‌صورت اپیدمی میان پسران افزایش یافته است.

موضوعی که باید نگرانش بود

می‌توان گفت فرار مغزها اتفاق می‌افتاد یعنی افراد مستعد و هوشمند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می‌رفتند و بعد از اتمام تحصیلات به ایران بر می‌گشتند و زندگی و خانواده ای فراهم می‌کردند ولی امروزه شاهد هستیم که افراد مختلف از سطوح مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و... به محض رسیدن به‌مراتب بالای اجتماعی و موفقیت به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند و دیگر به کشور برنمی‌گردند. در این زمان است که ژن عامل موفقیت تحصیلی، ورزشی و... که از پدر به پسر و نسل بعدی رسیده بود این بار از کشور خارج می‌شود بدون آنکه دنباله و ادامه‌ای داشته باشد. اینجاست که باید نگران بود. حالا اگر نسل فرهیخته و موفق از این جمع نیز خارج شوند و باقی‌مانده هم کاری برای ارتقای فرهنگ و دانش خود نکنند چه اتفاقی می‌افتد؟ بالاترین خسارتی که می‌توانیم از آن نام ببریم همین فرار مغزها و در نهایت آن فرار ژن‌هاست که اتفاق می‌افتد.

پسر ها ودختر های بد جنس ونا جنس

ناجنسی دختران و بدجنسی پسران...

ناجنسی دختران یعنی اینکه توقعات دختران زیاد شده، «آی‌کیو» در آنها به‌صورت جهشی افزایش یافته و بالطبع از نظر ژنتیک شاید بشود گفت X X (علائم ژنتیک) عامل زن بودن که همان کروموزوم‌های X است هم کوچک‌تر شده‌اند و این یعنی بعد زنانگی‌شان کم شده است. زنی که در گذشته برایش شعر می‌گفتند و به خال لبش جنگ‌ها و فتح‌ها می‌کردند به‌نظرم امروز شاید وجود نداشته باشد... نه تنها از طرف پسران این اتفاق نمی‌افتد بلکه از طرف دختران هم شما این طنازی و ملاحت را نمی بینید. این کوچک شدن X را من به ناجنسی دختران ترجمه می‌کنم و گاهی در میان صحبت‌های‌شان می‌شنویم که می‌گویند: «ما خودمان یه پا مردیم و غافل از اینکه در این دوره و زمانه 2 پا مرد هم به کار نمی‌آید.»

پسرها هم به‌صورت نسبی توفیقات کمتری دارند و افت کرده‌اند و X و Y که نشانه مرد بودن است دچار نقصان شده به این شکل که Y که نشانه و علامت مردانگی است کوچک شده و X به‌عنوان نماد و نشانه زن بودن بزرگ‌تر شده است، به معنایی دیگر تمایلات زنانه در آنها بیشتر شده است و بالطبع جنس‌شان بد شده و همان اصطلاحی که به‌عنوان بدجنس به کار می‌بریم در این مورد معنا پیدا می‌کند، مثل گلابی که به‌ظاهر،رنگ و بوی گلابی دارد ولی وقتی گاز می‌زنیم طعم میوه به را دارد. در یک جمع‌بندی می‌توانم بگویم که زن ما از پله زنانگی یک پله بالاتر و مرد ما هم از جایگاه مردانگی یک پله پایین‌تر آمده است. به این ترتیب در این فرآیند نه زن، زن است و نه مرد، مرد!

صعود دختران

شاید بتوان این فاکتورها را به نمادهای بورسی دختران تشبیه کرد که همه صعود داشته‌اند و باعث ارتقای موقعیت اجتماعی و نوسانات رفتاری آنها شده‌اند. در مقابل این نوسانات و تغییرات، پسران نیز بی‌تغییر نمانده‌اند؛ کمیت پسران نسبت به قبل و در مقایسه با دختران رو به کاهش است. با هر تعریفی که از کیفیت داشته باشید مثل سواد، معرفت، توانایی‌ها و... کیفیت پسران کاهش پیدا کرده است.

قیچی تفاوت‌ها

توفیقات دختران خیلی بیشتر از حد انتظار و بیش‌ازحد قابل‌پیش‌بینی بوده است و در مقابل ناکامی‌ها و بی توفیقی پسران نیز بی‌اندازه و غیرقابل چشم‌پوشی است. این کامیابی‌ها و این ناکامی‌ها هردو، مثل 2 تیغه تیز قیچی عمل می‌کنند که رشته ارتباط مناسب اجتماعی و تعامل تاثیرگذار را قیچی می‌کند و نمی‌گذارد که این 2 بخش ارتباط و دوستی داشته باشند و این است که روابط و تعاملات‌شان دائم با چالش روبه‌رو می‌شود. همین باعث ایجاد انواع و اقسام مسائل مختلف می‌شود مثل اعتیاد، خانه‌های مجردی، ارتباط‌ها ی متعدد و... . خیلی از معضلات و نابسامانی‌هایی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم به دلیل آن است که ما مسئله را حل نکرده‌ایم و حالا نوبت مسئله است که ما را منحل کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان