ماهان شبکه ایرانیان

نظام حکومت اسلام، حکومت واحد جهانی

در حالی که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم عده ای به فکر احیای «ناسیونالیسم» و «ملیت گرایی» بودند و گروهی در قیافه های مختلف، از آن به شدت دفاع می کردند، ناگهان مسئله «انترناسیونالیسم» و لزوم تشکیل «حکومت واحد جهانی» در چشم انداز متفکران غرب، قوت گرفت، و جنگ های بین الملل اوّل و دوم به این اندیش ...

در حالی که در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم عده ای به فکر احیای «ناسیونالیسم» و «ملیت گرایی» بودند و گروهی در قیافه های مختلف، از آن به شدت دفاع می کردند، ناگهان مسئله «انترناسیونالیسم» و لزوم تشکیل «حکومت واحد جهانی» در چشم انداز متفکران غرب، قوت گرفت، و جنگ های بین الملل اوّل و دوم به این اندیشه قوت بخشید، و آنان با بینایی خاصی دریافتند که وجود مرزهای مصنوعی میان ملت ها، عامل جنگ و خونریزی ها است، و برای رهایی از این بدبختی چاره ای جز این ندیدند که این مرزهای مصنوعی را درهم کوبند و همه انسان ها را کنار هم، زیر یک لوا و پرچم یک حکومت واحد قرار دهند.

جنگ در هر زمان هیولای مخوفی است که باید از آن ترسید، و پرهیز نمود، ولی جنگ های جهانگیر اوّل و دوم از وحشتناک ترین جنگ های تاریخ بشریت است که باعث کشتار میلیون ها انسان به دست انسان و اتلاف میلیاردها دلار به دست او گردید، به طوری که تلفات جهانی جنگ جهانی اوّل به شرح زیر بود.

در حدود 9میلیون نفر کشته، 22 میلیون نفر عاجز و از کار افتاده، و ده میلیون نفر مفقودالأثر شدند و هزینه آن حدود 400میلیارد دلار برآورد گردید، تلفات جنگ دوم جهانی آن چنان وحشتناک است که برخی تلفات آن را 0میلیون و هزینه مالی آن را در حدود هزار میلیارد دلار برآورد کرده اند.[1]

کشتارهای وحشیانه جنگ جهانی اوّل سبب شد که اتحادیه بزرگی به صورت «جامعه ملل» به وجود آید و در آن 26کشور عضو و متحد گردد، تا در سایه آن بتوانند از بسییاری از خون ریزی ها جلوگیری کنند، و مسایل بین المللی را از طریق مذاکره حل و فصل نمایند، ولی چون این اتحادیه به صورت ناقص تأسیس شده بود، نتوانست جهان را از آتش جنگ دوم جهانی برهاند، سرانجام جهان، زیر آتش توپ و تانک و بمب های آتش زای ابرقدرت های جهان قرار گرفت، و به قیمت کشتارهای عظیم، و زیر و رو شدن اخلاق و تمدن پایان پذیرفت.

در اثنای جنگ های بین المللی دوم، فکر تأسیس یک جامعه جهانی به صورت واقع بینانه تر، قوت گرفت، و نقطه اتکایی به نام «سازمان ملل متحد» و «اتحادیه های بین المللی» به وجود آمد، شالوده این سازمان در دسامبر 1943ریخته شد و از آن به بعد تا حدودی توانست از بروز جنگ های خطرناک و خانمان برانداز در میان ملل جهان جلوگری کند و اهداف این سازمان، در منشوری به نام «منشور ملل متحد» تشریح گردید. و غالب دول جهان به عضویت آن درآمدند.

تأسیس جامعه ملل و پس از آن، سازمان ملل متحد گامی مثبت در تحقق، یک آرمان بزرگ، به شمار می رود که چهارده قرن پیش، اسلام آن را پیشنهاد کرده است.

متفکران و سیاستمداران بزرگ جهان پیش بینی می کنند که ممکن است سازمان ملل متحد که در حقیقت یک پارلمان جهانی است، در آینده به صورت مرکز یک «حکومت واحد جهانی» درآید،،و انسان دوستان به جای تبلیغ «ناسیونالیسم» به مکتب «انترناسیونالیسم» جذب گردند، و وحدت انسان ها و برابری تمام افراد بشر را اعلام بدارند. حالا راه وصول به این آرمان بزرگ چیست؟ و آیا سازمان ملل متحد به چنین آرزویی می رسد یا نه؟ خود بحث جداگانه ای است که درباره آن گفتگو نمی کنیم.

ولی به شهادت واقعیت های موجود، و نبردهای پراکنده و حوادث تلخ و ناگوار، «سازمان ملل متحد» قادر به حفظ صلح و ثبات در سطح عمومی جهان نشده است. اگر موازنه قوا به هم بخورد، جهان در معرض انفجار خطرناکی قرار خواهد گرفت. این جریان گروهی از متفکران را بر آن داشت که طرح یک حکومت واحد جهانی را بریزند، تا مجموع جهان از یک تشکیلات واحد، برخوردار گردد، و همه جهان یک قوه مقننه، و یک قوه مجریه، و یک قوه قضائیه، وجود داشته باشد.

این گروه در اعلامیه ای که در کنگره توکیو در سال 1963 منتشر کرده اند چنین می گویند: «صلح دائمی و عمومی به وسیله امضای عهدنامه ها و پیمان ها و وعده های رسمی میان سیاستمداران عملی نخواهد شد، برای این که از صلح واقعی برخوردار شویم، باید به یک حکومت جهانی متکی به «پارلمان» و «دادگاه» و «ارتش» جهانی متوسل گردیم و در پناه چنین حکومت واحد جهانی می توان به آرامش و ثبات دست یافت.

طرح این گروه برای حکومت واحد جهانی به قرار زیر است:

1.پارلمان جهانی

در این پارلمان همه کشورهای جهان عضویت خواهند داشت و هر کشوری به نسبت جمعیت خود، حق رأی بیشتری داشته، و پر جمعیت ترین کشورهای جهان مانند جمهوری چین، هندوستان، ایالات متحده آمریکا بیش از هر کشور دیگر، رأی خواهند داشت.

2.شورای عالی اجرایی

این شورا بر خلاف شورای امنیت که فقط با پنج عضو حق وتو دارد، با اعضای بیشتری، قوه مجریه تصمیمات پارلمان جهانی به شمار می رود.

3.ارتش جهانی

ارتش جهانی در حقیقت ارتش صلح«سازمان حکومت جهانی» است و این ارتش پیوسته برای حفظ صلح در اختیار شورای عالی اجرایی قرار خواهد گرفت.

4.دیوان دادگستری بین المللی

یک بخش از این دیوان، به نام «دادگاه بین المللی» است که قوانین پارلمان جهانی را اعمال و تفسیر می کند.[2]

این طرح و مانند آنها، در حالی که به امکان تأسیس یک دولت جهانی، بشارت می دهد به عللی محکوم به شکست است، زیرا طراحان و مجریان آن فاقد حسن نیت و فضایل اخلاقی انسانی می باشند، و بر فرض ایجاد چنین حکومتی، سرپوشی برای هدف های توسعه طلبانه دول بزرگ خواهد بود، و سرانجام به سرنوشت جامعه ملل، و سازمان ملل متحد کنونی، دچار خواهد شد، و یک نوع سرگرمی برای دولت های کوچک خواهد بود.

تا پایه گذاران این مؤسسات جهانی، خود را از خدعه و حیله، خودخواهی، و خویشتن پرستی، پاک نسازند، و از صمیم دل، به حقوق انسان ها مؤمن نباشند؛ مستضعفان جهان، از آن طرفی نخواهند بست، فردی می تواند طراح حکومت واحد جهانی باشد که عشق و محبت به انسان ها را در اعماق روح خود احساس کند و به استاندار خود چنین بنویسد: «وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فإِنَّهُمْ صِنْفانِ إِمّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ أَوْ نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ».[3] «مبادا نسبت به ملت بسان درنده ای باشی که خوردن آنان را غنیمت بشماری، آنان بر دو دسته اند یا با تو برادر دینی هستند یا بسان تو انسان می باشند».

اسلام به عنوان دین، دارای «دکترین جهانی» است که کلیه نیازمندی های انسان را در حقوق، اقتصاد، سیاست، اخلاق، و معارف الهی و جهان بینی، کاملاً تأمین کرده است و از روز نخست تبلیغ دعوت خود را در مقیاس جهانی قرار داده است و جهانیان را با آیه زیر به آیین خود که آیین جامع و کامل است دعوت کرده است.

(وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کافّةً لِلنّاسِ بَشیراً وَنَذِیراً).[4] «ما ترا برای همه جهانیان، بشارت و بیم دهنده فرستادیم». (قُلْ یا أَیُّها النّاسُ انّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً).[5] «ای مردم من پیام آور خدا به سوی همه شما هستم». (هُوَ الّذی أرسلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَدِینِ الْحَقّ لِیُظْهِرَهُ عَلی الدِّینِ کُلّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ). «او است که پیامبر[6] خود را با وسایل هدایت و آیین استوار اعزام کرد تا بر تمام آیین ها پیروز گرداند». پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) در سال ششم هجرت دعوت جهانی خود را گسترش داد و با ارسال نامه هایی به سران جهان و دعوت آنان به پیروی از آیین اسلام، آغاز نمود، و سراسر جهان را به سوی اسلام، در زیر پرچم حکومت توحیدی، فرا خواند.

بـررسی مجمـوع نامـه های پیامبـر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) و روش یـاران او که پس از وی به راه او ادامه دادنـد، حاکی است که اسلام به صورت دعوت عمومی با پی ریزی حکومت جهانی آغاز به کار کرد و پیش رفت.

پایه های فکری حکومت واحد جهانی

از میان پایه های فکری حکومت واحد جهانی، فقط به یک پایه اساسی اشاره می کنیم و آن برابری همه انسان ها با یکدیگر است و همین پایه است که به برتری های نژادی و ملیت گرایی های غلط، خاتمه بخشید و همه انسان ها را مساوی و برابر خواند چنان که می فرماید: (یا أَیُّها النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَر وَأُنْثی وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُم).[7] «ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدم و به شکل دسته ها و قبیله ها درآوردیم تا همدیگر را بشناسید. گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است».

این آیه و مانند آن، اصل وحدت انسان ها را اعلام می دارد، و به تمام انواع و اقسام نژادپرستی، ملیت گرایی، خاتمه داده و به صورت «انترناسیونالیسم اسلامی» حضور خود را در صحنه سیاست اعلام می دارد و با یک نظام توحیدی و برنامه ای الهی حکومت واحد جهانی را، پی ریزی می کند و همه جهان را با یک رشته قوانین الهی که مطابق فطرت و آفرینش انسان است اداره می نماید، و برای مجموع جهان یک قانون، یک دادگاه، یک ارتش، یک اقتصاد، یک اخلاق طرح ریزی می کند و در این طرح تمام مردم جهان، از مواهب طبیعی و الهی به طور مساوی برخوردار می باشند، نه این که یک کشور کوچک یک «وجبی» مانند «کویت» از درآمد سرشاری برخوردار باشد، در حالی که انسان های کشورهای دیگر مانند هند با گرسنگی و فلاکت دست به گریبان باشند.

امروز دعوت به «قومیت» و نژادپرستی و برتریهای صنفی همگی گامی است بر خلاف حکومت واحد جهانی که اسلام نخستین طراح آن است. پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) در سخنان خود در حجـة الوداع هر نوع تبعیض میان انسان ها را محکوم کرد و در سخن تاریخی خود چنین فرمود: «عرب را بر عجم و عجم را بر عرب، سفید را بر سیاه و سیاه را بر سفید برتری نیست. همگی فرزندان آدم هستند و آدم نیز از خاک آفریده شده است»[8] این بیان می تواند پایه فکری اساسی برای تشکیل یک حکومت انسانی جهانی باشد که به تمام نبردها و جنگ ها و اختلاف طبقاتی خاتمه بخشد.

پی نوشت ها

[1] جهان در قرن بیستم.

[2] به مجله مکتب اسلام،سال هفتم، شماره5و9 مراجعه شود.

[3] نهج البلاغه، نامه 53.

[4] سبأ/24.

[5] اعراف/158.

[6] توبه/34.

[7] حجرات/13.

[8] سیره ابن هشام:2/412، کلینی؛ کافی:8/246؛ اختصاص:341.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان