در بحث پیشین، در نوشتار مربوط به شمشیر والریایی، از نبرد میان جان اسنو و وایتواکرها سخن به میان آوردیم. چند صباحی در اسوس بودهایم و بهتر است سلسله مطالبی را در وستروس داشته باشیم. در این مطلب به وایتواکرها خواهیم پرداخت و در متن سپسین به سراغ وایتها خواهیم رفت. به نقطهضعفهای و خصائص این موجودات اشارهای خواهیم کرد و از تاریخچۀ آنها خواهیم گفت و بعد سری به شاه شب خواهیم زد؛ غول مرحلۀ آخر سریال.
⛔هشدار! اگر هنوز تا ابتدای فصل هفتم را ندیدهاید بهتر است از خواندن ادامۀ متن صرفنظر کنید!
وایتواکرها
برای شروع بحث، به متن زمستان طولانی و تکرار تاریخ باز میگردیم و بخشهایی از ان متن را عیناً تکرار میکنم:
در همان ابتدای سریال میبینیم که دروازهای از میان «دیواری عظیم» گشوده میشود و چند سرباز از آن خارج میشوند. همینکه این سربازها که به میان «جنگل» میروند، نشانههایی هولناک از جنایتی فجیع را ناظرند. از میان این سربازها، بهصورت «نمادین»، تنها یکی زنده میماند و باقی سلاخی میشوند. همین سرباز فراری، به قطعۀ وینترفل میآید تا از واقعهای که در حال رخدادن است، خبررسانی کند؛ اما پیام او را کسی جدی نمیگیرد و در نهایت گردن زده میشود.
در واقع، عوامل سریال هوشمندانه در همان نخستین صحنههای سریال خبر از مهمترین رویدادش میدهند. اما اینکه ماهیت وایتواکرها چیست، تاریخچۀ آنها کدام است، امریست که به کمک منابع جانبی میتوان به آن پی برد.
مشخصات وایتواکرها
![وایتواکرها تیغهایی از جنس یخ به دست دارند که بهمحض برخورد با سایر سلاحها، آنها را خرد میکند](/Upload/Public/Content/Images/1396/12/14/1830180932.jpeg)
همچنان که در همان قسمت نخستین سریال مشخص است، وایتواکرها بلندقامت و لاغرند و برخلاف وایتها که مستعدند بلافاصله بپوسند و اعضای درونیشان از پوستشان بیرون بریزد، ایشان بدنی منسجمتر دارند. وایتواکرها معمولاً زره بر تن دارند و شمشیرهایی از جنس یخ به دست. آنچنان که در نبرد هاردهوم مشخص شد، تیغهای ایشان چنان سخت و استوارند که تنها شمشیر والریایی یارای مقاومت در برابر این تیغها را دارند و سایر سلاحها، بهمحض تماس با این تیغها، پودر میشوند.
اولین دیدار
نخستین بار وایتواکرها هزاران سال پیش دیده شدند و با ساختن دیوار و پیکارهای پیاپی با نگهبانان شب و آزور آهای، ایشان به آنسوی دیوار و سرزمینهای دوردست فرستاده شدند. با آمدن زمستان طولانی، بیم آن میرود که شرایطی که در زمستان طولانی هزاران سال پیش بر وستروس حکمفرما شد، مجدداً این سرزمین را درگیر کند. هر چند هنوز مشخص نیست که این زمستانها هستند که ورود وایتواکرها را بههمراه دارند یا ایشان با خود زمستان را میآورند؛ اما مشخص است که آمدن ایشان – آنچنان که در کارزار هاردهوم هم مشخص شد – با سرما و یخبندان بیشتری همراه است.
وایتواکرها و برانگیختن مردهها
درمورد وایتواکرها و توانایی ایشان در زندهکردن مردگان در نت زیاد گفته و شنیده میشود. بهتر است درمورد لفظ «زندهکردن» قدری محتاطتر بود و واژۀ دقیقتر «برانگیختن» را برگزید؛ چراکه کاری که ایشان میکنند، با کاری که ملیساندر با جان اسنو در انتهای فصل پنجم کرد، تفاوتهایی بنیادین دارد.
یکی از سختیهایی که مخاطبان سریالهایی از این دست دارند این است که درگیر منطق «مرده-زنده» هستند؛ یعنی یا افراد و شخصیتهای سریال مردهاند یا زنده و حالت دیگری وجود ندارد. در چنین مواقعی (اگر شد) باید دل به منطق خود سریال داد. نقداً بدین حد اکتفا باید کرد که ظاهراً وایتواکرها میتوانند انسانها و حیوانات را از جهان مردگان برانگیزند و مجدداً به حالت شبهزندگان درآورند، بیآنکه ایشان درگیر سویههای از زیست روزمره باشند: دیگر نیاز شدیدی به خوردن و خوابیدن وجود ندارد و در برابر شمار فراوانی از آزارها و آسیبهای زیستی در اماناند؛ بااینحال، شماری از خصایص سودمندشان را از دست میدهند: احتمالاً توانایی تعقل و اندیشه از ایشان ستانده میشود، در برقراری ارتباط با سایر جانداران زنده ناتواناند و درندهخویی جای همۀ اینها را میگیرد. گویی هر چیز زندهای خشم آنها را میانگیزد. باید احتمالاً چیزی شبیه به سربازان تاریکی در ارباب حلقهها باشند، منهای شماری از قابلیتهای آنها در فعالیتهای صنعتی.
وایتواکرها و نور
![حضور وابتواکرها معمولاً با سرمای زمستان همراه است](/Upload/Public/Content/Images/1396/12/14/1830180963.jpeg)
خصلت دیگر وایتواکرها، هراس آنها از نور خورشید است (احتمالاً تا بحث خورشید میشود دوستداران سریال یاد ملیساندر میافتند). نظیر بحث مرده-زنده، بحث «نور-تاریکی» هم از آن دست بحثهای دامنهدار است. هراس وایتواکرها از نور، احتمالاً دو معنای ضمنی دارد: 1٫ نور خورشید؛ چراکه میدانیم آنها از سرزمینهای همیشه ابری و همیشه زمستان میآیند و غالباً شبها فعالیت دارند؛ 2٫ معنای دورتر نور، یعنی خدای نور و روشنایی که ملیساندر راهبۀ آن مذهب است. به شخصه درمورد اینکه کدامیک در اولویت است ایدهای ندارم و مشخص نیست که کدامیک بیشتر مدنظر است. باتوجهبه دیدههایمان از سریال میداینم که وایتواکرها هیچگاه در روشنایی خورشید و آفتاب ظاهر نشدند و آتشی هم که توروس با شمشیرش به جان وایتها انداخت، دستکم سریع اسباب مرگ آنها نشد. درثانی، باتوجهبه دانستههایمان از سریال نمیتوانیم بگوییم که واکنش وایتواکرها به نور خورشید چگونه است؛ آیا همچنان که در فیلم هابیت، ترولها بهمحض قرار گرفتن در برابر نور خورشید سنگ شدند، وایتواکرها هم نابود میشوند یا رویه دیگری وجود دارد؟ از آندست معماهاست که باید خود سریال حل کند.
راههای ارتباطی
سؤال درمورد ماهیت وایتواکرها احتمالاً مانند سؤال درمورد ماهیت غولها در انیمۀ حمله به تایتانها (یا Attack on titans که بعداً یک پاورقی هم درمورد این انیمه خواهیم گشود) همچنان مغز دوستداران سریال را میفرساید. تئوریهای فراوانی وجود دارد که بین زبان و سبک زندگی و ماهیت موجودات ارتباطی تنگاتنگ میبینند. درمورد زبان وایتواکرها هنوز چیز دندانگیری در سریال نشان داده نشده است. سرنخهایی هم که وجود دارند هنوز رشته درستدرمانی در اختیارمان نمیگذراند.
![نشانگان ارتباطی وایتواکرها همچنان در هالهای از ابهام است](/Upload/Public/Content/Images/1396/12/14/1830180994.jpeg)
به نخستین قسمت سریال بازگردیم. در همان دقایق ابتدایی سریال میبینیم که وایتواکرها و وایتها، وحشیهای آنسوی دیوار را پس از سلاخی، با الگوی مشخصی روی زمین چیدهاند. یا در فصل هفتم میبینیم که پس از آنکه در تعقیب جورا مورمونت و جان اسنو و دیگران، ایشان به سطح دریاچه یخزده رسیدند و شماری از آنها در این دریاچه فرو رفتند، دیگران از ورود به قسمتهای با یخ نازکتر امتناع کردند. همۀ اینها نشان میدهد که وایتواکرها و وایتها توانایی ارتباط را دارند؛ اما حدود و ثغور آن مشخص نیست.
یک چیز مشخص است، تمام آنها در پیروی از پادشاه شب اتفاق نظر دارند و ظاهراً همو، توانایی اندیشیدن و راهنمایی شماری از آنها را داراست؛ چیزی که پرسشهای دیگری درمورد ماهیت وایتها و پادشاه شب و… پیش میکشد. مسئلهای که در پستهای آتی باید درموردش بیشتر سخن بگوییم.