جنایت هولناک مهندس جوان در تهرانسر

مهندس جوان پس از کشتن همسر سابق و پسرخردسالش، با ارسال پیامکی برای دوستش، راز این جنایت هولناک را فاش کرد.

مهندس جوان پس از کشتن همسر سابق و پسرخردسالش، با ارسال پیامکی برای دوستش، راز این جنایت هولناک را فاش کرد.
 
تهرانسر، خیابان بیست و سوم غربی، ساختمان شماره 49، از زمانی که پیامک «حلالم کنید» را از امیر دریافت کرده بود یک لحظه هم آرام و قرار نداشت. نمی‌دانست همکارش برای چه آن پیام را برای او فرستاده است.
 
اما می‌دانست موضوع خیلی جدی و وحشتناک است. بلافاصله پس‌از دریافت این پیام، چندین بار با تلفن همراه دوستش امیر تماس گرفت اما او پاسخگو نبود. پس به ناچار موضوع را به‌خانواده امیر اطلاع داد و همین مسأله باعث شد تا خواهران امیر سراسیمه راهی خانه او در خیابان بیست و سوم غربی تهرانسر پلاک 49 شوند.آنها چندین بار زنگ آپارتمان را به صدا درآوردند اما کسی جواب نمی‌داد.
 
نه از پسر 8 ساله امیر که از یکسال قبل با پدرش زندگی می‌کرد خبری بود و نه ازپدرش. ترس و اضطراب آنها زمانی اوج گرفت که خودروی امیر را داخل پارکینگ دیدند. حالا خانواده مرد 42 ساله مطمئن بودند که برای آنها حادثه‌ای رخ داده است.
 
بدین‌ترتیب موضوع به آتش‌نشانی اعلام شد و مأموران با هماهنگی‌های لازم، در ورودی آپارتمان واحد 4 طبقه دوم مجتمع مسکونی را شکسته و وارد خانه شدند. اما به‌ محض ورود با پیکر نیمه جان امیردراتاق پذیرایی روبه‌روشدند. در چند قدمی او نیز پسر 8 ساله شان- سینا- روی زمین افتاده بود.

گزارش یک جنایت
ساعت هفت ونیم شامگاه سه‌شنبه 15 اسفند، بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم تحقیق ازماجرای قتل پسرک 8 ساله باخبرشدند.امیر بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما معاینات متخصصان پزشکی قانونی نشان داد، پسرخردسال با وصل شدن سیم برق به دست‌هایش کشته شده است.
 
شواهد هم نشان می‌داد از زمان این جنایت حدود 7 ساعت گذشته است.درحالی که تحقیقات درباره این جنایت مرموز ادامه داشت، گزارش کشف جسد زن 38 ساله‌ای در خیابان هفدهم تهرانسر- چند کوچه بالاتر از محل قتل پسرک- به بازپرس «دشتبان» وتیم جنایی اعلام شد.
 
آنها پس ازورود به خانه زن جوان که در خانه‌اش آرایشگری می‌کرد درحالی با پیکروی روبه‌روشدند که روی مبل خفه شده بود. جسد قربانی ماجرا نیزصبح هنگام توسط کارآموزانش پیدا شده بود. پزشک قانونی هم زمان جنایت را حدود 8 ساعت قبل اعلام کرد.درحالی که تحقیق درباره دوجنایت عجیب ادامه داشت، تیم جنایی دریافتند این زن مادر سینا و همسر سابق امیربوده است.
 
یکی از همسایه‌های فرنگیس، گفت: 31 فروردین امسال بود که فرنگیس به این خانه آمد. زن آرامی بود.البته خیلی کم اورا می دیدم. می‌دانستم که تنها زندگی می‌کند. شنیده بودم که پرستار است. اما هیچ بدی از او ندیده بودیم و مشکلی هم نداشت.

باورم نمی‌شود
یکی از همسایه‌ها نیزدرباره قتل پسر 8 ساله به‌خبرنگارحوادث «ایران» گفت: امیر فوق لیسانس مدیریت داشت و کارمند یکی ازدستگاه‌هاست. آنها 6 ماه قبل به اینجا آمدند و من تا به حال دو سه بار بیشتر آنها را ندیده بودم. از چهره‌اش این‌طور به‌نظر می‌رسید که معتاد باشد.
 
اما سینا را زیاد دیده بودم. پسر بازیگوش، مهربان وپرجنب وجوش که از سن خودش بیشتر می‌فهمید. آنقدر در خانواده‌اش دعوا و درگیری دیده بود که بزرگ شده بود و حرفی نمی‌زد. به‌دلیل اینکه کلید در ورودی خانه را نداشت، هر وقت از مدرسه می‌آمد زنگ خانه ما را می زد و می‌گفت خاله می‌شود در را برایم باز کنی. پسر شادی که هرگز تصورش را هم نمی‌کردم چنین اتفاق هولناکی برایش رخ دهد.
 
درعین حال متعجبم که چرا صدای داد و بیداد و کمک خواستن پسربچه را نشنیدم.یکی دیگر از همسایه‌ها نیز اظهارداشت: «هیچ صدایی از این پدر و پسر نشنیده بودیم. همیشه صدای دیکته گفتن مرد جوان را می‌شنیدیم و حتی یکبار هم صدایی نیامد که نشان از دعوا و درگیری بین پدر و پسر باشد. فقط گاهی اوقات تلفنی از همسرش می‌خواست که سر زندگی‌اش برگردد. ساعت 6 بعد از ظهر بود که خواهرهای امیر چندین بار زنگ خانه را زدند و وقتی دیدند که کسی جواب نمی‌دهد با آتش‌نشانی تماس گرفتند و...

جنایت به خاطر اختلاف‌های خانوادگی
متهم نیمه جان که پس از خودزنی به بیمارستان انتقال یافته در نخستین بازجویی گفت: «حدود یک سال قبل از همسرم جدا شدم و با پسرم زندگی می‌کردم. جدایی ما به‌خاطر اختلاف‌های شدید خانوادگی بود و این اختلاف‌ها بعد از جدایی هم ادامه داشت.
 
در این 12 ماه که فرنگیس از من جدا شده بود مدام از من پول می‌گرفت و بهانه او هم برای گرفتن پول‌ها موضوع مهریه‌اش بود. فرنگیس دست بردار نبود و هر بار مبلغ کلانی از من پول می‌گرفت. سرانجام درحالی که به ستوه آمده بودم حدود ساعت 12 ظهر به آپارتمان همسرم رفتم و با او درگیر شدم. بعد از اینکه او را خفه کردم به خانه خودم برگشتم.
 
از آنجا که تصمیم داشتم خودم را نیز بکشم، با خودم گفتم پسرم بعد از مرگ من و مادرش آواره می‌شود. پس او هم باید از این زندگی نکبت بار خلاص می‌شد. برای همین به خانه آمدم وسینا را با برق کشتم و بعد از آن رگ دست هایم را زدم تا به زندگی‌ام پایان دهم اما افسوس که ازمرگ نجات یافتم.»
 
سرهنگ حمید مکرم - معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ- در این باره گفت: مرد جوان پس از بهبودی نسبی برای تحقیقات به شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران منتقل خواهد شد تا انگیزه این جنایت وسایرجزئیات واقعه هولناک فاش شود.
 
منبع: روزنامه ایران
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان